تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820948321




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

‌دستان کوچک عبدالله در کربلا حماسه آفرید


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۹




25-433.jpg

چند تن از پسران امام حسن مجتبی(ع) نیز در صحنه کربلا حضور داشتند که یکی از پسران ایشان عبدالله بود، عشقی عمیق میان فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) وجود داشت، چرا که سید‌الشهدا مهربانی مضاعفی نسبت به فرزندان یتیم برادرش داشت. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه قم، آمده است در روز عاشورا هنگامی که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(ع) زد، امام(ع) پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست، شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آن‌ها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله(ع) با وجودی‌که در قیام عاشورا هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و کودکی هشت یا 11 ساله بود در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد، هنگامی‌که متوجه حمله دشمن به جانب امام حسین(ع) شد، از خیمه‌گاه به سوی میدان بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(ع) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب(س) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(ع) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید» آن کودک از این‌که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم». هنگامی که در روز عاشورا «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام حسین(ع) پایین آورد. عبدالله فریاد زد: ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت، ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد، ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم» امام حسین(ع)، عبدالله را به سینه گرفت و فرمود: ای عزیز برادر، صبر کن خداوند تو را به پدرانت ملحق گرداند. در حالی‌که در دامن عموی بزرگوارش بود، حرمله ملعون با تیری سه شعبه و زهرآگین گلوی مبارک او را هدف قرار داد و به شهادت رسانید. در این هنگام امام دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! قطرات باران را از این‌ها دریغ بدار و برکات زمینت را از این‌ها بازدار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آن‌ها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آن‌ها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار‌ و سردمداران را هرگز از این‌ها راضی مدار، چرا که این‌ها ما را دعوت کردند تا که یاری‌مان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند». ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید. در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. برگرفته از: کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی ‌انتهای پیام

1413706075122_baner-artonlines-isna3.gif












این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن