واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: در سرزمين جيمبوها
اوقات فراغت- محسن امين:
فرودگاه رسمي آموزشي - تفريحي كشور در حاشيه شهرري پاتوق خيلي از عشق پروازهاست.
«به كمربندي شهر ري كه رسيدي، جاده ورامين را ميگيري و ميروي تا برسي به فرودگاه»؛ اين، نشاني مركز هوايي «آسمان ري» است و همين، نقطه اصلي شباهت آن با فرودگاه بينالمللي امام خميني است؛ راه آنقدر دور و دراز ميشود و پيچ در پيچ كه فكر ميكني سركارت گذاشتهاند. به نظر بالاي آن همه زمين كشاورزي، فقط هواپيماي سمپاش ممكن است بچرخد. اما نه، آن دورتر يك چيز كوچك دارد پرواز ميكند و با انعكاس نور علامت ميدهد كه بيا.
براي پيداكردن يك فرودگاه دور افتاده با هواپيماهاي نيممتري، انگار سر به هوا باشي بهتر است. توي جاده نزديك باند فرودگاه، به اندازه كافي تابلوي «منطقه پروازي- ورود ممنوع» زدهاند. اما چاره چيست؟ راه همين است كه هست. مركز هوايي، 7 روز هفته باز است اما آخر هفته، مشتري بيشتري دارد. مسئول« باشگاه هوانوردي پرسان» ميگويد آخر هفته تا 350 مهمان هم داشتهايم اما امروزفقط 50-40 نفري مشغولند. هوا بد است و باد به هر سمتي ميپيچد.
از نظر اهالي فرودگاه اين آخر نامردي است كه اين همه راه بيايي براي 20 دقيقه هواپيما پريدن و باد، بر وفق مرادت نوزد. ملت اما دست نميكشند. آنها ميگويند اينطوري خلبان حرفهاي از بادبادك باز مشخص ميشود.
فرق ماجرا از كوبيدن هواپيما به زمين است تا پرواز دادن درست و حسابياش؛ اولي بين 400 هزار تا 15 ميليون تومان از دست ميدهد اما دومي، كيفي ميبرد وافر. براي ورود با هواپيما و استفاده از باند، ورودي 5 هزار تومان است. اما اگر كسي بخواهد خدمات، حمايت و امكانات بيشتري مثل پاركينگ، آموزش و... داشته باشد، ميتواند با پرداخت حق عضويت 80 هزار توماني براي 6 ماه، صاحبخانه شود.
برج مراقبت به گوشم
برج مراقبت فرودگاه، يك ماشين پرايد با يك عدد بلندگوي دستي است. براي ورود به باند پرواز بايد از برج اجازه داشته باشي و قوانين را هم رعايت كني؛ «حداكثر برد پرواز مجاز 3كيلومتر است و خلبان بايد آنقدري آموزش ديده باشد كه هواپيما را روي سرملت پايين نياورد».
بعد از چند تا پرواز جمع و جور، حواس همه به يك سمت ميرود؛ يكي دارد هواپيماي جتش را آماده پرواز ميكند. چشم كه ببندي فكر ميكني كنار يك «F14» واقعي ايستادهاي. اين مدل، فقط 2 متر طول دارد همراه با كمي سروصدا. دارند تست ميكنند كه همه چيز تنظيم باشد. بعد ميبرندش اول باند و ملت هم به دنبالش.
قيافه خلبان با آن كلاه روي سرش و عينك دودياي كه به چشم زده، خيلي جدي ميزند. جت چند بار تا آخر باند ميرود و به دليل نامساعد بودن شرايط جوي نميپرد. اما بالاخره خلبان دل را ميزند به دريا و توي همان هوا بلندش ميكند. طياره كه ميرود آن بالا، با سرعتي كه دارد، ديگر وضعيت باد برايش مهم نيست.
خلبان همه مانورهايي را كه تا حالا از يك هواپيماي جنگنده شكاري ديدهاي، انجام ميدهد و ملت چشم به آسمان و انگشت به دهان ميمانند. تماشاچيها دلشان پيش هواپيماست كه سالم بنشيند. شوخي كه نيست، حدود 10 ميليون پول روي هواست. قضيه جت كه به خير و خوشي تمام ميشود، از دور يك هليكوپتر سفيد به سمت باند ميآيد. ظاهر بامزهاي دارد اما اين يكي مدل نيست
. ميگويند اين «جايروپلن» يا «هواپيما-هليكوپتر» است؛ يعني يك پرنده دورگه كه هم بال و ملخ هواپيما را دارد و هم پركهاي بزرگ و افقي چرخبال را به ارث برده. 2 نفر داخل كابين آن دارند كيف دنيا را ميكنند. پرنده 18 ميليوني آنها مثل يك چرخبال بلند ميشود و مينشيند اما مثل هواپيما پرواز ميكند. آنها از نيروهاي ناجا هستند و اين پرنده، وسيله آموزشيشان است.
بعد از نمايش اين غولهاي هوايي، يكي دو تا هواپيماي سبك وزن هم هنرنمايي ميكنند. يكيشان بدنه فيبري دارد و اندازهاش به اندازه قطع همين مجله خودمان است؛ پرواز كه ميكند، فقط صداي وزوزش از آسمان ميآيد.
هواي 2 نفره
باد همچنان هرطوري كه دلش ميخواهد ميوزد و آفتاب هم ديگر به وسط آسمان رسيده. اين موقع انگار كه شيفت عوض شده باشد، عدهاي بار و بنديلشان را جمع ميكنند و ميروند اما گروه بعد، تازه از راه ميرسند و بساط پهن ميكنند. همه مدل آدمي پيدا ميشود اينجا؛ از پيرمرد 60-50 ساله بگير تا پسرك 6سالهاي كه براي عقبنماندن از قافله، ماشين مدل كنترلي با خودش آورده.
«نراقي» از قديميهاي پردادن هواپيماي مدل است و عمري را روي اين كار گذاشته. او ميگويد اين كار علاقه ميخواهد.گرنه اولينبار كه هواپيمايت زمين خورد، خودت هم زمين ميخوري و بيخيال ميشوي؛ «لااقل 2 ماه آموزش نظري و عملي ميخواهد. هزينه جارياش زياد نيست اما بايد ظرفيت ازدستدادن هواپيماها را داشته باشي.
خودم در يك سال و نيم گذشته 4بار سقوط كردهام و البته هنوز سالم و سرحال، هفتهاي 2بار ميآيم اينجا».
هواپيماي اين خلبان كهنهكار، ظرفيت 10 مسافر ليليپوتي را دارد اما با سروصدايي كه 3-2تا مدل توي آسمان راه انداختهاند، ديگر روي زمينماندن برايش جايز نيست. بدون مسافر سوختش را كامل ميكند كه برود براي روكمكني؛ «اين كار ورزش به حساب ميآيد، سالم است، هيجان دارد و البته بايد آدم پرحوصلهاي باشي كه هواپيما را درست مونتاژ كني و بدون نقص فني بفرستي آن بالا.
گاهي ميشود 3 هفته وقت ميگذاري براي 3 نوبت پرواز 20 دقيقهاي كه از قافله جا نماني و حالش را ببري». كمي آنطرفتر، هواپيماي 2نفره مجموعه روي زمين مينشيند. اين هواپيماي قرمزرنگ از همان نمونههايي است كه اين روزها قرار است جايزه قرعهكشي يكي از تبليغات تلويزيوني باشد. قيمتش حدود 90 ميليون تومان ناقابل است اما فك و فاميل 140 ميليوني هم دارد.
خلبانش ميگويد اينها هواپيماي «UL» يا فوق سبك به حساب ميآيند كه ميشود برايشان مجوز شخصي هم گرفت؛ منتها براي اينكه رانندهاش شويد، لااقل 60 ساعت كلاس تئوري و 45 ساعت پرواز آموزشي نياز داريد كه بالاي 5/7 ميليون تومان برايتان آب ميخورد. اما براي آنها كه استعداد پرواز و چنين پولهايي ندارند، توي اين هواپيما و البته بغلدست خلبان جا هست. يك پرواز تفريحي 12 دقيقهاي، هزينهاي حدود 40 هزار تومان دارد. سمانه گلستاني يكي از مشتريهاي اينجور پروازهاست.
اولينبارش نيست كه اينجا آمده اما پرواز اولش است. پرواز كه تمام ميشود، ميگويد: «دوست داشتم سقوط كند! حتي تلفن همراهم را برده بودم كه براي كمك زنگ بزنم». اينها را البته دور از گوشهاي خلبان ميگويد: «دوست داشتم خلبان شوم اما سخت بود. حالا هم بابا را راضي كردم كه سوار شوم. اميدوار بودم كه حسابي بترسم اما امنتر از اين حرفها بود.
توي ايران مگر چندجا پيدا ميشود كه آدم را به هيجان بياورد؟». عصر شده و سروصداي هواپيماها هم افتاده. كمكم ماشينها استارت ميخورند و به جاي باند پهن و مطمئن فرودگاه، جاده باريك و پيچ واپيچ بين علفزارها ميزبان ملت ميشود؛ فقط ميماند اينكه حواست باشد با همان جوگيري پرواز، وارد جاده خطرناك ورامين و اتوبان آزادگان نشوي كه پر از بوئينگهاي 18 چرخ است!
داشتن يك مدل براي پرواز چقدر آب ميخورد؟
يك تعريف ميگويد هر هواپيمايي كه بدون سرنشين پرواز كند، مدل به حساب ميآيد. توي آشيانه مركز، همهجور هواپيما و پاراگلايدر و حتي سبد بالن پارك شدهاست.
اما بين آنها يكي هست كه به اندازه يك هواپيماي كوچك تكخلبان است. البته اين هواپيما كه سالها پيش براي صاحبش 13 ميليون تومان خرج برداشته، فقط مدل راديوكنترلي است.
غير از اين مدلهاي خاص، هواپيما و هليكوپترهاي مدل را خود خلبانها با خريد قطعاتي كه ميپسندند، مونتاژ ميكنند. منوي ساخت مدل از اين قرار است:
تاريخ درج: 7 ارديبهشت 1387 ساعت 16:53 تاريخ تاييد: 13 ارديبهشت 1387 ساعت 13:47 تاريخ به روز رساني: 13 ارديبهشت 1387 ساعت 13:44
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]