تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840490053




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نشانه گذاری آیات نجومی قرآن (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نشانه گذاری آیات نجومی قرآن (1)
نشانه گذاری آیات نجومی قرآن (1) نویسنده : حمید عابدی منبع : اختصاصی راسخون مقدمه هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (٢٤،حشر) اینکه علم نجوم جزء علوم اسلامی بوده وبرای بعضی از مسائل اسلام به آن نیاز است ، را همه می دانند ولی اکثرا فکر هم نمی کنند که تمام ابواب فقه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم با علم نجوم مرتبط باشد . آری ، نه تنها فقه اسلامی بلکه می توان ادعا کرد که علوم اسلامی با نجوم اسلامی گره خورده است و به همین دلیل بزرگترین منجمین تاریخ بعد از پیدایش اسلام ، از مسلمانان هستند . ولی متاسفانه امروزه علم نجوم بین علوم اسلامی جایی ندارد و در مورد ارتباط نجوم با آیات و روایات و فقه هم تالیفات قابل توجهی نشده است ، در این راستا تصمیم گرفته شد که در مقالاتی ، ارتباط علم نجوم با علوم اسلامی آشکار شود و اولین قدم را با برسی قرآن شروع کردیم . نشانه گذاری آیات نجومی قرآن کریم کاری به وسعت کتاب معجم المفهرس قرآن است ولی در یک موضوع خاص، یعنی این مقاله به محققینی که قصد پژوهش در آیات نجومی قرآن را دارند این امکان را می دهد که تمام آیاتی که با نجوم در ارتباط است را در یک جزوه در پیش رو داشته باشند. در ضمن این نشانه گذاری ، در ذیل مباحثی که در رابطه مستقیم با نجوم است ، مطالب نجومی را از تفسیر عظیم الشان" المیزان فی تفسیر القرآن " از مرحوم علامه طباطبائی ذکر کردیم تا مختصر مطلبی هم از نجوم اسلامی عائد خوانندگان محترم شود . قدم بعدی انشاء الله المعجم المفهرس لالفاظ نجومی القرآن الکریم ، تحلیل مباحث نجومی در قرآن ، بررسی احکام فقهی از دیدگاه نجوم می باشد که به توفیق الهی میسر خواهد شد. البته این اولین قدم است و امکان نقص و کمبودهایی می رود ، امید است که دوستان عزیز و پژوهشگران محترم نقایص این مقاله را به اطلاع بنده برسانند . سوره مبارکه فاتحه الکتاب (2 مورد) 1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٢) ستايش خدا را كه پروردگار جهانيان، (2) [معنى" عالمين"] (و اما كلمه عالمين) اين كلمه جمع عالم بفتحه لام است، و معنايش" آنچه ممكن است كه با آن علم يافت" است، كه وزن آن وزن قالب، و خاتم، و طابع، است، يعنى آنچه با آن قالب مى‏زنند، و مهر و موم مى‏زنند، و امضاء مى‏كنند، و معلوم است كه معناى اين كلمه شامل تمامى موجودات مى‏شود، هم تك تك موجودات را مى‏توان عالم خواند، و هم نوع نوع آنها را، مانند عالم جماد، و عالم نبات، و عالم حيوان، و عالم انسان، و هم صنف صنف هر نوعى را، مانند عالم عرب، و عالم عجم. و اين معناى دوم كه كلمه عالم بمعناى صنف صنف انسانها باشد، با مقام آيات كه مقام شمردن اسماء حسناى خدا است، تا مى‏رسد به (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) مناسب‏تر است، چون مراد از يوم الدين روز قيامت است، چون دين بمعناى جزاء است، و جزاء در روز قيامت مخصوص به انسان و جن است، پس معلوم مى‏شود مراد از عالمين هم عوالم انس و جن، و جماعتهاى آنان است. و همين كه كلمه نامبرده در هر جاى قرآن آمده، به اين معنا آمده، خود، مؤيد احتمال ما است، كه در اينجا هم عالمين به معناى عالم اصناف انسانها است، مانند آيه: (وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ، تو را بر همه زنان عالميان اصطفاء كرد) « 1 » ، و آيه (لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً، تا براى عالميان بيم‏رسان باشد)، « 2» و آيه: (أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ؟ آيا به سر وقت گناه زشتى مى‏رويد، كه قبل از شما احدى از عالميان چنان كار نكرده است) « 3 » ، « 4 » 2) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (٤) مالك [و پادشاه‏] روز جزا [است‏]. (4) سوره مبارکه بقره (76 مورد)1) وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (٤) و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده، و به آنچه پيش از تو نازل شده است، ايمان مى آورند و به آخرت يقين دارند. (4) 2) وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (٨) و برخى از مردم مى‏گويند: «ما به خدا و روزبازپسين ايمان آورده‏ايم»، ولى گروندگان [راستين‏] نيستند. (8) 3) وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الأرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (١١) و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مكنيد»، مى‏گويند: «ما خود اصلاحگريم.» (11) 4) مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لا يُبْصِرُونَ (١٧) مَثَل آنان، همچون مَثَل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمى‏بينند رهايشان كرد. (17) 5) أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (١٩) يا چون [كسانى كه در معرض‏] رگبارى از آسمان- كه در آن تاريكيها و رعد و برقى است- [قرار گرفته‏اند] از [نهيب‏] آذرخش [و] بيم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند، ولى خدا بر كافران احاطه دارد. (19) 6) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (٢٢) همان [خدايى‏] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده‏]، و آسمان را بنايى [افراشته‏] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوه‏ها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مى‏دانيد. (22) 7) وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٢٥) و كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان‏] آنها جويها روان است. هر گاه ميوه‏اى از آن روزىِ ايشان شود، مى‏گويند: «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزىِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند. (25) 8) الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (٢٧) همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مى‏گسلند و در زمين به فساد مى‏پردازند آنانند كه زيانكارانند. (27) 9) هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الأرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (٢٩) اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش‏] آسمان پرداخت، و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست. (29) 10) وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ (٣٠) و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان‏] گفتند: «آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مى‏كنيم و به تقديست مى‏پردازيم.» فرمود: «من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.» (30) 11) قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ (٣٣) فرمود: «اى آدم، ايشان را از اسامى آنان خبر ده.» و چون [آدم‏] ايشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم و آنچه را آشكار مى‏كنيد، و آنچه را پنهان مى‏داشتيد مى‏دانم؟» (33) 12) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٣٩) و [لى‏] كسانى كه كفر ورزيدند و نشانه‏هاى ما را دروغ انگاشتند، آنانند كه اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.» (39) 13) يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (٤٧) اى فرزندان اسرائيل، ازنعمتهايم كه بر شما ارزانى داشتم، و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم، ياد كنيد. (47) 14) وَاتَّقُوا يَوْمًا لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ (٤٨) وبترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمى‏كند و نه از او شفاعتى پذيرفته، و نه به جاى وى بدلى گرفته مى‏شود و نه يارى خواهند شد. (48) 15) وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ (٥١) و آن گاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم آن گاه در غياب وى، شما گوساله را [به پرستش‏] گرفتيد، در حالى كه ستمكار بوديد. (51) 16) فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (٥٩) اما كسانى كه ستم كرده بودند، [آن سخن را] به سخن ديگرى- غير از آنچه به ايشان گفته شده بود- تبديل كردند. و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند، به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم. (59) 17) وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلا تَعْثَوْا فِي الأرْضِ مُفْسِدِينَ (٦٠) و هنگامى كه موسى براى قوم خود در پى آب برآمد، گفتيم: «با عصايت بر آن تخته‏سنگ بزن.» پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت، [به گونه‏اى كه‏] هر قبيله‏اى آبشخور خود را مى‏دانست. [و گفتيم:] «از روزى خدا بخوريد و بياشاميد، و [لى‏] در زمين سر به فساد برمداريد.» (60) 18) وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الأرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ (٦١) و چون گفتيد: «اى موسى، هرگز بر يك [نوع‏] خوراك تاب نياوريم، از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند، از [قبيل‏] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز، براى ما بروياند.» [موسى‏] گفت: «آيا به جاى چيز بهتر، خواهان چيز پست‏تريد؟ پس به شهر فرود آييد، كه آنچه را خواسته‏ايد براى شما [در آنجا مهيا] ست.» و [داغ‏] خوارى و نادارى بر [پيشانى‏] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند، و پيامبران را بناحق مى‏كشتند اين، از آن روى بود كه سركشى نموده، و از حد درگذرانيده بودند. (61) 19) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (٦٢) در حقيقت، كسانى كه [به اسلام‏] ايمان آورده، و كسانى كه يهودى شده‏اند، و ترسايان و صابئان، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد، پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بيمى بر آنان است، و نه اندوهناك خواهند شد. (62) 20) وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (٦٥) و كسانى از شما را كه در روزشنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند نيك شناختيد، پس ايشان را گفتيم: «بوزينگانى باشيد طردشده.» (65) 21) قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الأرْضَ وَلا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ (٧١) گفت: «وى مى‏فرمايد: در حقيقت، آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند و نه كشتزار را آبيارى كند بى‏نقص است و هيچ لكه‏اى در آن نيست.» گفتند: «اينك سخن درست آوردى.» پس آن را سر بريدند، و چيزى نمانده بود كه نكنند. (71) 22) بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨١) آرى، كسى كه بدى به دست آورد، و گناهش او را در ميان گيرد، پس چنين كسانى اهل آتشند، و در آن ماندگار خواهند بود. (81) 23) وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨٢) و كسانى كه ايمان آورده، وكارهاى شايسته كرده‏اند، آنان اهل بهشتند، و در آن جاودان خواهند ماند. (82) 24) ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (٨٥) [ولى‏] بازهمين شما هستيد كه يكديگر را مى‏كشيد، و گروهى از خودتان را از ديارشان بيرون مى‏رانيد، و به گناه و تجاوز، بر ضد آنان به يكديگر كمك مى‏كنيد. و اگر به اسارت پيش شما آيند، به [دادن‏] فديه، آنان را آزاد مى‏كنيد، با آنكه [نه تنها كشتن، بلكه‏] بيرون كردن آنان بر شما حرام شده است. آيا شما به پاره‏اى از كتاب [تورات‏] ايمان مى‏آوريد، و به پاره‏اى كفر مى‏ورزيد؟ پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند، جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز ايشان را به سخت‏ترين عذابها باز برند، و خداوند از آنچه مى‏كنيد غافل نيست. (85) 25) أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ (٨٦) همين كسانند كه زندگى دنيا را به [بهاى‏] جهان ديگر خريدند. پس نه عذاب آنان سبك گردد، و نه ايشان يارى شوند. (86) 26) قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (٩٤) بگو: «اگردر نزد خدا، سراى بازپسين يكسر به شما اختصاص دارد، نه ديگر مردم، پس اگر راست مى‏گوييد آرزوى مرگ كنيد.» (94) 27) وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ (٩٦) و آنان را مسلماً آزمندترين مردم به زندگى، و [حتى حريص‏تر] از كسانى كه شرك مى‏ورزند خواهى يافت. هر يك از ايشان آرزو دارد كه كاش هزار سال عمر كند با آنكه اگر چنين عمرى هم به او داده شود، وى را از عذاب دور نتواند داشت. و خدا بر آنچه مى‏كنند بيناست. (96) 28) وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (١٠٢) و آنچه را كه شيطان [صفت‏] ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته‏] بودند، پيروى كردند. و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شيطان [صفت‏] ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى‏آموختند. و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند]، با اينكه آن دو [فرشته‏] هيچ كس را تعليم [سحر] نمى‏كردند مگر آنكه [قبلًا به او] مى‏گفتند: «ما [وسيله‏] آزمايشى [براى شما] هستيم، پس زنهار كافر نشوى.» و [لى‏] آنها از آن دو [فرشته‏] چيزهايى مى‏آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند. هر چند بدون فرمان خدا نمى‏توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند. و [خلاصه‏] چيزى مى‏آموختند كه برايشان زيان داشت، و سودى بديشان نمى‏رسانيد. و قطعاً [يهوديان‏] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع‏] باشد، در آخرت بهره‏اى ندارد. وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند- اگر مى‏دانستند. (102) 29) أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ (١٠٧) مگر ندانستى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست و شما جز خدا سرور و ياورى نداريد؟ (107) 30) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (١١٤) و كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود، و در ويرانى آنها بكوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد] ها درآيند. در اين دنيا ايشان را خوارى، و در آخرت عذابى بزرگ است. (114) 31) وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (١١٥) و مشرق و مغرب از آنِ خداست پس به هر سو رو كنيد، آنجا روى [به‏] خداست. آرى، خدا گشايشگر داناست. (115) 32) وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (١١٦) و گفتند: «خداوند فرزندى براى خود اختيار كرده است.» او منزّه است. بلكه هر چه در آسمانها و زمين است، از آنِ اوست، [و] همه فرمانپذير اويند. (116) 33) بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (١١٧) [او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است‏]، و چون به كارى اراده فرمايد، فقط مى‏گويد: « [موجود] باش» پس [فوراً موجود] مى‏شود. (117) 34) يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (١٢٢) اى فرزندان اسرائيل، نعمتم را، كه بر شما ارزانى داشتم، و اينكه شما را بر جهانيان برترى دادم، ياد كنيد. (122) 35) وَاتَّقُوا يَوْمًا لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ (١٢٣) وبترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمى‏كند، و نه بدل و بلاگردانى از وى پذيرفته شود، و نه او را ميانجيگرى سودمند افتد، و نه يارى شوند. (123) 36) وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (١٢٦) و چون ابراهيم گفت: «پروردگارا، اين [سرزمين‏] را شهرى امن گردان، و مردمش را- هر كس از آنان كه به خدا و روز بازپسين ايمان بياورد- از فرآورده‏ها روزى بخش»، فرمود: «و [لى‏] هر كس كفر بورزد، اندكى برخوردارش مى‏كنم، سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش [دوزخ‏] مى‏كشانم، و چه بد سرانجامى است.» (126) 37) وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (١٣٠) وچه كسى- جز آنكه به سبك مغزى گرايد- از آيين ابراهيم روى برمى‏تابد؟ و ما او را در اين دنيا برگزيديم و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود. (130) 38) إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ (١٣١) هنگامى كه پروردگارش به او فرمود: «تسليم شو»، گفت: «به پروردگار جهانيان تسليم شدم.» (131) 39) سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (١٤٢) به زودى مردم كم خرد خواهند گفت: «چه چيز آنان را از قبله‏اى كه بر آن بودند رويگردان كرد؟» بگو: «مشرق و مغرب از آن خداست هر كه را خواهد به راه راست هدايت مى‏كند.» (142) 40) قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُمَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ (١٤٤) ما [به هر سو] گردانيدنِ رويت در آسمان را نيك مى‏بينيم. پس [باش تا] تو را به قبله‏اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن بگردانيد. در حقيقت، اهل كتاب نيك مى‏دانند كه اين [تغيير قبله‏] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى‏كنند غافل نيست. (144) 41) إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (١٦٤) راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مى‏رساند، و [همچنين‏] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمين را پس از مردنش زنده گردانيده، و در آن هر گونه جنبنده‏اى پراكنده كرده، و [نيز در] گردانيدن بادها، و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است، براى گروهى كه مى‏انديشند، واقعاً نشانه‏هايى [گويا] وجود دارد. (164) جمله: (إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) الخ، اشاره دارد به اجرام آسمانى و زمين، (كه آنهم يكى از كرات است) و بآنچه كه تركيبات آنها از عجائب خلقت و بدايع صنع دارد، از اشكالى كه قوام اسماء آنها بر آن است و مواردى كه جرم آنها از آن تاليف و تركيب يافته، و تحولى كه بعضى از آنها را به بعضى ديگر مبدل مى‏كند و نقص و زيادتى كه عارض بعضى از آنها ميشود و اينكه مفرداتش مركب و مركباتش تجزيه ميشود، هم چنان كه فرمود، (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ، نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها)؟ آيا نمى‏بينند كه ما به زمين مى‏پردازيم، و از اطرافش كم مى‏كنيم؟) « 5 » و نيز فرموده: (أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً، فَفَتَقْناهُما، وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ؟ آيا كسانى كه كفر ورزيدند، نديدند كه آسمانها و زمين در هم و يك پارچه بود، ما آنها را شكافته از هم جدا كرديم و هر زنده‏اى را از آب زنده كرديم؟) « 6 » علل پيدايش شب و روز (وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ) اختلاف شب و روز، همان كم و زياد شدن و كوتاه و بلند شدنى است، كه بخاطر اجتماع دو عامل از عوامل طبيعى عارض بر شب و روز ميشود و اول آن دو عامل عبارتست از حركت وضعى زمين بر دور مركز خود كه در هر بيست و چهار ساعت يك بار اين دور را مى‏زند، و از اين دوران كه هميشه يك طرف زمين يعنى كمى بيش از يك نيم كره آن را رو به آفتاب مى‏كند و آن طرف از آفتاب نور مى‏گيرد و حرارت را جذب مى‏كند، روز پديد مى‏آيد، و يك طرف ديگر زمين يعنى كمى كمتر از يك نيم كره آن كه پشت به آفتاب واقع شده و در ظلمت سايه مخروطى شكل آفتاب قرار مى‏گيرد، شب پديد مى‏آيد و اين شب و روز بطور دائم دور زمين دور مى‏زنند. عامل دومش عبارتست از ميل سطح دائره استوايى و يا معدل از سطح مدار ارضى در حركت انتقالى شش ماه بسوى شمال و شش ماه بسوى جنوب، (كه براى بهتر فهميدن اين ميل، بايد به نقشه‏اى كه از زمين و آفتاب و حركت انتقالى زمين در مدارى بيضى به دور آفتاب ترسيم مى‏كنند، مراجعه نمود، كه در آنجا خواهى ديد محور زمين در حركت انتقاليش، محورى ثابت نيست، از اول فروردين كه محورش دو نقطه مغرب و مشرق اعتدالى است، تا مدت سه ماه، بيست و سه و نیم درجه بطرف قطب جنوب مى‏آيد و در سه ماه تابستان دوباره بجاى اولش برمى‏گردد و به همين جهت اول فروردين و اول مهر شب و روز برابر است، و در سه ماه پائيز محور به مقدار بيست و سه و نیم درجه بطرف قطب شمال مى‏رود و در سه ماه زمستان به جاى اولش برمى‏گردد). و اين زمين باعث مى‏شود، آفتاب هم از نقطه معتدل، (اول فروردين و اول پائيز) نسبت به زمين ميل پيدا كند و تابش آن به زمين انحراف بيشترى داشته باشد و در نتيجه فصول چهارگانه (بهار، تابستان، پائيز، زمستان) بوجود آيد و در منطقه استوايى و دو قطب شمال و جنوب و شب و روز يكسان شود با اين تفاوت كه در دو قطب شش ماه شب و شش ماه روز باشد، يعنى سال يك شبانه روز باشد، در شش ماهى كه قطب شمال روز است، قطب جنوب شب و در شش ماهى كه قطب جنوب روز است قطب شمال شب باشد. و اما در نقطه استوايى سال تقريبا مشتمل بر سيصد و پنجاه و شش شبانه روز مساوى باشد و در بقيه مناطق شبانه روز بر حسب دورى و نزديكى به خط استواء و به دو قطب هم از جهت عدد مختلف شود و هم از جهت بلندى و كوتاهى و مشروح اين مسائل در علومى كه مربوط بآنست بيان شده است. و اين اختلاف كه گفتيم باعث اختلاف تابش نور و حرارت به كره زمين است، باعث اختلاف عواملى ميشود كه تركيبات زمينى و تحولات آن را پديد مى‏آورد و در نتيجه آن تركيب‏ها و تحولات، نيز مختلف مى‏شود، و منافع مختلفى عايد انسانها ميشود. ]وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ، الخ[ كلمه (فلك) به معناى كشتى است، كه هم به يك كشتى اطلاق مى‏شود و هم به جمع آن، و فلك و فلكه مانند تمر و تمره است (كه اولى اسم جنس و دومى به معناى يك دانه خرماست) و مراد از حركت كشتى در دريا، به آنچه مردم سود ببرند، نقل كالا و ارزاق است، از اين ساحل بساحلى ديگر و از اين طرف كره زمين بطرفى ديگر. و اينكه در ميان همه موجودات و حوادثى كه مانند آسمان و زمين و اختلاف شب و روز، اختياراتشان در آنها مدخليت ندارد، تنها كشتى و جريان آن را در دريا ذكر كرده، خود دلالت دارد بر اينكه اين نعمت نيز هر چند كه انسانها در ساختن كشتى دخالت دارند، ولى بالأخره مانند زمين و آسمان به صنع خدا در طبيعت منتهى ميشود.« 7 » 42) يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الأرْضِ حَلالا طَيِّبًا وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (١٦٨) اى مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست. (168) 43) لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (١٧٧) نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى‏] و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راهِ آزاد كردن‏] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفته‏اند، و آنان همان پرهيزگارانند. (177) 44) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (١٨٥) ماه رمضان [همان ماه‏] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى‏] كه مردم را راهبر، و [متضمّن‏] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان‏] تشخيص حق از باطل است. پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد، و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن،] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد، و باشد كه شكرگزارى كنيد. (185) 45) أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (١٨٧) در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد. خدا مى‏دانست كه شما با خودتان ناراستى مى‏كرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس، اكنون [در شبهاى ماه رمضان مى‏توانيد] با آنان همخوابگى كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب‏] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن‏] شب به اتمام رسانيد. و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان‏] درنياميزيد. اين است حدود احكام الهى! پس [زنهار به قصد گناه‏] بدان نزديك نشويد. اين گونه، خداوند آيات خود را براى مردم بيان مى‏كند، باشد كه پروا پيشه كنند. (187) 46) الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (١٩٤) اين ماه حرام در برابر آن ماه حرام است، و [هتك‏] حرمتها قصاص دارد. پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد و از خدا پروا بداريد و بدانيد كه خدا با تقواپيشگان است. (194) 47) وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (١٩٦) و براى خدا حجّ و عمره را به پايان رسانيد، و اگر [به علت موانعى‏] بازداشته شديد، آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كنيد] و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را مَتراشيد و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّاره [آن، بايد] روزه‏اى بدارد، يا صدقه‏اى دهد، يا قربانيى بكند و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس از [اعمال‏] عمره به حجّ پرداخت، [بايد] آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كند]، و آن كس كه [قربانى‏] نيافت [بايد] در هنگام حجّ، سه روز روزه [بدارد] و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد] اين ده [روزِ] تمام است. اين [حجّ تمتّع‏] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [مكّه‏] نباشد و از خدا بترسيد، و بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است. (196) 48) الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الألْبَابِ (١٩٧) حجّ در ماههاى معينى است. پس هر كس در اين [ماه‏] ها، حجّ را [بر خود] واجب گرداند، [بداند كه‏] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست، و هر كار نيكى انجام مى‏دهيد، خدا آن را مى‏داند، و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است، و اى خردمندان! از من پروا كنيد. (197) 49) فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (٢٠٠) و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مى‏آوريد، يا با يادكردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسى است كه مى‏گويد: «پروردگارا، به ما، در همين دنيا عطا كن» و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست. (200) 50) وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (٢٠١) و برخى از آنان مى‏گويند: «پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.» (201) 51) وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (٢٠٣) و خدا را در روزهايى معيّن ياد كنيد، پس هر كس شتاب كند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد]، گناهى بر او نيست، و هر كه تأخير كند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهى بر او نيست. [اين اختيار] براى كسى است كه [از محرمات‏] پرهيز كرده باشد. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه شما را به سوى او گرد خواهند آورد. (203) 52) وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (٢٠٤) و از ميان مردم كسى است كه در زندگى اين دنيا سخنش تو را به تعجّب وامى‏دارد، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مى‏گيرد، و حال آنكه او سخت‏ترين دشمنان است. (204) 53) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسَادَ (٢٠٥) و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مى‏كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد، و خداوند تباهكارى را دوست ندارد. (205) 54) زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (٢١٢) زندگى دنيا در چشم كافران آراسته شده است، و مؤمنان را ريشخند مى‏كنند و [حال آنكه‏] كسانى كه تقواپيشه بوده‏اند، در روز رستاخيز، از آنان برترند و خدا به هر كه بخواهد، بى‏شمار روزى مى‏دهد. (212) 55) يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٢١٧) از تو در باره كارزار در ماه حرام مى‏پرسند. بگو: «كارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و كفر ورزيدن به او و [باز داشتن از] مسجد الحرام [حج‏]، و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى‏] بزرگتر، و فتنه [شرك‏] از كشتار بزرگتر است.» و آنان پيوسته با شما مى‏جنگند تا- اگر بتوانند- شما را از دينتان برگردانند. و كسانى از شما كه از دين خود برگردند و در حال كفر بميرند، آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى‏شود، و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. (217) 56) فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (٢٢٠) و در باره يتيمان از تو مى‏پرسند، بگو: «به صلاح آنان كار كردن بهتر است، و اگر با آنان همزيستى كنيد، برادران [دينى‏] شما هستند. و خدا تباهكار را از درستكار بازمى‏شناسد.» و اگر خدا مى‏خواست [در اين باره‏] شما را به دشوارى مى‏انداخت. آرى، خداوند توانا و حكيم است. (220) 57) لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (٢٢٦) براى كسانى كه به ترك همخوابگى با زنان خود، سوگند مى‏خورند [ايلاء]، چهار ماه انتظار [و مهلت‏] است، پس اگر [به آشتى‏] بازآمدند، خداوند آمرزنده مهربان است. (226) 58) وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَلا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (٢٢٨) و زنانِ طلاق داده شده، بايد مدّتِ سه پاكى انتظار كشند، و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، براى آنان روا نيست كه آنچه را خداوند در رَحِم آنان آفريده، پوشيده دارند و شوهرانشان اگر سرِ آشتى دارند، به بازآوردن آنان در اين [مدّت‏] سزاوارترند. و مانند همان [وظايفى‏] كه بر عهده زنان است، به طور شايسته، به نفع آنان [بر عهده مردان‏] است، و مردان بر آنان درجه برترى دارند، و خداوند توانا و حكيم است. (228) 59) وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (٢٣٢) و چون زنان را طلاق گفتيد، و عدّه خود را به پايان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق‏] خود، چنانچه بخوبى با يكديگر تراضى نمايند، جلوگيرى مكنيد. هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به اين [دستورها] پند داده مى‏شود. [مراعات‏] اين امر براى شما پربركت‏تر و پاكيزه‏تر است، و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد. (232) 60) وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلا وُسْعَهَا لا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (٢٣٣) و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند. [اين حكم‏] براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند. و خوراك و پوشاك آنان [مادران‏]، به طور شايسته، بر عهده پدر است. هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمى‏شود. هيچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند، و هيچ پدرى [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند]. و مانند همين [احكام‏] بر عهده وارث [نيز] هست. پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر، كودك را [زودتر] از شير بازگيرند، گناهى بر آن دو نيست. و اگر خواستيد براى فرزندان خود دايه بگيريد، بر شما گناهى نيست، به شرط آنكه چيزى را كه پرداخت آن را به عهده گرفته‏ايد، به طور شايسته بپردازيد. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست. (233) 61) وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (٢٣٤) و كسانى از شما ك�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 579]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن