واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تابلوهای اخطاری در مسیر بندگی
1. خداوند از همان موقع که به شیطان بعد از رانده شدنش چک سفید می داد، (که تا قیامت هر غلطی خواست بکند) به فکر تک تک بنده هایش هم بود و اگر به شیطان قدرت نفوذ در قلب آدم را داد، در عوض خودش همه امکانات را برای پشت گرمی بهترین مخلوقش بسیج کرد تا پشت شیطان را به خاک بمالد. یکی از جلوه های این عنایت و خاطرخواهی خدا تلنگرهایی است که به موقع نصیب بنده هایش می کند تا حواسشان را جمع کنند و خطا نکنند. تلنگرها، هشدارها و هشیارباشهایی هستند که به صورت های مختلف در لغزش گاهها و موقعیتهای گناهخیز پیش چشم آدم خود را نشان می دهند و حقایق را یادآوری می کنند. این چیزی است که هر کدام از ما می تواند کاملاً درک کند و نمونه هایی از آن را در زندگی خود بیابد البته اگر چشم ها باز باشد چراکه دور از جان شما، بعضی ها نه که سر طناب را داده اند دست شیطان، دیگر نیازی به نگاه کردن و مراقب بودن ندارند! آنها چشم بسته جوری با مهارت تمام همه موانعی را که خدا کار گذاشته است رد می کنند که خود شیطان دهنش باز می ماند. 2. گاهی که به گناه نزدیک می شویم یا نزدیک است که نزدیک بشویم با مانع تراشی های خدا روبه رو می شویم. انگار که خدواند به همه اجزای عالم دستور بدهد: بگیریدش، جلویش را بگیرید نگذارید برود، ماشینش را پنجر کنید، برق خانه شان را قطع کنید یک مزاحم بفرستید سراغش و از این قبیل و البته سر آخر حق انتخاب و اختیار کامل از آن شماست! خدا فقط تلنگر می زند تا فضای ذهن ما را که ممکن است با وسوسه ها و توجیه های شیطان قبضه و کاملاً آماده گناه شود به هم بریزد و فرصتی هر چند اندک به وجود بیاورد تا برای یک لحظه هم که شده سر جایمان بایستیم و درباره کاری که داشتیم انجام می دادیم فکر کنیم. به گفته قرآن آنچه که به یوسف نشان داده شد* برای یوسف یک برهان الهی بود. برهان یعنی دلیل محکم و قطعی که جای شک هم باقی نمی گذارد. این که یوسف چنین دلیل سفت و سخت و نشانه تأثیرگذاری را درک کرد خودش نشان دهنده بزرگی روح یوسف و وجود ملکه عصمت در این پیامبر خداست! 3. هشدارها و تلنگرهای خداوند همیشه و همه جا هستند اما نسبت و شرایط و موقعیت ها و درجه ایمان و تقوای اشخاص متفاوت هستند. همان طور که عکس العمل اشخاص گوناگون هم در برابر این تلنگرها متفاوت است و چه بسیار اتفاق افتاده است که انسانی با دریافت و جدی گرفتن به موقع یک تلنگر از دل تاریکی به اوج روشنایی رسیده و از بدبختی نجات پیدا کرده و برعکس! بعضی ها به تلنگرهای اساسی و سهمگین نیاز دارند به یک تنبیه حسابی و معلوم هم نیست که نتیجه بدهد. بعضی ها هم از نشانه های کوچکی پیام های بزرگ دریافت و راهشان را پیدا می کنند. اینها کسانی هستند که از قبل خودشان را آماده کرده اند. مثل قضیه همان آئینه معروف که وقتی تیره باشد و چرک و پر از غبار، لامپ هزار وات هم که جلویش بگذاری چیزی پس نمی دهد ولی وقتی تمیز و پاکیزه شد کورسوها را هم باز می تاباند حالا تصور کنید آینه دل کسی محدب باشد آن وقت نورهای گوشه و کنار را هم به میان می کشد. یعنی همه چیز به ظرفیت و وضعیت روحی طرف (جهنم) بستگی دارد که در مقابل نشانه های خدا چه نشان می دهد. حالا به حضرت یوسف(ع) فکر کنید و جاهای هیجان انگیز قضیه!به گفته قرآن آنچه که به یوسف نشان داده شد* برای یوسف یک برهان الهی بود. برهان یعنی دلیل محکم و قطعی که جای شک هم باقی نمی گذارد. این که یوسف چنین دلیل سفت و سخت و نشانه تأثیرگذاری را درک کرد خودش نشان دهنده بزرگی روح یوسف و وجود ملکه عصمت در این پیامبر خداست! 4. این هنر یوسف و همه انسان های زرنگ است که خود را از قبل برای همه امتحان ها آماده کنند و دائماً مراقب باشند تا تلنگرها و نشانه های الهی را که جلوه ای از یاری خداوند هستند مغتنم بشمارند و با تصمیم گیری های شجاعانه و به موقع از مهلکه ها جان سالم به در ببرند. یوسف در خلوت زلیخا خدا را دید و به زلیخا حتی نگاه هم نکرد. * وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِه لَوْ ل أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ... (یوسف، 24) نویسنده: محمدحسین شیخ شعاعیجهرمی زاده_گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]