تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804136974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چالش اول عراق، امنيتي است نه سياسي


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چالش اول عراق، امنيتي است نه سياسي
نویسنده : شاهد توحيدي 


بحران عراق،از جنبه هاي گوناگون،ضرورت توجه به نواقص رژيم حقوقي اين كشور را افزون كرده است. به باور برخي،به طور مشخص ابهام موجود درباره ميزان وسطح حقوق قانوني شيعيان،موجد بحران ها وچالش هاي فر اوان درحال وآينده عراق خواهد شد.درگفت وشنود حاضر سعدالله زارعي كارشناس مسائل عراق،ابعاد اين موضوع را كاويده است. لطفا درآغاز اين گفت وشنود بفرمائيد كه درآغاز اشغال عراق،چه چشم اندازي از ميزان مشاركت شيعيان عراق درقدرت وجود داشت واين نگاه به مرور تاچه حد دستخوش دگرگوني شد؟ بسم الله الرحمن الرحيم.زمانی که بحث ساختار سیاسی در عراق بود، یعنی سال 82، برای هیچ‌کس معلوم نبود امریکایی‌ها قرار است تا کی بمانند. وضعیت امریکا چیست یا در نهایت در عراق چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. در سال 82 وضعیت اصلاً شفاف نبود. در نتیجه نگاه‌هایی که در بزرگان و سران شیعه عراق وجود داشت، نگاه‌های حداقلی و نه حداکثری بود. در آن مقطع کسی اصلاً باور نمی‌کرد روزی شیعه بتواند در عراق تشکیل دولت بدهد. کسی فکر نمی‌کرد در عراق کار به جایی برسد که یک نخست‌وزیر شیعه آن هم از معارضان انقلابی بیاید و در معرض عموم قرار بگیرد. حال این فرد می‌خواهد آقای جعفری باشد یا آقای مالکی یا هر کس دیگری. این تصور واقعاً وجود نداشت. دو یا سه خواسته از طرف ایران مطرح بود. یکی اینکه از خاک عراق به عنوان پایگاه علیه مسائل امنیتی ایران استفاده نشود، یعنی از عراق به ایران حمه‌ای صورت نگیرد. دوم اینکه شیعه در عراق شریک حاکمیت باشد و از حالت خارج از حاکمیت بیرون بیاید و بخشی از حاکمیت عراق باشد. مسئله دیگر این بود که به هر حال عراق از اشغال نظامی خارج شود. تقریباً حول محور این موارد بود. آن مقطع تصور این نبود که بشود یک چیز حداکثری به نفع شیعه در عراق ایجاد شود. این یک تصور عمومی بود. به هر حال فضایی که شیعه در آن نفس می‌کشید وضعیت حداقلی بود. اين نگاه تاچه حد درساختار حقوقي اي كه توسط قانونگذاران عراق ترسيم ميشد،موثر بود؟ این نگاه خواه ناخواه در ساختار حقوقی عراق به‌نوعی وارد شد، یعنی وقتی ساختار عراق را نگاه کنید متوجه می‌شوید بعضی از موضوعات به حالت مبهم رها شده‌اند. همین که در ساختار سیاسی در نهایت جایگاه توافق گروه‌ها، جایگاه اقوام و وضعیت دموکراسی عددی چیست؟ ارتباط دموکراسی عددی با توافق حزبی چگونه صورت می‌گیرد؟ چیزی در ساختار حقوقی عراق نیامده است. این مسئله در داخل خود سیستم سیاسی عراق به شکل توافق‌ها ـ گاهی توافق‌های مکتوب، گاهی شفاهی، گاه توافق‌های مقطعی و گاهی توافق‌های پایدار ـ نمود و بروز پیدا کرده است. اين ابهام تاچه حد ميتواند براي شيعيان مسئله ساز باشد؟ در نهایت قبل از بحران امنیتی که داعش در عراق به وجود آورد روی یک مسئله تحقیقاً اجماع بود. اجماع این بود که این ساختار حقوقی در نهایت برای شیعه بحران‌ساز است و تأمین‌کننده منافع نهایی شیعه در عراق نیست، لذا بایستی به‌نوعی اصلاح شود. اصلاح هم عمدتاً به این سمت بود که در واقع در ساختار حقوقی عراق علاوه بر توافق‌ها یک سهم به شیعه، یک سهم به سنی و یک سهم به کرد داده شده، اما حالت سیستم فدرالی که یک قدرت مرکزی وجود داشته باشد و بقیه سهم خود را از آن ساختار مرکزی بگیرند و نسبت به ساختار مرکزی متعهد باشند و در چهارچوب نظام ساختار مرکزی حرکت کنند وجود نداشت، یعنی کرد سهم خود را گرفته است و هیچ تعهدی به بغداد ندارد و باید با او مذاکره کرد تا حصه خود را در مسائل سیاسی یا امنیتی عراق بپذیرد. کما اینکه در بحران اخیر بعضی از تشکل‌ها نه‌تنها به حل مسائل بحران امنیتی کمک نکردند، بلکه خود یک پای مشکل بودند. بنابراین عرضم این است که این ساختار موزاییکی در عراق ایجاد شده است، بدون اینکه نظام فدرالی حاکم باشد. در نظام فدرالی همه فدرال‌ها به دولت مرکزی متعهدند. در مسئله دفاع، سیاست خارجی و بحث‌های کلی اقتصادی و در یک‌سری امور مستقل نیستند و به دولت مرکزی نگاه می‌کنند. دولت مرکزی سیاست‌گذاری می‌کند و بقیه فدرال‌ها و فدراسیون‌ها بایستی تبعیت و کمک کنند، اما در عراق این‌گونه نیست. در عراق ساختار مرکزی امنیتی اصلاً حمایت نشده است. در همین وضعیت بحرانی که پیش آمد، برخی بحران‌ساز بودند، نه بحران‌پرداز و کمک‌کننده به حل مسئله. تبعات سياسي وژئوپولوتيك اين نوع از توزيع قدرت چه خواهد بود؟ به هرحال، اینکه مثلاً ساختار حقوقی را کاملاً مبرا از اشکال ببینیم، با فضا و میدانی که با آن مواجه هستیم و با آنچه روی زمین اتفاق افتاده است، تطبیق نمی‌کند. قبل از وقوع بحران امنیتی این بحث وجود داشت که وضعیت فعلی پاسخگو نیست. می‌خواهیم هر طرف بداند این سهم را از ساختار رسمی دریافت می‌کند، نه اینکه این حق طبیعی و ذاتی اوست. نمی‌شود بدون توافق با اکثریت و بدون رعایت مسائل کلی عراق بتواند سهم خود را بگیرد و پیش ببرد. الان ممکن است به خاطر شرایطی که پیش آمده است، یک مقدار در نگاه قبلی تغییراتی ایجاد شده باشد. این یک بحث دیگر است. در باره وضعیت ساختار عراق نه مورد را نوشته‌ام، اما می‌رسم فقط عناوین را بگویم و اگر فرصت شد قدری وارد جزئیات می‌شود. در مورد ساختار سیاسی، به نظر من بین این پلورالیسم که در ساختار عراق ایجاد شده است و اولویت مسائل امنیتی حداقل در حال حاضر تناقض وجود دارد، یعنی الان مسئله اول ما در عراق مسئله امنیتی است. ابتدا باید این قضیه حل شود. واقعاً حرکت در جهت اصلاح ساختار سیاسی و در واقع بهبود وضعیت سیاسی مستلزم این است که یک اتفاق عمده در وضعیت امنیتی بیفتد، یعنی حل مسئله عراق باید از سیستم امنیتی شروع شود نه اینکه ما از سیستم سیاسی شروع کنیم. دراين شرايط پرداخت صرف به چالش سياسي،ميتواند چه تبعاتي را موجب شود؟چرا اين مقوله در اولويت قرار ندارد؟ اگر از سیستم سیاسی شروع کنیم، آن بخش که پای میز مذاکره نشسته عامل اصلی بحران است. حال می‌خواهی بنشینیم توافق سیاسی کنیم. خب معلوم است او از وضعیت خود استفاده می‌کند. بنابراین اولویت این است که مقوله امنیت حل شود. در شرایط فعلی که عراق با یک بحران به نام امنیت در عراق مواجه است، آن هم به شکل حاد خودش صحبت کردن از اینکه از طریق دادن بخش عرب به عرب‌ها یعنی فدرالیسم عربی در کنار فدرالیسم کردی می‌توان مسئله را حل و فصل کرد، به نظرم ممکن است قدری با شرایط فعلی ناهمخوان باشد و مشکل را تشدید می‌کند. حداقل اولویت این است که مقوله امنیت در عراق سامان یابد. با اين رويكرد خطر تجزيه عراق را چقدر مهم وشاخص ارزيابي ميكنيد؟ می‌توانیم با دلایلی بگوییم در سطح منطقه ترک‌ها طرفدار تجزیه عراق هستند و برای این دلایلی دارم و فرصت نیست به آنها بپردازم، ولی جدا از ترک‌ها نشانه واقعی نداریم که عرب‌ها یا حتی امریکایی‌ها از تجزیه عراق حمایت کنند. نشانه و سند محکمی در اختیار نیست که بگوییم امریکایی‌ها الان در روش خود یا حتی در نظریه خود به تجزیه عراق اولویت داده‌اند. می‌شود صحبت کرد که مثلاً در راستای خاورمیانه بزرگی که سال 2000 و قبل از 2000 کاملاً مطرح و نقشه آن را نیز چاپ کردند، مسئله الان تجزیه عراق است، اما در رفتار، گفتار و ادبیاتی که امریکایی‌ها دارند خلاف آن را دیدیم. اسرائيل را تاچه حد در مقوله تجزيه عراق فعال ميبينيد؟اين دولت در بحث تجزيه چه منافعي را براي خود تصور كرده است؟ در مورد اسرائیلی‌ها، به نظر من اسرائیلی‌ها به دلایلی بیشتر از آن حرف می‌زنند، به دلیل منافعی که حرف زدن از تجزیه عراق برای آنها دارد. ضمن اینکه اسرائیلی‌ها اساساً ظرفیت محکمی برای به نتیجه رساندن چنین پروژه‌ای را ندارند و اصلاً ورود آنها به چنین پروژه‌ای به ضرر تجزیه عراق می‌شود، چون در هر پرونده‌ای که اسرائیلی‌ها وارد می‌شوند، حساسیت‌ها و ظرفیت مقابل تحریک می‌شود. به‌طور کلی گفته می‌شود اسرائیلی‌ها در کردستان عراق نفوذ دارند. بله، نفوذ دارند و نفوذشان هم تاریخی است. می‌شود در این باره سند داد، اما الان بحث سر این است که در باره میزان نفوذ در سیستم سیاسی کردها چه مقدار ادعا است و چقدر با واقعیت میدانی تطبیق می‌کند؟ نمی‌گویم هیچ انطباقی وجود ندارد، چرا، هست، ولی در حدی که اسرائیلی‌ها بتوانند نقش مؤثری در اداره پرونده عراق داشته باشند، واقعاً چنین نقشی ندارند. برای این بخش پررنگ سند محکمی نداریم. البته نفوذ دارند، مثل جاهای دیگری که نفوذ دارند. بحث دیگر تلاقی پلورالیسم و نظام قبیله‌ای است. این یک مقداری اوضاع را مخدوش می‌کند. پلورالیسم یک مقوله سیاسی است که باید توسط رهبران سیاسی مدیریت شود. نظام قبیله‌ای یک موضوع است که بیشتر در ساختارهای اجتماعی سنتی معنا و مفهوم پیدا می‌کند. ترکیب این دو آش عراق را زیادی شور می‌کند. باید مراقب بود که وقتی بحث پلورالیسم و فدرالیسم در عراق مطرح می‌شود، قبل از فکری برای بحث نظام‌های قبیله‌ای آنجا وجود داشته باشد. بحث دیگر این است که تأثیر لبنان و سوریه بر عراق واقعاً زیاد است. این را هم باید در نظر بگیریم که بخش عمده‌ای از فعل و انفعالات عراق در حوزه امنیتی و در حوزه سیاسی از تأثیرات بیرون است و همه چیز داخلی نیست. در بحران سوریه شاهد چندین تأثیر بودیم. مسئله دیگر مداخلات ترکیه است. به هر حال ترکیه قبل از بحران سوریه روابط مثبتی با عراق داشت. در حوزه اقتصادی حرف اول را می‌زد، ولی بعد از بحران سوریه ترک‌ها روابط خود را با عراق تغییر دادند و الان یکی از کشورهای برهم زننده وضعیت عراق هستند. به همین مناسبت هم روابط ما با ترکیه تحت تأثیر قرار گرفته است. مقوله دیگر تشکیل مداخلات عربستان است. تأثیر دیگر بحران سوریه بر عراق تضعیف روابط عراق و امریکاست. در صحنه عراق بعد از بحران سوریه و مشخص شدن اینکه سیستم سیاسی عراق در واقع پای کار آقای بشار اسد هست، از یک وضعیت مؤید و تا حدی کمک‌کننده امریکایی‌ها به وضعیت انفعالی رسیدند. این حالت انفعال قبلاً تا حدی به نفع دولت نوری مالکی بود، ولی سبب فعال شدن کشورهایی نظیر ترکیه در عراق شد. این نکته هم در اینجا حائز اهمیت است، ضمن اینکه مسئله دیگر این است که بحران سوریه بعثی‌ها را در عراق بازسازی کرده است. به هر حال شرایط به‌گونه‌ای بود که اینها توانستند در سطح منطقه به عنوان یک راه‌حل مسئله در عراق خود را معرفی کنند که بایستی به این هم توجه کرد. بحث تناقضات انسانی هم مهم است. بین 58 تا 60 درصد مردم عراق شیعه هستند، اما دست‌کم 46 درصد جغرافیای عراق جغرافیای متصل شیعه نیست، مثل استان‌های الانبار، صلاح‌الدین و نینوا که اینها 46 درصد خاک عراق را تشکیل می‌دهند. ضمن اینکه آنها در بغداد و در بعضی جاهای دیگر هم سهم دارند. این خود مسئله‌ای در آنجاست که وقتی صحبت از اکثریت می‌کنیم، شکافی بین اکثریت انسانی و اکثریت جغرافیایی وجود دارد. مسئله دیگر عدم حضور جلال طالبانی و شخصیتی در حد و اندازه او در ساختار عراق به عنوان عنصر توازن‌دهنده است که این هم اهمیت دارد و باید بدان توجه شود.


منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن