تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798924524




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردم آموزش زيست محيطي ببينند پاسداران بي‌منت طبيعت مي‌شوند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مردم آموزش زيست محيطي ببينند پاسداران بي‌منت طبيعت مي‌شوند
نویسنده : علي خدايي بيجاري 
يكي از عمده‌ترين دلايلي كه در اين بازه زماني موجب تخريب محيط‌زيست و تضييع حقوق آب و خاك و رود و جنگل كشورمان شده، ناآگاهي مردم عادي از دانسته‌هاي زيست محيطي است، به بيان ديگر قاطبه مردم از رفتار با طبيعت و برخورد با محيط‌زيست خود‌ ناآگاهند. از اين رو خواسته يا ناخواسته موجبات تخريب زيستگاه‌ها، آلودگي هوا، شكار و صيد، جنگل‌زدايي و بيابان‌زايي، آلودگي آب رودها و درياها، زنده‌گيري، حبس و قاچاق پرندگان و حيوانات و اعمالي از اين دست را فراهم مي‌كنند. اين ناآگاهي تا جايي دامن گسترده كه بسياري از طيف‌هاي مختلف جامعه حتي برخي از مسئولان كه متولي محيط زيست هستند، هنوز نمي‌دانند كه با غيبت يك‌ گونه جانوري يا يك گونه گياهي چه لطمه‌ بزرگي به چرخه زيست‌بوم (اكوسيستم) وارد مي‌آيد به گونه‌اي كه دلايل مستدلي از اين مدعا را در زير‌بخش‌هاي مختلف محيط‌زيست بحران‌زده كنوني مي‌توان يافت. از طرفي سازمان حفاظت محيط‌زيست كه وظيفه پايش، پژوهش و حفاظت از 11 درصد از آب و خاك كشور را بر عهده دارد، با محدويت‌هاي فراواني دست و پنجه نرم مي‌كند كه مهم‌ترين آنها «بودجه ناكافي» و «در اختيار نداشتن نيروي مناسب» به منظور به كارگيري در يگان حفاظت اين سازمان است. همين امر موجب شده كه متجاوزان زياده‌خواه و ويژه‌خوار به طرق مختلف به حقوق محيط‌زيست تعدي و تجاوز كرده و مرتكب فجايع غيرقابل جبراني شوند كه امروزه مصداق اين فجايع تيتر اول اخبار بسياري از رسانه‌هاست. بنابراين به نظر مي‌رسد كه «آگاهي» حلقه مفقودي‌اي بين دانش زيست محيطي و درك بسياري از هموطنان از اين دانش است. از اين رو در ادامه اين مطلب گفت‌وگوي «جوان» با مهندس محمد درويش، مدير كل دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي را مطالعه مي‌فرماييد چراكه اين دفتر وظيفه انتقال دانش و داشته‌هاي زيست محيطي را به استان‌ها، شهرها و روستاهاي كشور بر عهده دارد. اين در حالي است كه مهندس درويش معتقد است اگر آگاهي لازم به مردم داده شود و در زمينه محيط‌زيست فرهنگسازي شود، خود مردم پاسداران بي‌منت طبيعت ايران مي‌شوند. جناب مهندس درويش، لطفاً بفرماييد دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي در چارت سازماني سازمان حفاظت محيط‌زيست چگونه تعريف مي‌شود؟ دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي يكي از دفاتر چهارگانه معاونت آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محيط‌زيست است كه چند هدف اصلي را دنبال مي‌كند. لطفاً به اهداف اصلي اين دفتر اشاره كنيد. اولين هدف، ساماندهي وضعيت سازمان‌هاي مردم‌نهاد يا «سمن»‌هاي محيط ‌زيستي كشور و توان‌افزايي اين سمن‌هاست. هدف ديگر تعاملي است كه با فرهنگسازان هنري و اهالي رسانه برقرار مي‌كند. به اين صورت كه با فناوري آموزشي تلاش مي‌كند تا سوژه‌ها را به صورت ايده به هنرمندان ارائه دهد و با اهالي رسانه تعامل برقرار كند. مورد بعد بحث آموزش‌هاي همگاني است كه شامل آموزش‌هاي عمومي و آموزش‌هاي تخصصي است كه در اين حوزه ما مدارس جامع محيط‌ زيستي را تعريف كرده‌ايم. آخرين وظيفه‌اي كه دفتر مشاركت‌هاي مردمي دارد بحث توان‌افزايي كاركنان سازمان محيط‌زيست است. يعني آموزش ضمن خدمت و آموزش محيط‌بانان سازمان بر مبناي دانش و علوم روز و به صورت حرفه‌اي آخرين هدف دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي است. به نظر مي‌رسد سمن‌ها يا همان سازمان‌هاي مردم‌نهاد پل ارتباطي سازمان حفاظت محيط‌زيست با عامه مردم است. با اين وجود سمن‌هاي فعال در حوزه محيط‌زيست چه نقشي در اجراي اهداف و سياست‌هاي دفتر آموزشي و مشاركت‌هاي مردمي و فرهنگسازي در حوزه محيط‌زيست دارند؟ سازمان‌ حفاظت محيط‌ زيست با بضاعت مالي اندك و تعداد محدود و كم كارشناسان و محيط‌باناني كه دارد از عهده مديريت عرصه‌هاي حفاظت شده كشور پهناوري مانند ايران بر نخواهد آمد. بنابراين زماني ما مي‌توانيم در اهداف‌مان موفق باشيم كه سازمان‌‌هاي مردم‌نهاد يا همان سمن‌ها در كنار ما باشند. مشروط بر آن كه اين سمن‌ها از لحاظ علمي هم توانمند باشند و هم به مسائل زيست محيطي علاقه‌مند باشند. در اين صورت است كه سازمان محيط‌زيست مي‌تواند با خيال راحت بخشي از وظايف خود را به سمن‌ها بسپارد و به اصطلاح برون‌سپاري كند. لطفاً چند نمونه از اقدامات و عملكردهاي شاخص كه با همياري سمن‌ها صورت گرفته را بيان بفرماييد. كارهاي خوبي با همكاري و همياري سمن‌ها انجام شده. مثلاً ما تالاب «كاني برازان» در استان آذربايجان غربي را به كمك همين جوامع محلي يا سمن‌ها احيا كرديم كه اين تالاب به كنوانسيون جهاني رامسر پيوست. تالاب «كمجان» در استان فارس دارد احيا مي‌شود. در منطقه «مياندشت» در استان خراسان شمالي با همكاري سمن‌ها تثبيت شن‌‌هاي روان و ناهمواري‌ها را انجام داديم. تالاب «گندوان» در استان چهار محال و بختياري را به همين روش داريم احيا مي‌كنيم. آفت «لورانتوس» در جنگل‌‌هاي ايلام را با كمك همين جوامع تا حد بسيار زيادي برطرف كرده‌ايم. در مجموع بايد اعتراف كرد تا هر جايي كه مردم و تشكل‌‌هاي مردم‌نهاد و فعالان محيط‌زيست دست همكاري و همياري به طرف ما دراز كرده‌اند، ما موفق بوده‌ايم و بنابراين نقش سمن‌ها در اجراي سياست‌‌هاي زيست محيطي بسيار چشمگير است. اما هنوز هم در مقابل انسان‌‌هاي فرهيخته و فهيمي كه درك بالايي از حوزه محيط‌زيست دارند، هستند افرادي كه آگاهانه و ناآگاهانه اقدام به تخريب و تضييع طبيعت و محيط‌زيست مي‌كنند. با اين اوصاف شما چه توصيه‌اي به اين افراد داريد كه در هر صورت حاصل كارشان تخريب و نابودي محيط‌زيست است؟ راستش من به اين افراد توصيه‌اي نمي‌كنم. توصيه من به خودم اين است كه تا آنجايي كه مي‌توانيم آگاهي بدهيم. فضاي مناسب آموزشي ايجاد كنيم. چون در هر جايي كه مردم بدانند و آگاه شوند و آموزش‌هاي لازم را ببينند، بي‌شك به پاسداران بي‌منت طبيعت ايران تبديل مي‌شوند. چون اگر ما بزهكاري‌هايي در حوزه محيط‌زيست مي‌بينيم، اگر ما تخلف‌ها و تجاوزهاي محيط‌زيستي مي‌بينيم، مثلاً‌ اگر پرتاب كردن زباله را در سطح كوچه و خيابان و جاده مي‌بينيم، بيشتر به خاطر اين است كه آنها متوجه وخامت شرايط محيط‌زيست و كراهت اين روش و اين نوع رفتار نيستند. اگر اين آموزش‌ها به مردم داده شود، بي‌شك تأثيرات بسيار خوبي را در كنش افراد خواهيم ديد. به بحث آموزش اشاره كرديد و اين اشاره مقوله راه‌اندازي مدارس محيط‌زيست را به ذهن متبادر مي‌كند. با اين وجود بفرماييد راه‌اندازي مدارس محيط‌زيست، با چه هدف و محوري از سوي سازمان محيط‌زيست به وزارت آموزش و پرورش پيشنهاد شد؟ در حقيقت ما راه‌اندازي اين مدارس را با اين هدف آغاز كرديم كه اولاً آموزش‌هاي زيست محيطي در قالب مفاد درسي به دانش‌آموزان پايه‌هاي ابتدايي ارائه شود تا دانش‌آموزان مدارس محيط‌زيست نه تنها با محيط‌زيست و طبيعت عجين شوند و در فرآيند اين آموزش‌ها، به محيط‌زيست احترام بگذارند، بلكه آموزش‌هاي فراگرفته را به دل خانواده‌هاي خود ببرند و به اعضاي خانواده خود نيز منتقل كنند كه بي‌شك با رسيدن به چنين جايگاهي در آينده بسياري از مشكلات ما در حوزه محيط‌زيست حل خواهد شد. چندي پيش خبر انتشار منشور مدارس محيط‌زيست در رسانه‌ها منعكس شده بود. با اين وجود راه‌اندازي اين مدارس در چه مرحله‌اي است؟ منشور مدارس محيط‌زيستي اخيراً منتشر شد و مراحل آخر اين پروژه به اتمام رسيد و در حال حاضر در حال تكميل شيوه‌نامه اجرايي آن هستيم. خانم دكتر ابتكار و آقاي فاني وزير آموزش و پرورش تفاهمنامه‌اي سال گذشته با هم امضا كردند، كه طبق اين تفاهم‌نامه قرار است 56 هزار معلم آموزش و پرورش در اختيار كارگروه حفاظت محيط‌زيست قرار بگيرند كه اين معلمان عزيز به عنوان تسهيل‌گران محيط‌زيست بتوانند فهم مسائل اكولوژيك را به فرزندان ما از مقطع پيش‌دبستاني تا مقطع دانشگاه منتقل كنند. جناب درويش، بحث راه‌اندازي هنر‌ستان‌هاي محيط‌زيست به كجا رسيد؟ ما هنوز هم دنبال اين هستيم كه هنر‌ستان‌هاي محيط‌زيستي را به كمك آموزش و پرورش در سال‌هاي آينده داير كنيم و همانطور كه هنر‌ستان‌ فني، هنر‌ستان هنر‌هاي زيبا، هنر‌ستان موسيقي و هنر‌ستان‌هاي مختلف داريم بتوانيم هنر‌ستان‌هاي محيط‌زيست را راه‌اندازي كنيم از اين رو فعلاً در حال مذاكره با وزارت آموزش و پرورش هستيم. با فرض بر اين نكته كه هنر‌ستان‌هاي محيط‌زيست راه‌اندازي شوند، فارغ‌التحصيلان اين هنر‌ستان‌ها كه تمايلي به ادامه تحصيل در مقطع دانشگاه را نداشته باشند در كجا به كار گرفته مي‌شوند؟ چنين فارغ‌التحصيلاني مي‌توانند در بدنه‌ سازمان محيط‌زيست به فعاليت بپر‌دازند چراكه ما اولويت جذب محيط‌‌بانان را به فارغ‌التحصيلان هنر‌ستان‌هاي محيط‌زيست مي‌دهيم و چنين فارغ‌التحصيلاني با پايان مقطع هنر‌ستان به فهم خوبي از محيط‌زيست مي‌رسند و مي‌توانند محيط‌‌بانان خوبي براي آب و خاك ما باشند. بي شك يكي از مسائل مغفول مانده كم‌كاري بسياري از رسانه‌ها در حوزه محيط زيست است. با اين اوصاف براي رسيدن به فرهنگي صحيح و اكتساب رفتاري معقول با طبيعت و محيط‌زيست چه انتظاري از رسانه‌ها داريد؟ واقعيت اين است كه روز‌نامه‌ها، سايت‌ها، راديو، تلويزيون و ساير رسانه‌ها بايد فضاي آموزشي خاصي با ارائه مطالب نو و جذاب، فيلم‌ها و سريال‌هاي پر‌بيننده و جذاب، فيلم‌هاي مستند، حتي ترانه‌هاي محيط‌زيستي را در حوزه محيط‌زيست ايجاد كنند. در اين صورت است كه توجه عامه مردم به مسائل زيست محيطي معطوف مي‌شود و در نهايت فرهنگ صحيح بر‌خورد با طبيعت و زيست‌بوم به مرور در بطن جامعه ايجاد مي‌شود. فكر كنم انتظار شما از رسانه‌ها بايد بيشتر معطوف به راديو، تلويزيون باشد كه هم صفت ملي را در عقبه نام و عنوان خود دارد و هم از گستره نفوذ بسيار بالايي بر‌خور‌دار است. با اين وجود عملكرد رسانه ملي را در حوزه محيط‌زيست چطور ارز‌يابي مي‌كنيد؟ خوشبختانه يك سالي است كه رويكرد تلويزيون خيلي تغيير كرده و اين رسانه به مسائل و مفاهيم زيست محيطي علاقه خوبي نشان مي‌دهد. ما يك كار‌گروه مشترك با تلويزيون داريم كه هر ماه جلسات اين كار‌گروه مرتب بر‌گزار مي‌شود. بر‌نامه‌سازان تلويزيون از ما مي‌خواهند كه محتوا‌هاي محيط‌زيستي در اختيار‌شان قرار دهيم و آنها بدون در‌يافت ريالي پول محتوا‌هاي محيط‌زيستي را پخش مي‌كنند. مثلاً حضور يو‌زپلنگ آسيايي در جام جهاني برزيل و انعكاس خوب آن يكي از اين اقدامات است. يا مثلاً سريال پايتخت 3 كه امسال در ايام نوروز روي آنتن رفت و از آنجايي كه داستان بهبود را نشان داد كه محيط‌‌باني بود كه تير‌خورده بود. اين مسئله دل محيط‌بان‌هاي ما را شاد كرد. تازه آنجا بود كه مردم ما فهميدند كه در كنار مشاغل ديگر، قشر زحمتكشي به نام محيط‌‌بان و جنگلبان وجود دارد. با اين وجود همچنان جاي كار وجود دارد. چراكه تلويزيون هنوز يك بر‌نامه ثابت محيط‌زيستي در يك ساعت پر‌بيننده مثل بر‌نامه 90 كه به فوتبال مي‌پر‌دازد يا بر‌نامه هفت كه در خصوص سينما توليد و پخش مي‌شود، ندارد. گذشته از آن در خيلي از سريال‌هايي كه پخش مي‌شود ما رد‌پاي پر‌رنگ از ملاحظات زيست محيطي نمي‌بينيم و بعضاً مشاهده مي‌شود كه برخي از فيلم‌ها و سريال‌ها شخصيت‌هاي مثبت سريال حركت‌هاي ضد‌محيط ‌زيستي انجام مي‌دهند. بنابر‌اين هنوز جاي كار وجود دارد. اما با اين حال من روند كار تلويزيون را روند مثبتي مي‌بينم و اميد‌وارم همكاري و همراهي راديو، تلويزيون با سازمان محيط‌زيست هر روز قوت بگيرد تا در نهايت دانش محيط‌زيستي به مرور در اذهان مردم و به دل خانواده‌ها منتقل شود. از نحوه همكاري دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي با هنر‌مندان و نوع تعامل و مشاركت دفتر با قشر هنرمند بفرماييد. از ميان هنر‌مندان مختلف ما تعامل خوبي با مستند‌سازان داريم. دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي چند‌ كار‌گاه آموزشي براي غناي كار و توليد مستند‌سازان به راه انداخت كه اين كار‌گاه‌ها در نهايت تأثير‌خوبي بر بينش تهيه‌كنندگان، كار‌گردانان و ساير دست‌اندر‌كاران فيلم‌هاي مستند، داشت همچنين با نويسندگان كتاب كودك به تبادل اطلاعات و شور و مشورت پرداخت و خوشبختانه مجموع اين اقدامات تعامل بسيار خوب سازمان محيط‌زيست با هنر‌مندان را رقم زد. يكي از گروه‌هاي ما گروه فناوري آموزشي است كه اين گروه در ارتباط و تعامل مستقيم با هنر‌مندان است و مدام براي هنر‌مندان ايده‌پر‌دازي مي‌كند. آيا سازمان محيط‌زيست با بودجه اندكي كه در اختيار دارد و شما پيشتر به آن اشاره كرديد، مي‌تواند توليد آثار هنري رابه لحاظ مالي حمايت كند؟ خير، بودجه سازمان همانطور كه گفتم بودجه اندكي است بنابر‌اين ما نمي‌توانيم از لحاظ مالي آثار هنري را حمايت كنيم. يكي از معضلاتي كه سازمان محيط زيست به طور جدي با آن دست به گريبان است، معضل صيد و شكار‌هاي غير‌مجاز است. با اين وجود از شكار مجاز و غير‌مجاز بفرماييد. اعتقاد قلبي من اين است كه هر موجودي كه در دنيا زندگي مي‌كند حق حيات دارد و ما نبايد به خاطر مصلحت‌هاي شخصي و انساني خود حق حيات را از آن موجود بگيريم. البته اماهايي هم وجود دارد. مثل اتفاقي كه در جزيره گوام در طي جنگ جهاني دوم رخ داد. گروهي از كماندوهاي امريكايي در اين جزيره مستقر شده بودند و چون ناوبري به آنجا بسيار سخت بود براي تغذيه آنها تعدادي گوزن از امريكاي شمالي در اين جزيره رها كردند. وقتي جنگ به پايان رسيد و ژاپن تسليم شد بعد از اتمام جنگ جهاني دوم و بازگشت سربازان امريكايي به كشور خود، گوزن‌ها در جزيره به حال خود رها شدند! يك گروه اكتشافي اكولوژيست وقتي 20 سال بعد ـ درسال 1965 ـ به جزيره بازگشتند، با صحنه عجيبي روبه‌رو شدند. گله‌هاي بيشمار از همين گونه گوزن به چند هزار رأس رسيده بود! شكارچي طبيعي در جزيره وجود نداشت و غذا به اندازه كافي وجود داشت. گلسنگي در جزيره بود به عمق بيش از 5 سانتيمتر در كل گستره جزيره كه غذاي بسيار خوبي را براي گوزن‌ها فراهم مي‌كرد. گروه ديگري سال 1985 به اين جزيره آمدند و با كاهش شديد جمعيت گوزن‌ها روبه‌رو شدند. تنها 7 رأس باقي مانده بود! و بعد از مدتي به كلي از بين رفتند! دليل نابودي كامل آنها اين بود كه هر سرزميني ظرفيت پذيرشي دارد و اگر آن ظرفيت پذيرش رعايت نشود خود همان جمعيت ساكن در آن سرزمين مرگ و نابودي خود را رقم خواهد زد. مثلاً 10هزارسال پيش كه كشاورزي به‌وجود آمد وزن كل انسان‌ها به علاوه دام‌هايشان روي هم 2درصد وزن همه حيوانات روي زمين بود در حالي‌كه امروزه وزن انسان‌ها و دام‌هايشان 1/99 درصد كل وزن حيوانات روي زمين است! يعني وزن كل حيات وحش امروزه حتي به 1 درصد كل اين نسبت هم نمي‌رسد! وبه همين دليل هم هست كه فلسفه مناطق حفاظت شده شكل گرفته و بايد حفظ شود. ولي در داخل اين مناطق حفاظت شده ـ كه در كل جهان 5/13 درصد خشكي‌ها و در كشور ما حدود 10 درصد مساحت كشوررا شامل مي‌شود (و اخيراً به12 درصد رسيده است) ـ بايد مواظب باشيم كه به صورت مصنوعي قرق شده‌اند و دشمن طبيعي را در بيشتر موارد حذف كرده‌ايم كه همين عامل ممكن است باعث شود به صورت جهشي برخي از گونه‌هاي جانوري اجازه رشد بيش از حد پيدا كنند. مثلاً در نظر بگيريد تعداد كل و بز يا قوچ و ميش در عرصه‌اي مانند «تنگ صياد» در چهار محال و بختياري، از حد مجاز بيشتر شود، گونه‌هاي مرتعي گياهان را تا حد نابودي خورده و از بين مي برند، خاك دچار فرسايش شده، فيلتراسيون آب در خاك كاهش پيدا كرده و شريط زيستي براي خود همان گونه‌ها به مخاطره مي‌افتد! پس يا بايد جابجا شوند يا به صورت فيزيكي و مصنوعي حذف شوند. يا اتفاق ديگري كه در تالاب «كاني برازان» در آذربايجان غربي افتاد. مردم محلي اطراف تالاب «كاني برازان» سال‌ها شكارچي بودند؛ در كنار كشاورزي پرندگان مهاجر را نيز شكار مي‌كردند و سعي مي‌كردند كه تالاب را خشك كرده و بخشي از آن را به اراضي كشاورزي تبديل كنند. ولي متوجه شدند كه اگر شكار را كنار گذاشته و همان پرنده‌ها را حفظ كنند مردم ساير نقاط به عنوان گردشگر براي ديدن و تماشاي همان پرنده‌ها به منطقه سفر كرده و درآمد بيشتري نيز نصيبشان خواهد شد. امروزه خودشان مي‌گويند كه تالاب مثل خون درون رگ‌هاي ماست! و با علاقه تالاب را حفظ مي‌كنند. بنابراين شكار به بهانه تفريح، كسب درآمد و رفع نيازهاي انساني، به نظر من غلط است ولي به بهانه حفظ پايداري اكولوژيكي سرزمين و براي حفظ جمعيت گونه مورد نظر اتفاقاً لازم است. در جايي خواندم كه شكارچي كردستاني كه اولين نفري بود كه تفنگ شكار خود را شكسته، عنوان كرده بود كه حركتش حاصل آموزش و روشنگري سازمان‌هاي مردم‌نهاد بوده. لطفاً در اين خصوص توضيح دهيد. بحث شكستن تفنگ‌هاي شكاري در استان كردستان در واقع موج عجيبي بود و ما از آن به عنوان «سونامي تفنگ‌‌كشان» نام برديم. اين سونامي از يك نقطه و از حركت يك نفر به نام كاك احمد شروع شد. كاك احمد سال گذشته در ايام زمستان كبكي را شكار مي‌كند و وقتي لاشه زخمي را به خانه مي‌برد كه گوشت آن را طبخ كنند، دختر كوچك او با ديدن لاشه خونين كبك به گريه مي‌افتد. از طرفي ما آموزش‌هايي كه به جوامع محلي و سازمان‌هاي مردم‌نهاد داده بوديم و آنها هم آموزش‌هاي ما را به شهر‌ها و روستاهاي خود منتقل كرده بودند. از اين جهت كاك احمد با پيشينه‌ ذهني كه از اين آموزش‌ها داشته و اين پيشينه ذهني وقتي با گريه دخترش همراه مي‌شود، انقلابي در درون كاك احمد به پا مي‌كند كه موجب شكستن تفنگ شكار مي‌شود و او براي هميشه دنياي شكار را كنار مي‌گذارد. اين حركت فردي و انقلاب دروني به مرور زمان به ساير شكارچيان استان كردستان و حتي استان‌ها و شهر‌هاي ديگر منتقل مي‌شود و به تهران مي‌رسد. شكارچيان در شهر‌ها و استان‌هاي ديگر هم تفنگ‌هاي خود را مي‌شكنند، قفس‌هاي حبس حيوانات و پرندگان را مي‌سوزانند و پرندگان محبوس را آزاد مي‌كنند و به اين صورت با دنياي شكار خداحافظي مي‌كنند. جناب درويش با توجه به اينكه جنگل‌هاي بلوط زاگرس در غرب كشور با بيماري و بحران روبه‌رو است و بخش عمده‌اي از اين بحران حاصل ناآگاهي جوامع محلي است، بفرماييد دفتر آموزش و مشاركت‌ها‌ي مردمي چه سياستي را براي تبديل اين ناآگاهي به آگاهي دارد و تاكنون عملكرد دفتر تحت مديريت حضرتعالي در اين مورد چه بوده است؟ متأسفانه جنگل‌هاي زاگرس حال بدي دارند و روزهاي بحراني و سختي را از سر مي‌گذرانند. من بايد توضيح بدهم كه يكي از عوامل مهم زادآوري و گسترش جنگل‌هاي بلوط حيواني است به نام سنجاب ايراني كه جثه‌اي كوچك در حد 25 سانتيمتر دارد. اين حيوان ميوه‌هاي بلوط را در دل خاك ذخيره مي‌كند كه براي ايام زمستانش آذوقه داشته باشد اما بر اساس فطرتي كه اين حيوان دارد، در فصل زمستان محل ذخيره را فراموش مي‌كند. همين مسئله باعث مي‌شود كه ميوه‌هاي بلوط در زير خاك رشد كرده و به نهال و درخت بلوط تبديل شوند كه اين امر باعث زادآوري درختان بلوط و جنگل‌هاي بلوط مي‌شود. از اين رو ما گروه‌هايي را براي آموزش مردم و جوامع محلي به منطقه اورامانات كردستان اعزام كرديم. اين گروه‌ها با بچه‌هاي اين منطقه صحبت كرده‌اند و به آنها آموزش‌هاي لازم را داده‌اند. اين گروه از بچه‌ها خواسته‌اند كه سنجاب‌هاي ايراني را اسير نكنند و بفروشند. بچه‌هاي اين منطقه در اين فرآيند ياد گرفتند كه اين سنجاب‌ها مي‌توانند كمك كنند كه جنگل‌هاي بلوط محل زندگي‌شان حفظ شود و گسترش يابد. گذشته از اين كارهاي خوبي دارد انجام مي‌شود. مثلاً بحث «معلم مروج» را در اين خصوص داريم، به گونه‌اي كه امسال بيش از 2 هزار معلم مروج را آموزش داديم كه همه اين موارد به بحث آموزش عمومي كمك مي‌كند. بازدهي عملكرد‌هايي كه در منطقه زاگرس و جنگل‌هاي بلوط اين منطقه داشته‌ايد در كوتاه‌مدت محقق مي‌شود؟ در كوتاه مدت كه نه. چون به هر حال بحث فرهنگسازي يك بحث زمان‌بر است. از اين رو ممكن است كه اين برنامه‌ها ديربازده باشد، اما با اين وجود آموزش‌هاي پايداري را به مردم منتقل مي‌كند و بر كنش آنان تأثير مثبت خواهد گذاشت. گويا رويكرد سازمان حفاظت محيط‌زيست در دولت يازدهم معطوف به فعال كردن سازمان‌هاي مردم‌نهاد است، به گونه‌اي كه خانم ابتكار بارها در مورد فعال‌سازي بيش از پيش و گسترش سمن‌ها صحبت كرده، با اين وجود دفتر آموزش و مشاركت‌هاي مردمي برنامه مشخصي براي براي فعال‌سازي و گسترش سمن‌ها دارد؟ بله. ما طرح بزرگي براي شبكه‌بندي سمن‌هاي كشور داريم كه حداكثر تا يك ماه ديگر به پايان مي‌رسد و همه سمن‌هاي كشور صاحب يك شبكه مي‌شوند و نمايندگان اين شبكه‌ها انتخاب مي‌شوند و ما در اين فرآيند اتحاديه سمن‌هاي محيط‌زيستي كل كشور را در پايان آذرماه تشكيل خواهيم داد كه با اين اتفاق ان‌شاءالله وضعيت سمن‌ها را فعال‌تر و پوياتر كنيم. با توجه به اينكه تأكيد مسئولان ارشد سازمان محيط‌زيست بر آموزش و توان‌افزايي محيط‌بانان است، بفرماييد كه دفتر آموزشي و مشاركت‌ها چه برنامه‌اي دراين خصوص دارد؟ در حال حاضر ما آموزش 700 محيط‌‌بان و 450 فرمانده يگان را در دستور كار داريم و به زودي آموزش‌هاي لازم براي توان‌افزايي اين عزيزان آغاز خواهد شد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن