واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فيلمي در حوزه نمايش
«در اين فيلم قرار است چه حرف و نكته تازهاي به مخاطب ارائه شود»؟ هر فيلمسازي هنگام ساخت فيلم جديد خود با اين پرسش كلنجار ميرود. هر مخاطبي هم كه براي تماشاي فيلم راهي سينما ميشود، چنين سوالي را از خود ميپرسد. اگر فيلمساز از طرح اين پرسش به نتيجه مشخصي برسد و براي رسيدن به اين تفاوت تلاش كند، حاصل كار او فيلم قابل قبولي از آب درميآيد. اگر هم مخاطب بتواند براي اين سوال خود پاسخ قانعكنندهاي پيدا كند، به تماشاي آن فيلم ميرود و احيانا تماشاي آن را به ديگران توصيه ميكند. فيلمها و سريالهاي تاريخي تا مدتها براي مخاطبان سينما و تلويزيون ايران به واسطه نمايش فضاهاي تاريخي جذابيت داشتند. نقطه تفاوت اين آثار با فيلمها و سريالهاي ديگر، ارائه تصويري از بناهاي باشكوه و قديمي، لباسهاي فاخر، گريمهاي عجيب و غريب و... بود. چنين فضايي با اين حجم از تنوع در هيچ يك از گونههاي ديگر سينمايي و تلويزيوني مشاهده نميشد. اما اين تازگي به دليل تكرار اين تصاوير و حجم نسبتا بالاي توليد فيلمها و سريالهاي تاريخي كمكم از بين رفت و آثار تاريخي نيز به فيلمهايي عادي تبديل شدند كه بر اثر تكرار، مخاطب تيزبين ميتوانست از آنها ايرادها و اشكالهاي فراواني بگيرد و نسبت به آنها نقد جدي داشته باشد. فيلم ناسپاس ، ساخته حسن هدايت كه اين روزها بر پرده سينماهاست، اثري تاريخي است كه به نظر ميرسد بدون توجه به اين پيشينه ساخته شده است. حسن هدايت در ساخت فيلمهاي تاريخي با مضمون تاريخ معاصر ايران سوابق قابل توجهي دارد و آثاري كه توسط وي ساخته شده، در اغلب موارد تصويري واقعي از دوران تاريخ معاصر را به مخاطب ارائه ميكند؛ اما در فضاي داستاني از جنس ناسپاس تا به حال فيلمي نساخته است.
بايد به اين مساله توجه كرد كه هر فيلمسازي به صرف تخصص در ساخت فيلمي تاريخي كه به يك مقطع مربوط ميشود، نميتواند در مورد مقاطع تاريخي ديگر نيز فيلمهاي موفقي بسازد و هر مقطعي از تاريخ ـ اعم از تاريخ معاصر، تاريخ صدر اسلام، تاريخ ايران باستان و... ـ پيچيدگيها و ظرافتهاي خاص خود را دارد كه بايد به شكلي دقيق و همهجانبه از سوي فيلمساز درك و در قالب فيلم ارائه شود. فيلم ناسپاس كه اين روزها بر پرده سينماهاست، داستان 2 جوان از قوم بنياسرائيل با نامهاي عاميل و آشل را روايت ميكند كه به طور اتفاقي هر دو عاشق دختري به نام آنائل ميشوند. عاميل با آنائل عروسي ميكند، اما آشل فردي را مامور كشتن عاميل ميكند و گناه اين قتل را به گردن جواني ديگر از قوم بنياسرائيل مياندازد، اما در نهايت با ترفند حضرت موسي(ع)، قاتل شناسايي و معرفي ميشود. ديالوگنويسي يكي از مهمترين و پيچيدهترين جنبههاي موجود در سريالهاي تاريخي است. اين همان نقطهاي است كه آثار تاريخي بيشترين ضربه را از آن ناحيه ميخورند. چند سالي است كه در آثار اينچنيني، به جاي زبان فاخر و اديبانه، زباني ساده جايگزين شده است. از اين شيوه در فيلم ناسپاس نيز تاحدود زيادي استفاده شده، اما در مورد برخي از شخصيتها، همچنان لحني فاخر در ديالوگنويسي ديده ميشود. حسن هدايت در ساخت فيلمهاي تاريخي با مضمون تاريخ معاصر ايران سوابق قابل توجهي دارد و آثاري كه توسط وي ساخته شده، در اغلب موارد تصويري واقعي از دوران تاريخ معاصر را به مخاطب ارائه ميكند؛ اما در فضاي داستاني از جنس ناسپاس تا به حال فيلمي نساخته است. چنين مسالهاي سبب شده تا مخاطب نداند كه بايد بالاخره ذهن خود را با چه لحن و ادبياتي تطبيق دهد.نكته مهم ديگر درخصوص اين فيلم چهرهپردازي آن است. طبق سنتي نانوشته، چهرهپردازي در فيلمهاي تاريخي مساوي با چسباندن مقادير زيادي مو و ريش به چهره بازيگران است. البته محسن موسوي، طراح چهرهپردازي اين فيلم جزو طراحان باسابقه و باتجربه در اين عرصه است، اما به نظر ميرسد او خواسته يا ناخواسته ـ شايد هم به دليل تاكيد كارگردان ـ به جاي آنكه در اين فيلم به دنبال باورپذير كردن چهره بازيگران باشد، به دنبال زيبا نشان دادن چهره بازيگران فيلم رفته است.
انتخاب بازيگراني مانند پوريا پورسرخ، نيما شاهرخ شاهي و الناز شاكردوست براي فيلمي تاريخي ايده جالب و خوبي است، اما در گريم به جاي آنكه چهره اين بازيگران به شخصيتهاي داستان نزديك شود، تلاش شده تا زيبايي آنها حفظ شود. براي درك اين مساله كافي است گريم شاكردوست را به خاطر بياوريد. او يكي از دختران بنياسرائيل است. جغرافياي محل سكونت آنها بياباني و كوهستاني است و در چنين فضايي نميتوان انتظار داشت دختري جوان كه در خانوادهاي دامدار يا كشاورز زندگي ميكند، چهرهاش تا اين اندازه فانتزي و پوست صورتش روشن باشد! در صحنهاي از فيلم پزشكي به بالين عاميل ميآيد كه پوستي بسيار كدر و تيره دارد. از نظر منطقي پزشكان در هر جامعهاي جزو طبقات مرفه و خاص جامعه هستند و به همين دليل طبيعي نيست كه پزشكي كه در فيلم ميبينيم، از نظر لباس آنقدر عادي و فقير و از نظر گريم آنقدر پوستش تيره باشد، اما دختري عادي آنقدر شيك و زيبا باشد. ناسپاس در فضاسازي داستان خود از موسيقي نيز بهره گرفته است اما حجم بالاي استفاده از موسيقي در برخي صحنهها آزاردهنده است. مثلا در صحنههايي مانند درگيري كه به ذات خود داراي اكشن و هيجان است، نيازي به استفاده از حجم بالاي موسيقي نيست و صداي موجود در صحنه كفايت ميكند. بحث تهيه و توليد در چنين فيلمهايي نيز از اهميت فراواني برخوردار است. در اين فيلم سمت مديريت فيلمبرداري و تهيهكنندگي به عهده يك نفر بوده است! سيد محسن جاهد پيش از اين در چند پروژه تاريخي ديگر هم مسووليت تهيهكنندگي و مديريت فيلمبرداري را به عهده داشته است. با اين تجربه بايد توقع داشت كه او از حساسيتهاي كار در اين گونه سينمايي باخبر باشد و مثلا اين نكته را در نظر بگيرد كه ميدان نبردي كه در فيلم به تصوير كشيده ميشود نميتواند براي مخاطب باورپذير باشد. يا اينكه در قسمتي از فيلم كه قوم بنياسرائيل در درهاي جمع شده و به سخنان حضرت موسي(ع) گوش ميدهند نبايد حجم جمعيت اين اندازه اندك باشد. اين فقر توليد در جاي جاي فيلم ديده ميشود.
مثلا در قسمتي از داستان كه بايد گاوي كشته شود، كارگردان حاضر نيست سر بريدن گاو را به تصوير بكشد. يا در همين قسمت تقريبا هيچكس از ديدن جنازهاي كه ناگهان زنده ميشود تعجب نميكند. اين جزئيات به مرور ميزان تاثيرپذيري داستان را كم ميكند. البته فيلم به لطف تدوين حسن ايوبي ريتم خوب و تندي دارد و داستان را به پيش ميبرد. حتي در طراحي صحنه نيز به گونهاي عمل شده كه مخاطب متوجه نشود دكورهاي فيلم متعلق به سريال يوسف پيامبر است، اما وقتي جزئياتي كه به آن اشاره شد بخوبي در كنار هم قرار نگيرد، ساختار اثر به جاي آنكه به فيلم نزديك شود، به سمت و سوي نمايش سوق پيدا ميكند و اين چيزي نيست كه مخاطب در سينما منتظر ديدن آن باشد. او به سينما آمده تا داستاني باشكوه و فاخر را روي پرده تماشا كند و ديدن يك نمايش نياز او را برآورده نميكند. نوشته : رضا استادي تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]