تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت فاطمه زهرا (ع):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829154368




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت هولناک یک بازمانده از کشتار دسته جمعی داعش


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
خدیر,داعش
روایت هولناک یک بازمانده از کشتار دسته جمعی داعش یک نوجوان عراقی که به دست گروه تروریستی داعش اسیر شده اما از اعدام دسته جمعی جان سالم به در برده خاطراتی را از نحوه مواجهه با این گروه تروریستی بیان کرده است.




نشریه فارن پالیسی خاطرات خدیر نوجوان 17 ساله عراقی را که از اعدام جان به در برده، منتشر کرده است. در این نوشته می خوانیم: روز 15 اوت، تروریست های نقاب دار داعش به روستای این نوجوان ،روستای کوچوKocho، واقع در 15 مایلی جنوب غرب شهر سنجار یورش برده و دستور دادند صدها نفر در تنها مدرسه روستا جمع شوند.آنجا آنها تلفن های همراه و اموال با ارزش - حلقه های عروسی، پول، پس انداز زندگی همه را گرفتند، همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد.آنها به روستاییان گفتند که نگران نباشید، همه آنها را به کوه سنجار می برند تا در کنار دیگر دوستان ایزدی خود ، که دینی باستانی دارند که از نظر داعش کفر است، باشند. خدیر که بانداژ سفید کثیف بر روی گردن دارد، می گوید: " ما شنیده بودیم که آنها ممکن است به روستا بیایند، اما واقعا باور نمی کردیم که بیایند." آنها به خدیر گفتند که او در بین اولین گروهی از مردان خواهد بود که روستا را ترک می کنند. موجی از آرامش او را فراگرفت. او به یاد می آورد. "من فکر کردم که شاید آنها آنقدر که ما فکر می کردیم بد نیستند." او و 20 مرد دیگر سواریک کامیون سفید شدند، از این که ازخانواده های خود جدا می شدند پریشان بودند اما امیدوار بودند که به کوهی، که هزاران نفر ازایزدیان از دست داعش به آنجا فرار کرده بودند، می رسند. حدود 10 دقیقه بعد، کامیون در وسط یک دشت ، که در آن دو مرد دیگر با مسلسل منتظر بودند، متوقف شد.خدیر ناگهان متوجه شد که آنها اصلا به کوهستان نمی رفتند. او می گوید" آنها ما را مجبور کردند برای مرگ بنشینیم". او هرگز چشم یکی از جلادان را فراموش نمی کند، تنها بخش از صورت او که با پارچه سیاه پوشیده نشده بود، به نظر می رسید لبخند می زد. چشم همه مردان بسته شد و همه را مجبور کردند زانو بزنند. ، به یاد می آورد: «آنها به ما گفتند" این پایان راه است ". "سپس صدای شلیک آمد" . او صدای شلیک را شنید، و مردان دیگر یک به یک روی زمین افتادند، بعضی جیغ می زدند و ناله می کردند. خدیر می گوید: "من فکر کردم همه چیز تمام شد." او در گردن خود درد داغی احساس کرد و به زمین افتاد. گلوله میلیمتری از کنار گردن او گذشته و گردن او را خراشیده بود. او وانمود کرد که مرده است تا این که مردان به کامیون برگشتند و رفتند. دو ساعت یا بیشتر بعد، خدیر برخاست و دید همه مردان دیگر ، از جمله پسر عمویش، مرده اند به جز یکی از همسایگان که پایش آسیب دیده بود. او می گوید:" ما فقط یک گزینه داشتیم،". "باید فرار می کردیم." بنابراین ساعت ها پیاده راه رفتند تا این که به یک روستای سنی نشین همسایه رسیدند که آنجا به آنها فقط آب دادند و به آنها گفتند آنجا را ترک کنند. خدیرمی گوید "من می توانم بگویم که آنها می خواستند به ما کمک کنند "اما در این کشور کسی به کسی اعتماد نمی کند." خدیر و همسایه زخمی اش چند ساعت راه رفتند و در نهایت به کوهی رسیدند که در آنجا مبارزان کرد سوریه آنها را از مرز به سوریه بردند. آنها به مدت دو شب در آنجا ماندند. یک روز بعد، راهی شهر دهوک، در کردستان عراق ، شد که خواهر و دامادشان از ترس آمدن داعش به سوی شهرشان از اوایل ماه اوت در آنجا ساکن شده بودند. خدیرابتدا آنها را بخاطر این که بیش از حد محتاط بودند مسخره می کرد، اما حالا او می گوید دوست دارد همه کار بکند تا زمان را به عقب برگرداند و تمام خانواده خود را مجبور کند با آنها بیایند. خدیر به همراه خواهر و دامادشان در حال حاضر در اردوگاه پناهندگان "خانکه" ، جدید ترین اردوگاه آوارگان عراقی زندگی می کنند. خانواده او در یک چادر کوچک که با فضای بازی که آنها در کوچو برای کشاورزی استفاده می کردند،فاصله فراوانی دارد، زندگی می کنند. در حال حاضر منطقه کردستان عراق میزبان بیش از 850000 نفر آواره عراقی است. سرنوشت چهار برادر و پدر خدیر نامعلوم است، اما می گوید او پذیرفته است که آنها مرده اند. بزرگترین ترین برادر او به تازگی از دانشگاه موصل فارغ التحصیل شده بود ،او اولین نفری در خانواده خدیر بود که مدرک آموزش عالی دریافت می کرد. هدیله خواهر خدیر می گوید " قرار بود او فرد مهمی بشود" تا سه هفته پیش، آنها فکر می کردند مادر و پنج خواهرشان هم مرده اند. اما یک روز صبح آنها تماسی سراسیمه از خواهر 19 ساله خود، بدیعه، که او هم در کوچو Kocho زندگی می کرد. هدیله می گوید "این بهترین و بدترین تماس بود، اول به ما امید داد، اما بعد ترس زیادی در ما به وجود آورد. " بدیعه به آنها گفت که بیش از حد از مرگ می ترسند: او و خواهرانش، همراه با مادرشان و 40 زن دیگر از روستا ، توسط داعش در یک ساختمان در تلعفر، یکی دیگر از شهر های تحت کنترل داعش نگهداری می شوند، . یکی از آنها موفق شد پنهانی به تلفن همراه دسترسی پیدا کند. بدیعه با لحنی آرام و پر از ترس صحبت می کرد به آنها گفت که در حال حاضر حالشان خوب است، اما نمی داند آیا آزاد خواهند شد یا نه و کی آزاد می شوند. سپس او به آنها اصرار کرد ازسرنوشت برادران دیگر او و پدرش به او خبر بدهند، اما آنها خودداری کردند. شوهر هدیله می گوید "آخرین چیزی که او گفت این بودکه« با این شماره تماس نگیرید، آنها ما را می کشند، ". "و سپس او گوشی را گذاشت." از ْآن به بعد آنها چندین بار صدای او را شنیده اند، اما تنها در فواصل شتاب زده 10 ثانیه ای که سوالات زیادی را برای آنها به وجود آورده است. از وقتی که داعش به کوچو حمله کرده، شکست های قابل توجهی را متحمل شده است. حملات هوایی آمریکا و ترکیبی از نیروهای کرد و دولتی عراق توانستند محاصره سنجار را بشکنند، و از بحران انسانی جلوگیری کرده ، و همچنین سد استراتژیک موصل را پس بگیرند. با این حال، هنوز هم بسیاری از این منطقه که در حمله ماه اوت به تصرف داعش درآمد تحت کنترل داعش است. پسر 17 ساله، در حال حاضر عبوس و آسیب دیده، با حسرت از روستای خود صحبت می کند، - از بوته های گوجه فرنگی که خود کاشته ، از اتاق نشیمن که در آن با برادر بزرگتر خود بازی می کرد، آشپزخانه ای که در آن مادر هر روز صبح برای آنها چای درست می کرد. اما او حاضر به بازگشت نیست. "خدیر می گوید: همه مرده اند ،روستایی وجود ندارد."


شنبه 29 شهریور 1393 14:47    بازدید:103





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن