واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: امام خميني(ره) هماره با نظام دو قطبي و بلوكه شدن ديگر كشورها در دام يكي از دو قطب ؛ كمونيسم و ديگري سرمايه داري، مخالف بودند و خطي مشي نه شرقي،نه غربي را ارائه دادند كه خود نشات گرفته از نبوغ خاص ايشان نسبت به تحولات جهان بود و قدرت و عظمت خداوند متعال را مافوق همه زرق و برقها و معجزات جهان سرمايهداري در همه عرصهها مي دانستند. پيشبينيهاي امام(ره) مبني بر فروپاشي بلوك شرق يعني شوروي و از بين رفتن اردوي سرمايهداري جاي بسي تفكر دارد كه در نامه تاريخي خود به ميخائيل گورباچف رهبر اتحاد جماهير شوروي نسبت به اين سرنگوني، گوشزد و تاكيد شده بود كه موازنه قدرت در دنيا رو به تغييراست و اين تغييرات به فروپاشي كمونيسم و بلوك شرق خواهد انجاميد. امام خميني(ره) در نامه خود مينويسند: رهبري شما بر اتحاد شوروي و موضعگيريتان در مسئله پرسترويكا و علنيت توازن كنوني موجود، جهان را در آينده نزديك دستخوش تحولات اساسي خواهد كرد. متانت شما در رويارويي با تحولات جهاني در بسياري از موارد منبع تغييرات و مسبب بر هم خوردن توازن كنوني موجود ميشود. ايشان با قاطعيت اعلام كردند كه، فروپاشي كمونيسم به دليل ضعف آن در پاسخگويي به نيازهاي واقعي انسانها اجتنابپذير است و بايد بعد از اين در موزه تاريخ سياسي جهان به دنبال كمونيسم بگرديم. زيرا، كمونيسم پاسخگوي هيچ يك از نيازهاي واقعي انسانها نيست. ... چرا كه آن يك مكتب ماديگرا است و رها كردن بشريت از بحران بياعتقادي و هدايت آن به سوي دنياي معنويات كه اصليترين درد جوامع شرق و غرب است ميسر نميباشد. امام (ره) در ادامه نامه خطاب به گورباچف خاطرنشان ميكنند: نظام كمونيستي براي اصلاح روشهاي نادرست خود اصلاً نبايد به دامن غرب پناه ببرد و در آن به دنبال راه حل مشكلات خود باشد. امكان دارد كه از فعاليتهاي اقتصادي سران سابق كمونيستي و روشهاي نادرست آنها باغ سبز جهان غرب شكوفا شود ولي حقيقت درجاي ديگري است.اگر شما در چنين شرايطي مايل باشيد براي باز كردن گرههاي اقتصاد بربادرفته كمونيسم به منابع سرمايهداري غرب پناه ببريد در آن صورت هرگز نخواهيد توانست دردهاي جامعه خود را علاج كنيد. بايد ديگران بيايند و دردهاي شما را علاج كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در مسائل اقتصادي و اجتماعي به بنبست رسيده، جهان غرب نيز در همان مسائل دچار سختي شده است. امروز در جهان چيزي بنام كمونيسم وجود ندارد. ولي از شما با جديت ميخواهم كه در تخريب ديوارهاي خيالي ماركسيسم در زندان غرب و شيطان بزرگ (آمريكا) گرفتار نشويد.اميدوارم افتخار واقعي اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايه هاي پوسيده هفتاد سال كژي جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگردولت هاي همسو با شما كه دلشان براي وطنشان و مردمشان مي طپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منافع زيرزميني و رو زميني كشورشان را براي اثبات موفقيت كمونيسم – كه صداي شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است مصرف كنند. امام خميني (ره) درباره اسلام براي ايشان نوشتند كه آقاي گورباچف! وقتي از گلدسته هاي مساجد بعضي از جمهوريهاي شما پس از هفتاد سال بانك الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم به گوش رسيد تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي (ص) را از شوق به گريه انداخت، لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بيني مادي و الهي بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بيني خود را حس دانسته و چيزي كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون ميدانند و هستي را همتاي ماده دانسته و چيزي را كه ماده ندارد، موجود نمي دانند. قهراً جهان غيب مانند وجود خداوند تعالي و وحي و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مي دانند. در حالي كه معيار شناخت در جهان بيني الهي اعم از حس و عقل ميباشد و چيزي كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مي باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است و چيزي كه ماده ندارد مي تواند موجود باشد و همانطور كه موجود مادي به مجرد استناد دارد، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است. قرآن مجيد اساس تفكر مادي را نقد ميكند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مي شد ميفرمايد:لاندر كه الابصار و هو يدرك الابصار و هو الطيف الخبير. از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحي، نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است. اگر جناب عالي ميل داشته باشيد در اين زمينه ها تحقيق كنيد مي توانيد دستور دهيد كه صاحبان اين گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب، در اين زمينه ها به نوشته هاي فارابي و بوعلي سينا (رحمت الله عليهما) در حكمت منشأ مراجعه كنند و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدر المتألهين (رضوان الله تعالي عليه و حشرت الله مع النبيين و الصالحين) مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودي است مجرد از ماده و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. امام(ره) از گورباچف مي خواهند كه درباره اسلام و مسائل مذهبي تحقيق و تفحص كنند و بدانند ديگر مذهب مخدر جامعه نيست كه اگر چنين بود ايران را در مقابل ابر قدرتها چون كوه استوار نمي كرد. آري تنها مذهبي كه وسيله شود تا سرمايه هاي مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و غير اسلامي در اختيار ابر قدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولي اين ديگر مذهب واقعي نيست بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را مذهب آمريكايي مي نامند. ايشان در پايان نامه صريحاً اعلام مي كنند كه جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي ميتواند خلا اعتقادي نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجواري و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مي شمارد. بعدها كه طبق پيش بيني امام(ره) حكومت كمونيستي شوروي انحلال يافت ميخائيل گورباچف در سال 1376 در سالگرد امام اعتراف كرد و گفت :اگر به دورانديشي امام خميني (ره)توجه ميكرديم و به هشدارهاي ايشان با جديت عمل مينموديم اكنون چنين سرنوشت ناخوشايندي را نداشتيم. ك/1 550/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 464]