واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چشمانداز مذاكرات هستهاي نيويورك
با وجود اينكه اصل توافق در زمينه هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 به عنوان نقطه مشترك منافع اين هفت بازيگر به نظر ميرسد اما اختلافات ميان آنها در زمينه كم و كيف محورهاي باقيماندهاي كه بايد در متن برنامه اقدام مشترك يا توافق جامع گنجانده شود، هنوز هم «شدني بودن» توافق را در مظان گمانهزني نگه داشته است
نویسنده : دكتر نادر ساعد

با وجود اينكه اصل توافق در زمينه هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 به عنوان نقطه مشترك منافع اين هفت بازيگر به نظر ميرسد اما اختلافات ميان آنها در زمينه كم و كيف محورهاي باقيماندهاي كه بايد در متن برنامه اقدام مشترك يا توافق جامع گنجانده شود، هنوز هم «شدني بودن» توافق را در مظان گمانهزني نگه داشته است. روشن است كه علت اصلي باقيماندن طرفين در نقطهاي دور از توافق نهايي، رويارويي ديدگاههاي متفاوت يعني نبود درك مشترك در اين زمينههاست. گفتني است تأكيد تحليل حاضر بر رويكرد «درون متني» به توافقات هستهاي، به معناي رد رهيافت «فرامتني» به اين صحنه نخواهد بود.
بر اساس ديدگاه افراطي كه مختص به امريكاست و در گفتمان ايراني از آن به«زيادهخواهي» ياد ميشود، «حداكثر امتيازگيري» در برابر «كمترين امتيازدهي» به عنوان اصول توافق در زمينه مسائل محتوايي و اساسي را دنبال ميكند. ترجمه اين معيارها در مذاكرات جاري اين است كه اولاً در زمينه ظرفيت غنيسازي، ايران حتي در سطح زير 5 درصد نيز قادر به فعاليت عملي در حدي بيش از 4 تا 5 هزار سو نباشد. ثانياً امريكا «لغو» تحريمهاي يكجانبه اين كشور را به «تعليق» فروبكاهد.
اما ايران، نگاهي موازنهاي ميان نگرانيهاي غرب و حقوق خود را معيار تعيين جزئيات فني توافق هستهاي قرار داده است تا اصل بازي برد- برد نيز خدشه نپذيرد. به عنوان نمونه، برگردان اين نگاه در زمينه رآكتور آب سنگين اراك، آمادگي ايران براي بازطراحي قلب رآكتور با هدف به حداقل رساندن توليد پلوتونيوم بوده است. اما در مقابل، لغو همه تحريمهاي يكجانبه و چندجانبه نيز اصرار جدي ايران به شمار ميرود.
در حد فاصل اين دو نگاه، طرحهايي نيز بر مبناهاي ديگري كه گاه به يكي از آنها نزديكتر است، توسط ساير طرفين ارائه شده است. اما هنوز عدم اجماع بر سر هيچ يك آنها، نكته مسلم و تأييد شده است. به هر حال، اجماع در اين زمينه شرط توافق به شمار ميرود.
نكته مهم اين است كه در حال حاضر، هفت محور زير در انتظار توافق طرفين باقيماندهاند: ظرفيت غنيسازي ايران در دوره توافق جامع، رآكتور آب سنگين اراك، تأسيسات غنيسازي فردو، تحقيق و توسعه (به عنوان الزامات مرتبط با برنامه هستهاي ايران) و لغو تحريمها و آزادسازي درآمدهاي مسدود شده ايران به عنوان محورهاي الزام پذيري غرب و نهايتاً تعيين زمانبندي دوره اجراي توافق جامع.
تعدد طرحها در ارتباط با هر يك از محورهاي فوق مؤيد نبود وحدت ديدگاه و حتي نبود ديدگاه غالب در اين رابطه است. از همين رو است كه عملاً زيرساختهاي لازم براي توافق محتوايي (در نگاه فني و درون متني به توافق جامع) شكل نگرفته و اين امر تطويل مذاكرات را ناگزير مينمايد.
نكته ديگر اين است كه ميان محورهاي فوق نوعي اولويت از حيث منافع طرفين مذاكره وجود دارد. تأكيدهاي مكرر غرب طي هفتههاي اخير بر مسئله ظرفيت غنيسازي و همچنين تمركز ويژه بر آن در وين 6، نشاندهنده اين است كه اين مسئله، قلب توافق جامع است. از اين رو، توافق در زمينه ظرفيت غنيسازي به عنوان كليد گشايش قفل توافق جامع است. بالعكس هر اندازه اختلافات در اين زمينه جدي باشد، تحقق توافق با چالش بيشتري روبهرو ميگردد.
با اين حال، هنوز هم طرفين اصرار دارند بر «ادامه مذاكره» اصرار نمايند. با اين تفاوت كه ايران، بيشتر از طرفهاي ديگر خود را مصمم به توافق نشان ميدهد. ممكن است دليل اين امر، برجسته كردن خط مشي تعامل باشد به طوري كه از احتمال انتساب هرگونه اخلال در روند توافق به ايران كاسته شود اما «توافق نه به هر قيمت» به معناي آن است كه ايران حاضر به كوتاه آمدن از حقوق مسلم خود نيست. خوشبختانه محور سياستهاي اعلامي در اين زمينه، بر حقوق هستهاي متكي بوده است و نه حقوق اقتصادي. از اين رو شايد اين تأكيدها به منظور تغيير دادن محاسباتي صورت گرفته است كه غربيها بارها در زمينه تاثيرگذاري تحريمها بر مذاكرهپذير كردن ايران مطرحكردهاند.
در نهايت ميتوان گفت ميزان اصرار امريكا بر اين برآوردها در عمل، بستگي به طيف احتمالات تأثيرگذاري- تأثيرپذيري در قبل و بعد از مذاكرات و چراغهاي سبز و قرمزي دارد كه مقامات ديپلماسي طرفين به يكديگر ميدهند. از همين رو، رفتار و موضع ما قطعاً بايد به گونهاي باشد كه امريكاييها اين احتمال را جدي بگيرند كه با «وارد كردن فشارهاي زياد بر ايران، مذاكرات تحمل ناپذير ميشود». به نظر ميرسد سخنان رئيسجمهور طي هفته جاري از جمله در رژه نيروهاي مسلح خطاب به گزينههاي رفتاري غرب در مذاكرات آينده، كاركردي مثبت در همين راستا داشته باشد و اين پيامها، نبايد رها شود. در اين ميان، زيادهخواهي امريكا به عنوان اصليترين مانع فراروي توافق جامع است كه اين مقوله از نظر ساير طرفهاي مذاكراتي نيز به دور نمانده است. از اين رو، ايران نبايد در اين دور از مذاكرات خود را دست پايين احساس كند. واقعيت اين است كه اگر رويكرد دو وجهي امريكا يعني حداكثرگرايي در امتيازگيري و حداقلگرايي در امتيازدهي طي مذاكرات نيويورك تغيير نكند، احتمال تحقق توافق در مهلت باقيمانده در توافق وين بسيار تقليل خواهد يافت. از اين رو، ديپلماسي هستهاي ما نيز بايد تصوير شكننده مذاكرات در فضاي زيادهخواهي را براي ساير طرفهاي مذاكره دقيق نمايد. مذاكرات دوجانبه فرصتي ويژه براي همين كنشهاست. تصويرسازي از نقش مخرب رويكرد افراطي در مذاكرات و پيامدهاي آن بر تحقق نيافتن آنچه طرفين در مقدمه و نتيجهگيري توافق نوامبر 2013 مقرر نمودهاند، به معناي پشت پا زدن امريكا به نتايج تلاش مشترك ساير طرفهاي مذاكراتي و يكجانبهگرايي در اين عرصه است. قرار دادن روسيه و سايرين در برابر امريكا به ويژه در شرايط خاص و جديدي كه در ژئوپلتيك جهاني و منطقهاي شكل گرفته است، ضريب نيازمندي به انعطافپذيري مواضع و تعديل خط و خطوط ترسيم شده بر پايه حقوق هستهاي كشور را كاهش ميدهد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]