واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شرط و شروطهاي اجباري براي ازدواج
يكي از دغدغههاي اصلي مسئولان كشور مسئله ازدواج است كه در چند سال اخير بيشتر به چشم ميخورد.
نویسنده : فرزانه فريدوني
بر اساس اعلام رسمي مركز سلامت خانواده و جمعيت وزارت بهداشت در حال حاضر 11 ميليون جوان ايراني حائز شرايط ازدواج هستند كه با توجه به مشكلات اقتصادي و شرايط اجتماعيشان نتوانستهاند براي ازدواج اقدام كنند. اين معضل تا آنجا پيش رفته است كه آينده كشور را نيز تحت تاثير قرار ميدهد و همه نگران مشكل باروري و ميزان جمعيت هستند. دولت بر اساس تصميمات اجرايي كشور وظيفه رسيدگي به اين امور را بر عهده دارد و اقداماتي در جهت تسهيل امر ازدواج و تشويق جوانان به تشكيل خانواده انجام داده است. رقمي كه به طور رسمي اعلام شده يك زنگ خطر است براي اينكه همه بدانند با چه مشكل بزرگي روبهرو هستند و چطور ميتوان براي رفع آن چاره انديشي كرد. هرچه اين جوانان دم بخت ديرتر ازدواج كنند از نظر ديگر ضربه ميخورند و آينده كشور را تحتالشعاع قرار ميدهند. دليل اينكه آنها تن به ازدواج نميدهند يكي دو تا نيست و ما تنها از چند مورد آن آگاهي داريم. بيكاري، بيپولي، نداشتن مسكن، ماشين و تحصيلات عاليه، تجمل گرايي، مهريه سنگين، جهيزيه آنچناني، سختگيري بزرگترها و ساير دلايلي كه مانع از ازدواج جوانان و گرايش آنها به اين امر ميشود. ترسي كه از تشكيل خانواده در جان جوانان افتاده و به خاطر تجربههاي اختلاف، عدم تفاهم و طلاق اطرافيان، دوستان و آشنايان از آن هراس دارند. آنقدر در بايد و نبايدها و قواعد مختلف غرق ميشويم كه يادمان ميرود اين جمعيت كثير هر سال سنشان بيشتر از قبل ميشود و نه مشكلاتشان حل ميشود و نه براي رفع آنها كاري ميكنيم فقط يادآوري كرده و از كنارشان بياهميت رد ميشويم. نقش پررنگ خانواده خانواده نيز به عنوان هسته اوليه جامعه وظايف مهمي برعهده دارد و يكي از مهمترين عوامل تأثيرگذار در ازدواج جوانان است. تربيت مناسب، آموزشهاي لازم، الگوبرداري و كسب تجربه توسط خانواده به جوان منتقل ميشود و بايد براي رسيدن به يك ازدواج درست با ساير نهادهاي ذيربط همراه شود. در اين مدت همه تأكيد مسئولان، كارشناسان، خانوادهها و رسانهها بر اين است كه جوانان در سن مناسب ازدواج كنند و آن را ساده بگيرند. در گذشته اكثر ازدواجها با كمترين هزينه و ريخت و پاش برگزار ميشد و دو طرف نيز از شرايط موجود راضي بودند. سادگي حرف اول و آخر را ميزد و از همان مراسم اول خواستگاري تا آشنايي كامل، بله برون، عقدكنان، عروسي و مستقل شدنشان مسائلي مثل چشم و همچشمي، تجمل گرايي و زرق و برق الكي معنا نداشت و خانواده دختر و پسر در تلاش بودند كه دو جوان بدون مشكل و مانعي سر زندگي شان بروند و در كنار هم خوشبخت شوند. نه اينكه در شرايط فعلي اين مسائل فرق كرده باشد اما رسم و رسوم جديد، پيچيدگيهاي برگزاري هر كدام از اين مراسمها و اهميت به ظواهر باعث شده است تشكيل يك زندگي سختتر شود و خانوادهها هم كمتر جوانان شان را براي ازدواج تشويق كنند. دفتر بله برون اگر به سالهاي نهچندان دور نگاه كنيم، مراسم ازدواج با حالا كمي فرق داشت و به سادگي برگزار ميشد. هرچه رسوم جديد را با قبل مقايسه ميكنيم بيشتر به اين تفاوتها پي ميبريم. نمونه خيلي كوچك آن در مراسم بله برون يا همان شيريني خوران است تا جايي كه يادمان ميآيد بزرگترهاي دو طرف دور هم جشن ميگرفتند و درباره شرايط دختر و پسر، ميزان مهريه، شيربها، تاريخ عقد و عروسي و شرط و شروط يكديگر حرف ميزدند. معمولاً نيز شروط و حرفهايشان را با هم يكي كرده و ثبت ميكردند. در صورت تمايل يكي از بزرگترها اين قرارها را روي كاغذ مينوشت و چند نفر نيز به عنوان شاهد آن را امضا و تأييد ميكردند. چند سالي است كه در مراسمهاي شيرينيخوران دفترهايي آماده ميكنند و همه اين شروط و قرارها در اين دفترهاي زيبا و خوش رنگ و نگار نوشته ميشود. اولين بار كه اين دفترها را ديدم با تعجب نگاهش ميكردم. در ظاهر زيبا به نظر ميرسيد و ايده جالبي بود. رفتهرفته كه به عمق مسئله فكر كردم متوجه شدم كه چندان هم ساده نيست و محتويات درون دفتر گاهي دردسرساز هم خواهد شد. وقتي به صفحات نگاه ميكني تفاوت چندان زيادي با سند عقد ندارد و دقيقاً همه شرايط و بندها شبيه هم است. نگاههاي متعجب از تجربه ملموسي ميگويم كه براي خودم اتفاق افتاد. در جشن بله برون يكي از پسرهاي فاميل وقتي بزرگترها شروع به حرف زدن كردند و دفتر را مقابلشان قرار دادند، بزرگتري كه وظيفه نوشتن و گذاشتن قرار و مدار را بر عهده گرفته بود با تعجب به دفتر نگاه ميكرد و به دليل تجربه چندين ساله در كارهاي حقوقي و آشنايي با قوانين در اولين جمله اعلام كرد كه اين دفتر بله برون است يا سند عقد؟ با توجه به جدي بودن فضا هر حرفي كه زده ميشد تأكيد ميكرد كه در دفتر قيد شود يا نه؟ اكثر بزرگترها با خنده ميگفتند:«هر حرفي كه ما ميزنيم كه لازم نيست آنجا نوشته شود، حالا انگار اجبار شده كه همه دفتر را سياه كنيم و پر شود.» با مطرح شدن هر حرفي اين حرف تكرار ميشد و همه با خنده ميگفتند وقتي عروس و داماد به توافق رسيدند لازم نيست چيزي تأكيد شود و در دفتر نوشته شود. بزرگتر نيز با خنده ميگفت: «وظيفهام را انجام ميدهم و تقصير من نيست، وقتي خطوط خالي دفتر را ميبينم وسوسه ميشوم كه مسئلهاي را در آن يادداشت كنم.» اين بنويسم و ننويسم در مورد همه مسائل تا پايان مراسم بود و همه يكصدا با خنده ميگفتند: «آقا ننويس وقتي دو طرف با هم به توافق رسيدند.» مشخص نيست بر چه اساسي اين دفترها كه در ظاهر زيبا اما باطناً مشكل آفرين هستند به چاپ انبوه رسيده و چه كساني نوشتههاي آن را به تحرير درآوردهاند. در همه دفترهاي بلهبرون مانند سند عقد يك جلد كلام الله مجيد، يك شاخه نبات و يك جام آيينه و شمعدان نوشته شده است. بعد از اين توضيحات چند خطي شروط نوشته ميشود. شرط يك، شرط دو، شرط سه و براي باقي شروط يك صفحه جا شده است. احساس هر كس در اولين نگاه اين است كه اين خطها حتماً بايد پر شود! مگر چند شرط و قرار براي چنين مراسمي ميگذارند؟ يك صفحه براي شاهدان يا گواه درنظر گرفته شده و امضاي عروس و داماد نيز در آن ثبت ميشود. همه چيز بسيار رسمي است و واقعيت اين است كه در اولين گام كمي دلهره و ترس به دل جوانان مياندازد. وقتي همه دم از سادگي و تسهيل ازدواج ميزنند باب شدن چنين رسم و رسومهاي جديدي چه معنا ميدهد. واقعاً جواناني كه بدون نوشتن اين دفترها ازدواج كردند، خوشبخت نشدند و زندگيشان خوب نيست. به نظر ميرسد به جاي اينكه اين دفتر و امثال اين موارد جديد به سهولت ازدواج كمك كند گاهي مانع از رسيدن جوانان نيز به همديگر ميشود. چه بسا خانوادههايي كه به خاطر همين شرط و شروط با مشكل مواجه شدند و يك دلخوري ساده و اختلاف نظر در مراسم باعث بر هم خوردن ازدواج شان شده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]