واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: طعم شهادت در اتاق عمل
جبهههاي جنگ تحميلي وادي مقدسي بودند كه شهداي ما موسيگونه نعلين تعلقات خود را از پاي دل آزاد كردند تا خطاب هل من ناصر ينصرني امام خويش را به جان بخرند و پاي در وادي خطر گذارند.
نویسنده : شكوفه زماني
آري خاكهاي مناطق عملياتي حريمي بود كه كعبه آن حسين (ع) و حاجيانش شهدا بودند. ما نيز براي بهره از درياي خاطرات شهدا هرازگاهي به ديدار با خانوادههايشان ميرويم كه اين دفعه قسمت شد به همراه اعضاي شوراي مركزي سازمان بسيج جامعه پزشكي براي دلجويي و ديدار با خانواده شهيد دكتر احمد هجرتي، گذري به خانه آنها داشته باشيم. در اين ديدار كه با حضور مسئول و جمعي از اعضاي بسيج جامعه پزشكي صورت گرفت، از صبر همسر و فرزندان شهيد هجرتي در دوران دفاع مقدس تقدير به عمل آمد كه گزارش خلاصهاي از اين ديدار صميمانه را تقديم حضورتان ميكنيم. شهيدي كه ناظر است خانه شهيد دكتر هجرتي هنوز رنگ و بوي دوران پرحماسه دفاع مقدس را حفظ كرده است. در اينجا ما با خانوادهاي روبهرو ميشويم كه هميشه خود را ناظر و شاهد شهيدشان ميدانند. فريده صالحيان همسر شهيد هجرتي در اين خصوص ميگويد: من هميشه وجود همسرم و كمك وي را در زندگي احساس كردهام و تصور ميكنم او همچنان بر زندگي و فرزندانش ناظر است. آري شهدا زندهاند و همواره تمامي اعمال ما. در حالي كه شهيد هجرتي از پس قاب عكس روي ديوار ما را نظاره ميكند. همسرش ادامه ميدهد: احمد از دوران نوجواني داراي هوش و ذكاوت بسياري بود و با عشق و علاقه به درسش ادامه ميداد تا در آينده فرد مفيدي باشد براي كشورش باشد. شهيد پس از اخذ ديپلم تجربي در نيروي زميني ارتش استخدام شد و ضمن خدمت در ارتش، در كنكور سراسري شركت كرده و در رشته پزشكي قبول شد. آن طور كه اين همسر شهيد نقل ميكند، در دوراني كه شهيد هجرتي مشغول تحصيل بود، انقلاب اسلامي به پيروزي ميرسد و احمد هجرتي نيز جزو دانشجويان مبارزي به شمار ميرفت كه در انفجار نور تاثيرگذار بودند. همسر شهيد هجرتي در ادامه از دوران هفت سال زندگي مشتركش با شهيد به خوبي ياد ميكند و ميگويد: يك سال پس از ازدواجمان جنگ شروع شد و احمد كه آن دوران پزشكي عمومي را به اتمام رسانده بود به صورت داوطلب عازم جبهههاي جنگ در منطقه جنگي كرمانشاه شد. همسرم دو سال در بيمارستان صحرايي به مداواي مجروحين جنگي ميپرداخت. اما همچنان به فكر ادامه تحصيل در رشته پزشكي بود و دوباره در كنكور شركت كرد و در گرايش تخصصي جراحي پلاستيك قبول شد. پس از دو سال تحصيل، تخصص خود را در رشته «جراحي پلاستيك» اخذ كرد و در بيمارستان سيناي تهران مشغول شد. او علاوه بر آن در دانشگاه پزشكي هم به تدريس ميپرداخت. باز شور عاشقي همسر شهيد در ادامه ميگويد: با وجود ارتقاي تحصيلي و شغلي، احمد هيچگاه از حضور در جبهههاي جنگ غافل نشد. او در هر كسوتي كه بود احساس وظيفه ميكرد تا دين خود را به كشور اسلامي ادا كند و بنابر اين در سال 1365 در حالي كه جنگ به اوج خود رسيده بود، احمد در قالب لشكر 58 تكاور ذوالفقار دوباره به جبهههاي جنگ رفت. اما باز قانع نشد و پس از مدتي به صورت داوطلبانه به خط مقدم رفت، در بيمارستان صحرايي ارتش در منطقه خطرخيز سومار مشغول به خدمت شد تا به اين وسيله بتواند رزمندگان بيشتري را مداوا كند. همسر شهيد هجرتي پس از سكوتي لبريز از غم با صدايي لرزان ادامه ميدهد: آن زمان من دبير رياضي در آموزش و پرورش بودم در راه برگشت از مدرسه خبر بمباران شيميايي منطقه جنگي سومار را شنيدم و استرس تمام وجودم را گرفت. فهميدم كه بايد براي احمد اتفاقي افتاده باشد و همين طور هم بود. . . آري! دكتر هجرتي، اين مهاجر گمنام و مسيحاي نفس بريده جگر سوختگان در يازدهم دي ماه سال 65 در منطقه جنگي سومار در بيمارستان صحرايي 528 ارتش به همراه همكارش دكتر علوي مشغول جراحي مجروحان جنگي در اتاق عمل بودند كه بعثيها منطقه را بمباران شيميايي ميكنند. پرسنل بيمارستان به پناهگاه ميروند اما دكتر هجرتي بنا به وظيفه پزشكياش اتاق عمل را ترك نميكند و همچنان مشغول جراحي ميشود تا در نهايت بر اثر گازگرفتگي و مسموميت استشمام گاز خردل به نداي حق لبيك ميگويد و به خيل شهدا ميپيوندد. يادگارهاي شهيد احمد هجرتي در زمان شهادت يك پسر چهار ساله به نام «بهمن» بود كه يك ماه پس از شهادت، فرزند دومش «شهره» به دنيا ميآيد. امروز بهمن سال دوم رزيدنت چشمپزشكي بيمارستان فارابي است و شهره سال آخر رشته داروسازي دانشگاه تهران را پشت سر ميگذارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]