واضح آرشیو وب فارسی:سافتستان:
محمد مایلی کهن پس از ماجرای شکایت دایی چند روزی را در حبس گذراند و در این مدت کوتاه هیاهوی زیادی براه افتاد. در آن مقطع خیلی ها درباره حاجی فوتبال ایران به اظهارات متفاوتی پرداختند اما حاجی مایلی پس از آن ماجراها سکوت اختیار کرد. مایلی کهن که دوست ندارد درباره فوتبال صحبت کند در گفتگو با بانک ورزش از نگرانی اش بابت جوانهایی که بخاطر مهریه به زندان افتاده اند گفت و همچنین پاسخ صادق زیبا کلام را داد که گفته بود مایلی کهن مظلوم نمایی می کند و مگر داستایوفسکی است که می خواهد کتاب بنویسد.
پس از آن اتفاقات خیلی ها از جمله صادق زیبا کلام این رفتار شما را مظلوم نمایی توصیف کردند.
بله، گفتند من مظلوم نمایی کردم یا سایت شما یادداشت نوشت که لباس بعدی ام چیست! به همکار شما که مطالبش را هم میخوانم باید عرض کنم لباس من همیشه همین بوده و تغییر نکرده است؛ لباس مایلی کهن لباس حماقت است! من گفته بودم داستان زندان رفتنم را می نویسم و عواید آن را به خانه سالمندان می دهم و آقای زیبا کلام این موضوع را نقد کرده بودند و در عین حال گفته بودند فوتبالی نیستند؛ خیلی جالب است که می گویند فوتبالی نیستند اما به خودشان اجازه قضاوت درباره مسائل فوتبالی هم می دهند.
درآن چند روز چه بر شما گذشت که قصد نوشتن آن را دارید؟
درآن چهار روز دستم آمد این مثل قدیمی که می گویند مهریه را کی داده کی گرفته دیگر وجود ندارد. باید عرض کنم در همان مدت کوتاه آنقدر نگران جوانهایی که بخاطر مهریه به زندان افتاده بودند بودم که نگران خودم نبودم. این مهمترین نکته ای است که می خواهم به آن اشاره کنم؛ جوانها نباید گول بخورند و پس از چهارماه عاشق شوند و در عین سادگی به تاریخ تولد همسر آینده شان سکه مهر کنند. آن مسائلی را که در آن چهارروز دیدم ، اگر دلت را بشکنی و بخواهی می توانی بنویسی. در آن روزها متوجه شدم مهریه را میگیرند و به شدت هم می گیرند و اگر نپردازی حبس می شوی و سالها باید در آنجا بمانی، بازهم به جوانها می گویم مراقب باشند.
برخلاف نظر شما خیلی ها معتقدند شما لباس حماقت نپوشیدید، بلکه لباس جسارت بر تن کردید که کارتان به اینجا رسید.
من دنبال چیزی نبودم. احمق بودم که این کارها را کردم. میتوانستم مثل خیلیها بگویم چه کار دارم که حرف حق را بزنم. می توانستم آن طوری رفتار کنم و با حرف نزدنم به جایی برسم که فرزندانم پورشه سوار شوند. هیچ اشکالی هم نداشت! اما من نمی توانم مثل خیلی ها چابلوس و ریا کار باشم. حالا هم نمی خواهم به این مسائل بپردازم و قصدم پاسخ به مطالبی است که آقای زیبا کلام عنوان داشته اند.
گویا زیبا کلام گفته شما مگر داستایوفسکی هستید که می خواهید کتاب بنویسید؟
من در حال تنظیم نوشتهای هستم تا در آن پاسخ ایشان را بدهم اما حالا که شما تماس گرفته اید با ید عرض کنم شاید قلمم مثل زیبا کلام نباشد اما اندازه خودم بلدم. آقای زیبا کلام شما خیال کرده اید من بچه مدرسه ای هستم که نتوانم بنویسم؛ ینده در سال ۵۷ لیسانس ام را گرفته ام و قلمم هم بد نیست؛ من داستایوفسکی نیستم اما شاید این آقا خودش را استاد داستایوفسکی می داند که اینگونه اظهار نظر می کند.
البته ایشان گاهی مدافع و گاهی منتقد دولت احمدی نژاد در برهه های مختلف بوده اند! شاید چون شما طرفدار احمدی نژاد بوده اید این واکنش را نشان داده اند.
من دست آدمهایی را که برای مملکت شان و ملت ایران زحمت می کشند را می بوسم حالا می خواهد احمدی نژاد باشد یا خاتمی و روحانی که همه آنها رییس جمهور بوده اند و قابل احترام. من مثل ایشان غل و غش سیاسی ندارم؛ من احمدی نژاد را به دلایلی دوست داشتم اما همان زمان هم که به دلیل حمایت از ایشان، حامی دولت بودم از نفر دومش انتقاد کردم. من اگر مثل بعضی ها بودم به دلیل نزدیک بودن به دولت می توانستم وام های میلیاردی یا مجوز ورود خودرو بگیرم …
یا اینکه سرمربی تیم ملی یا رییس فدراسیون شوید؟
این ها که شما می گویید روی تخته است؛ می توانستم بدون این مسائل از رانت نزدیکی به رییس جمهور سو استفاده کنم.
گویا از شما به عنوان سرمربی تیم ملی امید نام برده شده است.
من در این زمینه نظری ندارم. با شناختی که از خاکپور دارم و می دانم دلش نمی خواهد در این فضای فوتبال ایران کار کند؛ همین که ایشان به مساله تیم امید ورود کرده است خوشحال شدم چرا که خاکپور از نظر شخصیتی و فنی ممتاز است. لطف کرده اند و اسم مرا هم جز گزینه های تیم ملی امید آورده اند اما من منافع مردم و مملکت ام را به همه چیز ترجیح می دهم و اگر خاکپور را به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب می کردند به نفع مردم و مملکت بود و از این انتخاب ضرر نمی کردند.
۱۹ آذر, ۱۳۹۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سافتستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]