محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827399320
خاطراتی ازبرادر شهید بیضایی ،شهیدمدافع حرم حضرت زینب (س)
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: خاطراتی ازبرادر شهید بیضایی ،شهیدمدافع حرم حضرت زینب (س) خبرگزاری پانا : برادر شهید بیضایی می‌گوید: هر وقت دعای کمیل می‌خوانم یا صدای خوانده شدنش به گوشم می‌خورد، محمودرضا جلوی چشمم میاید .
۱۳۹۳ جمعه ۹ آبان ساعت 17:35
به گزارش خبرنگار خبرگزاری پانا ، شهید محمودرضا بیضائی، متولد شهر تبریز بودو او از مربیان بچه‌های بسیج در پایگاه‌های درون شهری هم بوده است و بسیاری از بچه‌های پایگاه که دوره‌های آموزشی بسیج دانش‌آموزی و دانشجویی را پیش او گذرانده‌اند خاطرات جالبی از او دارند. شهید محمودرضا بیضائی با توجه به تحولات میدانی کشور سوریه و هتک حرمت‌ها به حرم حضرت زینب کبری(س) به دست گروه‌های تکفیری، برای دفاع از این حرم‌های شریف و همراهی با یک تیم رسانه‌ای مستندساز به سوریه رفته بود که در روز یکشنبه ۲۹ دی‌ماه ۹۲ مصادف با ولادت حضرت رسول(ص) براثر انفجار یک تله انفجاری به شهادت رسید. شهید بیضایی با ۳۲ سال سن ساکن اسلامشهر تهران بود و هم اکنون از او یک دختر سه ساله به نام کوثر به یادگار مانده است. احمدرضا بیضائی برادر شهید محمد رضا که در مقطع دکترای حرفه‌ای رشته دامپزشکی تحصیل کرده و در حال حاضر عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که خاطرات فراوانی با برادر شهیدش داردو به نکته ای اشاره میکند که مرگ برایش عادی شده بودو خاطر نشان کرد ،یادم هست بار اولی که در دمشق به کمین تکفیری‌ها خورده بودند و بعد از اینکه برگشته بود با جزئیات برای ماتعریف می‌کرد، بسیار عادی از درگیری حرف می‌زدودر اصل انتظار شهادت را میکشید . برادر شهید بیضایی به نقل یکی از خاطرات شهید محمود رضا بیضایی پرداخت و گفت: یکبار بالای یک پل هوایی به یک خودروی بمب گذاری شده که از روبرو می‌آمد برخورده بودندومحمودرضا می‌گفت آن روز توی دمشق سکوتی برقرار بود وبا هوشیاری یکی از دوستان که متوجه مشکوک بودن ماشینی که از روبرو می‌آمد شده بود، دنده عقب گرفتیم و با سرعت تمام به عقب برگشتیم که ناگهان آن ماشین جلوی چشممان رفت روی هواو یاد آور شد هنوز چهره‌اش با آن خنده‌هایش در موقع تعریف از درگیری با تکفیری‌ها، جلوی چشمان من است. / گزارش از : ساسان حق شناس /
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
-
گوناگون
پربازدیدترینها