محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831512027
جام جم ایام - قصاب قاجار در پناه صهیونیستها و انگلیسیها
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
یکی از دهشتناک ترین تراژدیهای تاریخ ایران بعد از مشروطه جنگ و جدالهای بی پایان سالارالدوله با دولت مرکزی در غرب کشور بود که به فجایع فراوانی منتهی شد.
ابوالفتح میرزا سالارالدوله (1338-1260ق)به طور قطع یکی از متحدین سیاست خارجی بریتانیا و یکی از کسانی بود که مورد حمایت شرکت نفت انگلیس و ایران واقع میشد، تا در موارد ضرور از او به نفع منافع امپراتوری بریتانیا بهره برداری نمایند. او فرزند سوم مظفرالدینشاه قاجار بود، به سال 1276 شمسی والی کرمانشاه شد؛ به مصادره اموال مردم پرداخت و باعث ایجاد نارضایتی گردید. به همین دلیل مظفرالدینشاه او را از کار بر کنار ساخت. اندکی بعد بخشوده شد و دو سال بعد به سال 1278 حاکم زنجان گردید. به سال 1280 حاکم خوزستان و لرستان شد و شش سال بعد در بحبوحة مشروطه شورشی علیه برادر ارشد خود محمدعلی شاه قاجار به راه انداخت. میرزا علی اصغر خان اتابک که بعدها قربانی توطئهای شد که انگلیسیها از آن آگاه بودند، فتنه سالارالدوله را فروخوابانید و وی را به تهران آورد و محبوس ساخت. سالارالدوله خدماتی شایان به شرکت نفت انگلیس و ایران کرده بود، به همین دلیل وقتی دیگر که جانش در معرض تهدید واقع شد، کنسول بریتانیا در کرمانشاه او را پناه داد و اجازه گرفت خاک کشور را ترک گوید. به سال 1290 محمدعلی شاه برای بازگشت به تخت سلطنت شورشی به راه انداخت، این شورش البته به جایی نرسید اما سالارالدوله به ظاهر در حمایت از برادر و در باطن برای رسانیدن خود بر اورنگ پادشاهی؛ وارد همدان شد، پرچم طغیان برافراشت و با سپاهی به سوی تهران رهسپار گردید. در همین حال او خود را شاه ایران اعلام کرد، اما سپاهش در حدود ساوه از نیروی دولت مرکزی شکستی فاحش یافت. به دنبال این شکست او بار دیگر به خارج گریخت و این بار در سویس رحل اقامت افکند. سالارالدوله مردی قسی القلب بود و فقره زیر که به نقل از نشریه «چهره نما» چاپ مصر آورده میشود، تنها یکی از نمونههای بیدادگری اوست. بعد از سقوط مشروطه او بهمنظور رسانیدن خویش بر سریر سلطنت، حملاتی را علیه قشون دولت مرکزی ایران سازماندهی کرد. در این درگیری او با یارمحمدخان کرمانشاهی و اعظمالدوله درگیر شد، اما شکست سختی خورد. یارمحمدخان فتحنامهای منتشر کرد و از آن سوی اعظمالدوله به خیال اینکه سالارالدوله گریخته است شروع به رتق و فتق امور شهر کرد، اما طولی نکشید که بار دیگر سالارالدوله وارد شهر شد. تا اعظمالدوله به خود آید، قوای مهاجم این شاهزاده شورشی وارد شهر شدند: «چشم کافر نبیند که این خونخوار وحشی چه کرد....زنها و دخترها را یغما و بی سیرت و مردهای پیر را کشته و سخت دکانها و مغازهها را چپاول کردند؛ فریاد از ظلم این ظالم خونخوار دیوانه.» او رجال دیوانی شهر مثل اعظمالدوله و فخیمالسلطنه و عیسی خان نامی را «هم خفه، هم قطعه قطعه کردو یا بهدار آویخت و هم آتش زد.» اعتلاءالدوله کارگزار خوزستان را همراه با برادرزنش میرزا جعفرخان به واسطه نشر فتحنامه «با فضیحتی بسیار آورده بهدار کشیدند و او را تیرباران کردند. دو روز نعش او بود تا همشیرههای بیچاره و اقوامش نیمه شب آمده با پول گزاف او را پارچه شده (1) بردند کفن کردند (2). دیگر مالی و جانی باقی نماند، عجب آنکه این شریر وحشی آروغ سلطنت هم میزند خوب است این را پادشاه خرابیها و بیمارستانها بکنند چه این شخص به جز خراب کردن و آدم کشتن هیچ هنری ندارد.» (3) در اثر فتنه سالارالدوله دو ایالت لرستان و خوزستان دچار افلاس شدند، در این دو ایالت تا بروجرد غیر از سالارالدوله، رؤسا و سرکردگان ایلات، امان مردم را بریده بودند: «اگر در آذربایجان بوی آدمیتی نمیآید اقلاً پست و تلگرافی، داد و ستدی، معامله و خرید و فروشی هست اینجا ابداً اینها وجود ندارد. تمام غارت است و چپاول و آدمکشی.» فقط سالارالدوله نبود که امان مردم را میبرید، صمدخان والی جبار آذربایجان عملاً خود را به زیر بیرق روس و انگلیس برده بود، فارس و بنادر همراه با کرمان و سیستان و بلوچستان عملاً تحت نفوذ انگلستان بودند، اصفهان و یزد تحت اقتدار سران ایل بختیاری بود و عملاً تابع فرامین دولت مرکزی به حساب نمیآمد و از آن سوی استرآباد و گرگان عملاً تحت کنترل روسها بود. خراسان «به واسطه استعمال شیره و تریاک از همه جا امن تر است و باید ممنون آن افیون بود»، خلاصه اینکه «ایران ما امروز خیلی تماشایی است. اما چون این نمایشات خورد خورد و اندک اندک عادت شده به نظرها غریب نمیآید و هیچ حس نمیکنیم که ما خودمان چطور خودمان را اسیر چنگال دیگران کردیم، یا چطور تیشه به ریشه خود زدیم و بنیاد این بنای محکم را ویران و سرنگون کردیم. امروز ما گذشته از آنکه در تحت قیمومیت دو دولت قوی عالم درآمدهایم و هیچ مفری و گریزی نیست در داخله خودمان مبتلا به بلایی هستیم که به مراتب صدمات و لطماتش شدیدتر است!» (4) بعد از کودتای سوم اسفند و به سلطنت رسیدن رضاخان، دولت انگلستان ماهی هزار و پانصد تومان به وی مقرری میپرداخت، این مقرری تا سال 1312 به او پرداخت شد. نکته مهم این است که سالارالدوله در این زمان در شهر حیفا میزیست، جایی که جنبش صهیونیستی با شدت تمام رواج داشت؛ اقامت او در حیفا تا سال 1314 دوام یافت. وی چهارده سال آخر عمرش را در مصر به سر برد و در همان جا هم از دنیا رفت. سالارالدوله در ایام مشروطیت رقیب محمدعلی شاه به شمار میرفت، او با افراطیترین جناح مشروطه خواهان در بدنام ساختن شاه همکاری داشت. به طور مثال روزنامة روحالقدس مقالاتی از او چاپ میکرد که همه به نام مدیر آن یعنی سلطان العلمای خراسانی بود، حتی ظلالسلطان هم در این مقطع تاریخی با این نشریات همکاری داشت. ظاهراً سالارالدوله برای درج این مقالات در روزنامة روح القدس، پنجاه تومان به سلطان العلمای خراسانی مدیر روزنامه پول میداد. او هم «به طمع این پولها به کشتن رفت، نتیجه نبرد.» به هر حال فتنه سالارالدوله، ناصرالملک نایبالسلطنه را وحشتزده کرد، بحرانهای کشور فوق طاقت مردی جبون چون او بود. روحیه نایبالسلطنه ناصر الملک از این وضع به هم ریخته بود، از همان اواخر عمر مجلس دوم، او تلاش نمود بختیاریها را قدرت بیشتری دهد تا بلکه به زور آنان بحرانها را از سر بگذراند. صمصامالسلطنه نجفقلیخان بختیاری رئیس الوزرا شد و سردار محتشم بختیاری وزیر جنگ، به این امید که بحرانها را مهار سازند. ناصرالملک با حیله و تزویر خواست سردار اسعد را به ایران بکشاند. در نامهای به او نوشت اگر وارد ایران شود خودش برای استراحت از کشور خارج خواهد شد. به عبارتی منظور ظاهریاش این بود اگر صمصام را که مقامی پایینتر از او دارد رئیس الوزرا کرده، سردار اسعد را به نیابت سلطنت انتخاب میکند. او حس جاه طلبی خان بختیاری را تحریک کرد تا وی را به ایران بکشاند و مانع تحریکات او در خارج کشور علیه خود گردد. از آن سوی مقارن با اواخر عمر مجلس دوم در فارس هم اغتشاش بیداد میکرد. در این زمان نظامالسلطنه مافی بر فارس فرمان میراند، سردار اسعد از رؤسای ایل بختیاری و سرکردة حملة بختیاریها به تهران در سال 1327 قمری؛ امیدوار بود نظامالسلطنه با رقیب دیرینة او صولتالدوله قشقائی ضدیت نماید. اما نتیجه به عکس شد: نظامالسلطنه با فرزندان قوام الملک شیرازی روابط حسنه برقرار ساخت، اما وضع صولتالدوله بیشتر مستحکم گردید. در نبردهایی که روی داد، اولاد قوام مقهور شدند و یکی از فرزندان او به قتل رسید. وقتی این وضع پیش آمد، سردار اسعد ملول از ایران خارج شد. همزمان محمد علی میرزا حملات خود را به ایران آغاز کرد. نیز حملات سالارالدوله در غرب کشور همزمان بود با این بحران بزرگ در فارس. یکی از مهمترین درگیریهای اردوی دولتی با سالارالدوله در اسدآباد همدان روی داد. خبر میرسید که «اردوی منصور» دولتی به «طرف اشرار روباه صفتان» حمله برده و در جنگی تمام عیار اردوی سالارالدوله را فراری دادهاند. نیز خبر رسید که «مجاهدین یفرم خان و بختیاری در قوش تپه میباشند و گویا شوریجه و آن دهات را هم آتش زدهاند.» یکی از شورشیان به نام عبدالباقیخان زنده دستگیر و بلافاصله تیرباران شد. حدود سیصد تن از مخالفین حکومت مرکزی و طرفداران سالارالدوله به قتل رسیدند. طبق یک خبر تلگرافی تعداد زیادی از اسرا را هم به قتل رسانیدند. قوای دولتی همراه با اردوی بختیاری نبرد علیه مجللالسلطان و سالارالدوله را ادامه دادند، در اطراف قریه شورجه وقتی میخواستند به قوای مجللالسلطان حمله برند، یپرم خان «با کمال بی احتیاطی در دامنه قلعه آن ده ایستاده بود، از پشت بام خانهای به طرف او شلیک کرده گلوله دشمن به پیشانی او خورده و فوراً جان داد.» اما با کشته شدن یپرم جنگ خاتمه نیافت، بلکه تا غروب به طول انجامید. در این لشکرکشی که اردوی یپرم هشتصد نفر را شامل میشد، پانصد تن از بختیاریها هم او را همراهی میکردند، بعلاوه هشتاد تن قزاق این اردو را کمک میکرد. قتل یپرم در نخستین روزهای ماه جمادیالثانی سال 1330، دوم یا سوم آن ماه روی داد. به مناسبت کشته شدن یپرم خان، یکی از سرمقالههای آفتاب به این موضوع اختصاص یافت، در این مقاله آمده بود:
«اینک به تمام مفسدین و اشرار خاطرنشان میکنیم که به واسطه فقدان این رادمرد تاریخی از قدرت و فعالیت دولت چیزی نکاهیده احساسات ملی ضعیف نشده و عزم جوانان غیور وطن سست نگردیده با همان شجاعت، شهامت، حب آزادی و خونهای گرم مانند اجل در دنباله مقصود رهسپارند. آتشهای مقدسی که در سینههای مدافعین وطن در اشتعال است، هرگز به این پیش آمدها خاموش نخواهد شد، بلکه میتوان گفت که فتوحات پی در پی و ظفرمندیهای متعاقب تا یک اندازه شعله التهاب آنان را سست و افسرده نموده بود و این حادثه ناگهانی و واقعة فجیعه عزم جدیدی در آنان احداث و خون عصبیت و غیرت را در عروق و اعصاب آنها به حرکت در آورده با یک یورش مردانه و حمله دلیرانه تا آخرین نقطه اشرار را تعاقب و قلع و قمع خواهند نمود.»
وضعیت به هم ریختة کشور باعث شد، تنها روزنامة پایتخت یعنی آفتاب، از ضرورت استقرار مرد زورمند سخن به میان آورد. به عبارتی به مناسبت قتل یپرم روزنامة آفتاب بار دیگر ضرورت استقرار حکومت قدرتمند مرکزی را گوشزد ساخت. در دومین مقاله اساسی این روزنامه به تاریخ هفتم جمادی الثانی سال 1330، نوشته شد اقتدار دولت موکول به دو چیز است: «اول استکمال قوای نظامی، دوم توجه ملت و اقبال عمومی.» در مورد نخست گفته شد اشرار در نقاط مختلف کشور یا قلع و قمع شدهاند و یا به زودی نابود خواهند گردید، پس قوة نظامی به طور اساسی به کار خود مشغول است. در این ایام وزیر جنگ غلامحسینخان سردار محتشم بود، روزنامة آفتاب نوشت در این دوره تنظیمات و تنسیقات کافی در امر قشون مبذول شده و مردم نباید از این حیث نگرانی داشته باشند. مردم هم مطلع شدهاند که مایه آرامش آنان قوة نظامی است و لاغیر؛ به همین دلیل مردم در سرکوب شورشها با دولت همکاری مینمایند و اخبار و اطلاعات هم گواهی است بر این موضوع. به دلیل «دولت پرستی اهالی عزیز وطن ما»، دولت میتواند «با کمال اقتدار» معایب و مفاسد را رفع سازد و در این زمینه موفقیتهای بزرگی به دست آورد. مردم؛ «برعکس اشخاص کج بین که اقتدارات دولت را مضر به منافع شخصی خود تصور مینمایند، هر روزه دامن دامن دروغ و بهتان به سر این مردم بیچاره نثار کرده خلقی را دچار اضطراب و وحشت میسازند، خوشبختانه دیگر اهالی قدر و منزلت این کلمات بیاساس را دانسته به اینگونه اشاعات اهمیت نداده حیثیت مقام دولت را منظور خواهند داشت.» استقرار دولت مقتدر حقیقتی بود غیرقابل انکار، اما مسئله این است که این دولت چگونه باید استقرار مییافت و منبع مشروعیت آن، چه بود؟ اگر این دولت قرار بود از منشاء دین مشروعیت گیرد که دیری بود نهادهای مرتبط با آن به شدت تضعیف شده بودند، و اگر قرار بود مبنای آن امری عرفی باشد که هنوز چنین مبنایی شکل نگرفته بود. به عبارت بهتر از درون مشروطه هیچ ساختار و نهادی که بتوان آن را تکیهگاه تشکیل دولت مقتدر قرار داد بیرون نیامده بود. مردم که نمیدانستند مشروطه چیست، طی مدت چند ساله بعد از استقرار صوری آن نظام سیاسی، چیزی جز هرجومرج و کشتار و بی رحمی ندیده بودند؛ دیگر نه از نظم سابق خبری بود و نه نظم نوینی شکل گرفت، بیهوده نبود که در آن شرایط مبرم ترین نیاز مردم قوه نظامی دانسته میشد. به عبارت بهتر در خلاء و فقدان نهادهای مؤثر و هدایت کننده، به نیروی نظامی متوسل میشدند و گمان میبردند به صرف استفادة این نیرو میتوان امنیت را به کشور بازگردانید و بار دیگر امید را به قلبهای مردم تزریق کرد. نکته این است که علت بحران فقط امثال سالارالدوله نبود، او اندکی بعد شکست یافت اما بحرانها تداوم پیدا کرد، پس علتالعلل بحرانها مقوله دیگری بود که به طور مبنایی مشروطهخواهان یا متعرض آن نشدند و یا اینکه دانش لازم را برای پرداختن به آن نداشتند، بحث این بود که جایگاه تاریخی ایران مقارن مشروط چه بود و این کشور در سلسله مراتب مناسبات جهانی چه نقشی میتوانست داشته باشد و از این بالاتر منافع ملّی کشور چیست و چگونه میتوان آن را پاس داشت؟ اگر این منافع تعریف میشد، شاید جناحها، احزاب و اشخاص دست از خصومتهای شخصی با هم برمی داشتند و حول محوری مشخص به رقابتهای سالم سیاسی دست میزدند، اما مسئله این بود که چنین چیزی در کشور وجود نداشت. در اوایل رجب سال 1330 سالارالدوله به کلی شکست خورد، از بروجرد به صورت تلگرافی وزارت داخله را مطلع کردند که او بعد از شکست به پشتکوه فرار کرده تا به والی آنجا پناهنده شود، همان فردی که بنا بود بعدها به تحریک انگلستان دولت لرستان مستقل را تشکیل دهد. اما والی پشتکوه او را نپذیرفت، در نتیجه سالارالدوله به بروجرد رفت و به نزد جعفرقلیخان برادر سردار مکرم شتافت، اینجا هم به او اعتنایی نشد؛ خبر میرسید وی در اطراف بروجرد سرگردان است، نیز خبرها نشان دهنده دستگیری قریب الوقوع او بود. البته چنین نشد و این مرد جبار به اعمال قساوتکارانه خود ادامه داد تا آنکه انگلیسیها برایش نقش جدیدی یافتند.
پی نوشت :
1. یعنی قطعهقطعه شده.
2. میرزا حسین اعتلاءالدوله که به دست سالارالدوله کشته شد؛ به سال 1279 در تهران متولد شد، او خدمت خود را در وزارتخارجه آغاز نمود، به سال 1325 ریاست عدلیه کرمان را عهدهدار شد؛ اما به زودی عزل گردید و به اصفهان آمد. در اصفهان روزنامههای نقش جهان و اصفهان را منتشر میساخت. در محرم سال 1328 قمری کارگزار دولت در محمره شد، او شیخ خزعل را تشویق کرد تا مدرسهای به نام خزعلیه تاسیس کند، در سال 1330 زمانی که پنجاه و یکساله بود، در کرمانشاه به شرحی که دیدیم کشته شد، جنازه او را بهدار کشیدند و سپس تیرباران کردند.
3. چهره نما (چاپ قاهره)، ش6، 15 جمادیالاولی 1330، «سالارالدوله.»
4. عینالسلطنه، ج5، صص4068-4069. منبع:دکتر حسین آبادیان ، ایران؛ از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار 1385 ص 60 تا 65
یکشنبه 9 آذر 1393 ساعت 19:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]
صفحات پیشنهادی
جام جم ایام - مجازات در دوران قاجار / عکس
مجازات در دوران قاجار سه شنبه 4 آذر 1393 ساعت 11 16جام جم ایام - دوچرخه سواران دوره قاجار/ عکس
دوچرخه سواران دوره قاجار دو انگلیسی و چهار یزدی شنبه 8 آذر 1393 ساعت 12 33جام جم ایام - آیا واقعا آقا محمد خان قاجار هرمی از سر و چشم ساخت؟
کی از بزرگترین دروغ های تاریخ ایران ماجرای محمدخان قاجار و کشتار او در کرمان است ما محمدخان را مردی بیمار سرشار از عقده وکینه و ظالم میدانیم و با امدن نامش به یاد کله منار و کوهی از چشمان از حدقه درامده بیوفتیم اما واقعا محمدقاجار فقط کینه و عقده بود اقامحمد خان قاجار پسر بزرگ محجام جم ایام - دروازه قرآن شیراز در دوره قاجار/ عکس
دروازه قرآن در دوره قاجار جمعه 30 آبان 1393 ساعت 15 22جام جم ایام - چهارراه مخبرالدوله تهران در عصر قاجار/ عکس
چهارراه مخبرالدوله استقلال قسمتی از بافت تاریخی شهر تهران در نزدیکی میدان بهارستان است که بخشی از خاطرات تاریخی را در خود گنجانده است در میدان مخبرالدوله در چهار طرف میدان سه نوع معماری از دورههای مختلف وجود دارد بناهای آجری ضلع غربی میدان مربوط به دوران قاجاریه است انتجام جم ایام - رویکرد امام سجاد (ع) در برابر خلیفه خونریز اموی
عبدالملک بن مروان پنجمین خلیفه اموی بنی امیه سال 26 هـ ق در مدینه بدنیا آمد پدرش مروان بن حکم بود که مدتی خلیفه اموی و زمام حکومت آنها را در دست داشت عبدالملک در مدینه بزرگ شد و بعد از اینکه پدرش از دنیا رفت سال 65 ق در سن 40 سالگی خلیفه امویان در دمشق شد قبل از اینکه خلیفجام جم ایام - آگهی فروش فرزند در آمریکا سال 1948/ عکس
ک مادر فقیر آمریکایی از شدت تنگدستی فرزندان خود را به فروش گذاشته است شیکاگو سال 1948 منبع سایت جوان و تاریخ چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت 21 03جام جم ایام - زندگی مردم در دوران رضا شاه به روایت آیت الله امینی
وضع اقتصادی مردم در آن زمان غالباً خوب نبود درآمدها کم بود اجناس نسبتاً ارزان بود ولی پول هم کم بود بسیاری اجناس را بهصورت تبادلی معامله میکردند پولهای رایج یا نقره بود یا مس یک پول یک شاهی ده شاهی یک ریالی دو ریالی پنج ریالی ده ریالی زندگی اکثر مردم ساده و بدون تججام جم ایام - گورستان باستانی اردبیل/ عکس
منطقه باستانی معروف به شهر یری در شمال غربی روستای پیرازمیان در 31 کیلومتری شرق مشگین شهر قرار دارد جایی در کنار رود قره سو که وسعت آن به 400 هکتار می رسد و از سه قسمت دژ نظامی معبد و قوشا تپه تشکیل می شود قدمت قلعه و معبد به 1450 پیش از میلاد و قوشا تپه به 7 هزاره پیش از میلاروحانی در دیدار با خانواده شهید فرشاد پاسدار: بسیاری از کشورهای مورد هجوم دزدان دریایی به ما پناه میآورند/ایس
روحانی در دیدار با خانواده شهید فرشاد پاسدار بسیاری از کشورهای مورد هجوم دزدان دریایی به ما پناه میآورند ایستادگی در جامعه بر گرفته از روحیه شهداسترئیسجمهور تأکید کرد امروز نیروی دریایی نه تنها از آبهای کشور بلکه در آبهای بینالمللی نیز از آزادی کشتیرانی دفاع میکند و بسیاریجام جم ایام - خیام و تنظیم تقویم ایرانی
ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری 517 ـ 439 ه ق که به سبب اشعار حکیمانهاش شهرتی جهانی دارد تنظیمکننده تقویم رسمی ایران یعنی تقویم هجری خورشیدی است اختلالاتی که در زمان حیات خیام یعنی سده 5 هجری در گاهشماریها وجود داشت دولت سلجوقی را برآن داشت تا تقویم جدیدی با مبدأ هججام جم ایام - معماری دوره پهلوی اول
معماری دوره پهلوی اول با عنوان فرعی دگرگونی اندیشه ها پیدایش و شکل گیری معماری دوره بیست ساله معاصر ایران از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران چاپ و روانه بازار کتاب شده است این کتاب دوره بیست ساله تحولات معماری و شهرسازی معاصر ایران را در حد فاصل سالهای 1299-1320مسجد جامع «گریمنج» بنایی با معماری دوران صفوی و قاجار | معرفی جاذبه های گردشگری ایران
تاریخ خبر 1393 09 04- رئیس میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری قائن گفت این اثر بهلحاظ داشتن ویژگیهای معماری دارای ارزش ثبت در فهرست آثار تاریخی است و از نظر تاریخی نیز بنا به دورهی صفویه تا اوایل قاجار تعلق دارد شاهرخ عباسی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران اجام جم ایام - مجلسی که برای مبارزه با صدام تشکیل شد
پس از شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران خیل گسترده ای از علمای مبارز حوزه نجف و نیز مهاجرین عراقی وارد ایران شدند آنان پس از استقرار در ایران درصدد برآمدند که با ایجاد یک تشکل سیاسی –نظامی با رژیم بعث حاکم بر عراق به مبارزه بپردازند و آرمجام جم ایام - پادشاهان و رجال سیاسی ایرانی مدفون در کربلا
پادشاهان آل بویه قدیمی ترین پادشاهان دفن شده در حائر حسین ع هستند بسیاری از این امیران شیعه در توسعه بازسازی و تزیین حرم نقش مؤثری داشتند کربلای معلی در طول تاریخ مدفن بسیاری از مشاهیر پادشاهان و رجال سیاسی ایرانی بوده است در مطلب زیر به بررسی این افراد می پردازیم پادشاهجام جم ایام - «حاجمحمود» آمریکا را کشف کرد؟
کشف قاره آمریکا از موضوعات تاریخی است که هرچند وقت یکبار دوباره نقل محافل خبری و سیاسی می شود این بار نوبت رئیس جمهور ترکیه بود که درباره این موضوع اظهارنظر کند اردوغان در سخنرانی خود در اختتامیه نخستین همایش رهبران مسلمان آمریکای لاتین گفت که مسلمانان نخستین بار به قاره آمریکاجام جم ایام - کدام فرزند رضاخان بعد از انقلاب در ایران ماند؟/ عکس
حمیدرضا پهلوی آخرین و یازدهمین فرزند رضا شاه پهلوی بود او که هفتمین پسر رضاشاه و پنجمین فرزند عصمت دولتشاهی بود در 13 تیر ماه 1311 به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در تهران سپری کرد از چپ حمیدرضا پهلوی و اسدالله رشیدیان پس از برکناری و تبعید پدرش با او به آفریقای ج-
گوناگون
پربازدیدترینها