تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831186752




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پاسخ جالب رهبرمعظم انقلاب به يك سوال: حضرت آقا اصلاً شما فكر مي‌كردين كه رهبر بشين؟


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پاسخ جالب رهبرمعظم انقلاب به يك سوال: حضرت آقا اصلاً شما فكر مي‌كردين كه رهبر بشين؟   بولتن نيوز خاطره ای خواندنی از مقام معظم رهبری از قول رضا امیرخانی آورده که خالی از لطف نیست:ما خيلي اوقات كه خدمت ايشون رسيديم براي ما تعجب آور بوده ايشون كتاب‌هايي رو شايد كه چند ماهي نشده از نشرشون گذشته خيلي خوب خونده بودن. حتي بعضي وقت‌ها ماها ديديم خودمون نخونديمو خلاصه آبرومون رفته و اينها. اين هست! كتاب‌هاي فراواني رو ما ديديم كه ايشون خوندن...درباره كتاب‌هاي خودم اصلاً دوست ندارم صحبت كنم چون اين كار رو درست نمي‌دونم... ولي فكر مي‌كنم درباره چيزهاي مي‌تونيم صحبت كنيم كه شيرين‌تر باشه.ما يك بار اين كتاب آقاي عزت‌شاهي رو برديم داديم خدمت حضرت آقا-كتاب كه فكر كنم 800-700 صفحه هست-ما جلسمون هفتگي بود، هفته آينده كه رفتيم خدمت ايشون مطلع بوديم كه ايشون در طي اين هفته كتاب رو خونده بودن، از آقاي عزت شاهي و آقاي کاظمي نويسنده كتاب و اون كسي كه خاطره گو بود از اون دو نفر دعوت كرده بودن و تقدير كرده بودن و تشكر كرده بودن. خيلي الحمد لله ايشون با حوصله و با يك نظم خيلي خوبي كتاب مي‌خونن.اگر اجازه بدين من پايان جلسمون رو با يكي از جلساتي كه ايشون خاطرات نقل مي‌كردند بگذرنم كه فكر كنم از همشم هم مناسب‌تر باشه؛ حالا كه در حقيقت راجع به اين قضيه صحبت شد.يك بار ما خدمت حضرت آقا بوديم اجازه داشتيم سئوال بپرسيم.دربين ما يكي يه سوالي پرسيد كه ما رومون نمي‌شد بپرسيم يا برامون سخت بود اين سوال. برگشت گفت كه حضرت آقا! اصلاً شما فكر مي‌كرديد كه رهبر بشين؟! مثلاً شما 12-13سالتون بوده فرض كنيد در مدرسه‌ي علميه‌اي در مشهد داشتيد درس مي‌خونديد اصلاً مي‌تونيستيد تصور كنيد كه شما يه روزي مي‌شيد رهبر؟!بعد ما گفتيم كه ببينيم ايشون چه جوري جواب مي‌ديدن!ايشون يه كمي فكر كردن و گفتن اگر اجازه بدين يك جوابي به شما بدم كه اين جواب رو سال‌ها پيش به يك دوستم دادم-اين دوست حضرت آقا مرحوم شدند...-ايشون گفتند من در مدرسه سليمان‌خان مشهد-اگر اشتباه نكنم- داشتم درس مي‌خوندم، روزها مي‌رفتيم سر درس و شب‌ها هم طبيعتاً براي درس فردا بايد درس قبلي رو مباحثه مي‌كرديم و آماده مي‌شديم. يكي از نكات درس اون‌روز رو من متوجه نشده بودم و هر چه تلاش مي‌كردم متوجه نمي‌شدم. تو حجره هي مي‌رفتم سمت چپ و راست و خلاصه شرق و غرب حجره رو مي‌رفتم و اين رو مي‌خوندم كه متوجه بشم ولي نمي‌شدم.هم‌حجره‌اي ما اون‌شب نوبت شام او بود يك دفعه عصباني شد و گفت آسد علي آقا بگير بشين ديگه! اين املت از دهن افتاد. هِي مي‌ري اين ور هي مي‌ري اون‌ور! آخه چي‌كار مي‌خواي بكني تو؟! يه دونه چيزو نفهميدي! منم نفهميدم هيشكي تو كلاس نفهميد بيا بشين غذا از دهن افتاد.بعد ايشون گفت من همون جوابي رو مي‌دم كه به اون دوستمون دادم- اون دوستمون گفت چرا اين رو داري اين قدر مي خووني؟! توي اين مدرسه سليمان خان مگه چند نفر قراره بعد برن معمم بشن؟ چند نفر از ما وقتي معمم شديم قراره توي اين لباس باقي بمونيم؟خوب قضاياي رضاشاه هم گذشته بوده و يه چنين تصوراتي هم بوده-چند نفر ما اگر مونديم قراره بريم امام جماعت يه مسجد سر كوچه بشيم؟ چند نفر از ما اگر امام جماعت سر كوچه شديم اصلاً ميآن از ما سوال مي کنند؟ آقا كدوم ما مي‌خواد مجتهد بشيم؟ تازه اگر كه مجتهد شديم كدوم ما مي‌خواد مرجع بشه كه اين مسئله واجب باشه برامون كه بدونيم؟! اصلا كسي كاري نداره به ما كه! شما نميايي بشيني سر سفره شام!حضرت آقا گفتن من يه جوابي مي‌دم كه اون رو به شما مي‌دم، گفتيم بفرمائيد!ايشون فرمودند كه به ايشون گفتم كه -اون زمان تازه بالغ بودم- گفتم من پيش از بلوغم نماز خووندن رو شروع كردم و هر روز در قنوت نمازم دعايي مي‌خوندم كه اين دعا رو براي شما مي‌گم.گفتيم بفرمائيد!ايشون فرمودند دعاي من در قنوت نمازم اين بود:اللهم اجعلني مجدد دينك و محيي شريعتكاين رو گفتند و به ما اشاره كردند ما نرسيديم به اونجا متاسفانه، ما خيلي دوست داشتيم به جاهايي برسيم كه نرسيديم.و اين براي ما خيلي شيرين بود كه يك نفر قبل از بلوغ يك آرزويي داشته باشه كه وقتي يك روزي بعد از هزار اتفاق عجيب در عالم، بعد از هزار اتفاق محير العقول در عالم، يك روزي شد رهبر مملكت، تازه بگه به اون آرزويه نرسيديم!ان شاءالله خدا آرزوهاي ما رو بزرگ كنه!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن