واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
“ شهر موشها ” مهمان کودکان مبتلا به سرطان محک شد +تصاویر کودکان بستری در بخشهای بیمارستان فوق تخصصی محک و کودکان و والدینی که مهمان اقامتگاه موسسه خیریه محک بودند صبح شنبه خود را با تماشای فیلم شهر موشهای ۲ آغاز کردند و پس از آن کودکان محک باور نمیکردند موش هایی که ساعتی پیش، مبارزه پر از امید و همدلی آنها را در فیلم تماشا کرده بودند حالا پا به اتاقشان گذاشته اند تا آنها را به خاطر مبارزه پر از امید و استقامت با سرطان تشویق کنند. کودکان همراه دوستان هنرمندانشان ترانه “ما می تونیم ما می تونیم را خواندند.”
شهر موشها همراه مرضیه برومند کارگردان و منیژه حکمت تهیه کننده و جمعی از یاوران محک روز گذشته 3 آبان ماه به دیدن کودکان مبتلا به سرطان محک آمدند.شهر موشها همراه مرضیه برومند کارگردان و منیژه حکمت تهیه کننده و جمعی از یاوران محک روز گذشته ۳ آبان ماه به دیدن کودکان مبتلا به سرطان محک آمدند.
کودکان بستری در بخشهای بیمارستان فوق تخصصی محک و کودکان و والدینی که مهمان اقامتگاه موسسه خیریه محک بودند صبح شنبه خود را با تماشای فیلم شهر موشهای ۲ آغاز کردند و پس از آن دوستانی متفاوت مهمان کودکان محک شدند و با آنها دیدار کردند. کودکان محک باور نمیکردند موش هایی که ساعتی پیش، مبارزه پر از امید و همدلی آنها را در فیلم تماشا کرده بودند حالا پا به اتاقشان گذاشته اند تا آنها را به خاطر مبارزه پر از امید و استقامت با سرطان تشویق کنند. کودکان همراه دوستان هنرمندانشان ترانه “ما می تونیم ما می تونیم را خواندند.”
مرضیه برومند ضمن بیان اینکه ارزش معنوی آثارش برایش مهم تر از بازخورد اقتصادی آن است گفت: ‹‹من از گذشته عضوی از خانواده بزرگ محک بودم و از نظر من محک سازمانی شگفت انگیز است و از حضور در محک به خود می بالم.››منیژه حکمت محک را پیشگامی موفق در جلب مشارکت عمومی دانست که توانسته است با بهره مندی از دانش و آگاهی بنیان گذاران و مشارکت مردم به جایگاهی والا مطابق با استانداردهای جهانی دست یابد. حکمت گفت: ‹‹من هم عضوی از محک ام و قلک محک قلک خانواده من است. به امید آنکه بتوانیم امید به زندگی را برای کودکانمان تعریف کنیم.››مادر یکی از کودکان محک به نمایندگی از مادران کودکان مبتلا به سرطان نامه ای برای شهر موشها نوشت و اسرا کودک ۸ ساله محک نامه خود و دوستان کوچکش را برای بچه موشها خواند.امیدواریم قهرمانان کوچک محک تحقق بخش این آرزو باشند که: ‹‹سرطان پایان کودکی نیست.››متن نامه مادران کودکان محک به شهر موشها:سلام به شهر موشهاوقتی همسن و سال دختر کوچکم پریا بودم، مشقهایم را تند تند مینوشتم تا موقع برنامه کودک با خیال راحت پای شهر موشها بنشینم. از آقا معلم جدی و مهربان در ناخودآگاه کودکیام یاد میگرفتم. یک روز با خانم شیخی معلم کلاس اول دبستان و همشاگردیهایم با یک بغل خوراکیهای خوشمزه به تماشای فیلم سینمایی شهرموشها رفتم. آن روز وقتی غرق در تماشای فیلم بودم و مبارزه پر از امید و اتحاد موشهای کوچک را با اسمشو نبر میدیدم، فکر نمیکردم ۲۰ سال بعد من و همسرم با پریای کوچکمان درگیر مبارزهای با یک اسمشو نبر شویم. اسمشو نبری که در محک یاد گرفتیم با شجاعت و امید اسمش را بیاوریم: “سرطان” و باور دارم که سرطان پایان کودکی پریای من نیست.حالا که مثل کُپُل و سرمایی و نارنجی و دم باریک و گوش دراز، همراه با همسن و سالهای آن زمانم که خیلی هاشان امروز همراهانم در محک هستند، دستمان را در اتحادی سرشار از اراده به هم دادهایم تا کودکان کوچک مبتلا به سرطان را در مسیر درمان همراهی کنیم، میفهمم که آن لحظههای کودکی و آن چیزهایی که پشت صفحه جادویی تلویزیون سیاه و سفید خانهمان میدیدم فقط سرگرمی کودکانگیهایم نبوده… همانهاست که امروز مرا ساخته و ایستادن را یادم داده است. و امروز که پریای کوچک و شیرین زبانم همراه دوستان کوچکش سرخوش و شاد با نگاههای کودکانه به شیرین زبانیهای بچه کُپُل و نارنجی شادمانه میخندیدند مرا با خود به رویاهای کودکی بردند…حتما کُپُل که حالا خودش پدر شده خوب میداند که بیماری فرزند خیلی سخت است و باید سخت ایستاد و امیدوار بود…و میدانم حالا کُپُلک و صورتی و مشکی حرفهای زیادی از ایستادگی و مبارزه یادش دادهاند تا باور کند سرطان پایان زندگی نیست…مادر پریا
متن نامه کودکان محک به بچه موش هاسلام به بچه موشهادیروز که داشتیم تو اتاق بازی محک با همدیگه بازی می کردیم یکی از خالههای مددکار اومد و بهمون خبر داد: “بچه ها یه خبر خوب فردا قراره شهر موشها بیاد محک.”یهو تا اینو گفت مامان مهدی و بنفشه و سهیل و پریا و عرشیا و حسین و نیلوفر و نازنین با همدیگه از خوشحالی فریاد کشیدن. تازه مامان یکی از دوستام که گفت اسمشو ننویسم پا شد و بالا و پایین پرید و مامان نرگس هم رفت که دوربینش رو واسه عکس گرفتن آماده کنه.من و دوستام هم نمی دونستیم که خاله مددکار چرا به ما گفت خبر خوب داره این خبر خوب که مال مامانامون بود. اما بعدش مامانامون برامون تعریف کردن که شهر موشها یک برنامه کودک قدیمیه خیلی با مزه است که عروسکهاش الان مثل مامان بابامون بزرگ شدن و بچه آوردن. امروز شهر موشها اومد پیش ما و تازه فهمیدیم چرا اینقدر مامان و باباها خوشحال بودن. حسین از مشکی خیلی خوشش اومده چون خیلی بچه جدی و زرنگی بود و نازنین دلش می خواد با کپلک دوست بشه. ما فهمیدیم خوب بودن و کمک کردن موش و گربه نمی شناسه و باید همه به هم کمک کنیم. تازه من از شعر “ما میتونیم ما میتونیم” خیلی خوشم اومده و با مامانم این شعرو تغییر دادیم و گفتیم: “ما می تونیم ما میتونیم سرطانو شکست بدیم…”مهدی و بنفشه و سهیل و پریا و عرشیا و حسین و نیلوفر و نازنین و نرگسبچههای محکعصر ایرانمطالب مرتبط:کپل و همسرش در شهر موش ها 2!+عکسعلی کریمی در بازارچه تابستانه محک /عکس"نارنجی" شهر موشها 30 سال بعد/ عکسفروش شهر موشها ۲ از سه میلیارد تومان گذشت+عکسمحسن یگانه بعد ار دیدن "شهرموشها" چه گفت؟! +عکسعلیرضا حقیقی در محک + ( 8 عکس )علیرضا حقیقی پیراهن بازی با آرژانتین را به محک داد+تصاویرعلیرضا حقیقی در محک + ( 8 عکس )
یکشنبه 4 آبان 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]