تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798271201




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره مادر شهید نورایی به مناسبت سالروز جمعه‌ سیاه « علی‌محمد» برای نماز به میدان ژاله رفت و دیگر بازنگشت/ آخرین دیدار در پزشکی قانونی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خاطره مادر شهید نورایی به مناسبت سالروز جمعه‌ سیاه
« علی‌محمد» برای نماز به میدان ژاله رفت و دیگر بازنگشت/ آخرین دیدار در پزشکی قانونی
مادر شهید علی‌محمد نورایی را وقتی دیدم که بیماری فراموشی گرفته بود و علی‌محمد و ماجرای شهادتش تنها خاطره‌اش از این دنیا بود.

خبرگزاری فارس: « علی‌محمد» برای نماز به میدان ژاله رفت و دیگر بازنگشت/ آخرین دیدار در پزشکی قانونی



سایت رویکرد نوشت: این قطعه‌ای که این‌روزها و این سال‌ها چنین آرام و بی‌صداست، همیشه این طور نبوده، روزهایی صدای ضجه و طبل و تانک از این قطعه، رو به آسمان بلند بوده است، روزهایی در 36 سال پیش. بی‌دلیل نبود که حضرت امام خمینی(ره) پس از بازگشت به ایران مستقیم به اینجا سرزد به قطعه‌ی شماره‌ی 17 در بهشت‌زهرا. کودکانی که آن روز متولد شده‌اند حالا 36 ساله‌اند و مردانی که در 36 سالگی بر خاک افتادند در همان سن مانده‌اند و دیگر پیر نشده‌اند، مردانی مثل «علی‌محمدنورایی». خانه‌اش در محله‌ی 17 شهریور بود. مادرش را وقتی دیدم که بیماری فراموشی گرفته بود و علی‌محمد و ماجرای شهادتش تنها خاطره‌اش از این دنیا بود که در این دنیا جز یک دختر و یک پسر دیگر چیزی نداشت شوهرش سال‌ها پیش از دنیا رفته بود و او با کار سخت فرزندانش را بزرگ کرده بود و حالا دیگر پسری هم نداشت. در ورودی خانه عکس بسیار بزرگ سیاه‌وسفیدی بود که علی‌محمد درآن لبخند می‌زد... از ابتدای صحبت ما با خواهر علی‌محمد، مادر بی‌صدا نشسته بود اما وقتی نام علی‌محمد آمد سکوتش را شکست و رو به من گفت:« علی‌محمد نورایی، شما می‌شناختیش؟ چشماش سبز بود!» علی‌محمد تازه ازدواج کرده بود بچه‌ی معروف محل بود آن‌قدر که صورت زیبایی داشت. روز 17 شهریور گفت قرار است در میدان ژاله نماز بخوانند همسرش را خانه‌ی ما گذاشت و رفت و دیگر برنگشت. مادر گفت:« جمعه بود، با تیر زدن توی قلب بچه‌ام گفتند اصغر پاسبان زده» علی‌محمد را در بیمارستان مردم پیدا کردند وقتی داشتند او را به پزشک قانونی می‌بردند. مادر گفت:« سرخاک طبل می‌زدند، تانک آمده بود، علی‌محمد نورایی...دیده بودیش چشمانش سبز بود؟» پول تیر را گرفتند، عزادری سر خاک هم درست انجام نشد اما در محله‌ی آن‌ها همه عزادار علی‌محمد بودند مثل بقیه‌ی محله‌های تهران که عزادار دیگر شهدای برخاک افتاده بودند. خواهر بعد از این حرف‌ها زد زیر گریه و مادر هم‌چنان گریه می‌کرد. حالا مدتی است که مادر از دنیا رفته اما خاطره‌ی علی‌محمد و هم‌رزمانش در تاریخ ثبت شده است گرچه در قطعه‌ی شهدای 17 شهریور هیچ خبری نیست! ماجرا از آن‌جا آغاز شد که شاه در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش‌ها را دو گروه تجزیه‌طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می‌کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشه‌وری شراب می‌خورند و با کسانی که می‌خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه‌گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می‌شوند.» این سخنان آتش خشم مردم را شعله‌ورتر کرد تا جایی که پس از نماز عیدفطر روز 13 شهریور 1357 به امامت شهید مفتح، تظاهرات گسترده‌ای در تهران و سایر شهرها انجام شد و پس از راهپیمایی‌ها ادامه یافت تاجایی که سپهبد ناصر مقدم به دیدار شاه رفت و با ابراز نگرانی از راهپیمایی‌های مردم و با استناد به نظر کارشناسان ساواک و اداره‌ی دوم ارتش، دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهرها به دست آورد و دولت شریف امامی سرانجام در شامگاه روز 16 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کرد. با این اقدام فاجعه جمعه خونین 17 شهریور در میدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد. جمعه‌ای که قرار نماز آن در راهپیمایی روز 16 شهریور گذاشته شد جمعه‌ای که هیچ‌گاه آمار درست و دقیقی از تعداد شهدای آن اعلام نشد؛ جمعه‌ی سیاه.     مطلب فوق مربوط به سایر رسانه ها می باشد وخبر گزاری فارس صرفا آن را باز نشر کرده است بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/

93/06/17 - 19:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن