واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: "این حسین توست" که در«رستاخیز»قربانی میشود!
بی تدبیری در قیمت گزاف بلیت فیلم رستاخیززهی تعجب و تأسف از این تدبیر مادی در سایه فیلمی که بناست علقه های قلبی و تعلقات عاطفی و ذخایر ایمانی همین مردم شیفته و واله اباعبدالله(ع) را به تاراج هالیوودیاش برد!
به گزارش فرهنگ نیوز، سالها پیش وقتی سخن از فیلمی به نام «رستاخیز» به میان آمد که بنا بود درباره قیام عاشورا باشد و تصویری سینمای از این واقعه مهم تاریخ اسلام را روایت کن، شور و شوقی زائدالوصف در دل همه محبان حضرت اباعبدالله(ع) پدیدار شد و درعینحال البته این نگرانی طبیعی و حساسیت قابلفهم و قبول هم به وجود آمد که آیا این فیلم در هیئت و قامتی بنا خواهد شد که حداقل تناسبها را با صاحبنام و محور مضمونش داشته باشد؟
شوقی که بر بادرفت؛ انتظاری که به شب رسید!
آن روز اما همه ما خوشحال بودیم از اینکه سینماگری ایرانی آستینهای همت را بالا زده و بنا دارد از غرقاب ابتذال و مرداب استهجانی که سینمای دهههای اخیر ایران را در برگرفته، بیرون بزند و داشتههای هنر هفتم ایران را با تمام وجود در خدمت به منصه ظهور رساندن یکی از برترین و بهترین و ماندگارترین جلوههای هستی فراخواند: عاشورا و کربلا.
این انتظار به پایان رسید پس از چندین سال؛ و حالا «رستاخیز» یا همان «قربانی» یا نام انگلیسیاش «حسین؛ آنکه گفت نه» بناست با اکرانش، داغی را تازه کند که پس از اکران جشنوارهای این فیلم «ناجوانمردانه»- خواهم گفت چرا- بر دل دوستداران مکتب تشیع و عاشقان اباعبدالله(ع) برجای گذاشت.
رستاخیز، فیلم غیرقابلدفاعی است؛ فیلمی پر از تردید و تردد؛ فیلمی که هیچ ربط و نسبتی با حس و حال شیعی ما ندارد و تنها گویا ادای دینی است به خاستگاه سیاسیاش و البته تکنولوژی و سمپاتی مخاطبان امروز هالیوود!
فیلمی که در ساختار و محتوا مملو از ایراد و اشکال است
نقصانها و ایرادهای فیلم چه در ساختار و ویژگیهای سینما ورزانه و چه در مفهوم و مضامین منتشر و مستتر در آن به چشم میخورد. میتوان آنها را ردیف کرد و حداقل سرفصلهایش را اینگونه برشمرد:
فیلم مبتلابه مجموعهای از انحرافات تاریخی ریزودرشت است؛ از تصویرگری غلط بکیر ابن حر تا واقعه به شهادت رسیدن حضرت علیاصغر؛ از نوع تصویرگری و آرایش سپاه امام(ع) تا شخصیتپردازی و روند حرکت معنوی و تاریخی بزرگانی همچون حر ابن یزید ریاحی.
فیلم، در برخی عناصر رواییاش، مبتنی بر ایدهها و انگارههای خودساخته و پرورشیافته ذهن نویسنده است نه متن تاریخی؛ مثل رابطه عاشقانه و عشق زمینی میان دو شخصیت زن و مرد فیلم.
پرداخت سینمایی اثر بهشدت وامدار هالیوودیسم ارتجاعی و سنت فیلمهای آمریکایی است؛ از نوع فیلمبرداری گرفته تا ریتم و اساساً متریال فیلم.
فیلم، حس و حال شیعی ندارد؛ گویی نه امام حسین(ع) اش شیعی است و نه اصحابش. وقتی نشانی از حس شیعی و حال معنوی در فیلم مدعی عاشورا نیست! این «حس و حال» اتفاقاً نکته مهم و بلکه مهمترین عنصری است که فیلم میتوانست با ایجاد آن، بار عاطفی، اعتقادی و حتی مخاطب گرایی درستش را تضمین کند.
نوع تصویرگری رستاخیز از واقعه عاشورا، با پرداختی خیرهکننده در وجوه سینماگرانه، از طراحی دکور و چهرهپردازی گرفته تا موسیقی و سایر عناصر و ادوات سمعی و بصری سینمایی، همگی در خدمت آن حس هالیوودی است تا نمایهای از حقیقت عاشورایی.
و در این میان شاید مهمترین و حساسترین موضوع تصویرگری چهره حضرت عباس(ع) باشد آنهم با حضور جوان نا بازیگری که بیشتر به مانور در خیابان جردن تهران میآید تا ایفای نقش قمر بنیهاشم! بهراستی از جناب درویش باید پرسید این خبط و خطای فاحش از کجا آب میخورد؟! اینهمه تأکید مراجع عظام در باب حرمت -و حداقل احتیاط- درباره چنین نقشآفرینیهایی، باید به اینجا منجر میشد؟
هزینههایی که بانام کربلا، صرف وهن عاشورا میشود!
فیلمی با این هزینه گزاف و تکاندهنده با کشاندن برجستهترینهای موسیقی و دکور و تدوین و... جهان، به محصولی منتهی میشود که نتیجهاش خدشهدار شدن باورهای شیعی و ذخایر فکر معنوی عالم تشیع است.
درست است که فیلم در روایت تاریخیاش مملو از اشتباه است؛ در تصویرگری اصحاب و دیگر شخصیتهای واقعه، بیهویت و حتی فانتزی و مضحک است- اشاره به ایفای نقشی تاریخی با بازی بهنام تشکر(!)- در حس و حالش، هیچ ربطی به ذائقه و بارقههای ایمانی هزار و چهارصدساله شیعه ندارد و... اما چرا دیگر باشخصیتی بینظیر و بیبدیل همچون عباس(ع) که سررشته مهر و محبت و ایمان و اعتقاد میلیونها دل در دست اوست، چنین جفایی روا می دارد؟!
حکایت بلیتهای سیزده هزارتومانی!
از اینها که بگذریم- میتوان گذشت آیا؟- میرسیم به تدابیر تبلیغاتی و تمهیدات گیشهای فیلم که گویا بلیت سیزده هزارتومانی، یکی از آنهاست. چیز بعیدی هم نیست؛ صاحب فیلم میداند که مردم ایران و بلکه شیعیان و همه اهالی دنیا آنقدرها با این نام- حسین- عجین و دمخور و وابسته و نسبت به آن حساسیت دارند که حاضر شوند بابت یک فیلم پرخرج و پرسروصدای چندساعته درباره او، چند هزارتومانی بیشتر از سایر فیلمهای سینمایی، هزینه کنند.
اما زهی تعجب و تأسف از این تدبیر مادی در سایه فیلمی که بناست علقه های قلبی و تعلقات عاطفی و ذخایر ایمانی همین مردم شیفته و واله اباعبدالله(ع) را به تاراج هالیوودیاش برد!
اداواطوارهای سیاسی فیلمی که بنا بود حسینی باشد!
ناگفته نماند که فیلم از اداواطوارهای شبه سیاسی کارانه هم تهی نیست؛ عنوان «سران فتنه» برای امام(ع) ویارانش برای چیست؟! یا پرچم «سبز» رنگ سپاه حضرتش!
اینها همگی در کنار زمختی و لختی و بیهویتی تصاویر متحرکی که نام و علامت حسین(ع) را به یدک میکشند اما در متن و بطنشان، روح و روان شیعی نماد و نمودی ندارد، میشود همان «قربان»ی که به نام «رستاخیز» به خورد عشاق «حسین»ی داده خواهد شد «که گفت نه»!
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]