واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۹
یک کارشناس روانشناسی، امید به زندگی جدا از تمایل ذاتی برای جاودانگی و حب ذات را یکی از معیارهای اساسی تعیین سطح کیفیت زندگی در جوامع امروزی عنوان کرد، طوری که هرچه طول عمر مردم کشوری بیشتر باشد، آن جامعه را پیشرفتهتر میدانند. کاظم سلامت در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه زنجان، افزود: انسانها چون خودشان را دوست دارند، به طور ذاتی تمایل به جاودانگی دارند و دوست دارند زنده بمانند و زندگی کنند، اما این میل به جاودانگی تا لحظهای است که به لحاظ جسمی و روانی سالم بوده و مشکلی در زندگی نداشته باشند. وقتی بیماریهای جسمی و یا روانی و یا حتی مشکلات اجتماعی گریبان فرد را میگیرند و تحمل زندگی برای فرد سخت میشود امکان دارد میل به زنده ماندن و جاودانه بودن کمرنگ شود. این روانشناس افزود: اسناد تاریخی مربوط به صدها سال پیش نشان میدهد متوسط طول عمر برخی افراد در گذشته، کمتر از 30 سال بوده است، حال آنکه در جوامع کنونی این عدد برای بعضی از کشورها مانند ژاپن به بیش از 85 سال میرسد. در کشور ایران سن امید به زندگی برای مردان 70 و برای زنان حدود 73 سال گزارش شده است، این در حالی است که در کشور همسایه ما افغانستان، کمترین میزان امید به زندگی، یعنی 40 سال برآورد شده است. وی ادامه داد: تعریفهای گوناگونی در رابطه با امید به زندگی وجود دارد، اما به طور خلاصه میتوان گفت امید به زندگی متوسط سالهایی است که فرد انتظار دارد، زندگی کند. پیشرفت علم در زمینههای مختلف صنعتی، کشاورزی و پزشکی در چند دهه اخیر نقش بسیار مؤثری در ارتقاء سطح کیفیت زندگی و به دنبال آن افزایش طول عمر انسانها ایفا کرده است. این پیشرفتها باعث شده تا متوسط تعداد سالهایی که فرد انتظار دارد زندگی کند به طرز چشمگیری افزایش یابد. سلامت با تأکید بر اینکه عوامل گستردهای از جمله سطح تحصیلات، شغل، محل زندگی، تغذیه، خدمات بهداشتی و درمانی، اعتقادات مذهبی و ارتباط با دیگران بر شاخص امید به زندگی در جوامع مختلف مؤثر است، تصریح کرد: اگر امید به زندگی را از منظر روانشناختی مورد بررسی قرار دهیم چند بعد دارد که اولین بعد آن، شناختی است. این بعد به فرآیندی اطلاق میشود که طی آن فرد آرزو، درک، تصور، یادگیری و قضاوت در مورد موضوع امید به زندگی را عملی میسازد، وی در این مرحله به بررسی منابع و محدودیتها خود در زندگی پرداخته و توان و قوت خود را برای زندگی بررسی میکند. این روانشناس همچنین با بیان اینکه هر چقدر فرد خودشناسی بالایی داشته باشد نتیجه خودشناسی او پتانسیلها و استعدادهای درونی بیشتری به لحاظ جسمی، روانی، اجتماعی و در نتیجه افزایش امید به زندگی است، گفت: دومین بعد امید به زندگی، بعد عاطفی است که بر احساسات و روحیات فرد در زندگی دلالت دارد و احساسات متفاوتی از دردناک بودن تا آرامش را دربرمیگیرد. هنگامی که از احساسات و افکار خوبی برخورداریم و با نشاط هستیم، مایلیم زندگی را با عینک خوشبینی ببینیم و زمانی که دچار آشفتگیهای هیجانی و اندیشههای منفی هستیم، همه چیز و همه کس را تیره و نا امیدکننده مییابیم. وی افزود: به هر نسبتی که هیجانهای منفی مانند غم، عصبانیت، ناامیدی و بدبینی در زندگی ما کمرنگتر باشد، قابلیتهای شخصی و اجتماعیمان در کنار آمدن با مشکلات و کنترل فشارهای روانی افزایشیافته و امید به زندگی بیشتر میشود و برعکس هیجانات منفی امید به زندگی را کاهش میدهند. همچنین هر چقدر اعمال و رفتار ما نظیر سیگار کشیدن و یا با سرعت رانندگی کردن خطرناکتر باشد، امید به زندگی کاهش یافته و برعکس رفتارهای سالم و قانونمند و یا به عبارتی دیگر سبک زندگی سالم امید به زندگی را بالا خواهد برد. سلامت خاطرنشان کرد: البته یکی از مهمترین ابعاد امید به زندگی، بعد زمینهای است که مربوط به موقعیت زندگی فرد است. در واقع موقعیتهای زندگی با توجه پیامدهایی که به دنبال میآورند منجر به بروز امید و یا ناامیدی در زندگی میشوند. امید به زندگی بر اساس آگاهی و تجارب فردی بنا میشود و زمینهها و شرایطی هستند که فرصت امید را پدید میآورند؛ یعنی موقعیت کودکی، نوجوانی در مقایسه با سالمندی و موقعیت شاغل بودن نسبت به موقعیت بیکاری امید به زندگی بالاتری را ایجاد خواهد کرد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]