واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مردی با زبانی صریح و قلمی بی رحم تهران - ایرنا - "خائنی که می خواست وطن را به خاک وخون بکشد، فرار کرد."(1) همین تیتر "باختر امروز" مورخه 26 مرداد سال 1332 برای صدور حکم اعدام مردی که اساس سلطنت را به چالشی مدام می کشید، کافی است.
هجدهم مهر مقارن است با شصتمین سال گرد صدور حکم اعدام دکتر حسین فاطمی؛ وطن پرستی سرسخت، مبارزی آزادی خواه، مردی با زبانی صریح و قلمی بی رحم که آرمانش "رهایی جامعه و نجات ملت از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور" بود.
مردی که به گفته دکتر محمد مصدق، پیشنهاد دهنده ملی شدن صنعت نفت بود و اقدام قاطعانه او در قطع روابط دیپلماتیک با انگلستان، از پس آن اصرارش بر ملی شدن نفت ایران و تلاشش بر عزل محمدرضا پهلوی از سلطنت و اعلام جمهوری به قیمت جانش تمام شد.
زندگی کوتاه حسین فاطمی، آینه تمام نمای تاریخ معاصر ایران است. او نشان داد در کشوری که مردمش صبحشان را با زنده باد مصدق و مرگ بر شاه آغاز کردند و غروب نشده با فریادهای مرده باد مصدق و جاوید شاه به استقبال شب می روند، بهای آزادی خواهی و استقلای طلبی را به جان باید پرداخت.
پنج سال پایانی زندگی دکتر فاطمی، همچون تحولات آن روزهای ایران پرشتاب سپری شد. او در آبان سال 1328 پیشنهاد تشکیل جبهه ملی ایران را داد و خود در به ثمر نشستن این سازمان تلاشی بی وقفه کرد. یک سال بعدش در اسفند 1329 تلاش هایش به نتیجه نشست و صنعت نفت ایران ملی اعلام شد. در اردیبهشت سال 1330 به سمت معاون پارلمانی نخست وزیر و سخنگوی دولت منصوب می گردد.
فاطمی در مهر سال 1331 با استعفای وزیر خارجه وقت به سمت وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق منصوب شد و بدنبال کشف مدارک جاسوسی انگلیس بلافاصله سفارتخانه انگلیس را در اول بهمن تعطیل و کارمندان آن را اخراج کرد. نیمه دوم سال سیاه 1332 را به اختفا از دست ماموران تشنه به خونش گذراند و هشت ماه پس از کودتا دستگیر شد. در مهر ماه سال 1333 محکوم به اعدام شد و هجدهم آبان همان سال هم با سه گلوله تیرباران شد.
او در مقطعی حساس از تاریخ معاصر ایران زندگی کرد. آغاز سلطنت پهلوی دوم که کشور عرصه زورآزمایی نیروهای داخلی اعم از طرفداران سلطنت، ملی گراها، مذهبیون، نیروهای چپ و... بود، درحالی که روسیه و بیش از آن انگلستان به دنبال تثبیت موقعیت استعماری خود بودند. دکتر فاطمی اما ملی گرایی خالص بود که با تمامی جریان های سیاسی مرزبندی شفاف داشت؛ علاوه بر آن که از انگلستان متنفر بود.
او آن چنان در مرام و مسلک خود ثابت قدم بود که حتی برخی مواضع دولت مصدق ـ که او را پیشوا و مرشد خود می دانست ـ به چالش می کشید و دولت را به بی عملی متهم می کرد. " من نمی دانم دولت چرا می ترسد از این که به مردم بگوید در یک جنگ بزرگ مرگ و زندگی وارد شده ایم؟ چرا وحشت دارد از این که صاف و صریح ملت را باخبر کند."
دکتر فاطمی مغضوب تندروی هایی دو قطب مخالف و در عین حال دشمن یک دیگر بود. هم چنان که مهدی عبدخدایی فداییان اسلامی در بهمن 1330 در مراسم محمد مسعود در ظهیرالدوله به ضرب گلوله سینه اش را می درد، چندی بعد شعبان جعفری و دارودسته اش پیکر دربند او را در شهربانی به خنجر کین می بُرد.
"در این مورد زیاد فکر کرده ام. مصدق محاکمه می شود ـ در این موقع لب های شاه می لرزید ـ و به سه سال محکوم خواهد گشت ...ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد. ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا می کنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد... او پس از دستگیری، اعدام خواهد شد."(2)
(1) تیتر سرمقاله باختر امروز، بیست وشش مرداد 1332 به قلم حسین فاطمی
(2) بخش هایی از گفت وگوی کرمیت روزولت و محمدرضا پهلوی پس از کودتای مرداد 32
فرارو- سام رضویان؛
اول ** 1521
20/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]