واضح آرشیو وب فارسی:فارس: «خطرات و خاطرات»؛ بخش اول
ماجرای تفالهایی که برای ماموریت مصر زده شد
برای 3 بار ماموریتی که به مصر داشتم تفالهایی به قرآن زدم که آیهها و سورههای آمده شوق من را برای ماموریتها صد چندان میکرد.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، عبور از بحرانها در کشوری به اهمیت مصر، برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را دربر میگیرد و تنها به خاطرات سیاسی منحصر نبوده و موضوعات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و ... را در قالبی داستانی روایت میکند. خبرگزاری فارس در همین راستا اقدام به انتشار خاطرات وی میکند که اولین بخش آن از نظر خوانندگان میگذرد. **** سومین دوره ماموریت من در مصر با عنوان رئیس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره از بیستم بهمن 1388 شروع و در تاریخ 29 تیر 1393 پایان یافت. ماموریتی که حدود چهار سال و نیم طول کشید که بر اساس عرف ماموریتهای وزارت خارجه، از حد معمول آن بیشتر است. یکی از دلایل این موضوع، تغییرات سیاسی در مصر و سقوط پی در پی نظامهای سیاسی در قاهره بوده است. در این سالها یک سال با مبارک، یک سال و چهار ماه با ارتشبد طنطاوی (دوره اول حکومت نظامیان)، یک سال با مرسی (رئیس جمهور منتخب)، 10 ماه با حکومت موقت عدلی منصور (دوره دوم حکومت نظامیان که عملاً سپهبد سیسی اختیارات کشور را در دست داشت) و سه ماه هم با سیسی که به درجه ارتشبدی ترقی داده شده بود؛ هم زمان بودم. سال 1370 بود که وزارت خارجه ماموریتی چهل روزه به مصر برایم در نظر گرفت. این ماموریت تمدید شد و 6 ماه تمام از شهریور تا بهمن در نمایندگی مشغول به کار بودم. این اولین تجربه من با مصر بود. سه سال بعد ماموریت دومم به مصر به عنوان معاون نمایندگی رقم خورد که نزدیک به چهار سال از تیر 74 تا فروردین 78 در قاهره بودم. خاطرم هست که در آن تاریخ وقتی برای عزیمت به مصر به قرآن تفال زدم؛ آیه 99 سوره یوسف آمد که: «فلما دخلوا على یوسف آوى إلیه أبویه و قال ادخلوا مصر إن شاء الله آمنین»،«پس چون بر یوسف وارد شدند پدر و مادر خود را در کنار خویش گرفت و گفت ان شاء الله با امن و امان داخل مصر شوید». این آیه شوق مرا برای این ماموریت صد چندان کرد. در ماموریت سوم و اخیر نیز آیه 65 سوره حجر آمد که: «فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَیْثُ تُؤْمَرُونَ»، «پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حرکت ده و خودت به دنبال آنان برو، و هیچ یک از شما نباید به عقب بنگرد، و هر جا به شما دستور داده مىشود، بروید». در هر دو تفال به قرآن، از پدر و مادر و خانواده یاد میکند که برای من مناسبت خاصی داشت. پدر من سال 1368 فوت کرده بود؛ اما یکی از برکات هر سه ماموریتم این بود که مادرم نیز همراه ما بود. مادرم که سیده و مادر و مادر بزرگ شهید بود؛ حق عظیمی بر گردن من داشت. وی در آخرین ماموریت در سال 1390 در هنگامی که برای همایش سفرا به تهران آمده بودم، در تهران و در سن 96 سالگی به جوار حق رفت. همسرم خانم قدیریان و دخترم نیز در این ماموریت و به ویژه ماموریت آخر نقش مهمی در شرایط بحرانی این سالهای پر التهاب بر عهده داشتند. سپری کردن این سالها و به خصوص ماموریت آخر که به علت تغییرات سیاسی در مصر، ماموریتی دشوار را با توجه به اهمیت کشور مصر و تحولات بیداری اسلامی برای اعضای نمایندگی ایران در قاهره فراهم کرده بود، خاطرات زیادی را رقم زده است. بسیاری از این خاطرت لزوماً سیاسی نیست و در حد خود، خشکی و ملاحظات سیاسی را در بر ندارد. چه بسا این خاطرات بتواند تصوری واقعی از آنچه در صحنه مصر میگذرد برای خواننده فراهم آورد. به ویژه آنکه سالها فاصله سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که به علت اعمال سیاستهای دشمنان نزدیکی 2 ملت و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی توسط حکومت سی ساله مبارک اعمال میشد؛ باعث شده بود که تصوری واقعی از 2 کشور در مصر و ایران وجود نداشته باشد. این موضوع در داخل مصر و نخبگان آن به شدت وجود داشت و یکی از مسئولیتهای مهم نمایندگی آن بود که با توجه به فضای بازی که بعد از سقوط مبارک رخ داده بود، بتواند این پیوندها را تقویت کند. بر همین اساس یک رابطه گسترده با همه اقشار مصر و نیروهای موثر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... ایجاد شده بود، تا بتواند خلأ سالهای قبل را جبران کرده باشد. شاید تاثیر این ارتباطات را در بحث اقتصادی که آمار آن عددی و کمی است؛ میتوان به دیگر بخشها نیز تعمیم داد. در طول این سالها میزان داد و ستد بازرگانی بین 2 کشور از رقم 88 میلیون دلار در سال 1387 به رقم ششصد میلیون دلار یعنی هفت برابر رسید. این میزان بجز مبلغی است که از طریق امارات با مصر داد و ستد میشود. بدون شک در دیگر زمینهها نیز باید چنین تحولی رخ داده باشد که کمتر قابل اندازه گیری است. در هر حال امیدوارم که مطالعه این خاطرات برای خوانندگان سودمند و شیرین باشد. انتهای پیام/
93/07/14 - 00:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]