تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868077670

گزارش خواندنی بانویی از سفر حج در سال1309ق
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: گزارش خواندنی بانویی از سفر حج در سال1309ق
رسول جعفریان؛ خبرآنلاین - بخشی است از یک سفرنامه حج بسیار زیبا از یک خانم کرمانی که سال 1309 ق به حج رفته است، یعنی 127 سال پیش و با قلم زنانه خود گزارش این سفر را نوشته است. انتخاب این بخش به خاطر این ایام است که حاجیان در مشاعر مقدسه اند.
به گزارش نامه نیوز به نقل از فرهنگ و هنر، حرکت از جدّه و ورود به مكه
اوّل ذی حجه
عصر شنبه بیست و نهم حاج از جده بار كردند. عسكر مصری و عسكر جده هم محمل عایشه را حركت دادند، با ساز و توپ و تفنگ. ما هم شکدف گرفته، بار كردیم كه آنها بروند به مكه و ما از نصفة راه جدا شویم برویم سعدیه، محرم شویم و مراجعت به مكه كنیم. سه منزل بایست برویم. سه روز برگردیم. «از حده آمدیم به جدّه و از آنجا به مکه» آمدیم نصف شب رسیدیم سر دو راهی كه برویم سعدیه. عسكر جده جلو ما را گرفت كه شما ده نفر بیشتر نیستید. این راه خوف دارد، كشته میشوید. بیایید به مكه، از آنجا عسكر بردارید و بروید.
آمدیم، سحر وارد مكة معظّمه شدیم. منزلی پیدا كرده، منزل كردیم. چون اهل حاج هر كدامی از میقاتگاه خودشان محرم شده بودند به جز ما بیچارهها. یازده نفر بودیم كه محرم نشده بودیم. چند نفر هم از اهل قم و هندوستان هم نرفته بودند. آنها كه روزی وارد مكه شدیم مال گرفتند و رفتند. ما هر چه گشتیم شتر گیر نیامد كه برویم سعدیه، لابد قاطر كرایه كردیم. رفتیم طرف قرن المنازل، خانم را تنها گذاردیم. با این حالت وداع كردیم كه آیا ما در راه كشته شویم یا خدای نكرده این سه روز كه ما میرویم برگردیم، خانم طوری نشوند. با چشم گریان و دل بریان بیمار را گذارده، رفتیم سوار شدیم. گیر عرب پدرسوخته افتاده بودیم از شمر بدتر. سوار قاطر باری هی چماق میزد كه اینها تند بروند. هر چه من التماس میكردم، تقلید مرا بیرون میآورد. میزند قاطر را، به خصوص زیر درختهای پیچدار میبرد كه تمام بدن مرا پیچها تكه تكه كردند. چادرم، پیراهنم همه پاره پاره. رسیدیم به گدار، چهار فرسخ راه گداری كه گویا در تمام دنیا نباشد. بیبی زبیده خانم درست كرده. [از] كوه صاف، راستی راهی بیرون آورده، دو طرف اینها را با سنگ چیده، دیواره گذارده كه كسی پرت نشود. زمین این را با سنگ فرش كرده، مثل پشت مجموعه صاف، كه آدم پایش را میگذارد یك قدم برود، دو قدم برمیگردد، بس كه صاف است. آنها كه الاغ داشتند همه پیاده شدند. من و سركار خان و چند نفر دیگر قاطر داشتیم که [پیاده] نشدیم. خان كه سوار شدند، رفتند جلو، نوكرها پیاده از عقب. من بیچاره به دست عرب پدرسوخته گرفتار، روی قاطر مثل بید میلرزیدم. هی دست قاطر در میرفت، ده قدم عقب میرفت و این پدرسوخته هی قاطر را میزد. راه به این باریكی شتر، الاغ، قاطر هی میآمدند، میرفتند. گوسفندی كه بایست به منی برود، همه از این گدار بایست بیاورند، نمیدانم چند هزار گوسفند.
خلاصه پدرسوخته عرب اینقدر كار كرد، مرا زد به زمین، سرم شكست. نه كسی نه كاری، غریب بیكس افتادم. خون از سرم میریزد. از سر تا پنجة پایم پر از خون، بیحال افتاده. بالای سرم را گرفت كه بلند شو، سوار شو. فحش هم میدهد. آخر یك اصفهانی رسیده، خدا پدرش را بیامرزد، به زبان عربی با این حرف زده، كوزه آبش را آورده، به حلق من بیكس غریب ریخته، سر مرا بسته، مرا بلند كرد، سوار كرد. باز رفتیم تا بالای گدار رسیدیم به سركار خان. بالاخره همان بالای گدار زمین بوده كه چند ده در آنجا هست، هوای خوب و سرد. گدارش سراشیبی ندارد. آنجا منزل كردیم. زن صاحبخانه را صدا كردم. چارقد و پیراهن [و]لباسهایم را دادم بردند شسته، همین قدر که خون ظاهر نبود، ولی همه نجس. افتادهام تا دو ساعت به غروب مانده. بعد پدرسوخته باز قاطر را آورده، ما را سوار كرد.
قرن المنازل
رفتیم قرن المنازل. این طرف گدار نبود، ولی راه سختی، همه كوه و سنگ كه چه عرض كنم. آنها كه میتوانستند غسل كردند، محرم شدند. من كه سرم شكسته، پر از خون؛ به ظاهر نجاست را پاك كرده، محرم شدیم در مسجدی. آنجا هم چند نفر منزل دارند، آب از چاه میكشند با گاو، زمین زراعت دارند. باز سوار شدیم آمدیم سر منزل. پاهایم همه زخم. به پالان قاطر سابیده. یك لخته پوست كنده شد. از شدت درد سر و پا تب كردم. امشب هم آنجا بودیم. اهل آنجا هم همه سیاه مثل زغال، عرب پدرسوخته. باز خوب بود لباسهای مرا به هر طور بود به آب مالید. یك روپیه گرفت. سحر باز صدای پدرسوخته بلند شد كه بیایید آفتاب، توی گدار نمیخواهد بروید.
در این ده هم میوه از همه جور بود: سیب، غوره، توت سیاه، خیار، بالنگهای خوب، زردآلو، هلو، درخت گل سرخ بسیاری، هوای خوبی. خلاصه سحر برخاسته، چند قدمی سوار شدیم. تا سر گدار پیاده شدیم. مردكه عقدایی بود، آن را صدا كردم، آمد. دست مرا گرفت. چهار فرسخ راه پیاده آمدم با این حالت، تا رسیدیم سر چاهی. آنجا مالها را آب دادند. ما را سوار كردند. توی آفتاب عربستان، چهار فرسخ راه باز آمدیم تا رسیدیم به چند كتوك. میگویند شداد است اسم اینجا. نه مرده و نه زنده، از قاطر كه آمدم پایین، افتادم. همان عرب پدرسوخته مرا بغل كرد، برد توی كتوك انداخت. خداوند بیكسی را نصیب احدی نكند. غش كردم. بعد از دو ساعت كه سركار خان قلیان كشیدند، گویا ملتفت شدند كه من غش كردم. قدری آب زدند به سر [و] صورت من. خداوند خودش وسیله ساخت، من قدری به حال آمدم. اما بیابان مالامال آفتاب، در سوراخی افتادهام مثل مرده تا عصر. باز میگویند برخیز سوار قاطر بشو، با این زخمهای پا. باز آن مردكة عقدایى را صدا كردم. الاغی كه خودش برای خودش گرفته، از او گرفتم سوار شدم. همه جا جلو الاغ را گرفته. آمدیم تا سحر رسیدیم به مكة معظّمه. «الحمد لله خداوند خواست که ما به سعدیه نرفتیم. چند نفر حاج قمی و جمعی اهل هندوستان و غیره یک روز پیش از ما از جدا [جده] رفته بودند به سعدیه. وقتی که ما از قرن المنازلس برگشتیم، آنها هم از سعدیه آمده بودند. تمام اموال آنها را برده بودند. سه نفر کشته شده بودند، چند نفر زخمی کرده بودند. خداوند به ماها رحم کرد با صدمة راه قرن المنازل. باز هم شکر خداوند را به جای آوردم.»
ورود به مکه و انجام اعمال
وقتی كه رسیدیم چه حالت، از این طرف حالت خودم، از آن طرف سركار خانم بدحال. نشستیم دور هم به گریه كردن. الهی خداوند در غربت ناخوشی نصیب كافر نكند. الهی خداوند به زودی زود شفای عاجلی كرامت فرماید. یك لقمه نان خوردیم. با این پایهای زخم آبلهدار سرشكسته، به هر طور بود خونها را شستم، غسل كردم. مشرف شدیم به مسجد الحرام. جای جمیعاً خالی. خداوند نصیب و روزی همه بگرداند. طواف كردیم. سعی صفا و مروه را هم کردیم، آمدیم منزل. خانم بیحال افتاده، بنده هم یك طرف افتادم. تب كردم به شدت. ضعف قلب شدت دارد. سر شكسته، پایهای پر از آبله و زخم، افتادم تا فردا كه یكشنبه هشتم شهر ذیحجه الحرام است. باز كجاوة شتری آوردند، ما سوار شدیم. عصری آمدیم در صحرای منی. شب در آنجا بودیم. در مسجد خیف نماز كردیم، دعا به حال دوستان [و] رفیقان كردیم. آمدیم سر منزل یعنی توی چادر. جای همگی خالی. بیابان پر از آدم و شتر، قریب صد هزار آدم و صد هزار شتر، چادرها بند به بند زده. مصریها محمل آیشه[!] را بار كردند، شامیها محمل حضرت پیغمبر - صلوات الله و سلامه علیه - را بار كردند. همه جا جلو حاج بودند تا رسیدیم به صحرای منی.
همراه هر محمل قریب هزار عسكر شتر سوار [و] پیاده. امشب تا صبح هزار توپ و تفنگ انداختند. متصل شیپور زدند. صبح نماز كردیم. بار كردند آمدیم در عرفات. باز هم بیابان مالامال آفتاب گرم، كه چه عرض كنم، در چادر به اعمال خود گرفتار، مثل مرده. تا عصری در عرفات بودیم. عصری بار كرده، شب رفتیم در مشعر الحرام. آنجا سنگ جمع كردیم. باز صبح نماز كرده، بار كردند. آمدیم رسیدیم در منی پیاده شدیم. از آنجا كه چادر ما را زدند تا میلی كه بایست سنگ جمره بزنند، نیم فرسخ راه بود. باز پیاده رفتیم. سنگ اوّل را زدیم، برگشتیم توی چادر. قربانی كردیم. الهی خداوند قبول كند. جای همگی خالی. امروز [و] امشب هم در منی بودیم. باز صبح یازدهم یك سنگ دیگر را زدیم. امشب بار كردند، سوار شدیم، آمدیم به مكه. باز خانم بدحال افتادهاند. خداوند نصیب كافر نكند در غربت ناخوشی. نمیدانم من بیچارة بدبخت فلك زده چه حالت دارم، خدا میداندُ بس. باز غسل كردم، مشرّف شدیم در حرم، طواف كردیم. سعی صفا و مروه را كردیم. باز مشرّف شده، حج نسا را به جا آورده، آمدیم منزل، افتادم. با حالت خراب و ضعف قلب. عصری باز سوار شده رفتیم در منی. بنده كه از ضعف نمیفهمم كجا میروم چه میكنم. مگر[18] خداوند از كرم [و] لطف خودش اعمال ما روسیاهها را قبول كند. ولی الحمد لله به هر طور بود اعمالی به جا آوردم، اگر خداوند قبول كند همه با آه [و] ناله.
روز سیزدهم الحمد لله فارغ از اعمال شدیم. پشت پای بنده هم كوروكی [کورهدار] شده كه قوة حركت نیست. بدبختی همه جا دامن آدم را میگیرد. مثل مشهور میگویند: «اقبال تو پیش! من به دنبال». من بدبخت بینوا یك آب خوش از گلویم پایین [نرفته]. حالا الهی كه خانم بهتر بشوند، غصّه سهل است، میگذرد. شب در منی پنج نفر در چادر عربها كشیدند و اموال آنها را بردند، و حال آنكه چادرها بند در بند زده بود. كسی خبر نشد. بعد شنیدم شریف مكه عسكر فرستاده، سی چهل نفری گرفته، زنجیر كردند، آوردند.
امروز كه یكشنبه پونزدهم است، الحمد لله احوال خانم بهتر است. ولی ضعف از اندازه بیرون. خداوند به خیر راضی باشد. چه قدر بدبختیم در دنیا. از ساعتـی كـه از كـرمان بیـرون آمـدیم یـك آب خوش از گلویم پایین نرفته؛ نه من، همگی.
امروز كه روز دوشنبه شانزدهم است، احوال خانم بسیار بد شد كه قطع امید همه شد. خداوند خودش شفای عاجلی كرامت فرماید. بس كه غصه خوردیم، مردیم.
امروز كه روز سهشنبه هفدهم است، الحمد لله احوال بهتر است. از مرگ جستهاند. خداوند ترحّمی بكند. نوكرها همه تب كردند. خداوند محافظت كند.
امروز كه هجدهم است، عید غدیر. با این پای لنگ كورهدار [=کورکدار] به هر طور بود رفتم در حرم حضرت خدیجه خاتون وحرم حضرت عبدالمناف وحضرت ابوطالب «و حضرت آمنه والدة حضرت پیغمبر(ص)» و عبدالمطلب زیارت كردم. جای همگی خالی است. دعا به همگی كردم كه خداوند نصیب و روزی همگی بگرداند و این دین را از گردن همگی ادا كند. امروز هم سركار حاجی خان تب كردند. خداوند تفضّلی بفرماید، از همه جهت خوشحال شویم. عمارتهای مكة معظمه هم مثل عمارات بمبئی میماند. همه شش هفت طبقه در بالاخانهها منزل دارند. كوچه و بازار مكه را بنده كه فرصت رفتن نكردم، مگر از راهی كه به حرم مشرّف میشوم. كسی را هم ندارم كه از در بازار خبری بیاورد. محض خاطر حاجی خانم حالتی نیست. خودم هم پایم كوره دارد كه نمیتوانم حركت كنم. الهی خداوند عواقب امور را به خیر بگرداند. گویا انشاء الله روز بیست و دوم از مكة معظمه حركت میكنیم
به طرف مدینه طیبه.
امروز كه روز بیست و دوم است، احوال سركار خانم بسیار تا بسیار بد است. خداوند خودش محافظت فرماید. والله اگر فهمیدم كجا آمدم و كجا میروم، یا فهمیدم چطور طواف كردم. از دو حال بیرون نیست: یا اینكه اعمال من به هیچ وجه مقبول نیست، یا اینكه خیلی خیلی مقبول افتاده. الهی خداوند خودش قبول فرماید، بحق محمد و آله. صبحی هم رفتیم به زیارت این بزرگواران. جای همگی خالیست. انشاء الله صبح بیست وپنجم روانة مدینه خواهم شد.
«این چند روز سه دفعه باران آمد در مکه» امروز كه بیست وپنجم است، احوال خانم بسیار بد است. خداوند خودش رحم كند. بنده هم جای همگی خالی، رفتم خانهای که تولّد حضرت پیغمبر(ص) شده، زیارت كردم. وقتی برگشتم احوال خانم دگرگون شده است. كار از كار گذشته. خداوند خودش وسیله بسازد.
حرکت از مکه به سوى مدینه
صبح پنجشنبه بیست و ششم از مكه حركت كردیم، آمدیم. نیم فرسخی مكه بغل مكان حاجیها که دنبال بودند. عصری آمدند گفتند در مكه بارانی شدیدی آمده كه سیل روان شده. همه بازار [و] دكان را جمع كردند. خیلی واهمه كردند. در آنجایی كه ما بودیم باران آمد ولی كم. شب بودیم با حالت پریشان. با این ناخوش بدحال به سر بردیم.
صبح جمعه بیست و هفتم سوار شدیم. آمدیم، پنج فرسخی، سر چاه امام حسن(ع) منزل کردیم. «چاهی حضرت خودشان کندند. درخت انجیری هم سر چاه سبز است». خانم خیلی بداحوال، من بیچاره از حال خود بیزار. شب ماندیم.
صبح شنبه بیست و هشتم بار كردیم از مكه، همه جا میان دو كوه آمدیم. این منزل دو فرسخ كه آمدیم، دو طرفِ كوه همه نخلستان و درخت لیموی آب. چهار فرسخ به این طور بود: آبادی، جمعیت زیاد، آب روان كمی هم داشت. چون عسكر مصری با محمل آیشه [!] سر آب منزل کردند، ما را بردند دورتر انداختند. آنجا را وادی لیمو میگویند.
غروبی خانم فوت كردند
خدا نصیب كافر نكند. كاش گردن من شكسته بود، نیامده بودیم. میان بیابان، غریب بیكس، نه آب نه آبادی، خدا پدر حاجی اسماعیل اصفهانی حملهدار را بیامرزد، زودی توی دامنة كوه چادر زدند و سه نفر غسال آوردند. بنده كاری كه هرگز نكرده بودم، رفتم نشستم تا اینكه غسل دادم. كفن كردند. هر ساعت میگفتند زود باشید كه عرب حرامی میآید ما را میكشد، چون توی دامنة كوه بودیم. در هر حال بعد از غسل آوردیم پایین كوه، نزدیك چادر حاجیها شتری كشتند. نعش پیچیدند در پوست شتر. ما آمدیم توی چادر. نه جرأت گریه، میگویند برای اهل حاج خوشآینده نیست. تا صبح آهسته آهسته گریه كردیم. خدا به فریاد دل من بیچارة فلكزده برسد.
بــیطـالع اگـر مسجد آدینه بسازد یا سقف فرود آید و یا قبله كج آید
بدبخت خودم، بیكس خودم، غریب خودم؛ خدا به فریادم برسد. تنهایی وداع این ناكام كه چه قدر برای من سخت است. رضا بقضاء الله، مسلماً لأمره.
طلوع صبح یكشنبه بیست و نهم بار كردند. تا عصری راه آمدیم. ده فرسخ راه، در این بیابان هم همه دُرمان [دُرمنه] و خار مغیلان و درخت كهور و غیره. غروب رسیدیم در بیابان لوط بیآب منزل كردیم. كاری به جز غصه نداریم. نه حالت عزاداری، نه حالت گریه. متصل سوار شتر پدرسوخته، كه نه دل دارم، نه پهلو، نه سر و كله. خدا محافظت كند. شب بودیم.
صبح دوشنبه سلخ بار كردیم. در این بیابان هم ابداً كوه نبود. باز هم خار مغیلان و درخت و دُرمان. هفت فرسخ راه آمدیم. شب ماندیم.
اوّل محرّم 1310
صبح سهشنبه غرة محرم بار كردیم. شش فرسخ راه آمدیم. شش هفت نفر حاجیها عقب مانده بودند. عرب حرامی اینها را چاپیده، مال [و] حیوان آنها را برده بودند. مردمان سر [و] پای برهنه به ما رسیدند. در این منزل سه چاه آب هست. شب بودیم.
صبح چهارشنبه دوم بار كردیم. هفت فرسخ راه آمدیم. در راه دو نفر سنی از شتر افتادند، مردند. در همین منزل آنها را دفن كردند. در این بیابان خار مغیلان بسیار و كهور و غیره بود. آب هم در این منزل نبود. شب ماندیم.
طلوع صبح پنجشنبه سوم بار كردیم. شش فرسخ راه آمدیم. در این منزلها سنگلاخهای غریب بود. از مكه كه بیرون آمدیم، شبها چنان سرد است كه با لحاف میخوابیم. بنده سرما خوردم. سه روز است تب كردم. الهی خداوند مرا در غربت ناخوش نكند. بیچاره خانم كه كس داشت، دیدم چطور مرد. گویا در جهان نبود. من بیچاره غریب شدم. خلاصه منزل آنجا چند باغ بود. نخلستان، درخت لیمو، هندوانه، خربزه، ولی ما دور از آبادی افتادیم. باغها را هم با چاه آب میدهند. شبها تمام اهل حاج روضهخوانی دارند. دستة عربها سینه میزنند، عجمها سینه میزنند. چون كه ما نعش همراه داریم، روضه نمیخوانیم. باری، شب بودیم.
طلوع صبح جمعه چهارم بار كردیم. ده فرسخ راه آمدیم. گرسنه، یك ساعت به غروب مانده رسیدیم. در این بیابان دُرمان [درمنه] و شورو و كَهور چیزی دیگر نبود. آب هم نداشتیم. شب ماندیم.
طلوع صبح شنبه پنجم بار كردیم. پنج فرسخ راه آمدیم. در این بیابان درختهای مغیلان بزرگ بقدر بیدهای بزرگ خودمان بود، مثل باغستان، اینقدر درخت مغیلان بود. آب هم در این منزل بود. شب بودیم.
طلوع صبح یكشنبه ششم بار كردیم. شبها چنان سرد است كه ما با لحاف میخوابیم. چنان سرد میشود كه آدم میل به آتش میكند. به خصوص امشب بنده پیش آتش نشستم. حاجی اسماعیل حملهدار اصفهانی، حمل ما با او است، میگوید كه سی [و] هفت سال است در مكه حملهدار هستم. هرگز در مكه و راه مدینه این جور هوا ندیدم. مكه گرم بود ولی چندان اذیت نمیكرد. اینكه تعریف میكردند كه در مسجد الحرام آدم مشرّف میشود، پاهایش میسوزد. امسال یک دفعه که در مسجد الحرام مشرف شدم، سنگها داغ بود كه ایستادم پای حِجر اسماعیل دعا بخوانم، پا به پا میشدم. باقی روزها خیر، اما هوا گرم بود. ولی در این راه اصلاً گرمی عربستان ما نفهمیدیم. خلاصه امروز هم ده فرسخ راه آمدیم. از تكان شتر نه دل دارم نه پهلو، نه سر و نه كله. ماشاءالله حاجی خان از این چیزها پروا ندارند. به خصوص به حكّام [عکام] میگوید شتر را بدوان كه كجاوة من بایست جلو حاج باشد. دیگر نمیداند كه جلو برایش چیزی نگذارد[ها]ند. میخواهم برای خودم شتری بگیرم كه همكجاوه حاجی خان نباشم. میترسم اسباب رنجش شود. بایست با همة بلاها ساخت. خداوند خودش وسیله بسازد. من كه جایی بیرون نمیروم. خلاصه امشب بودیم تا شش ساعتی. نصف شب دوشنبه هفتم بار كردیم. بینی [و] بین الله اگر كسی حالتی داشته باشد و دماغی باشد خیلی حقی دارد. شب كه میشود این قافلة حاج ما قریب پنج هزار نفر هستند، چند حملهدار هست كه شب دم چادرهای حاجیان هر چادری یك مشعل روشن میكنند. همه آتش روشن میكنند به جهت طبخ. بندهای چادرها بند در بند كوبیده، همه همدل، همصحبت، خنده، شوخی با هم، بیا برو؛ روضهخوانی میكنند. مگر ما كه هیچ كدام از این كارها نمیكنیم. مثل بوف كور گوشة چادری نشستیم. به جز غصه و گریه كاری نداریم. خلاصه ظهر رسیدیم جایی كه چند بركه آب باران بود. ما را پیاده كردند. شترها را بعد از دو روز آب دادند. باز سوار شدیم، آمدیم. تا غروب امروز هم ده فرسخ آمدیم. شب بودیم.
ورود به مدینة طیّبه
طلوع صبح سهشنبه هشتم محرم بار كردیم، آمدیم. سه ساعت از روز گذشته وارد مدینة طیبه شدیم. جای همگی خالی است. خداوند نصیب و روزی همه بگرداند. یك دفعة دیگر هم نصیب من بگرداند كه به طور دلخواه خودم بیایم. امروز كه فرصت نشد كه به حرمها مشرف شویم؛ تا نعش مرحومه خانم را دفن كردند، خوشا به سعادتش. پهلوی بیت الاحزان دفن كردند. عجب سعادتی داشت.
امروز كه روز چهارشنبه نهم است، غسل كردیم. مشرّف شدیم به حرم مطهّر جناب پیغمبر(ص)، حضرت فاطمه(س). به حرم مطهر ائمة بقیع امام حسن(ع)، امام زین العابدین(ع)، امام محمد باقر(ع)، امام جعفر صادق(ع)، حضرت فاطمه كه قبر مطهرشان مخفی است. جای همگی خالی بیت الاحزان، به قربان دل حضرت فاطمه(س) بگردم. دعا به همگی كردم. الهی خداوند قبول كند. ولی هوای مدینه گرم است. اگرچه ما منزل بدی داریم. این سفر بخت ما چنین پیش آورده كه هر جا منزل گرفتیم، بد. در مكه هم دو منزل عوض كردیم، اینجا هم خیال دارند بروند منزل دیگر؛ تا خداوند چه بخواهد. عصری منزل عوض كردیم. منزل خوبی پیدا كردیم. باغی است، نخلستان، آب گاوگرد، چشممان به آبی افتاده.
خلاصه صبح پنجشنبه عاشورا جای همگی خالی است، رفتیم در روضات مطهّره زیارت كردیم. در حضور حضرت فاطمه(س) روضه خواندند. گریه بسیاری كردیم. الهی خداوند نصیب همه بكند و نصیب من هم یك دفعة دیگر بكند كه همچه روزی یك دفعة دیگر مشرّف شوم به حرمهای مطهر.
«روز عاشورا عید گرفتند، چون جمعه بود. از قرار معلوم شب جمعه و روز جمعه را عید میگیرند، به واسطة عید محمد(ص) و آلش بازی ساز نواز میزنند.» شب یازدهم عاشورا، حضرات مدینه بنای آتشبازی را گذاردند. توپ، تفنگ، شیپور، بالابان، مزغان میزدند. یادم آمد شب یازدهم عیال سید الشهداء(ع) در كربلا چه كردند. نمیدانم چه حالت به من دست داد. این صداها را كه شنیدم، میخواستم خودم را بكشم. خدا عذابشان را زیاد كند، بحق محمد و آله.
امروز كه جمعه یازدهم است جای همگی خالی، به حرمهای مطهّر مشرّف شدیم. زیارت عقیل برادر حضرت امیر(ع)، زیارت دخترهای حضرت رسول(ص)، زیارت عمّههای حضرت رسول(ص)، زیارت ابراهیم پسر حضرت رسول(ص)، زیارت زوجات حضرت رسول(ص)، الهی خداوند نصیب همه بكند، بحق ائمه طاهرین(ع).
امروز دوشنبه دوازدهم صبحی رفتیم به زیارت حمزة سیدالشهداء(ع)، جای همگی جمیعاً خالی. سوار گاری خری شدیم. چیز نوظهور، گاری درست كردند كه اصلاً امن ندارد مگر میخها، همه چوب میبندند به یك الاغ كوچكی، هشت نفر، ده نفر مینشینند. خدا نصیب نكند كه تكان بدی دارد. صبح رفتیم، ظهری آمدیم. عصری مشرّف شدیم به حرمهای مطهّره.
امروز كه روز یكشنبه سیزدهم است، مشرّف شدیم به حرم مطهر. جای همگی خالی، اما الهی خداوند نصیب همگی بكند از مال خود آدم و به اختیار خود. هر چه به آدم عزّت و احترام بكنند باز به دل آدم نمیگیرد، آیا اعمال من مقبول باشد یا نباشد. الهی كه بعد از همه سختی مقبول باشد. ولی همة دعایم در روضات مطهّره این بود كه یك دفعة دیگر به اختیار خودم مشرّف شوم، اگر اجل مهلت بدهد. میگویند فردا روانة جبل هستیم، تا خدا چه بخواهد.
۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
گزارشی از سفر رئیس بنیاد شهید به خراسان جنوبی
دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶ ۳۹ رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور گفت با اشاره به مناسبسازی 11 هزار و 605 گلزار شهیدا در سطح کشور گفت 8005 گلزار باقیمانده هم مناسبسازی می شوند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خراسان جنوبی حجتالاسلام محمدعلی شهیدی صبحگزارش سفر یک روزه وزیر راه و شهرسازی به قم وزیر در کیلومتر 75 آزادراه تازه تأسیس
گزارش سفر یک روزه وزیر راه و شهرسازی به قموزیر در کیلومتر 75 آزادراه تازه تأسیسعباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی که پنجشنبه به قم سفر کرده بود برای بررسی آخرین وضعیت احداث آزادراه قم - گرمسار جلسهای را با حضور پیمانکار و شرکتهای اجرایی در کیلومتر 75 این آزادراه برگزار کرد به گزاگزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئون گفتوگوی رئیس جهانی انجمن ورزشینویسان با خبرنگاران ایرانی/ دعوت از مرلو
گزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئونگفتوگوی رئیس جهانی انجمن ورزشینویسان با خبرنگاران ایرانی دعوت از مرلو برای سفر به تهرانرئیس انجمن ورزشینویسان جهان با خبرنگارانی که در حال تهیه خبر از بازیهای آسیایی اینچئون بودند گفتوگو کرد به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئون جیانوگزارش المانیتور از دومین سفر روحانی به نیویورک: ایران در وضعیت بهتری نسبت به دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد قرا
گزارش المانیتور از دومین سفر روحانی به نیویورک ایران در وضعیت بهتری نسبت به دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد قرار دارد زمانی که حسن روحانی رئیس جمهوری جدید ایران سال گذشته برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک آمد امیدهای بسیاری درباره تغییرات اساسی در روابط میانگزارش تصویری - دیدارهای رییس جمهور در دومین روز سفر به نیویورک
دیدارهای رییس جمهور در دومین روز سفر به نیویورک سهشنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰ ۵۸نوبخت: ارائه گزارش کامل ظریف درخصوص مذاکره با ۱+۵ و سفر روحانی به نیویورک
نوبخت ارائه گزارش کامل ظریف درخصوص مذاکره با ۱ ۵ و سفر روحانی به نیویورک سخنگوی دولت گفت ظریف در جلسه امروز هیأت دولت گزارش کاملی درخصوص مذاکره با ۱ ۵ و سفر روحانی به نیویورک ارائه کرد به گزارش نامه نیوز محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در حاشیه جلسه هیأت دولت اظهارداشت گزارش کاملجشن پاگشایی غنچه ها در مدارس اسفراین برگزارشد
جشن پاگشایی غنچه ها در مدارس اسفراین برگزارشد خبرگزاری پانا همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید جشن پاگشایی غنچه ها به منظور آشنایی نونهالان با محیط و فضای مدرسه در مدارس اسفراین نیز برگزار و 1762 نفر از غنچه های این شهرستان در کلاس های درس حاضر شدند ۱۳۹۳ سه شنبه ۱ مهر ساعت 09 30 بهفارس گزارش میدهد برخی سفرهخانههای قزوین همچنان عهدشکنی میکنند
فارس گزارش میدهدبرخی سفرهخانههای قزوین همچنان عهدشکنی میکنندبا گذشت چند ماه از اجرای طرح منع عرضه قلیان در اماکن عمومی و فروش آن در واحدهای تجاری برخی کسبه این صنف به عهد خود وفا نکرده و مبادرت به فعالیت قبلی خود کردهاند به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین در اواسط بهاری کهدرحال بروزرسانی/نوبخت در حاشیه جلسه هیأت دولت: ارائه گزارش کامل ظریف درخصوص مذاکره با ۱+۵ و سفر روحانی به نیوی
درحال بروزرسانی نوبخت در حاشیه جلسه هیأت دولت ارائه گزارش کامل ظریف درخصوص مذاکره با ۱ ۵ و سفر روحانی به نیویورکسخنگوی دولت گفت ظریف گزارش کاملی درخصوص مذاکره با ۱ ۵ و سفر روحانی به نیویورک ارائه کرد به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس محدباقر نوبخت سخنگوی دولت در حاشیه ججشن شکوفه ها در دبستان لاله سرخ شهرستان اسفراین برگزارشد
جشن شکوفه ها در دبستان لاله سرخ شهرستان اسفراین برگزارشد خبرگزاری پانا با حضور 31 شکوفه خندان جشن شکوفه ها در دبستان لاله سرخ شهرستان اسفراین برگزار شد ۱۳۹۳ سه شنبه ۱ مهر ساعت 10 39 به گزارش خبرنگار آموزش وپرورش پانا در این مراسم که با حضور والدین دانش آموزان و در محل مدرسه لاگزارش شمخانی از سفر به سوریه و لبنان
گزارش شمخانی از سفر به سوریه و لبنانتاریخ انتشار شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۲۱ ۱۲ در جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد که نظارت با هماهنگی و همکاری قوای سهگانه نیروهای مسلح صداوسیما و نهادهای عمومی افارس گزارش میدهد گلستان در تدارک حضور دولتمردان/ کمیته برنامهریزی سفر رؤسای جمهور آسیای میانه به گلستان فعال
فارس گزارش میدهدگلستان در تدارک حضور دولتمردان کمیته برنامهریزی سفر رؤسای جمهور آسیای میانه به گلستان فعال شدگلستان حدود یک ماه دیگر میزبان رئیس جمهور کشورمان و روسای جمهور دو کشور قزاقستان و ترکمنستان میشود و همین موضوع سبب شده تا مسئولان گلستان در تکاپوی تدارک سفر میهمانانگزارش تصویری - سفر معاون رییس جمهور به عنبران اردبیل
سفر معاون رییس جمهور به عنبران اردبیل پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ - ۲۳ ۴۰گزارش منفی بی بی سی از سفر روحانی به روسیه
گزارش منفی بی بی سی از سفر روحانی به روسیه دانلود لینک ۰۸ ۰۷ ۱۳۹۳ - ۱۲ ۵۳گزارش تصویری - اجرای نمایش « فرجام سفر طولانی طوبی »
اجرای نمایش فرجام سفر طولانی طوبی عکس همت خواهی - ایسنا سهشنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ - ۲۲ ۰۹گزارش تصویری - دومین روز سفر رییس جمهور به نیویورک
دومین روز سفر رییس جمهور به نیویورک سهشنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰ ۱۴در جلسه مجمع صورت گرفت بررسی شیوههای نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام/ ارائه گزارش شمخانی از سفر به سوری
در جلسه مجمع صورت گرفتبررسی شیوههای نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام ارائه گزارش شمخانی از سفر به سوریه و لبناندبیر شورای عالی امنیت ملی در جلسه امروز مجمع تشخیص گزارشی از نتایج سفر اخیر خود به کشورهای سوریه و لبنان ارائه داد به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس شیوههای نظ-
گوناگون
پربازدیدترینها