واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مدل انگلیسی نودهای تلویزیونیبخش ارتباطات- نقد از وظایف رسانه و رسالت اخلاقی و حرفه ای او محسوب می شود. رسانه اگر برای جامعه خود چشمی تیزبین و بیدار نباشد و اگر نقد را به نسیه مدح و تخریب و کار بر اساس روابط و ضابطه بدهد. دیگر شانسی برای اعتماد افکار عمومی نخواهد داشت و به جای راهنمایی و هدایت مردم خود مستبدی خواهد شد که وظیفه اش تاراج افکار عمومی می باشد شاید که بتواند چندی بیش تر راه کج خود را استوار نماید.
اما نقد نه آنچنان که به نظر می آید کاری سهل است و نه آنقدر خطرناک که نتوان نزدیکش شد. نقد ظرافت می خواهد و دقت و البته معنویت. حال رسانه برای ورود به همچین ورطه حساسی باید خود را آماده کند تا بر روی خط باریکی چون مو قدم بردارد هر گونه افراط و تفریط اگر چه مخاطبانی را به همراه داشته باشد و باعث بازار گرمی شود اما ما را از آنچه قرار است رسانه دینی مان باشد دور می سازد.تلویزیون در این راستا جایگاهی خاص دارد و بسته به مخاطبان گسترده اش سالتی خطیر و حساس در این زمینه. رسانه ملی از ابتدا میزگردهایی برای نقد با موضوعات مختلف از جمله فیلم های سینمایی و تلویزیونی برگزار می کرد. اما روند ساخت اینچنین برنامه هایی در صدا وسیما در سالهای اخیر منسجم تر شده است. به ویژه در دو موضوع هنر و ورزش.در موضوع ورزشی برنامه پرطرفدار نود و در موضوع هنر برای مسائل سینمایی برنامه هفت دو برنامه ای هستند که حرفی تازه برای گفتن دارند.. در این دو برنامه در کنار همه آیتم های خود دید نقادانه و نقد، پر رنگی خاصی در قاب تصاویر آنها برای مخاطب دارد. رویکردی که مسلما آغاز خوبی است برای تلویزیون اما باید با بر طرف کردن عیوب آن سعی کنیم الگوی صحیحی از نقد و آزادی بیان اسلامی را در فضای رسانه ای کشور ایجاد کنیم.آیا رویکرد نقادانه این دو برنامه و سایر برنامه های اینچنینی سیما بدون نقص است؟جنجال جذابتی است که مجریان در اینگونه برنامه ها به دنبال آن می باشند عاملی که به اصطلاح عامیانه باعث گرم شدن برنامه و جذب مخاطب می شود. موضوعات جنجالی، اجرای جنجالی، آیتم هاجنجالی و جذاب و....اما باید دید که این جنجال و جذابیت تا چه حد مفید است و با چه هدفی به کار گرفته می شود، آیا ما میتوانیم برای جذاب شدن برنامه مان هر گونه جنجالی را ایجاد کنیم و نقد را تا حد افراط وتفریط آن پیش ببریم.اما نباید فراموش کرد که نقد از وظایف و وسایل ما در کار رسانه می باشد نه نقطه هدف و برای دسترسی به هدف نیز نمی توان به هر روش از این وسیله استفاده نماییم و البته هدف هایمان نیز باید در راستای رسالت اخلاقی مان باشددر برنامه نود گاهی با برخورد زننده مجری رو به رو می شویم. بارها مشاهده شده او موضوعی را میان مهمان حاضر و تلفنی برنامه ایجاد کرده و خود به کناری رفته و میدان جدل را برای دو فرد در مقابل چشم مخاطبان فراهم آورده است یا پیگیری هایی که دوربین نود در این برنامه دارد گاهی موضوعاتی را مطرح می کند که خود نقطه آغاز بحثی برای مجری می باشد تا در این برنامه فضای گفتگویی را به وجود آورد و با جنجالی کردن آن برنامه خود را گرم کند.این برنامه در مواردی به جای اینکه حل کننده اختلاف باشد به نوعی به وجود آورنده و یا تقویت کننده آن می باشد.این نوع برخورد به نود ختم نشده و ما در برنامه هفت نیز شاهد نوعی الگو برداری از این نوع اجرا و رویکرد هستیم.
البته این نوشتار در صدد نفی این نوع برنامه ها نمی باشد بلکه وجود اینچنین برنامه هایی را از ضرورت ها برای رسانه ملی و سایررسانه ها می داند. اما معتقد است که باید فضای نقد فضایی صمیمانه و دلسوزانه باشد و از پیش روی به سوی سواستفاده از این فضا جلوگیری کرد و آسیب ها را برطرف.برخی از اهالی رسانه اینگونه تصور می کنند که نقد به معنای نگاه منفی و مچ گیرانه به موضوعات می باشد و برای هر چه تاثیر بیشتر مطلب و اقبال افکار عمومی باید چاشنی نفی،اختلاف افکنی، تخریب را در آن به کار برد. اما نباید فراموش کرد که نقد از وظایف و وسایل ما در کار رسانه می باشد نه نقطه هدف و برای دسترسی به هدف نیز نمی توان به هر روش از این وسیله استفاده نماییم و البته هدف هایمان نیز باید در راستای رسالت اخلاقی مان باشد. تا دچار تخریب یا مدح نشویم. استفاده ابزاری از نقد در برخی از موارد، از نکات منفی و ایرادات این نوع برنامه ها می باشد ما حق نداریم به هر وسیله مخاطب را پای برنامه مان بکشایم. نقد اگر دلسوزانه و مصلحانه باشد باید موجبات رفع ایراد و تقویت مورد نقد را فراهم آورد نه بدان دامن بزند و حاشیه سازی کند. نقد در برنامه های سیما باید به روشن سازی افکار عمومی و روشنگری فضا برای جلوگیری از بروز شایعات و تهمت ها و جلوگیری از حاشیه های بی مورد و روند وحدت بیشتر بینجامد. ما حق نداریم به دلیل جذب مخاطب به فرهنگ نقد خدشه وارد کنیم. رسانه دینی ما نباید به جای اینکه مامنی باشد برای نشر آزادی بیان اسلامی خود به سمت نوع غربی آن پیش رود. گویا برخی از اهالی رسانه برای جذب مخاطب به دنبال بومی سازی نظریه انگلیسی تفرقه بیانداز حکومت کن در فضای ارتباطی هستند و مدل تفرقه بیانداز مخاطب جذب کن را دنبال می کنند.حال قضاوت با شماست که آیا گاهی نود های رسانه ملی، به جای وحدت به اختلافات دامن نمی زنند و استفاده ابزاری از نقد را انجام نمی دهند؟عطاالله باباپورگروه جامعه و ارتباطات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]