تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833208215
-تلخ، اما عبرتآموز
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبح چهارشنبه تلخ، اما عبرتآموز روزنامههای صبح امروزایران در سرمقالههای خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداختهاند از جمله «اطمینان از عدم اعتماد!»،«موضوع امروز دنیا چیست؟»،«دور خیز اروپا به سوی خاورمیانه»،«انقلاب یمن و موانع راه»،«رسانه ملی و آهنگ تحول»،«خط انحرافی در مذ اکرات ۱+۵»،«در مقابل نمایش دشمن وحدت نیازی اساسی است»،«شاه بیت مجلس در جلسه رای اعتماد»،«تلخ، اما عبرتآموز»،«مخدوش شدن اعتماد»،«چرا روحانی از خاتمی مظلوم تر است؟»،«دو پیام در روندهای پولی»و... که برخی از آنها در زیر میآید.
کیهان:اطمینان از عدم اعتماد! «اطمینان از عدم اعتماد!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که ر آن می خوانید؛شاید این برداشت بدبینانه تلقی شود که برخی از مشاوران سایه نشین رئیس جمهور محترم گزینه هایی را برای تصدی وزارت علوم به مجلس پیشنهاد می کنند که پیشاپیش از رأی عدم اعتماد نمایندگان مردم به آنها اطمینان کامل داشته باشند! ولی شواهد و دلایل غیرقابل انکار و فراوانی را می توان آدرس داد که از این واقعیت تلخ و مرموز حکایت می کنند. اما چرا؟! و آنان از این بازی غیرمسئولانه چه مقصود و منظوری را دنبال می کنند؟! بخوانید؛
1- برخی از دولتمردان، روزنامه های زنجیره ای و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانه های بیگانه در این توهم می دمند که مجلس، سر ناسازگاری با دولت را دارد! و متأسفانه رئیس جمهور محترم نیز با اظهارنظرهایی نظیر اینکه؛ «نمایندگان سهم خواهی می کنند»! یا «اگر 10نفر دیگر را هم مجلس رد کند باز افرادی مشابه همان ها را معرفی می کنیم»! و... به این توهم دامن می زنند. این توهم پراکنی در حالی است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی علی رغم اختلاف سلیقه سیاسی اکثریت آنان با دولت، گزینه های معرفی شده برای وزارتخانه های مختلف را با رأی بالا به کابینه فرستاده اند. تا آنجا که به عنوان مثال، 274 رأی موافق آقای دکتر طیب نیا وزیر اقتصاد در طول حیات مجلس شورای اسلامی بی سابقه بوده است و یا جناب دکتر هاشمی وزیر بهداشت با 260 رأی موافق که در شمار کم سابقه ترین رأی اعتماد است به وزارت بهداشت رفت و همین مجلس با وجود تردیدهایی که درباره آقای فرجی دانا داشت، بعد از تعهد ایشان به حفظ مرزبندی با اصحاب فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 - که متأسفانه به آن پایبند نماند- وی را با 159 رأی موافق مورد اعتماد قرار داد. آقای علی جنتی با 234 رأی موافق، آقای علی اصغر فانی با 185 رأی موافق، آقای گودرزی با 199 رأی موافق و... به کابینه رفتند. آیا این برخورد نمایندگان مجلس نشانه تلاش و عزم جزم آنان برای همکاری و همراهی با دولت نیست؟! طی یکسال و چند ماه گذشته، بارها شاهد بوده ایم که نمایندگان مجلس نسبت به عملکرد برخی از وزرا، پرسش ها و تردید های جدی داشته اند و در پاره ای از موارد این پرسش ها مطابق قانون «سوال ملی» تلقی می شده اند. ولی توضیحات وزیران در کمیسیون ها را بی آن که در مواردی واقعا قانع شده باشند، با تسامح پذیرفته و برای کمک به دولت از طرح آن در جلسه علنی خودداری کرده اند. اکنون باید پرسید؛ غیر از نمونه های یاد شده که تمامی آنها از همراهی و همدلی مجلس با دولت حکایت می کند، کدام نمونه را می توان آدرس داد که حاکی از سنگ اندازی نمایندگان مردم پیش پای دولت باشد؟! البته نمونه هایی از نادیده گرفتن حق و جایگاه قانونی مجلس از سوی دولت را شاهد بوده ایم که از آن میان تنها به یک مورد اشاره می کنیم و باقی می گذاریم و می گذریم، آقای روحانی بعد از رأی عدم اعتماد نمایندگان مجلس به آقای نیلی احمد آبادی، در صفحه «توئیتر» خود نوشت «افکارعمومی قضاوت خواهد کرد، افکارعمومی ملت ما نه فاصله را می پسندد و نه خدای نکرده لجبازی را»! و این پرسش منطقی و قانونی را بی پاسخ گذاشت که مگر نمایندگان مجلس برخاسته از رأی ملت نیستند؟ و یا مگر مطابق قانون اساسی، حضور وزراء در کابینه مشروط به رأی اعتماد آنان نیست؟ و مگر نه این که به قول حضرت امام(ره) «مجلس در رأس امور است» «مجلس عصاره فضائل ملت است» و... 2- به یقین جناب آقای دکتر روحانی به عنوان یک سیاستمدار حقوقدان و سرد و گرم چشیده می دانند که فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 «خط قرمز» نظام است و مطابق اسناد غیرقابل انکار موجود، اصحاب و عوامل فتنه یاد شده تحت حمایت بی پرده مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس در پی براندازی نظام بوده اند و ایشان، خود بارها بر این واقعیت نفرت انگیز تاکید ورزیده اند. از این روی بسیار بدیهی و به آسانی قابل پیش بینی بوده و هست که گزینه های دست اندرکار فتنه فقط هنگامی می توانند از مجلس رأی اعتماد بگیرند که نمایندگان ملت به اسلام و انقلاب و نظام و خواست به صراحت اعلام شده مردم پشت کرده باشند. تعیین میزان و سطح وابستگی گزینه ها به فتنه 88 بر عهده مراجع قضایی است ولی همین اندازه که یک گزینه آلوده به فتنه باشد، نمی تواند برای تصدی جایگاه حساس و سرنوشت ساز وزارت علوم مورد اعتماد مردم و نمایندگان آنها قرار گیرد. می فرمایند؛ توبه کرده اند! خب! چرا باید از توبه کرده ها استفاده شود؟ می گویند؛ حضور و فعالیت آنها در فتنه 88 قابل تردید است! بر فرض قبول، کدام عقل سلیم حکم می کند که اداره یک وزارتخانه حساس به گزینه مورد تردید سپرده شود؟! وزارتخانه که آزمایشگاه نیست! هست؟! باید به نمایندگان مردم حق داد که روزه شک دار نگیرند! می فرمایند؛ از ماهیت واقعی فتنه بی خبر بوده و فریب خورده اند؟ خب! چگونه انتظار دارید وزارت علوم تحت مدیریت کسانی قرار بگیرد که درک آنان نسبت به ماهیت واقعی فتنه88 از درک مردم عادی کوچه و بازار پائین تر بوده است؟! و اساسا کسانی که به علت نداشتن بصیرت، فریب خورده و - برخی از آنان- بی آن که بخواهند در خدمت دشمنان اسلام و انقلاب و مردم درآمده اند، از کجا معلوم که باز هم در موارد مشابه فریب نخورند؟! و... سایه نشینان دولت محترم از تمامی موارد فوق آگاهی کامل داشته و دارند، از این روی باید گفت اطمینان داشته اند که گزینه های معرفی شده آنها نمی توانند از نمایندگان مردم رأی اعتماد بگیرند، بنابراین جای این سوال است که با چه انگیزه ای و برای چه منظوری در پی رأی عدم اعتماد مجلس بوده اند؟! همین جا باید به نمونه هایی از تلاش جانبی و حاشیه ای برخی از دولتمردان اشاره کرد که نشان می دهد با هدف ترغیب نمایندگان به رأی عدم اعتماد صورت پذیرفته است. نظیر، اظهارات اهانت آمیز آقای آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور علیه نمایندگان مجلس که دقیقا یک روز قبل از جلسه رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی مطرح شده بود و یا اظهارات آقای ترکان، مشاور دیگر رئیس جمهور محترم که توان رقابت صنعتی ایرانیان با بیگانگان را در حد و اندازه، پخت قرمه سبزی و آبگوشت بُزباش ارزیابی کرده بود! بدیهی است وقتی مشاور رئیس جمهور درباره توانمندی صنعتی کشور اینگونه قضاوت می کند، باید به نمایندگان مردم حق داد که به برنامه های ارائه شده برای پیشرفت علمی کشور با تردید نگاه کنند! اگر مشاوران رئیس جمهور محترم نتیجه منطقی و طبیعی اظهارات خود را نمی دانند، در جایگاه مشاور رئیس جمهور چه می کنند؟! اگر می دانند، آیا نباید احتمال داد که منظور آنان پیشگیری از رأی اعتماد مجلس به گزینه های پیشنهادی است؟! شواهد یاد شده - که فقط اندکی از بسیارهاست- تردیدی باقی نمی گذارد و یا دستکم، این احتمال را در مقیاس گسترده ای قوت می بخشد که گزینه های پیشنهادی با این انتظار و اطمینان معرفی شده بودند که نتوانند از مجلس رأی اعتماد بگیرند، به بیان دیگر، سایه نشینان یاد شده در دولت با رأی عدم اعتماد مجلس به مطلوب خود رسیده اند! اما، چرا؟! 3- پاسخ به این سوال که در صدر یادداشت پیش روی نیز به آن اشاره شده است، را در چند محور می توان پی گرفت. الف: فتنه گران طی دو دهه گذشته نشان داده اند که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور را «آشفته» و «در تب و تاب» می پسندند آنان از سال 78 تاکنون این خط دشمن پسند را با حمایت آشکار دشمنان بیرونی که بارها به اسناد مکتوب آن اشاره داشته ایم، دنبال کرده اند - این اسناد در آینده ای نزدیک به صورت کتاب منتشر خواهد شد- بنابراین، با معرفی گزینه های غیرقابل اعتماد و بی وزیر ماندن وزارت علوم، همراه با تبلیغات گسترده و هماهنگ داخلی و خارجی، همان مقصود را دنبال می کنند. مقصودی که سامان گرفتن وزارت علوم مانع آن خواهد بود. ب:مدعیان اصلاحات بارها به صراحت اعلام کرده اند که دولت آقای روحانی را «رحم اجاره ای»! می دانند، از این روی در پی گیری اهداف انحرافی خود کمترین دغدغه ای نسبت به تضعیف دولت محترم ندارند بلکه همزمان با تضعیف دولت آقای روحانی، دوران اصلاحات و سازندگی را بزک کرده و به زعم خویش با عنوان آلترناتیو مطلوب معرفی می کنند. ج: متأسفانه دولت محترم در تحقق بخشی از وعده های خود، مخصوصا در عرصه اقتصاد و اشتغال ناکام بوده است. سایه نشینان با معرفی گزینه هایی که از رأی عدم اعتماد نمایندگان به آنها اطمینان دارند، تصویری دروغین از تقابل مجلس با دولت ارائه می کنند و از این طریق ناکامی ها و کم کاری های خود را به کارشکنی مجلس! نسبت می دهند و... موارد دیگری که به بعد موکول می کنیم. خراسان:موضوع امروز دنیا چیست؟ «موضوع امروز دنیا چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سید علی علوی است که در آن می خوانید؛اخبار را که مرور می کنی مسئله امروز دنیا بحران انرژی، دموکراسی، جنگ و تروریست است اما واقعیت چیز دیگری است مسئله امروز دنیا نه نفت است و نه بحران اقتصادی و نه جنگ قدرت آمریکا و اروپا با چین و روسیه و نه تروریست. مسئله امروز دنیا بیداری ملت ها به خصوص ملت های اسلامی است، ملت هایی که پس از خوابی چند صدساله به دنبال آگاهی اند اینک تاریخ در یکی از بزنگاه های خود است و دنیا در حال تجربه شکل گیری نظمی نوین با معادلات جدید است. نظام ایجاد شده بعد از جنگ جهانی نیز در طول بیش از چند دهه آنچه در چنته داشته رو کرده حرف هایش را زده و نظمش را به رخ کشیده است اما امروز گفتمانش نه تنها برای جوامع غیرغربی که حتی برای نخبگان و بخشی از جوامع غربی دیگر اتقان سابق را ندارد. امروز نظام سلطه دریافته که در نقطه ای قرار دارد که نظمی نوین با منطقی جدید در حال شکل گیری است در واقع هر طرف میدان که منطق خود را بتواند غالب کند آینده از آن اوست. تاریخ هم که مرور شود حاکی از آن است که آنچه برگ برنده منازعات تاریخی است گفتمان های غالب اند. واقعیت این است که گفتمان امام و انقلاب اسلامی برآمده از آن نشان داد که «امروز دنیای اسلام بلکه دنیای بشریت به پیام اسلام به منطق اسلام نیازمند است. امروز دنیا درگیر حوادث ناشی از خودخواهی ها و افزون طلبی ها است. امروز دنیا با ابزارهای جدید و مخرب و مهلک در اختیار بسیاری از کسانی است که جز هوس های شخصی و گروهی خود چیزی نمی فهمند، فضیلت ها را درک نمی کنند ، از انسانیت بویی نبرده اند. در یک چنین دنیایی وقتی ندای آزادی بخش اسلام بلند می شود، وقتی اسلام پرچم برمی افرازد، جاذبه آن، دنیا را متوجه به خود می کند.»(1) امام(ره) نیز زمانی گفتمان خود را عرضه کرد که مهم ترین انحرافی که اسلام را در آن مقطع تهدید می کرد، اسلامی بود که دین را برای جامعه تعریف نمی کرد لذا امام گفتمان خود را بر محور مقابله با اسلام غیرسیاسی گذاشت. «مهم ترین کاری که امام در سطح دنیای اسلام انجام داد، این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را احیا کرد. همه تلاش استعمارگران و سلطه گران در طول بیش از دو قرن این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام، عدالتخواهی، آزادیخواهی و استقلال طلبی اسلام را از اسلام حذف کنند. لیکن امام حقایق فراموش شده اسلام را احیا کرد؛ عدالتخواهی اسلام را سر دست بلند کرد. امام در دنیای اسلام این را نشان داد که فقه اسلام یعنی مقررات اداره زندگی مردم، فلسفه اسلام یعنی تفکر روشن بینانه و عمیق و استدلالی و عرفان اسلام یعنی زهد و انقطاع الی ا... و دامن برچیدن از هواهای نفسانی. امام عملا نشان داد که اسلام سیاسی، همان اسلام معنوی است. امام اسلام ناب را مطرح نمود. اسلام نابی که امام مطرح کرد، یعنی ضد اسلام متحجر و خرافی و ضد اسلام رنگ باخته در مقابل مکاتب بیگانه و التقاطی»(2) تمرکز غرب در مقابله با اسلام ناب و تخریب آن از یک سو و در عین حال محبوبیت انقلاب اسلامی در بین جوامع اسلامی به عنوان پرچم دار مقابله با نظام سلطه از سوی دیگر خود گواه روشنی بر این مدعاست که اسلام ناب امام توانست در بین ملت های مسلمان جا باز کند و اسلام آمریکایی که عنوانی دیگر برای اسلام غیرسیاسی است، بی خریدار شود. شرایط دنیا به گونه ای شده بود که جامعه اسلامی دیگر پذیرای اسلام غیرسیاسی نبود. حمله دقیق امام به نظام سلطه و پافشاری بر مقابله با اسلام آمریکایی و گفتمان سازی و پیاده سازی الگوی عملی براساس اسلام ناب واکنش دشمنان را در پی داشت، اما دشمنان اسلام و دشمنان بیداری ملت های اسلامی، دیگر نمی توانستند تبلیغ کنند که اسلام معنوی و اسلام اخلاقی از اسلام سیاسی جداست. لذا در سال های آغازین هزاره سوم در دوران گذار ایجاد نظم نوین جهانی نوعی متفاوت از اسلام رونمایی شد اسلامی که به ناچار مجبور بود سیاسی باشد اما انحرافی دیگر برای آن رقم زده شد. این اسلامی که دیگر از مسجد بیرون و به صحنه اجتماع آمده بود، وجه مشخصه خود را تکفیر غیرخود گذاشت اسلامی که تلاش کرد ابتدا بین شیعه و سنی فاصله بیندازد بعد بین خود و بقیه فرقه های اسلامی مرز قائل شد اسلامی که خشن است و بی رحم و می خواهد دنیا را نه با منطق که با شمشیر و خشونت و وحشی گری فتح کند. بدون شک بروز و ظهور امروزی اسلام تکفیری ماحصل یک سال و دو سال نیست ماحصل سالها سرمایه گذاری و پرورش منطق و گفتمانی است که تازه به ثمر نشسته اسلام تکفیری پادزهر غرب است در برابر اسلام ناب محمدی که امام پایه گذارش بود و انقلاب اسلامی 36 سال است دارد بر آن پافشاری می کند. امروز غرب با همه متحدانش با همه عوامل داخل و خارجی اش با همه طرفداران اسلام آمریکایی و اسلام انگلیسی اش آمده تا اسلام تکفیری را به عنوان نماد اسلام به دنیا معرفی کند در این بزنگاه تاریخی مهم آن است که جهان کدام گفتمان را بشنود؟ کدام گفتمان را بپذیرد؟ و کدام گفتمان را مبنای خود قرار دهد؟ نظام سلطه با همه هنر و سیاست و نظامی گری اش آمده تا مانع شنیدن صدای اسلام ناب به دنیا شود و از رسیدن پیام اسلام ناب به ملت ها ممانعت کند. امروز مسئله دنیا تلاش نظام سلطه برای ممانعت از رسیدن پیام اسلام ناب به ملتهاست. 1- بیانات رهبر انقلاب 93.8.26 2- بیانات رهبر انقلاب 82.3.1 جمهوری اسلامی:انقلاب یمن و موانع راه «انقلاب یمن و موانع راه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم جلیل حسنی است که در آن می خوانید؛حملات شدید گروه های تکفیری مورد حمایت برخی دولت های منطقه به گروه انصارالله، متعلق به شیعیان و همچنین رد دولت جدید از سوی حوثی ها، دو رویداد تازه در روند تحولات یمن هستند که باعث شده اند اوضاع پیچیده باقی بماند. پس از آنکه در شهریور ماه گذشته میان جنبش انصارالله متعلق به حوثی ها که رهبری قیام سراسری چند ماهه را به عهده داشت از یکسو و رژیم "عبدربه منصور هادی"، از سوی دیگر توافق نامه تشکیل دولت ملی امضا شد این خوش بینی پدید آمد که این تحول می تواند نقطه عطفی در بحران چند سال اخیر یمن باشد ولی کارشکنی هایی که از سوی رژیم صورت گرفت به همراه تحرکات گروه های تکفیری علیه حوثی ها موجب شد این خوش بینی صورت واقعیت به خود نگیرد. منصور هادی رئیس رژیم یمن که معاون علی عبدالله صالح، دیکتاتور یمن بود، با اعمال نفوذ در تشکیل دولت مورد توافق، عملاً مفاد توافق نامه را زیر پا گذاشته است که آخرین مورد آن، معرفی "خالد بحاج" به عنوان وزیر جدید و تشکیل کابینه جدید بود که بلافاصله توسط جنبش انصار الله رد شد. جنبش انصارالله که رهبری آنرا شیعیان یمن برعهده دارند اعلام کردند کابینه جدید متشکل از افراد فاسد و عناصر وابسته به رژیم گذشته است و آنرا نمی پذیرند. براساس توافقی که در شهریور ماه گذشته به امضا رسید مقرر شد شیعیان حوثی ابتکار عمل را در تشکیل دولت جدید در اختیار داشته باشند ولی رژیم یمن در طول دو ماه گذشته تلاش کرد با لطایف الحیل با دور زدن این توافق از اجرای مفاد آن سرباز بزند. جنبش انصارالله در تابستان گذشته رهبری یک خیزش ملی در یمن را برعهده گرفت و موفق شد در مدت کوتاهی، حمایت اکثر مردم یمن را به دست آورد. نکته قابل تأمل این بود که در طیف حامیان انصارالله، علاوه بر شیعه ها، بخش اعظم سنی ها و قبایل مختلف یمن قرار داشتند و همین مسئله باعث شد رژیم به وحشت بیفتد و تن به امضای توافق برای تشکیل یک دولت ملی منبعث از آرای اقشار مختلف مردم یمن رضایت بدهد. انصارالله هم اینک صنعا، مرکز حکومت یمن را کاملاً در اختیار دارد و عملاً، نیروی حاکم بر یمن به شمار می رود ولی رژیم یمن تلاش می کند اوضاع را به شرایط گذشته باز گرداند. در چنین اوضاعی، گروه های تکفیری اقدام به حملات گسترده به انصارالله کرده اند که بسیاری معتقدند این حملات به طور غیرمستقیم توسط رژیم تحریک می شود و همچنین مورد حمایت عربستان قرار دارد. عربستان با مداخلات خود در یمن، خود را ضلع سوم مثلث بحران یمن قرار داده است. بدیهی است که ریاض از تشکیل یک دولت فراگیر که در آن شیعیان حوثی دست بالا را داشته باشند خشنود نیست. عربستان، به عنوان بزرگترین همسایه یمن همواره تلاش کرده است بر روند تحولات این کشور تأثیر بگذارد چرا که قدرت یابی شیعیان در یمن برای ریاض پدیده نگران کننده ای است به خصوص اینکه آنسوی مرزهای یمن نیز شیعیان عربستان قرار دارند که عربستان سالهاست برای سرکوب و خاموش کردن صدای عدالت طلبانه آنها تلاش می کند.
البته این تنها عربستان نیست که نگران روند تحولات یمن به سود حوثی هاست بلکه طرفهای دیگری همچون آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز از حوادث یمن عصبانی هستند. شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، به عنوان اصلی ترین شعارهای جنبش انصارالله مطرح است و رواج دارد. با توجه به این واقعیات است که می توان به چرایی حملات وحشیانه گروه های تکفیری به حوثی ها که تنها در یک ماه گذشته منجر به کشته شدن حدود 400 نفر گردیده است پی برد. هدف از این اقدامات ایذایی نیز آن است که حوثی ها را به درگیری های داخلی مشغول کنند تا اولاً انرژی نظامی آنها را تحلیل ببرند و در ثانی، اتحاد ضد رژیم را که رهبری آنرا حوثی ها دردست دارند از هم بپاشند و در نهایت زمینه لغو توافق نامه اخیر را فراهم سازند. جنبش انصارالله تحت رهبری حوثی ها، درحال حاضر قدرتمندترین گروه سیاسی یمن می باشد چه رژیم یمن و حامیانش این واقعیت را بپذیرند یا نپذیرند. اگرچه، بدنه اولیه اصلی انصارالله از شیعیان حوثی تشکیل شده است ولی رهبران این جنبش با تکیه بر نیازها و آرمان های ملی مردم و با تاکید بر شعارهای عدالت طلبانه، آزادیخواهانه و مبارزه با فساد توانسته اند اکثریت مردم یمن را زیر چتر خود قرار دهند. این جنبش با اینکه توانایی به زیر کشیدن رژیم کنونی یمن را دارد ولی برای دور ماندن از خونریزی و جنگ داخلی، پیشنهاد توافق ملی با رژیم را پذیرفته است. رژیم یمن، که با وجود انقلاب سال 1390 عناصر رژیم گذشته در ارکان آن همچنان فعال هستند، مذبوحانه می کوشد رشته های وابستگی به رژیم گذشته را حفظ کند و به همین دلیل در مقابل خواسته های ملی مقاومت می کند. در این میان، حوثی های یمن که از قشر شیعه می باشند و در طول سالهای حاکمیت رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح، بیشترین ظلم، تبعیض و بیعدالتی را متحمل شدند انتظار داشتند با پیروزی انقلاب مردم یمن به حقوق خود دست یابند ولی پس از گذشت سه سال، دریافتند رژیم هیچ اراده ای جهت اعاده حقوق آنها ندارد. ادامه سیاست گذشته توسط رژیم "عبدربه منصور هادی" که جانشین علی عبدالله صالح گردید، حوثی ها را به این نتیجه رساند که هیچ راهی به جز یک قیام عمومی ندارند و همین مسئله، جرقه انقلاب دوم یمن را در تابستان گذشته زد. حوثی ها هفته گذشته ضمن رد کابینه معرفی شده توسط رژیم، تهدید کردند که به منصور هادی فرصت زیادی برای عمل به وعده اش نخواهند داد و درصورت ادامه کارشکنی های رژیم، بار دیگر مردم یمن را به خیابانها خواهند کشاند. جنبش انصارالله تاکید کرده است با اعطای صدها شهید و با در نظر گرفتن قدرت سیاسی خود، هرگز از اهدافش دست نخواهد کشید و مسئولیت تشدید بحران برعهده منصور هادی، رئیس جمهور یمن خواهد بود. رسالت:رسانه ملی و آهنگ تحول «رسانه ملی و آهنگ تحول»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم سیدباقر پیشنمازی است که در آن می خوانید؛انقلاب اسلامی به مثابه صخره ای که ستبریش تازیانه امواج فتنه ها را به ستوه آورده، مقاوم و استوار در برابر توفان سهمگین حوادث و توطئه ها، همچنان پایداری می کند. پرچم در اهتزازی که نماد آزادگی و ظلم ستیزی شناخته شده، و به عنوان الگوی ملت های آزادیخواه جهان، عرصه را بر قدرت های سلطه گر و دست نشاندگان آنان تنگ کرده است. شیطان بزرگ که ازبراندازی نظام جمهوری اسلامی درکوتاه مدت ناامید شده است ،با هدف تسخیر افکار عمومی وتهی سازی عقبه انقلاب از حمایت ملت ها،به جنگ رسانه ای روی آورده است ولذا بسیاری از رسانه ها و هنرها و قلم ها را به خدمت گرفت و با پیچیده ترین آرایش رسانه ای، در هجومی نرم، چشم ها و گوش ها و اندیشه ها را هدف دروغ، تزویر و تحریف قرار داد تا باطل در لباس حق آید و بر یاران خود بیفزاید. امروز رسانه ها به مثابه قدرتمندترین و موثرترین ابزار سلطه ابرقدرت ها، نفوذ بی بدیل خود را در راهبری فکرها به نمایش گذاشته اند یعنی دیگران به رویدادها همان گونه نگاه کنند که آمریکا نگاه می کند و همان گونه مسائل را بفهمند که او می پسندد! قدرت های بزرگ، قبل از اشغال سرزمین ها ابتدا مغزها و اندیشه ها را تصرف می کنند و سپس همین اندیشه ها، راه را برای ورود اشغالگر هموار می سازند تا بدون هرگونه زحمت و لشکرکشی نظامی و خسارت جانی مالی وارد شود و در این صورت نام آن تجاوز نیست!، همکاری برای پیشرفت! توصیف می شود. رویدادهای شگفت آور سال های اخیر در منطقه خاورمیانه همچون زلزله عظیمی، انبوهی از ریزش ها و رویش ها را به بار آورده است. گروه هایی فوج فوج از دین خدا خارج می شوند و به خیل سپاه شیطان در می آیند و ملت هایی که حقیقت را گم کرده بودند و اکنون آن سوی نقاب های
بر زمین افتاده را می بینند، فوج فوج به دین خدا در می آیند و بر گرد پرچم "اسلام ناب" جمع می شوند و گروه های متفرقی که به ریسمان خدا چنگ می زنند و به سپاه قدس و معنویت می پیوندند تا در برابر هجوم شیطان و خانواده اش مقاومت کنند. حوادث گوناگون و آزمون های پی در پی، بر شدت و شتاب غربالگری مدعیان ایمان و صلاح و اصلاح افزوده است تا پس از فروکش کردن گرد و غبار فتنه ها، جبهه صدق و اخلاص و جبهه جهل و نفاق یاران واقعی خود را یافته باشند و اندک اندک آرایش حقیقی لشکریان حق و باطل برای روز موعود، شکل گیرد. در این گذرگاه تاریخی حساس وجنگ رسانه ای گسترده برای راهبری افکارعمومی درجهان، فرماندهی "سپاه رسانه ای انقلاب" به راستی مسئولیتی خطیر و تاریخی است. اگر رسانه ملی متناسب نقش مهم و قدرت بی بدیل خود راهبری و بهره گیری شود، راه انقلاب اسلامی و تحقق آرمان های فرهنگی و معنویش را در داخل و خارج کشور، هموار خواهد ساخت و اگر برخی غفلت های گذشته تکرار شود ممکن است خود به مانعی در مسیر حرکت انقلاب تبدیل شود. بدون تردید درخشان ترین کارنامه سازمان صدا و سیما در پیکار رسانه ای سال های گذشته به حوزه معاونت برون مرزی آن مربوط می شود و اگر نبود روشنگری ها و مستندسازی های شبکه العالم و پرس تی وی و چند شبکه دیگراین معاونت، آمریکا و رژیم صهیونیستی در طرح های شوم خود برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه موفق می شدند و فجایعی سیاه تر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، اتفاق می افتاد. این بار فرماندهی سپاه رسانه ای انقلاب اسلامی به شخصیتی سپرده شد که لیاقت و سلامت خود را در عرصه آزمون های سخت رو دررویی رسانه ای با جبهه مهاجم، نشان داده است. وظایف و تکالیفی که در حکم انتصاب رئیس رسانه ملی تعریف شده، مسئولیتی سنگین است که جز با توکل به خدای متعال وسیاست گذاری ومدیریت مبتنی بر "نگرش اسلام به کاربری رسانه"، به مقصد نمی رسد. مسئولیت مهمی که حسن انجام آن به نحوه انتخاب وچیدمان مدیران عالی ومیانی سازمان نیزگره خورده است ولذا در مرحله اول نیازمندحداکثردقت برای شناسایی و به کارگیری یاابقاءمدیرانی است که این آرمان ها را باور داشته باشند و عملکردقبلی مدیریتی آنان، گواه صلاحیت وکارآمدی والتزام عملی شان نسبت به اصول ومبانی انقلاب باشد. نحوه نگرش مدیران به ماهیت وکارکردرسانه وآگاهی نسبت به حدودونحوه تعامل دین ورسانه پیش نیاز مبادرت به اجرااست. رادیو تلویزیون، صنعتی است که پدیدآورندگانش آن را برای جهان بینی خود مهندسی کرده و در همان جهت به خدمت گرفته اند، و امروز نیز بخش مهمی از سلطه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود در جهان را مدیون آن هستند. صنعتی که برای خدمت به جهان بینی اومانیستی ولیبرالیستی با محدودیتی مواجه نیست، اما به کارگیری صحیح آن برای خدمت به جهان بینی اسلام، با چهارچوب ها و اصول و ضوابطی همراه است، و نیازمنداجتهادو نظریه ای متفاوت، که باید تدوین گردد. تعریف اصول و مبانی برنامه ریزی خرد و کلان و نظام تولید، وتنظیم شاخص های سنجش و ارزیابی ،و... درسازمان،باید مبتنی بر همان نظریه صورت گیرد تا در جنگ رسانه ها، صدا و سیما سرگرم "توسعه انفعالی" نشود و از اقدام پیشگامانه و پیشگیرانه غافل نگردد. توسعه ای که بدون مطالعه و تدارک زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری وپخش مبتنی برتولیدوتعریف محتوای تخصصی وهمچنین تربیت نیروی انسانی واجدشرایط باشد، یک اقدام شکلی کم اثرباتاریخ مصرف محدود خواهد بود. رهنمودها و سیاست هایی که براساس جایگاه مرجعیت وولایت امر وهمچنین بند 1 اصل 110 قانون اساسی، درطول سالهای گذشته اعلام وابلاغ شده است، به عنوان سرمایه ای ارزشمند و کتاب راهبری و هدایت، پیش روی رسانه ملی است، عدم تحقق بسیاری از آنها معلول کاستی هایی درنظام برنامه ریزی نظارت وارزشیابی وروش مدیریتی راس سازمان ومعیارهای روبه تنزل درانتخاب مدیران وغفلت ازتحول درنظام کادرسازی سازمان بود. اکنون رسانه ملی ضمن اجرای رهنمودها و سیاست های مربوط به خود، می بایست به عنوان موتور محرک و مشوق پیشرفت کشور، وظیفه پشتیبانی رسانه ای همه جانبه و مبتکرانه در امر بسیج عمومی ملت و نیز کمک به مدیریت های اجرایی در جهت تامین اهداف و اجرای سیاست های کلان نظام و تحقق سند چشم انداز کشور را عملی سازد (1)، و همچون بازوی توانمندومورداعتماد رهبری معظم انقلاب، در تحقق بند 2 اصل 110 قانون اساسی و نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام نیز ایفای نقش نماید. اینک ضمن تبریک به جناب آقای سرافراز برای پذیرش این مسئولیت خطیر، و آرزوی موفقیت ایشان، چند پیشنهاد ارائه می گردد: 1- درقدم اول برای جلوگیری ازخسارت هنگفتی که انقلاب ومردم بابت تاخیردراجرای برخی رهنمودهاو مطالبات مقام معظم رهبری ازرسانه ملی پرداخته اندوفرصتهایی که ازدست رفته است چاره اندیشی کارآمدصورت گیرد.با وجوداراده جدی برای تحول اساسی در سازمان از طریق اجرای این رهنمودها، تعریف مرجعی مشخص و قدرتمند و پاسخگودرمعاونت به رئیس سازمان ضروری می نماید تا با سیاست گذاری عملیاتی براساس این رهنمودها و در جهت تحقق برنامه 10 ساله وباهدف توسعه کیفی سازمان، و برخورداری از ظرفیت نظارت در حین تولید (و قبل از پخش) و سنجش مستمر، نقش خود را ایفا نماید. این حوزه می بایست مورد حمایت کافی ریاست سازمان باشد تا هر جا که تشخیص داد بتواند اصلاحی را انجام دهد یا مانعی را بردارد. 2- ترسیم چشم انداز تحول به معنای تحقق آن نخواهد بود همچنان که برخی از اسناد فرهنگی مصوب کشور در مرحله اجرا و تنفیذ پیشرفتی نداشته اند. مهم ترین مسئله در عرصه اجرا که به عنوان یک مسئله زیرساختی و استراتژیک باید مورد توجه قرار گیرد تحول در نظام کشف، انتخاب و تربیت نیروی انسانی واجدشرایط است. چه برای امر مدیریت و چه در حوزه برنامه سازی و تولید و امور فنی. بهترین برنامه ها و چشم اندازهای تهیه شده براساس اصول و مبانی، به دست انسان هایی می تواند اجرا شود که برای همان منظور تربیت شده باشند. یکی از دلایل عملی نشدن مواردی از سیاست های ابلاغی و رهنمودها، فقر سازمان در برخورداری از مدیران و برنامه سازان پرورش یافته خود به تعداد مورد نیاز بوده است.دررسانه ملی مدرسه عالی، دانشکده شد و دانشکده نیز دانشگاه نام گرفت اما تربیت نیروی انسانی مومن و معتقد و باورمند نسبت به نحوه نگرش اسلام به رسانه وکاربری های آن، هنوز محقق نشده است! اگر تربیت نیروی انسانی فقط پمپاژ اطلاعات و معلومات از کتب ترجمه ای و غیرترجمه ای به دانشجو باشد و از ظرفیت سازی و فضاسازی های فرهنگی وتربیتی غفلت شود و دانشجویان به اساتید مختلفی با بینش های گوناگون سپرده شوند، رسانه ملی بهره مورد نظر خود را از فارغ التحصیلان چنین دانشگاهی نخواهد برد و وضع سازمان در آینده نیز همان خواهد بود، که امروز است و اصولا این گونه پرورش نیرو! نیازمند دانشگاه یا دانشکده مستقلی درسازمان نیست و قابل استحصال از سایر دانشگاه های کشور است، کافی است که رشته های تحصیلی مورد نظر رسانه ملی به آنها سفارش داده شود. تربیت نیروی انسانی از آنجا که امری دیربازده است و مشکل امروز مدیران عالی را حل نمی کندعلیرغم اهمیت فوق العاده، معمولا مورد توجه جدی واقع نمی شودومتاسفانه ازاین تغافل وفرصتهای هدررفته خسارات بسیاری برجای مانده است.و لذا جناب سرافراز صرف نظر از اینکه دگران برای او چه کاشته اند، برای دوره دوم مدیریت خود یا مدیران بعد از خود می تواند بهترین کاشت را داشته باشد تابا محصول ممتازآن،عالی ترین کارآمدی برای رسانه ملی به عنوان "مهمترین ابزارانقلاب اسلامی درمهندسی وارسال پیام"، امکان تحقق یابد. همین اهمیت در انتخاب مدیران دوره جدید ریاست سازمان از بین مدیران و کارکنان موجود، و تاثیر فوق العاده ای که در اجرا شدن یا بر زمین ماندن تکالیف و سیاست های ابلاغی دارد، باید مورد عنایت ویژه قرار گیرد. برای انتخاب عالی ترین مدیر سازمان بیشترین دقت صورت گرفت و مناسب ترین گزینه منصوب شد و اگر همین دقت در انتخاب افراد واجدشرایط برای سایر سطوح مدیریتی سازمان صورت پذیرد و افرادی مومن، مجرب، متخصص و ملتزم به اصول والبته "تمام وقت"، انتخاب شوند، امید به تحول جان می گیرد. 3- گره خوردن نظام تصویب و تخصیص بودجه سازمان به میل و سلیقه دولت، مغایر با روح استقلال رسانه ملی است که در اصل 175 قانون اساسی مورد تاکید واقع شده است. چه در دولت جناب روحانی و چه در دولت آقای احمدی نژاد و چه در دولت قبل از آن، چالش های جدی دراین موضوع به وجود آمد تا جایی که تخصیص اعتبار مصوب سازمان هرچند گاه متوقف می گردید.این تضییقات و گروکشی ها، ضمن اعمال فشار برای نقض استقلال رسانه ملی ودرنتیجه صدور بحران برای سازمانی مهم و حساس، پیامدهای نامناسبی در گسترش خارج از حد متعارف آگهی های بازرگانی و پخش برنامه های مشارکتی ضعیف و فاقداولویت وکیفیت گردید، ریزش و خسارت بزرگ تری مثل از دست رفتن بخشی از اعتماد و علاقه عمومی به رسانه ملی رادرپی داشت که ضررآن متوجه دولتهاهم می گردید،نمونه آن بی تاثیرشدن آن همه تبلیغ ودرخواست واستدعاوتمنا،برای انصراف داوطلبانه 10میلیون متمکن از دریافت یارانه بودونتیجه ای که به دست آمدو دولت را
شگفت زده کرد! ازجمله محصول بذر نامناسبی بودکه خودکاشته بود! اکنون برای پیشگیری از تکرار صدور این قبیل بحرانهای مصنوعی به رسانه ملی و زمینگیر کردن آن، با درخواست رئیس سازمان از مجلس شورای اسلامی و براساس اختیاری که اصل 175 قانون اساسی به قانونگذار داده است، استقلال فرآیند تصویب و تخصیص بودجه صداوسیما، طی طرحی مورد چاره اندیشی وتصویب قرار گیرد،( همچنان که برای قوه قضائیه راه حل مشابهی برای ارائه لوایح خارج از مسیر دولت به تصویب رسیده است).دراین صورت روح قانون اساسی درموردتوزیع عالمانه قدرت، وفلسفه استقلال رسانه ملی رعایت شده است وبرای اعتمادمردم به رسانه ملی، به عنوان سرمایه ای ارزشمندوبی بدیل برای نظام،بهاداده شده است. پی نوشت: 1- برگرفته از متن ابلاغ رئیس جدید سازمان صدا و سیما قدس:دور خیز اروپا به سوی خاورمیانه «دور خیز اروپا به سوی خاورمیانه»عنوان یادداشت رو روزنامه قدس به قلم دکتر حسن حسن زاده است که در آن می خوانید؛اروپا و خاورمیانه از دیرباز روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند و این روابط از سال 1960 با انعقاد موافقتنامه ها و همکاری های دوجانبه فی مابین جامعه اروپا و همسایگانش در حوزه مدیترانه شکل نهادینه به خود گرفت؛ به نحوی که در سال 1995 این قراردادها در چارچوب فرایند بارسلون تعمیق یافت. اما سه عامل قرابت جغرافیایی، امنیت و انرژی از دلایل اهمیت خاورمیانه در نظر اروپاست. عوامل سه گانه فوق جملگی سبب شده اند تا اتحادیه اروپا، تأمین ثبات در این منطقه را به استراتژی اصلی خود تبدیل کند. ثبات درخاورمیانه تنها تقویت کننده ضریب امنیتی در اروپا بوده و از بسیاری مهاجرتهای غیر قانونی به این سرزمین جلوگیری خواهد کرد، ضمن اینکه می تواند تضمین کننده فرایند انتقال انرژی در بازارهای مصرف اروپایی و توسعه مناسبات اقتصادی اتحادیه با دولتهای منطقه باشد. در این جهت و برای جلوگیری از پرداخت هزینه های بیشتر سیاسی و امنیتی در خاورمیانه، اتحادیه اروپا و قدرتهای اروپایی به دنبال گسترش تعاملات خود با این منطقه به اشکال مختلف بوده و هستند . اما جنگ در خاورمیانه باعث تأثیراتی در حوزه کشورهای اروپایی گردیده که به برخی از آنها اشاره می شود: گسترش انقلابهای منطقه به اروپا: وضعیت ریاضت اقتصادی اروپا و نبود توزیع متعادل قدرت و ثروت در اعضای جدید کشورهای اتحادیه اروپا، بر ترس سرایت انقلابهای منطقه خاورمیانه به اتحادیه اروپا افزوده است؛ به طوری که حتی کشورهایی نظیر انگلیس و ایتالیا که وضعیت اقتصادی به نسبت مناسب تری از کشورهای شرق اتحادیه اروپا دارند، از تظاهرات معترضان ملهم از انقلابهای خاورمیانه در امان نبوده اند. افزایش رکود اقتصادی: خاورمیانه به دلیل دارا بودن دوسوم ذخایر نفتی و نیمی از ذخایر گازی جهان، نقش مهمی در ثبات یا بی ثباتی امنیت اقتصاد جهانی و به تبع آن اتحادیه اروپا دارد. تداوم انقلابهای اخیر و تحولات سیاسی این چنینی، نقش بسیار مهمی در افزایش قیمت حاملهای انرژی و نیز طلا و ارز خواهد داشت که برهم زننده ثبات رکود جهانی و اتحادیه اروپاست. تأثیرگذاری تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا در ابعاد مختلف بر روی اتحادیه اروپا سبب شده نسبت به بازتعریف منافع و سیاستهای خود اقدام کند . علاوه بر این، اتحادیه اروپایی با هدف تأثیرگذاری بر تحولات آینده مدیترانه جنوبی برنامه مشارکت جدیدی را در منطقه تصویب نموده که بر سه موضوع محوری تمرکز دارد: حمایت از روندهای انتقالی، دموکراتیک نهادسازی؛ مشارکت قوی جامعه مدنی و رشد پایدار . برنامه مشارکت جدید در اصل برنامه ای برای جلوگیری از قدرت گیری اسلام گرایان در منطقه است، به نحوی که معاون نخست وزیر پرتغال و وزیر خارجه این کشور به صراحت از مقابله با قدرت گیری اسلامگرایان در منطقه سخن می گوید. مواضع غیرهمدست اتحادیه اروپا در برخورد با انقلابهای منطقه: به طوری که این اتحادیه درقبال لیبی از گزینه نظامی حمایت کرد؛ اما ترس از قدرت گیری شیعیان در بحرین، این اتحادیه را به سکوت در قبال تحولات این کشور سوق داد. جلوگیری از افزایش مهاجرت به اروپا: با درخواست رسمی ایتالیا از آژانس اروپایی مدیریت همکاری های عملیاتی برون مرزی (فرونتکس)، عملیاتی به نام هرمس با هدف کنترل مرزهای اتحادیه و جلوگیری از پذیرش آوارگان آغاز شده است. در ورای تمامی مواضع و اقدامهای اتحادیه اروپا درقبال تحولات اخیر، دو نکته تأمل برانگیز وجود دارد: نخست آنکه اتحادیه اروپا به دلیل ضعف در کاربرد ابزارهای مناسب برای تأثیرگذاری بر تحولات همواره تلاش کرده به جای اقدام مستقل، به سوی هماهنگ سازی با سایر نهادهای بین المللی همچون ناتو، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب رو آورد. این امر حتی در کمک رسانی بشردوستانه به مردم خاورمیانه نیز به وضوح دیده می شود، به طوری که دراین زمینه نیز از همکاری سازمانهای بین المللی برنامه جهانی غذا، بانک توسعه آفریقایی، کمیساریای عالی پناهندگان و نیز بانک اروپایی بازسازی و توسعه بهره برد. دوم آنکه این اتحادیه به مانند تصمیم گیری در بسیاری از مسایل امنیتی و سیاسی نتوانست از اجماع اعضای خود بهره ببرد، به طوری که میان کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلیس به عنوان قدرتهای بزرگ این اتحادیه اختلاف نظرهای عمیقی وجود دارد. ازاین رو تحولات اخیر بار دیگر هزار راه نرفته اتحادیه اروپا در عملی شدن سیاست خارجی، امنیتی و دفاعی مشترک را نشان داد. نکته ای که باید توجه داشت این است که اتحادیه اروپا می خواهد بر مبنای مکانیسمهای موجود دارای نقش ونفوذ در منطقه باشد.بر این مبنا، اتحادیه اروپا به دنبال تطبیق دادن شرایط و تحولات منطقه با ساز و کارهای خود است و نه اینکه به دنبال تطبیق ساز و کارهای خود با شرایط منطقه باشد. با شروع تحولات داخلی درتونس، مصر ، لیبی، سوریه و عراق اتحادیه اروپا وارد عمل شد و تلاش کرد که شرایط جدید با ساز و کارهای اروپایی سازگاری داشته باشد. هم اینک دوکشوریونان و پرتقال در رکود به سر می برند و اقتصاد آلمان نیز از رشد ضعیف رنج می برد و شاخصهای تجاری درآن کشورکاهش یافته است. منطقه اروپا حدود 19 درصد اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده، بنابر این پیش بینی می شود کاهش تولید ناخالص داخلی منطقه اروپا باعث کاهش 50 میلیارد دلاری در تولید ناخالص جهانی گردد. در مورد خاورمیانه، هر چند تجارت منطقه با اروپا بسیار ناچیز است، ولی در مجموع صادرات و واردات اروپا و خاور میانه کاهش یافته و این شامل کشورهای بزرگی مانند عربستان وایران نیز می گردد. سیاست روز:خط انحرافی در مذ اکرات ۱+۵ «خط انحرافی در مذ اکرات ۱+۵»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم محمد رضا آذین است که در آن می خوانید؛سوم آذر که به عنوان ضرب الاجل توسط طرفین یعنی ۱+۵ و ایران برای توافق مشخص شده است . طرفین اصلی این مذاکرات که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا هستند ۳۵ سال است رابطه سیاسی با یکدیگر ندارند اما بیش از یک سال است رو در رو و مستقیم برای پایان دادن به یک مناقشه مذاکره می کنند؛ مذاکراتی که تمایل برای آغاز آن در سال پایانی دولت دهم در ایران با مذاکرات غیر رسمی و غیرعلنی رقم خورد. ۱-در حال حاضر مساله مورد اختلاف اصلی در این مذاکرات الف-لزوم حل مساله ظرفیت غنی سازی اورانیوم در ایران ب-زمان و چگونگی لغو تحریم ها است. با توجه به پیشرفت های به دست آمده در مذاکرات قبلی، دیگر سوالات شامل سطح غنی سازی اورانیوم، میزان ذخیره اورانیوم و حضور بازرسان در تاسیسات هسته ای در صورت حل دو مساله اصلی قابل پاسخگویی است. برای حل این مساله راه هایی وجود دارد. اصول این راه ها باید این باشد که شفاف سازی و اتخاذ اقدامات اعتمادساز از سوی ایران و لغو تحریم ها از سوی قدرت های جهانی باید به صورت هم زمان باشد که می تواند در یک مدل دوجانبه تنظیم شود. ۲-در باب رفتارهای غرب در قبال مذاکرات یک اصل مشاهده می شود و آن اینکه نامی از تحریم ها به میان نمی آید و آنها صرفا مشکل را مسئله فنی فعالیت های هسته ای ایران معرفی می کنند. به عبارتی آنها مشکل را فعالیت های هسته ای ایران معرفی می کنند و در مقابل به جای واژه لغو تحریم از واژه خوب نبودن افزایش تحریم ها سخن می گویند. برچیدن تحریم ها بر اساس برنامه اقدام مشترک بخشی از وظیفه ۱+۵ است و همانگونه که ایران تمام تعهدات خود را انجام داده است و صحت آن نیز در گزارش های آژانس و اظهارات مقامات کشورها اعلام شده، طرف مقابل غربی نیز باید آن را انجام دهد. ۳-در لابی های سران اسرائیل در مجلس سنا امریکا و همچنین سخنان آنان در رسانه های غربی که ایران را متذکر می شوند که هیچگاه دوستی خوب برای کشورهای غربی نخواهد بود. آنچه که دوراز ذهن نیست مطرح کردن طرحهای برهم زننده مذاکرات اخیر است.از طرف دیگر سناتورهای جمهوری خواه هم آنچه که از مذاکرات اخیر مطالبه می کنند این است که طرف غربی در زمینه تمدید مذاکرات برای گرفتن امتیاز بیشتر در روند مذاکرات حرکت خواهد کرد و مسئولان مذاکره کننده ایرانی باید بدانند که این روند حتما یک خط انحرافی است و جمهوری اسلامی ایران باید از این دام انحرافی بگریزد، چراکه قرار نیست جمهوری اسلامی هزینه عدم دست یابی به توافق را بپردازد. تا همین حالا هم تعدیل هایی را که در مواضع و پیشرفت های فنی داشته ایم بسیار کم سابقه بوده است طبیعتا تعدیل بیش از این نیز در ایران طرفداری نخواهد داشت. وطن امروز:در مقابل نمایش دشمن وحدت نیازی اساسی است «در مقابل نمایش دشمن وحدت نیازی اساسی است»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مجتبی اصغری است که در آن می خوانید؛ ناتوانی دولت در معرفی نامزدی با توانایی جذب آرای نخبگان ملت در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماد مردم گرایی در نظام جمهوری اسلامی به هیچ وجه تصویر خوبی از مدیریت دولت در حوزه «سیاست داخلی» در فضای بین الملل منتشر نمی کند. این وضعیتی است که به رغم تلاش نمایندگان مجلس برای آموزش این موضوع به دولت که «تکصدایی» مسیر مناسبی برای اداره یک جامعه متکثر با نظرات، دیدگاه ها و سلیقه های سیاسی متنوع نیست، تاکنون بر تفکر دولت حکمفرما بوده است. تلاش دولت برای قبضه قدرت در فضایی که «لجبازی» و «تعامل ناپذیری» اش بر همگان آشکار شده، نشانه ای از ناتوانی سیاسیون جبهه اعتدال در جذب آرای همگانی و ضعف لابی آنهاست. در این میان آنچه در نگاه اول عجیب تر می نماید تلاش بی شائبه امثال حسام الدین آشنا برای به اغتشاش کشاندن موقعیت دولت در فضای سیاست داخلی است. این حقیقت است که آشنا و امثال او سفیه نیستند! بنابراین باید برای بازی بدون توپ وی و امثالش که در آتش تقابل دولت با مجلسی می دمند که مولفه های عقلانیت گرایی اش را حتی در هفته اخیر با درخواست از رئیس جمهور برای معرفی گزینه ای مناسب به منظور پیشگیری از مفتضح شدن مجدد دولت در خانه ملت نشان داده، ارزش قائل شد. یک تحلیل می تواند این باشد که احیانا برخی از اطرافیان دولت در حال تلاش برای وخامت بخشی به اوضاع سیاست داخلی هستند تا پرده دوم رفتار انتخاباتی جواد ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا را برای ماهیگیری در فضای سیاست خارجی اجرا کنند. به نظر می رسد با توجه به «بن بست مقطعی» بحث توافق در عرصه سیاست خارجی، برخی تلاش می کنند با اجرای «مانور درگیری» در حوزه سیاست داخلی خطر به قدرت رسیدن مجدد اصولگرایان را به آمریکایی ها گوشزد و در چنین فضایی مسیر را برای انعقاد توافق نهایی هموار کنند. هر چند این نقشه در نگاه اول ممکن است «هوشمندانه» ارزیابی شود اما در حقیقت پیام مهم تری که از اجرای چنین طرحی به غرب مخابره می شود این است که «دولت یازدهم» در فضای سیاست داخلی هم به اندازه سیاست خارجی آسیب پذیر و بی بدنه است. اینجاست که چنین نقشه ای نه تنها کمکی به بهبود شرایط مذاکرات نمی کند بلکه غربی ها را برای اعمال فشار حداکثری بر دولت و مذاکره کنندگان مصمم تر نیز خواهد کرد بویژه اینکه رئیس جمهور پیش از این در اظهارنظری قابل توجه توافق نهایی با غرب را «حتمی» خوانده بود. هرچند براساس اخبار به دست آمده دولت از طریق برخی بازوهای امنیتی تلاش برای جلوگیری از انتشار «وطن امروز» را آغاز کرده اما ما مصمم هستیم بدون مصلحت اندیشی حزبی و جناحی کمک رسانی به دولت و تیم مذاکره کننده را ادا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
صفحات پیشنهادی
رئیس اداره آموزش و پرورش منطقه بردخون: حادثه کربلا یکی از حوادث الهامبخش و عبرتآموز تاریخ بشری است
رئیس اداره آموزش و پرورش منطقه بردخون حادثه کربلا یکی از حوادث الهامبخش و عبرتآموز تاریخ بشری استرئیس اداره آموزش و پرورش منطقه بردخون گفت حادثه کربلا یکی از حوادث الهامبخش و عبرتآموز تاریخ بشری بوده زیرا برای همه مردان و زنان عدالتخواه و مبارز یکی از پرمحتواترین منابع الهتلخ، اما عبرتآموز
تلخ اما عبرتآموز نویسنده عباس حاجينجاري ماجراي تلخ روز گذشته مجلس و عدم رأي اعتماد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به دومين گزينه معرفي شده از سوي رئيس محترم جمهور براي تصدي وزارت علوم و تحقيقات و فناوري بعد از استيضاح آقاي فرجيدانا عملاً رئيسجمهور را به استفعباس حاجینجاری تلخ، اما عبرتآموز
عباس حاجینجاریتلخ اما عبرتآموزضرورت حفظ امنیت و سلامت دانشگاهها و حفظ روند پیشرفتهای علمی کشور و مهمتر از همه حفظ آرامش کشور برای خدمترسانی بهتر دولتمردان به مردم بر بازیچه شدن مجدد دانشگاهها و سپردن آن به دست کسانی که کارنامهای بسیار منفی در این عرصه دارند اولویت دارد-
گوناگون
پربازدیدترینها