واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اول آموزش، بعد ازدواج
وقتی خبر میرسد كه بر اساس نتایج تحقیقات روانشناسان، علت نیمی از طلاقها و یا عامل اصلی 30 درصد از اعتیادها مسائل جنسی است، درمییابیم كه این موضوع را نمیتوان صرفا از منظر روانشناسی یا پزشكی دید و برای داشتن نگاهی جامع و معقول به موضوع سلامت جنسی باید از منظر جامعهشناختی نیز به آن پرداخت. بدین منظور، سراغ دكتر شیرین احمدنیا، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، رفتیم تا پاسخ سئوالاتمان در این باب را از او كه دكترای جامعهشناسی پزشكی دارد، دریافت كنیم. دكتر احمدنیا نیز مثل سایر كارشناسان بر این اعتقاد است كه بیتوجهی ما به مسائل جنسی سبب شده كه امروز جامعه ما با مشكلات متعددی در عرصه خانواده و اجتماع روبهرو شود و از همین منظر است كه میگوید حیات جنسی ما دچار بحران شده است. با توجه به اینکه 50 درصد طلاقها در اثر مشکلات جنسی است و همسران به جای حل مشکلات جنسیشان ترجیح میدهند از هم جدا شوند، به نظر شما با حل مشکلات جنسی میشود این آمار طلاق را کاهش داد؟ قطعاً میشود آمار طلاق را کاهش داد. مشکل فعلی ما این است که بسیاری از مردان و زنان متأهل هنگام مواجهه با سادهترین مشکلات جنسی حتی نمیدانند شیوههای درمانی و مشاوره روانشناختی و پزشکی در زمینه حل مشکلاتشان وجود دارد. من فکر میکنم حیات جنسی زنان و مردان ما در شرایط فعلی دچار بحرانهایی شده. یکی از بحرانها این است که به زوجهای جوان تا قبل از مرحله ازدواج اطلاعات و آموزشهای صحیح برای برقراری روابط زناشویی سالم داده نمیشود ممکن است سالها با مشکل خودشان بسوزند و بسازند، اما به دلیل تابلو بودن مسائل جنسی حتی جرئت طرح آن را با اطرافیان پیدا نمیكنند و چون آموزشهای مرتبط در جامعه ما تقریباً وجود ندارد، حتی نمیتوانند در جریان این اطلاع ساده قرار بگیرند که مشكلات جنسی هم میتواند درمان شود. افراد تحصیلکرده زیادی را میشناسم که به دلیل ناآگاهی از شیوههای درمانی، زندگی نامطلوبی را سپری کردهاند و نمیدانستند که با مراجعه به مراکز مشاوره و روانشناسی میتوانستند قدمهای مؤثری برای رفع مشکلشان بردارند. نسبتی از این افراد نهایتاً ممکن است چاره راه را در طلاق بجویند. چه اتفاقی در زمینه مسائل جنسی افتاده که آمار طلاق در جامعه به این حد رسیده؟ اینکه آمار طلاق چرا بالاست و روزبهروز هم دارد بیشتر میشود امری نیست که به کشور ما اختصاص داشته باشد، پدیدهای جهانی است. در بعضی کشورهای پیشرفته مثل ایالات متحده تقریباً به همان نسبت که طلاق صورت میگیرد ازدواجهای موفق هم در پی طلاق مشاهده میشود. موضوع این است که در آن کشورها افراد قائل به این هستند که اگر یک بار ازدواجشان با مشکلاتی همراه بود، با آگاهی بیشتر از شرایط خودشان میتوانند بار دوم ازدواج کنند، اما در کشور ما شرایط تا حدودی متفاوت است. من فکر میکنم حیات جنسی زنان و مردان ما در شرایط فعلی دچار بحرانهایی شده.
یکی از بحرانها این است که به زوجهای جوان تا قبل از مرحله ازدواج اطلاعات و آموزشهای صحیح برای برقراری روابط زناشویی سالم داده نمیشود و بسیاری از آنها به جای اینکه از منابع اطلاعاتی قابل اعتماد و قابل استناد مثل محتوای آموزش رسمی، مسئولان بهداشت و سلامت کشور یا منابع منتشر شده و موثق در کسب آموزش لازم استفاده کنند، ناچار به منابع گمراهکننده از جمله هرزهنگاریها رو میآورند که با اشاعه شیوههای ناسالم روابط جنسی، حیات جامعه را تهدید میکنند و بر روابط زناشویی که میتوانست تحکیمبخش پیوند خانوادگی باشد، اثر سوء میگذارند. این اختلالات جنسی ناشی از اجتماع است یا ریشه روانی دارد؟ در مجموع، شرایط فرهنگی در اینکه رفتارهایی به سمت و سوی انحراف پیش برود یا از آن فاصله بگیرد مؤثر است. محتوای رسانهها، محتوای آموزشهای رسمی ما، عرف رایج در زمینه نوع ارتباطات کلامی و غیرکلامی در میان همسران، ارزشها و هنجارهای غالب در جامعه، همه به نوبه خود و در تعامل با یکدیگر، سهمی در شکلگیری اختلالات جنسی ایفا میکنند. گاهی زنان از رابطهای که با همسرانشان دارند احساس رضایت نمیکنند. این مسئله ممکن است در بعضی موارد منجر به روابط غلط و ناهنجار شود. نظر شما در این باره چیست؟ در مورد نارضایتی از رابطه با همسر باید به لزوم راهنمایی زوجها برای بهره گرفتن از خدمات مشاورهای تأکید کرد. بسیاری از موارد مشکلدار با آموزش دیدن در این زمینه، طرح مسائل برای همدیگر و مشارکت در جستوجوی درمان و چارهجویی حل میشود. در برخی موارد، زمانی که هیچگونه اقدام چارهجویانهای ممکن یا مؤثر نباشد، ممکن است بحق طلاق مطرح شود که در آن صورت هم زنان و گاه مردان نیاز به حمایتهای قانونی دارند تا زندگیشان را به سمت شرایط متفاوتی سوق دهند که بتواند سلامت خود و طرف مقابلشان را تأمین کند. مشاورههای حقوقی در این مراحل میتواند چارهساز باشد تا از توسل به شیوههای نابهنجار اجتناب شود. آموزش در حیطه مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و آموزش در زمینه بلوغ و فعالیت جنسی سالم باید از سنین نوجوانی و از طریق آموزش رسمی در کشور آغاز شود. الان روابط غیرعادی در محلهای کار خیلی فراگیر شده. دلیل آن فروخوردگی یا اختلالات جنسی نیست؟ روابط در محل کار پدیده جدیدی نیست و به ایران هم اختصاص ندارد. مسئله اینجاست که نوع برخورد با آن باید تغییر كند تا شخصی که مورد تعرض واقع شده بتواند از حقوقش دفاع کند و شخص متعرض هم مجازات شود. فروخوردگی یا اختلالات جنسی؛ به هر حال، یکی از عوامل است. راهكارهای شما برای رفع این نوع مشكلات چیست؟ من به مهم ترین نکتهای که میتوانم اشاره کنم ضرورت آموزش و اطلاعرسانی صحیح در زمینه مسائل جنسی از طریق آموزش رسمی و رسانههاست. آگاهی بهترین سلاح افراد برای محافظت از خود، برقراری روابط سالم و برخورداری از تبعات مثبت آن است. در فرهنگ ما در مورد این مسئله کوتاهی میشود و برخی از مصلحتاندیشیها باعث شده تا افراد در سطح وسیع در معرض مشکلات ناشی از بیاطلاعی و غفلت در زمینه حقوق خود در حوزه حیات جنسی قرار بگیرند. آموزش در حیطه مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و آموزش در زمینه بلوغ و فعالیت جنسی سالم باید از سنین نوجوانی و از طریق آموزش رسمی در کشور آغاز شود. سپیده دانایی- نیوشا مزید آبادی تنظیم برای تبیان: کهتری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]