واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > مجلس - مسعود پزشکیان گفت: اگر به برخی اجازه ورود به رقابت را ندهند، خب معلوم است که برنده چه کسی خواهد بود؟ همان کسی که آنها می خواهند! به گزارش خبرآنلاین، او از آن دست وزرایی در دولت خاتمی بود که بیش از آنکه وجهه سیاسی داشته باشد، وجهه علمی و کارشناسی داشت. به همین دلیل است که او در کسوت نمایندگی تبریز در مجلس هم بیش از آنکه در پی اظهارنظرهای سیاسی باشد، به عنوان یک عضو فعال کمیسیون بهداشت و درمان شناخته میشود. هرچند که نطقهای سیاسیاش که عموما مستند به سخنان حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه است، فراموش ناشدنی است. آنچه در پی میآید گزیدهای از مصاحبه با این نماینده مجلس است که مشروح آن را اینجا میتوانید بخوانید: در فاصله یکساله تا انتخابات بعد، دو تحلیل در فضای سیاسی کشور نسبت به آرایش گروههای حاضر در انتخابات وجود دارد. نخست اینکه این انتخابات مثل ادوار گذشته باز هم بین هر دو گروه اصلاح طلب و اصولگر خواهد بود و دیگر اینکه اصلاحطلبان از عرصه حذف شده و انتخابات درون گروهی بین اصولگرایان برگزار خواهد شد. به نظر شما اصلاحطلبان همچنان حیات سیاسی برای حضور در انتخابات بعد خواهند داشت؟در جامعه از نظر علمی هیچگاه نمیتوان برای یک تفکر و اندیشه، مرگی را قائل شد. مگر اینکه راهش را از مردم جدا کند. بارها گفتهام که چه جناح راست و چه جناح چپ اگر فکر و دغدغهشان مردم و پاسخگویی به نیازهای آنان باشد، مشی و روش مردمیاشان همواره حفظ خواهد شد و از بین نمیرود. اما اگر بخواهند برخلاف این مسیر حرکت کنند، قطعا از سوی مردم طرد خواهند شد. هر اختلافی بین این دو گروه باید در استراتژیهای آنها در مسیر پاسخگویی به نیازهای مردم باشد. اینکه تصور کنیم که تفکری جدای از مردم، خواهد ماند؛ غلط و غیرمکن است. چون هر تفکر و اندیشهای باید برای پاسخگویی به نیازهای مردم باشد. هر گروهی که به خاطر مردم کار کند و خودش را به خواستهای مردم نزدیک کند، حتما زنده خواهد مند و خواهد تپید اما اگر خلاف این مسیر برود، امکان ندارد که بماند. چه در قدرت باشد و چه خارج از قدرت. به نظرتان اصلاح طلبان نزدیکیشان را با خواستهای مردم حفظ کردهاند که ماندگار باشند؟ جناح مقابل معتقد است که برخی رفتارها بعد از انتخابات ریاست جمهوری گذشته سبب ریزش پایگاه مردمی اصلاح طلبان شده است.من بارها گفتهام که یک تفکر روشنی در هر دو جناح برای مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی وجود ندارد. یعنی یک حزب سیاسی منسجم و یا یک مانیفست مشخص ندارند که مواضعشان در عرصههای مختلف، مشخص باشد. نه اصلاحطلبان نه اصولگرایان، چنین چیزی ندارند که بتوان بررسی کرد که اعضا و نمایندگانشان در چارچوب برنامهها و اصولی که مطرح کردهاند، حرکت کردهاند یا نه؟ در هر دو طرف افرادی تندرو و کندرو و میانه وجود دارد و با طیف گستردهای از سلایق و نظرات در هر دو طرف روبرو هستیم و مشخص نیست که وقتی کسی میگوید اصلاح طلب یا اصولگرا، دقیقا از چه کسی یا تفکری، حرف زده میزند؟ به این ترتیب نمیتوان گفت که چه گروهی در انتخابات آتی برنده یا بازنده خواهد بود. برنده شدن به نزدیکتر بودن یک فکر و اندیشه به خواستهها و مطالبات مردم و قابلیت اجرا داشتن آن تفکر و اندیشه است. البته قطعا شما میدانید که منظور از مفهوم رایج درباره اصلاح طلبی و اصولگرایی در فضای سیاسی کشور چیست.در آن موارد رایج، سلایق افراد با یکدیگر حرف می زنند. من به چنین تقسیم بندیای قائل نیستم و تا کنون نتوانستم به خودم بقبولانم که اگر کسی انتقاد کند و چیزی را قبول نداشته باشد، اصولگرا نیست و متقابلا اگر کسی همه آنچه را که سیستم فعلی انجام می دهد را تایید کند، پس اصولگرا است. این خیلی تعریف ابتدایی و غیرعلمی است. اصولگرایی باید تعریفی داشته باشد و برنامههایی را ارائه دهد و افرادی را معرفی کند که پایبند به آن برنامه باشند. اصول و اعتقاد و باورهای افراد، چارچوب روشنی دارد. اینکه برخی کلمهای را منحصر به خودشان کنند، بی آنکه منظورش را روشن مطرح کنند، همین ابهامی بوجود میآید که الان در جامعه با آن مواجهیم. چون معلوم نیست که اصولگرایان یعنی چه کسانی و چه تفکراتی؟ یعنی همه مدیران کنونی اصولگرایاند و مدیران گذشته غیراصولگرا؟ تعاریف مصطلح موجود هم اصلا علمی نیست. به همین دلیل هم در جامعه باب برچسب زدن و انگ زدن رواج یافته است و هرکسی تا حرفی میزند، وی را به جناحی منتسب میکنند. در چنین فضایی چطور میتوان گفت که حق و باطل چیست. در یک کلام فقط میتوانم بگویم که هر جریانی که در پی رفع دغدغه های مردم باشد، پیروز میشود. فرقی نمیکند که چپ باشد یا راست. متقابلا هرکسی در خارج از این چارچوب حرکت کند هم نمیتواند در جلب آرای مردم موفق باشد. مگر اینکه در یک جو سیاسی در لیستی، اسمی قرار بگیرد و مردم بر اساس عدم آکاهی مجبور باشند به آن لیست رای دهند. وگرنه اگر قرار باشد، مردم خودشان تصمیم بگیرند، به کسانی رای خواهند داد که در عمل ثابت کردهاند که به فکر مردماند و بین حرف و رفتارشان یا فرقی نیست و یا اینکه فرق مختصری وجود دارد. نه کسانی که وعده میدهند و خلاف آن عمل می کنند. از انسانیت و عدالت و اصول میگویند اما در عمل همه را زیر پا میگذارند. انتقاد شما به عدم شفافیت مرزها و گفتارها و تعاریف صحیح است ولی قبول دارید که هیچ کس هم نمیآید بگوید که برای مردم کار نمیکند و در راستای تامین منافع خودش گام برمیدارد.خب رفتار و عملکرد افراد هم شرط است. اگر گفتارشان با رفتارشان بخواند، هر کسی که باشد و در هر گروهی که باشد، رای خواهد آورد. البته اگر اجازه شرکت به آنها را بدهند. منظور من هم همین اجازه حضور بود.هر وقت اجازه داده شود که افراد دلسوز مردم در انتخاباتی حضور یابند، در هر تفکری که باشند، رای خواهند آورد. اما اگر سیستم اجازه ندهد، این به بحثهای سیاسی و چارچوبهای شواری نگهبان برمی گردد و سلایق سیاسی برای تخریب برخی چهرهها به کار گرفته میشود تا نتوانند به مردم خدمت کنند. البته کسی که خدمتی میکند، نیاز ندارد که الزاما به مجلس بیاید. اتفاقا این مجلس است که به برخی افرادی نیاز دارد که عملا توانمندی خدمت به مردم را دارند. اگر به برخی اجازه ورود به رقابت را ندهند، خب معلوم است که برنده چه کسی خواهد بود؟ همان کسی که آنها می خواهند. /111
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 623]