واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اسم «غيبت» را گذاشتهايم « اطلاع رساني»!
از همان دوران كودكي به ما ياد دادند كه غيبت كردن و حرف زدن پشت سر كسي به منزله خوردن گوشت برادر مرده است.
نویسنده : بهنام صدقي
حجت الاسلام كريم زماني از همان دوران كودكي به ما ياد دادند كه غيبت كردن و حرف زدن پشت سر كسي به منزله خوردن گوشت برادر مرده است. يعني غيبت و تهمت بر اساس مباني دين مبين اسلام از گناهان كبيره است. گناه كبيره هم در صورت عدم جبران، گناهي نابخشودني محسوب ميشود. كبيره و صغيره بودن گناهان نسبت به مفاسد فردي يا اجتماعي آنهاست و نسبت به نافرماني خدا همه گناهان، كبيره به شمار ميروند. گناه، چه حق النفس (ظلم به خود)، حق الله ( ظلم به خدا) و چه حق الناس( ظلم به مردم يا هم نوع) باشد، در صورت جبران و طلب استغفار بخشيده خواهد شد. خداوند در آيه شريفه 31 از سوره مباركه نساء ميفرمايد: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكفِّرْ عَنْكمْ سَيِّئاتِكمْ وَ نُدْخِلْكمْ مُدْخَلاً كريماً» - «اگر از گناهان بزرگي كه از آنها نهي ميشويد دوري گزينيد ما گناهان كوچك شما را از شما ميزداييم و شما را به جايگاهي گرامي درمي آوريم. » به خيال خودمان حرفي كه ميزنيم غيبت نيست خيليها ميگويند چيزي كه ما درباره اين شخص ميگوييم در او وجود دارد، بنابراين غيبت نيست. اين اشتباهي است كه بسياري با آن مواجه هستند و فكر ميكنند اگر چيزي را از كسي براي ديگران نقل كنند كه در او هست، غيبت محسوب نميشود. در حالي كه اين عين غيبت است و نه تنها گفتن آن براي خود شخص در حضور او خوشايند نبوده بلكه اگر شخص راضي به بيان آن براي ديگران نباشد اصلاً اين كار درست نيست. اخيراً هم به شوخي اسم غيبت را گذاشتهايم اطلاع رساني! امام صادق (ع) ميفرمايند: «ان الله تبارك و تعالي فوض الي المؤمن كل شيء الا اذلال نفسه» - «خداوند بلند مرتبه همه چيز، جز ذليل كردن نفس را به مؤمن تفويض كرده است. » بنابراين از روايت ميتوان برداشت كرد كه اگر مؤمن، عيب برادر مؤمن خود را كه ناپسند تلقي ميشود، پشت سرش بگويد و آن فرد هم راضي باشد، رضايتش موجب برداشته شدن حرمت اين عمل نميشود و غيبت هرگونه يادآوري از شخص غايب است كه خوشايند او نيست و اغلب شخص يادآورنده در حضور شخص غايب حاضر به بيان آن نيست اما اگر اين بيان چيزي باشد كه در شخص غايب وجود ندارد هم تهمت است هم غيبت يعني شخص بيان كننده مرتكب دو گناه از گناهان كبيره شده است. غيبت افتخار نيست اين گناه بزرگ متأسفانه در جامعه ما فراوان شده است و بدتر اينكه غيبتكننده گاهي به كار خود افتخار هم ميكند. كساني هم كه غيبت را ميشنوند ميگويند به ما چه، در حالي كه شريك گناه غيبتكننده هستند. حضرت علي (ع) ميفرمايند: «سامع الغيبه شريك المغتاب»: «شنونده غيبت با غيبتكننده در گناه شريك است.» حداقل وظيفه شنونده غيبت نهي غيبتكننده از غيبت است و اينكه از برادر يا خواهر غايب خود دفاع كند. توصيههايش اگر اثر نداشت وظيفهاش ترك مجلس غيبت است. رضايت غيبت شده، شرط پذيرش توبه وقتي درباره غيبت، آثار و تبعات آن و اينكه تا وقتي كه شخص غيبت شده ما را حلال نكرده و نبخشد توبه ما پذيرفته نميشود، با حجت الاسلام و المسلمين كريم زماني، استاد حوزه و دانشگاه صحبت ميكنيم او نيز حرفهاي ما را تأييد ميكند و ميگويد: افراد فاسق كساني هستند كه انجام فسق برايشان به امري عادي تبديل شده است. در روايات آمده: «صاحب الغيبه فيتوب فلايتوب الله عليه حتي يكون صاحبه الذي يحله» - «غيبتكننده توبه ميكند خداوند توبه او را نميپذيرد تا شخص غيبت شده، او را ببخشد». رسول گرامي (ص) نيز ميفرمايند: «من اغتاب مسلما او مسلمه، لم يقبلالله تعالي صلاته و لا صيامه اربعين يوما و ليله الا ان يغفر له صاحبه» - «كسي كه از مرد يا زن مسلماني غيبت كند، خداوند نماز و روزهاش را تا چهل روز و شب نميپذيرد، مگر اينكه فرد غيبت شده او را ببخشد.» غيبت و دو رويي حجت الاسلام زماني در پاسخ به اينكه غيبت ريشه در چه چيزي دارد و چرا افراد غيبت ميكنند، ميگويد: ريشه برخي غيبتها نفاق است يعني فرد غيبتكننده اصولاً فردي دو رو و دو زبان و به اصطلاح منافق است. در اين باره امام باقر(ع) ميفرمايند: «بئسَ العبدُ عبدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَينِ و ذا لِسانَيْنِ، يُطْري اَخاهُ شاهِداً و يأكُلُه غائباً» - «بد بندهاي است آن كه دو چهره و دو زبانه باشد، هنگامي كه برادر دينياش را ميبيند، در حضورش تعريف و تمجيدش ميكند، ولي پشت سر (با غيبت كردن) او را ميخورد!» دو رويان، هم در دنيا بيآبرو هستند، هم در آخرت، گرفتار عذاب الهي. فرد در حضور شخص جوري وانمود ميكند كه انگار دوستي برتر از او ندارد اما هم اينكه از حضور او دور ميشود با اشاره و گفتار، او را ميكوبد، از او بدگويي ميكند و فكر ميكند خيلي زرنگ است. عجز و غيبت زماني يادآور ميشود: از ديگر دلايل غيبت عجز است، به اين معنا كه شخص به خاطر ضعف وجودياش نميتواند حق خويش را مطالبه كند و فكر ميكند كه زورش به فردي كه حق او را تضييع كرده است نميرسد، نه به لحاظ مالي نه فيزيكي و نه قانوني. براي همين تمام تلاش خود را براي به زانو درآوردن او به وسيله زبانش به كار ميبندد. يكي ديگر از ريشههاي غيبت ضعف نفساني است. مثلاً طرف حسود و بخيل است و نميتواند براي ديگران خوبي و فضيلت يا در زندگي آنها سعادتي را ببيند پس براي پايين كشيدن صاحب نعمت و برتري از او غيبت ميكند. امام على (ع) در حديثي به بعد درونى و روانى غيبت اشاره كرده و ميفرمايند: الام الناس المغتاب: پستترين مردم كسى است كه غيبت مىكند. حضرت در اين روايت به بعد و جنبه درونى غيبت نظر دارد، به اين معنا كه حال درونى شخص غيبتكننده را بيان مىكند. ايشان در گفتار ديگرى به تأثير منفى غيبت در بعد معنوى اشاره دارد و رابطه خداوند با اهل غيبت را روشن مىسازد، ابغض الخلايق الى الله المغتاب: مبغوضترين مردم در نظر خداوند كسى است كه غيبت مىكند. ملاك برتري بر ديگري فقط تقوا است اين استاد حوزه و دانشگاه تفاوتهاي اجتماعي را از ديگر دلايل بروز و ظهور غيبت و پيروي انسانها از اين امر زشت ميداند و ميگويد: براي تحقق هدف آفرينش و به زحمت نيفتادن خود انسانها، خداوند آنان را متفاوت آفريده است. سفيد، سياه، زرد، سرخ، مرد و زن بر هم برتري ندارند. شما تصور كنيد اگر شش ميليارد انسان همه يكرنگ و يك جور و يك شكل بودند، آيا براي شناخت دچار عسر و سردرگمي نميشدند؟ همه زن بودند يا مرد! آيا نسل انسانها تداوم مييافت و از زندگي لذت ميبردند؟ انس و الفت حقيقي مييافتند؟ خداوند متعال براي همين انسانها را متفاوت آفريده در حالي كه هيچ يك ملاك برتري بر ديگري نيست و تنها ملاك برتري تقوا است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]