واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روایت معاون استاندار کهگیلویه و بویراحمد از جبهه و جنگ
سرباز عراقی با عنایت حضرت زهرا (س) اصلاح شد
معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد و جانباز 8 سال دفاع مقدس با بیان روایتی تکاندهنده از دوران اسارت خود، گفت: هر زمان که به مشکلی برمیخوردیم از ائمه اطهار (ع) و حضرت زهرا (س) کمک میگرفتیم.
![خبرگزاری فارس: سرباز عراقی با عنایت حضرت زهرا (س) اصلاح شد خبرگزاری فارس: سرباز عراقی با عنایت حضرت زهرا (س) اصلاح شد](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/03/24/13930324000979_PhotoA.jpg)
به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری فارس از یاسوج، هشت سال دفاع مقدس پر است از امدادهای غیبی و لحظههایی که در شرایط سخت ائمه اطهار (ع) به کمک رزمندگان رفته و بسیاری از مشکلات را آسان میساختند و موانعی بود که به جز از این راه برداشته نمیشد. در همین خصوص حاجفتاح محمدی معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد که چند سال از عمر خود را در زندانهای مخوف رژیم بعث عراق سپری کرده است در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یاسوج خاطرهای از این امدادهای غیبی و کمک ائمه اطهار به آزادگان سرفراز بیان کرد. این آزاده دفاع مقدس اینگونه روایت کرد که در زندانهای رژیم بعث سختیها موجب شده بود تا آزادگان خود را با آن وفق داده و پیشرفتهایی در زمینههای مختلف داشته باشند که در بیرون از زندان چنین پیشرفتی محال بود. وی گفت: برای مثال یکی از آزادگان با هر دشواری که بود در آن سالها به سه زبان زنده دنیا مسلط شده بود و همه این توفیقات به دلیل سعی و تلاشی بود که در زندان و در عین سختی و مشقت صورت میگرفت. محمدی ادامه داد: در یکی از موارد یکی از آزادگان تصمیم گرفت یکی دیگر از برادران را که تقریبا بیسواد بود خواندن و نوشتن بیاموزد و در همین اثنا عراقیها متوجه شده بودند و از آنجا که این کار را تخلف میدانستند برادر آزاده ما را در سلولی انفرادی با بدترین شرایط حبس کردند. معاون استاندار کنونی و آزاده هشت سال دفاع مقدس اظهار کرد: در این سلول بلایی نبود که بر سر این آزاده نیاورند بهگونهای که در سرمای سوزان آب زیر پایش گرفته بودند و از آب و غذا هم محروم شده بود. محمدی به اقدام ابتکاری سایر آزادگان برای رساندن آب به این آزاده محبوس در سلول اشاره کرد و گفت: از لابلای سوراخ قفل درب سلول، لولهای پلاستیکی به داخل سلول میفرستادیم و از این سمت یک سر آن را داخل یک پیاله میگذاشتیم تا برادر آزاده ما آب را به این وسیله بمکد و تشنگی بر وی غلبه نکند که عراقیها پس از این که فهمیدند این راه را هم بر ما بستند. این آزاده هشت سال دفاع مقدس در ادامه به مراحل حساس این روایت اشاره کرد و گفت: وقتی بعد از چندین روز دیگر این آزاده از سلول آزاد شد و به جمع ما برگشت حال و احوالش را جویا شدیم که بیان آن بسیار شیرین اما تکاندهنده است. محمدی از زبان آن آزاده روایت کرد که وقتی سرباز عراقی وارد سلول میشد به جای این که آب را برای نوشیدن به دستم بسپارد آن را در صورتم میریخت و تحقیرم میکرد که از ته دل آهی کشیدم و گفتم ای فاطمه زهرا تو خودت بهفریاد من برس که دیگر تحمل تحقیر این سرباز عراقی را ندارم. وی گفت: روز بعد سرباز عراقی وارد شد و پیاله آب را تعارف کرد اما میدانستم که میخواهد همان کار قبلی را انجام دهد که سرم را بالا نگرفتم و گفتم آب نمیخواهم اما سرباز عراقی مرا به فاطمه زهرا قسم داد که آب را از دستش بگیرم که باز هم نگرفتم، اما سرباز عراقی که مصر شده بود به خوابی که مادرش دیده بود اشاره کرد و گفت: مادرم با من تماس گرفت و گفت که در زندان با دوستداران فاطمه زهرا چه کردهای که در خواب از تو و کارهایت گلایه کرده است لذا باید برای خشنودی قلب حضرت زهرا (س) کار بدت را اصلاح کنی. انتهای پیام/2571/ج40
93/09/14 - 11:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]