واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جنگ واشنگتن علیه داعش تداعی کننده حمله ناکام آمریکا به طالبان
جنگ علیه داعش به رهبری آمریکا، تداعیکننده ناکامیهایی است که در راستای جنگ علیه طالبان و القاعده در افغانستان تجربه شد؛ جنگی که سرکوب موقتی طالبان و تبدیلشدن این گروه به چالش پایدار امنیتی برای این کشور، محصول مستقیم آن بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، با توجه به پیامدهای پرهزینه جنگ علیه طالبان و بقایای القاعده در افغانستان که 13 سال پیش به رهبری آمریکا در این کشور به راه انداخته شد، نه تنها برای جنگ علیه داعش به رهبری آمریکا نمیتوان دورنمای درخشان و نتایج مثبتی تصور کرد؛ بلکه تبعات تلخ و نگرانکنندهای در قبال آن قابل بررسی است. وقتی آمریکا در جنگ با طالبان و القاعده نتوانست دستآورد محسوس و مورد انتظاری، داشته باشد، چگونه میتواند کشورهای جهان را به پیروزی در جنگ علیه داعش نوید دهد؛ به قول معرف:«تو کار زمین را نیکو ساختی؟/ که در آسمان پنجه انداختی؟!» پس از حادثه یازدهم سپتامبر در سال 2001.م. «جورج بوش»، رئیس جمهور آن وقت آمریکا از کشورهای جهان خواست تا تحت قیادت آمریکا علیه القاعده و طالبان متحد شوند. وی آن زمان خط و نشان کشید که کشورهای جهان، ناگزیر از انتخاب یکی از 2 گزینه است؛ میخواهند با آمریکا باشد یا با تروریست. جورج بوش تصریح کرد: «آن که با ما(آمریکا) نیست، علیه ما است.»؛ شعاری که اکنون برای همه دنیا، شعاری بودن آن واضح و مبرهن شده است. نهان بودن نیت واقعی آمریکا سرانجام آمریکا در هفتم اکتبر 2001 م.، پایگاههای طالبان و القاعده را در نقاط مختلف افغانستان بمباران کرد. فشار فزاینده حملات هوایی آمریکا ظرف 2 ماه طالبان را تا سراشیبی سقوط حتمی و فروپاشی فوری به پیش برد؛ اما زمانی که از حجم این فشارها کاسته شد و به طالبان امکان انسجام تشکیلاتی داده شد تا به عنوان یک نیروی ناامنکننده به حضور خویش ادامه دهند، تردیدهای جدی در مورد نیت واقعی آمریکا، ظرفیت ذهنی و فضای فکری هر شهروند افغانستان را تسخیر کرد. قدرتیابی تدریجی طالبان با وجود حضور و نفوذ نیرومند نظامی آمریکا در افغانستان این گمانه را بیش از پیش تقویت کرد که ممکن است جنگ با طالبان و القاعده یک بهانه باشد و آمریکا برای تعقیب و تحقق اهداف دیگری میخواهد در افغانستان حضور و نفوذ نظامی داشته باشد. این گمانه از آن جهت واقعی و قابل تأمل مینمود که به مرور زمان از دقت و سرعت شگفتانگیز بمباران آمریکایی کاسته شد و حتی در برخی موارد، به جای پناهگاهها و پایگاههای طالبان، مناطق مسکونی هدف قرار داده شد و از افراد غیرنظامی قربانی گرفت. اینک طالبان که آمریکا ادعای براندازی آن را داشت، به یک نیروی منسجم مُخل امنیت در افغانستان تبدیل شده که توانایی تسخیر و در کنترل قرار دادن موقتی بسیاری از مناطق افغانستان را دارد. در صف مقابل طالبان، نیروهای امنیتی افغان که آمریکا وعده تجهیز آن را سپرده بود، از نداشتن سلاحهای سنگین و امکانات دفاعی مناسب رنج میبرند. «عمر داودزی» سرپرست وزارت کشور افغانستان روز گذشته(22 مهر) در جریان سمینار 3 روزه رهنمودی برای نیروهای امنیتی افغان، اذعان کرد: طالبان برای اجراییکردن طرحهای تهاجمی خود بر مناطق، از سلاحهای سنگین استفاده میکند، در حالی که پلیس افغانستان که وظیفه حراست از جان و مال مردم را برعهده دارند، از این امکانات بینصیباند. 16 هواپیمایی که آمریکا به نیروهای ارتش افغانستان کمک کردند، پس از یک سال پرواز و برخی هم بدون هیچ گونه استفادهای - به خاطر کهنگی و فرسودگی زیاد- ، زمینگیر شدهاند و اکنون به آهنپارههایی تبدیل شده اند؛ طوری که مقامهای افغان درخواست کردهاند که آمریکاییها این «کمک بهدردنخور» را با خود ببرند تا فضای فرودگاه از آنها تخلیه شود. بازرس ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان (SIGAR) در تازهترین گزارش خود، خاطر نشان ساخت که این 16 هواپیما از جمله 20هواپیمایی است که به ارزش بیش از 486 میلیون دلار آمریکایی به عنوان کمک آمریکا به ارتش افغانستان به حساب رفته است. ادعای منجی گری آمریکا؛ حنایی که رنگ ندارد این چنین کمکها از آدرس کشوری که وعده ایجاد دولت با ثبات، قانونمند، مدرن، موفق و متکی به خود، در افغانستان را داده بود، نشان میدهد که فاصله «سیاستهای اعلامی» با «سیاستهای اعمالی» آمریکا تا چه حد است. آمریکا کمکهای خود به افغانستان را در اختیار دولت افغانستان قرار نداد، بلکه آن را به طرز دلخواه و آنگونه که خود مناسب میدانست و میپسندید، به مصرف رسانید؛ امری که به فساد مالی گسترده و لجامگسیخته در این کشور انجامید و فاصله طبقاتی در این کشور را به شکل شگفتآوری تشدید کرد. 2هفته پیش آمریکا در قبال وعده آموزش و ایفای نقش حمایتی در قبال ارتش افغانستان، دولت جدید این کشور را متقاعد به امضای پیمان امنیتی کرد؛ مسئلهای که طالبان آن را «پیمان غلامی» نامیده و در واکنش به آن به شدت به حملات انتحاری و انفجاری خویش افزود. با درنظرداشت آنچه یادآوری گردید، حضور 13 ساله آمریکا در افغانستان به هیچ وجه توجیهپذیر و قابل دفاع نمینماید و از این جهت جنگ به رهبری آمریکا علیه داعش نیز مؤثر و موفقیتآمیز پیشبینی نمیشود. چکیده سخن این که همان گونه که رهبری جنگ علیه طالبان سبب سقوط و سرنگونی کامل این گروه نگردید؛ بلکه فقط سرکوب موقتی این گروه را موجب گردید تا احساس نیاز به حضور آمریکا در این کشور پا برجا باقی بماند، جنگ با داعش به رهبری آمریکا نیز تضعیف موقتی این جریان را سبب خواهد شد؛ ولی در درازمدت داعش مانند طالبان افغانستان با آشنایی با تاکتیکهای تازه به عنوان تهدیدی علیه کشورهای منطقه به موجودیت خود ادامه خواهد داد. موجودیت داعش به عنوان گروه افراطی و دارای عملکردهای وحشیانه و درعین حال دارای داعیه دینی از 2 جهت به نفع آمریکا خواهد بود. نخست، این که عملکردهای خشن و غیر انسانی این گروه، دستمایه تبلیغاتی برای آمریکا علیه اسلام فراهم میآورد و دوم این که وجود چنین تهدیدی، حضور و دخالت آمریکا در منطقه را موجه و مورد نیاز جلوه میدهد. انتهای پیام/ز
93/07/23 - 17:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]