تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819929547




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بایدها، مقدورات و ملزومات انقلابی یک تسلیح دستور تسلیح و راهکارهای نفوذ به کرانه باختری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بایدها، مقدورات و ملزومات انقلابی یک تسلیح
دستور تسلیح و راهکارهای نفوذ به کرانه باختری
اصلی‌ترین مانع برای «تسلیح کرانه باختری» استقرار دولت خودگردان در این منطقه است که در حکم چشم و گوش و بازوی امنیتی اسرائیل عمل کند.

خبرگزاری فارس: دستور تسلیح و راهکارهای نفوذ به کرانه باختری



پایگاه خبری انصارحزب الله نوشت: مقام معظم رهبری اول مرداد ماه سال جاری در دیدار با دانشجویان پس از ذکر ادله لزوم مبارزه مسلحانه با اسرائیل چنین نتیجه گیری کردند: «بنده عقیده‌‌ام این است ، این اعتقاد ما است که کرانه‌‌ باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌]. کسانى‌‌که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطینند ، اگر می‌توانند کارى بکنند ، کار این است ؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینى‌‌ها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند ، بتوانند قدرت‌‌نمایى بکنند ؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازش‌‌کارانه‌‌، هیچ کارى به نفع فلسطینى‌‌ها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگ‌‌صفت چیزى کاسته نخواهد شد.» ایشان مجددا و در روز 24 مهر ماه سال جاری ، در دیدار با «رمضان عبدالله» دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین مجددا بر نظر خود درباره تسلیح کرانه باختری تاکید کردند و خطاب به وی فرمودند:«برنامه‌ریزی برای همراه شدن بخش ساحل غربی فلسطین در رویارویی با رژیم اشغالگر یک پروژه اساسی است. جنگ با رژیم صهیونیستی، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانی‌هایی را که از ناحیه‌ غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند.» ایشان برای بار سوم در سال جاری در دیدار با شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» که روز چهارم آذر ماه سال جاری برگزار شد بر لزوم «تسلیح کرانه باختری» تاکید کردند و افزودند: «ما به توفیق الهى و به فضل الهى از محدودیّت اختلاف مذهبى عبور کردیم. ما همان کمکى را که به حزب‌الله لبنان کردیم که شیعه است ، همان کمک را به حماس کردیم و به جهاد کردیم و باز هم خواهیم کرد. ما اسیر محدودیّتهاى مذهبى نشدیم؛ ما نگفتیم این شیعه است ، این سنّى است ، این حنفى است ، این حنبلى است ، این شافعى است ، این زیدى است ؛ ما نگاه کردیم به آن هدف اصلى و کمک کردیم و توانستیم مشت برادران فلسطینى‌مان را در غزّه و در مناطق دیگر تقویت کنیم و ان‌شاءالله ادامه خواهیم داد. و من اعلام کردم و قطعاً این خواهد شد که کرانه‌ باخترى هم باید مثل غزّه مسلّح بشود و آماده‌ دفاع باشد.» بنابراین با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری بر مسئله تسلیح می توان محورهای زیر را از متون کلام ایشان استخراج نمود: 1- تسلیح کرانه باختری راهبرد جدید برای ایجاد گشایش جبهه جدید با اسرائیل است. 2- تسلیح کرانه باختری نه یک توصیه ، بلکه یک دستور و حکم حکومتی است که باید اجرا شود. 3- تسلیح منحصر به گروههای متصل به جمهوری اسلامی ایران نیست. با این وصف به نظر می رسد باید با سرعت به بررسی موانع اجرای این پروژه پرداخت و راه‌های اجرای آن را بررسی نمود.   * واقعیتی به نام خائن فلسطینی واقعیت این است که به فاصله 2 سال مذاکره پس از «اسلو1» ، ظرفیت سازمان آزادی بخش فلسطین که در دولت خودگردان فلسطین مستحیل شده بود در اختیار مقابله با مقاومت مسلحانه قرار گرفت. اسرائیل در 4 می 1994 بر اساس توافق «غزه – اریحا» که به «قاهره» مشهور شد ، پذیرفت که ظرف 3 هفته پس از امضاء این قرار داد 2 منطقه مذکور را ترک کند و در یک بازه زمانی 5 ساله اداره خودگردان این دو بخش را به دولت فلسطینی بسپارد. به دنبال این قرار داد روز پنجم ژوئن ، یاسر عرفات اولین رئیس دولت خود گردان فلسطین خوانده شد. پلیس فلسطین تشکیل شد و بر اساس پروتکل اقتصادی پاریس روابط تجاری میان دولت خودگردان و اسرائیل به عنوان بخشی از اقتصاد این رژیم به اجرا درآمد. تقریبا یک سال بعد روز 24 سپتامبر توافق دیگری بین دولت خودگردان و اسرائیل در «طابا» واقع در شبه جزیره سینا به امضاء رسید و 4 روز بعد 28 سپتامبر 1995 این توافقنامه در واشینگتن ، توسط اسحاق رابین و یاسر عرفات و سپس بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا و نمایندگان روسیه ، مصر ، اردن ، نروژ و اتحادیه اروپا به امضاء رسید و بدین ترتیب دولت خودگردان به واسطه تشکیل سازمان های اطلاعاتی و امنیتی تحت نظر اسرائیل تبدیل به بزرگترین دشمن مقاومت پس از اسرائیل شد. سازمان حفاظت اطلاعات ، سازمان کل اطلاعات ، سازمان اطلاعات نظامی، گارد ریاست جمهوری ، نیروی دریایی ، یگان‌های ویژه ، امنیت ملی‌، پلیس جنایی‌، پلیس شهری ، دفاع شهری (امداد و نجات) و پلیس نظامی ، دستگاههایی بودند که از سال 1995 به بعد وظیفه مقابله با هر گونه مقاومت مسلحانه را برعهده گرفتند و به این وظیفه به طور جدی عمل کردند. عرفات پس از 1995 ، 3 معاهده دیگر براساس توافقات «اسلو» امضاء نمود‌، «غزه– اریحا» و پروتکل اقتصادی پاریس تنها در ازای خروج تدریجی اسرائیل از کرانه باختری وظیفه دولت خودگردان برای سرکوب مقاومت را سنگین تر می‌کرد. و در پروتکل الخلیل (هبرون) که 17 ژانویه 1997 ، میان عرفات و نتانیاهو امضاء شد ، دولت خود گردان در مقابل فهرستی از تعهدات امنیتی اسرائیل که برای خود این رژیم کاربرد داشت ، متعهد شد: 1- با تروریسم مبارزه و از خشونت جلوگیری نماید. 2- همکاری امنیتی با اسرائیل را تقویت کند. 3- از تحریک و تبلیغات خصمانه بر علیه اسرائیل جلوگیری نماید. 4- به طور موثر و سیستماتیک با سازمانهای تروریستی مبارزه کند. 5- زیر ساخت های تعقیب و مجازات تروریست ها را تقویت نماید. 6- در کشف سلاح های گرم غیر قانونی اهتمام ورزد. 7- نیروهای پلیس فلسطین را متناسب با این تعهدات افزایش دهد که شامل 400 نیروی پلیس ، 20 خودرو ، 200 قبضه سلاح ضد شورش و 100 قبضه سلاح جنگی می شد. در این توافق 3 مرحله ای اسرائیل متعهد شد که نیروهای خود را از 80 درصد اراضی الخلیل در مدت 10 روز پس از توافق خارج کند که در واقع این خروج در مقابل ، تحمیل بار مسئولیت امنیتی این نیروها بر تشکیلات خود گردان بود. همچنین از 7 مارس خروج از مناطق روستایی کرانه باختری را آغاز نماید و در مرحله سوم که در اواسط سال 1998 آغاز می شد اسرائیل از شهرک ها و مناطق نظامی کرانه باختری عقب نشینی می نمود. در حالی در «پروتکل الخلیل» هیچ سخنی از اجرای اصول پیمان اسلو مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی و به تبع آن مسئله بازگشت آوارگان ، مرزها و... به میان نیامد که دولت خودگردان و اسرائیل مجدداً طی روزهای 15 تا 23 اکتبر 1998 در مذاکرات «وای ریور» در مریلند آمریکا دور یک میز نشستند که نتیجه آن امضاء یک یادداشت تفاهم به همین نام بود. بر اساس یادداشت «وای ریور» که زمینه انجام مذاکرات منتهی به آن عمل به مفاد «اسلو 2» بود علاوه بر تاکید مجدد بر وظایف امنیتی تشکیلات خودگردان در مقابله با گروه‌های مسلح شامل تحویل 3 مرحله ای 13 درصد از مناطق «سی» به مناطق «بی» توسط اسرائیل به فلسطینی ها از نوامبر 1998 تا دسامبر همان سال و سپس ژانویه 1999 بود. «سی» اصطلاحا به مناطقی گفته می‌شود که تامین امنیت آن بر عهده اسرائیل است و «بی» مناطقی است که به تشکیلات خودگردان تحویل داده شده اما تامین امنیت آن همچنان برعهده اسرائیل است. با این وجود روز 4 سپتامبر 1999 یاسر عرفات باز هم با ایهود باراک در حضور «مادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه آمریکا ، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و ملک عبدالله دوم پادشاه اردن ، در بندر «شرم الشیخ» مصر پشت میز مذاکره نشست تا سازمان آزادی بخش فلسطین پس از 40 سال مقاومت مسلحانه و پس از 7 سال عقب نشینی و غیر امنیتی سازی روابط با اسرائیل از سوی دولت خودگردان با در دست گرفتن اداره 73 درصد از کرانه باختری و کل نوار غزه ، که به مفهوم در اختیار گرفتن تنها 5 درصد از مطالبات خود بود عملا تبدیل به بازوی امنیتی اسرائیل برای سرکوب هرگونه مقاومت مسلحانه در مناطق استحفاظی خود شود. وظایف 7 گانه تشکیلات خودگردان که اعمال آن به مفهوم نابودی مقاومت مسلحانه بود پس از تحویل ریاست دولت خودگردان به «محمود عباس» نیز تداوم یافت و وی اندک زمانی پس از جانشینی در دیدار با 50 انجمن یهودی گفت: «امنیّت اسرائیل به عنوان امنیّت ما محسوب می‏شود. ما در تلاش هستیم که ضمن ادامه همکاری‏ها از وقوع هر گونه حمله‏ای به اسرائیل جلوگیری به عمل آوریم.»   * بر اساس روندی که به طور موجز درباره شرایط امنیتی حاکم بر کرانه باختری شرح داده شد می توان به این نتیجه رسید که اصلی ترین مانع برای «تسلیح کرانه باختری» استقرار دولت خودگردان در این منطقه است که در حکم چشم و گوش و بازوی امنیتی اسرائیل عمل می کند. بنابراین به نظر می رسد از میان برداشتن این مانع تنها از دو راه امکان پذیر باشد: 1- اضمحلال دولت خودگردان و ایجاد یک غلبه انقلابی در کرانه باختری نظیر آنچه طی سال 7و2006 توسط حماس در غزه انجام شد و این منطقه را از حیطه کنترل دولت خودگردان خارج ساخت. 2- ایجاد تغییر در مشی دولت خودگردان و بازگرداندن آن به خط مقاومت   * اضمحلال خائن به نظر می رسد باید در همین ابتدای راه قید راه حل دوم را زد.زیرا آنچه دولت خودگردان آن را دست آورد می داند اعم از عضویت در سازمان ملل ، توسعه اقتصادی در کرانه باختری ، ( که طبق اعلام بانک جهانی در سال 2014 رشد اقتصادی کرانه باختری 13.8بوده است درحالی‌که این رقم در کل خاورمیانه معادل 6.3 بوده) به‌واسطه همکاری با نهادهای دولتی و غیر دولتی آمریکایی– اروپایی و البته اسرائیل همه به‌واسطه طی همین طریق و در راستای غیر امنیتی سازی روابط با اسرائیل و پذیرفتن هنجارهای بین المللی بدست آورده است که در صورت تغییر رویه همه آن یک شبه برباد خواهد رفت. اما اضمحلال دولت خودگردان و ایجاد یک غلبه انقلابی در کرانه باختری راه حلی است که به نظر می رسد می توان در میان مدت یا بلند مدت روی آن حساب باز کرد. تغییر مشی دولت خودگردان به مفهوم یک تشکیلات برآمده از جنبش فتح مسئله ای نبود که تمامیت این جنبش آن را پذیرفته باشد. مسئله انشقاق از این گروه یک روند تاریخی دارد که ذکر آن در این مقال نمی گنجد اما تکیه گاهی برای نفوذ و ایجاد انشقاق در جریان اصلی فتح و به تبع آن دولت خودگردان محسوب می شود. در این مسیر جامعه مخاطب ما مبارزان چپ گرا و ملی گرایی است که هنوز بر اساس عصبیت قومی و ملی و ایدئولوژی مارکسیستی با اسرائیل مبارزه می کنند و پایه استقرار فیزیکی آنان کرانه باختری است. البته تجربه مقاومت مسلحانه ثابت کرده اساسا سازمان آزادی بخش فلسطین به دلیل همین مشی غیر اسلامی در نهایت از مقاومت دست کشید اما به هرحال این موتور محرک تا رسیدن به مرحله بعدی کارساز خواهد بود که بادست گذاشتن روی نقاط حساس ناشی از تحقیر فلسطینی ها روشن خواهد شد. برای نمونه حتی محمود عباس برای خروج از اقامتگاه خود و حرکت به سمت شهرک های اطراف موظف به اخذ اجازه عبور است که هنگام عبور از موانع امنیتی آن را یک سرباز جزء اسرائیلی کنترل می کند. بنابراین به نظر می رسد: - باید برروی اجرای پروژه اضمحلال از درون دولت خودگردان در چارچوب راهبرد اصلی ، حساب ویژه ای باز نمود.   * آمار البته در این مسیر اصلی ترین راهکار روشن کردن دوباره موتور محرک اسلام‌گرایی در کرانه باختری است که سالهاست خاموش نگاه داشته شده که عوامل زیادی در این امر نقش داشته است. چنانچه ورود موشک به معادلات نبرد و نیز انحصار مقاومت مسلحانه در غزه از سال 2005 به این سو ، یکی از این عوامل است که براساس آن باید گفت آمار اجرای عملیات های شهادت طلبانه در کرانه باختری و قدس اشغالی را تقریبا به صفر رسانید. چنانچه این آمار از سال 2002 تا 2005 از 55 مورد به 9 مورد رسید و پس از آن نیز تقریبا از روند معادلات حذف شد. دسته بندی آژانس امنیت ملی اسرائیل (شاباک) از حملات انجام شده این واقعیت را نشان می دهد که این عملیات ها در کرانه باختری دارای یک روند خطی و بدون رشد حداقل از سال 2000 تا کنون بوده که علل آن پیشتر ذکر شد. حملات با سلاح سرد ، حملات در حین کار (زیر گرفتن اسرائیلی ها با وسایل نقلیه مثل بولدوزر) ، عملیات بواسطه بسته های انفجاری ، عملیات خودرو بمب گذاری شده ، در گیری مسلحانه با سربازان و شهرک نشینان شامل قتل عام گروهی با مسلسل ، تیر اندازی انفرادی ، حمله با نارنجک ، حملات یورشی ، عملیات آدم ربایی مواردی بوده است که از سال 2000 در دسته بندی اعلام شده از سوی این نهاد امنیتی اسرائیل در گزارش های هفتگی ، ماهانه و سالانه موجود است و البته می توان گفت امروز تقریبا اثری از اجرای بسیط عملیاتهایی نظیر خودرو بمب‌گذاری شده ، در گیری مسلحانه با سربازان و شهرک نشینان در کرانه باختری دیده نمی شود. لذا آمار حملات مربوط به درگیری های خیابانی خرد و ساده نظیر سالهای بدوی مبارزه است که «شاباک» آمار آن را در گزارش ماه سپتامبر 2014 ، 144 فقره در یهودیه و سامره و خط سبز کرانه باختری ، اعلام کرده است. این آمار در این مناطق در ماه آگوست که ماه پایانی جنگ 51 روزه محسوب می شود 310 فقره و در ماه جولای که اوج این درگیری ها بود 507 فقره گزارش شده است که عموما به صورت خودجوش و بدون سازماندهی گروه‌های اسلام گرا نظیر حماس یا جنبش جهاد اسلامی فلسطین انجام شده است. به نظر می رسد می توان از این آمار و ارقام مختصر نتایج زیر را استخراج نمود: 1- منظور از «تسلیح کرانه باختری» ، رسانیدن سلاح تاثیر گذار و بازدارنده به این منطقه و سازماندهی استفاده شبکه ای از آن است. 2- هرچند فلسطینی های کرانه باختری به سلاح و شیوه های غیر بازدارنده و بعضا بدوی با سربازان و شهرک نشینان اسرائیلی درگیر می شوند اما تأثیر‌پذیری شدت و ضعف و حجم این حملات از نبردهای موشکی مقاومت غزه با اسرائیل نشان می دهد ، روحیه مقاومت هنوز در کرانه باختری زنده است و قابلیت سرمایه گذاری دارد.   * روزنه اردن یک مسئله مهم تاثیر گذار بر روند تسلیح کرانه باختری فارغ از استقرار دولت خودگردان ، مختصات جغرافیایی پیچیده این منطقه است که به طور کامل توسط اسرائیل محاصره شده و در داخل نیز بواسطه ایستگاه‌های بازرسی پرشمار کنترل می شود. این درحالی است که کرانه باختری تنها با اردن هم مرز است که دولت مرکزی این کشور نیز همانند مصر ، به شدت خاک خود را تحت کنترل دارد.آنگونه که می توان گفت انتقال سلاح یا مواد اولیه و تجهیزات ساخت سلاح به داخل کرانه باختری از مرزهای پیرامونی آن تقریبا امری غیر ممکن به نظر می رسد. همچنین ساخت سلاح در این منطقه نظیر روندی که در غزه طی شد نیز ناممکن می نماید. اما همانطور که پیشتر از فحوای کلام مقام معظم رهبری استخراج نمودیم ، «تسلیح کرانه باختری» نه یک توصیه ، بلکه یک دستور و حکم حکومتی است که باید اجرا شود. بنابراین به نظر می رسد ما باید در مسیر اجرای این دستور حکومتی ، انقلابی عمل کنیم. براین اساس به نظر می رسد می توان بر روی زمین اردن حساب ویژه ای باز کرد. براساس برآوردهای موجود 60درصد جمعیت این کشور فلسطینی تبارهایی هستند که پس از اخراج سازمان آزادی بخش از این کشور به لبنان در شرایط کمون به سر برده و تقریبا جز امور روزمره به مسئله دیگری اهتمام ندارند. این جمعیت خفته در کنار نیروهای بالقوه سلفی در این کشور که به طور مستمر در حال به چالش کشیدن امنیت داخلی این پادشاهی هستند زمینه ای برای عمل در مقابل ما قرار می دهد. روز یکشنبه ، نهم تیرماه سال جاری هزاران اردنی درحالی که سلاح های سبک حمل می کردند در شهر «معان» واقع در 218 کیلومتری عمان پایتخت اردن و104 کیلومتری بندر ایلات درجنوب اسرائیل به تظاهرات درحمایت از «خلافت اسلامی» پرداختند.این نکته ورای بعد فراملی گرایانه اش از این جهت که تنها 60 کیلومتر با شریان میانی قطع کننده شمال و جنوب اسرائیل قرار دارد قابل توجه است.اوضاع در «معان» آنقدر بحرانی شد که به آن لقب «فلوجه اردن» دادند. بحران آنقدر نگران کننده بود که با وجود فاصله زیاد بحران از مرزهای عربستان ، پادشاه سعودی برای مقابله با تروریسم فرمان ملوکانه صادر کرده ومقامات اطلاعاتی خود برای کمک به اردن به منظورجلوگیری از تسری آشوب به سایر شهرهای این کشور به خصوص اربد که تعداد زیادی از شاخه های القاعده در آن حضور دارند و نزدیک ترین شهر به خط مرزی کرانه باختری محسوب می شود را اعلام کرد. نیروهای اردنی نیز در3 محور درمرزهای عراق ، سوریه و اطراف پایتخت برای دفع حمله احتمالی نیروهای داعش آرایش گرفتند.همچنین «دنیس مک کین» فرمانده نیروهای مشترک آمریکا – اردن به12000نیروی خود واسکادران جنگنده های اف-16 آماده باش داد. وی با بنی گانتز فرمانده طرح «عملیات عمیق» در اسرائیل نیز که برای واکنش به حمله احتمالی ایران و حزب الله تاسیس شده هماهنگ شد تا در صورت لزوم نیروهای تحت امرش را برای مهار حمله احتمالی داعش به کار گیرد. این سلفی ها تحت بیعت «ابو‌محمد‌مقدسی» مفتی جریان سلفی اردن که در واقع پدر معنوی «ابومصعب الزرقاوی» بود قرار دارند که یک مفتی فلسطینی الاصل و دارای فتوای جهاد با اسرائیل است. مفهوم استخراجی ما ازگزاره های خبری فوق به خوبی قابل درک است. به نظر می رسد زمین اردن میدان عمل ما در آینده و ظرفیت های موجود درآن ابزارهای ما برای حرکت به سمت تسلیح کرانه باختری خواهند بود. کار بر روی جامعه فلسطینی - سلفی اردن که فعلا در زمین سوریه مشغول نبرد هستند مسئله پیچیده و کارشناسی است که نه در این مقال می گنجد و نه جای طرح آن در مطبوعات است ، اما نکته ای که برای توضیح در این زمینه باقی می ماند کلیت همکاری با این قشر است که برای توجیه آن به مرور به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ جهانى‌ جریانهاى افراطى و تکفیرى » می پردازیم: «ما اسیر محدودیّتهاى مذهبى نشدیم ؛ ما نگفتیم این شیعه است ، این سنّى است ، این حنفى است ، این حنبلى است ، این شافعى است ، این زیدى است ؛ ما نگاه کردیم به آن هدف اصلى و کمک کردیم و توانستیم مشت برادران فلسطینى‌مان را در غزّه و در مناطق دیگر تقویت کنیم و ان‌شاءالله ادامه خواهیم داد.» البته چنین ارجاعی درخطبه‌های نماز جمعه تهران که توسط معظم له در 14 بهمن ماه سال 1390 اقامه شد نیز در دسترس است:« ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می‌کنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.» استخراج عبارت «هرگروهى» از خطبه های نمازجمعه بهمن 90 در پیوند با فرمایشات معظم له در آذر ماه سال جاری ما را به یک برداشت موسع و زمینه عمل باز می رساند که بواسطه آن باید به جای طی طریق در مسیر های دیپلماتیک بی خاصیت به ایجاد روندهای انقلابی روی آوریم هر چند که نامعقول ، خارج از عرف بین الملل و حتی غیرکارشناسی به نظر برسد. و در یک کلام باید گفت کلید روشن کردن موتور همه این راهکارها و خرده راهکارها عقیده است.   مطلب فوق مربوط به سایر رسانه‌ها می‌باشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است . بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/09/15 - 11:42





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن