محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843975642
پرسپولیسی ها دست و پایم را بستند پرتم کردند روی نیمکت اما قلعه نویی من را برگرداند
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
قاضی؛
پرسپولیسی ها دست و پایم را بستند پرتم کردند روی نیمکت اما قلعه نویی من را برگرداند
مهاجم تیم فوتبال استقلال گفت: «قلعه‌نویی می‌گفت محمد من چیزهایی در تو می‌بینم که شاید خودت هم نمی‌بینی. من توانایی‌های تو را بهتر از خودت می‌شناسم.»
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، زلاتان ابراهیموویچ برایش محبوبی است که هرگاه توپ را زیراستوک‌هایش می‌بیند وسوسه گلزنی‌های بیشتر در وجودش به غلیان می‌افتد. روحش را گاهی در بدن زلاتان می‌بیند و خودش را با او قیاس می‌کند! جلوه‌هایی از بازیکن افسانه‌ای تیم ملی سوئد را در وجود خود می‌بیند و می‌کوشد اشل و نمونه کوچکی باشد از آن بازیکن نامدار. محمد قاضی باورهایی دارد؛ اینکه هنوز می‌تواند مرد اول خط آتش تیم ملی ایران و همان مهاجم آرمانی باشد که فوتبال ایران سخت جای خالی‌اش را احساس می‌کند. کارلوس کروش می‌خواستش اما نیمکت نشینی در پرسپولیس موجب محوش از تیم ملی شد.جام جهانی را هم از دست داد و تنها استقلال، باشگاه جدیدش را محلی برای رسیدن به آمالش می‌دید. شماره 11 که فصل قبل سخت گل می‌زد، در فصل چهاردهم به نرمی بیشتر گل می‌زند. هفت هفته، 3 گل و یک پنالتی. خودش می‌گوید چیزی نیست. شکسته نفسی می‌کند! همینطور ادامه دهد می‌تواند رقابتی شانه به شانه با اعجوبه برزیلی ادینیو داشته باشد و شاید آقای گل لیگ ایران شود. احتمالا تا قبل از این مهم دوباره دروازه‌های تیم ملی را هم به روی خودش باز می‌کند. آمار عجیبی در تیم ملی دارد. این اواخر هر گاه وارد ترکیب می‌شد یک کاری می‌کرد. بازی با بحرین، مقدونیه، اندونزی و فلسطین موید این ادعا است. محمد قاضی که امروز از تیم ملی دور است به همین زودی‌ها می‌تواند برگردد به آن ترکیب رویایی. رویا است دیگر چه کارش می‌شود کرد. می‌گویند به هرآنچه بیندیشی به دستش می‌آوری. قاضی اکنون می‌خواهد اینگونه باشد. مردی که می‌خواهد و می‌تواند. مردی که برای خواستن‌های بیشتر تلاش می‌کند. این مرد را گوشه ذهن خود داشته باشید... * در آسمان‌ها باید پیدایت کرد آقای قاضی. این روزها روی ابرها سیر می‌کنی! - (می‌خندد) هنوز که اتفاقی نیفتاده بخواهم خودم را روی ابرها احساس کنم. کار خاصی که نکردم. 3 گل زدم، یک پنالتی گرفتم. اینکه چیزی نیست. * شکسته‌نفسی می‌کنی؛ این خودش خیلی کار است. 3 گل، یک پنالتی و رسیدن به رتبه دوم جدول گلزنان و بازی‌های خوبت. - یک فکرهایی دارم که اینطوری شدم. چیزی توی مغزم است. دوست دارید بدانید؟ * با کمال میل. - می‌خواهم دوباره برگردم تیم ملی. نه اینکه برای استقلال انگیزه نداشته باشم. استقلال برایم خیلی مهم است اما تیم ملی چیز دیگری است. وقتی تصور می‌کنم که دوباره می‌خواهم آن پیراهن سفید رنگ شماره 11 را بپوشم لذت می‌برم. من هنوز به حقم در این فوتبال نرسیده‌ام. یک فصل را که کلا از دست دادم. فصل قبل هم تازه به استقلال آمده بودم و تا آمدم با شرایط تیم جور شوم بازی‌ها تمام شد. * اما در همین فصل تو برای استقلال 7گل در لیگ زدی و 4 گل هم در بازی‌های دیگر که در مجموع می‌شود 11 گل که همان عدد مورد علاقه‌ات است. - بله، 11گل زدم اما انگار برای اینکه دوباره به تیم ملی دعوت شوم کافی نبود اما خب، خدا را شکر. همین که به شرایط بهتر برگشتم خوشحالم. * در پرسپولیس اوضاع چندان جالبی نداشتی. دلیلش چه بود؟ - راستش من دوست ندارم دوباره برگردم به آن روزها و درباره زمانی که برای این تیم بازی کردم حرف بزنم. نمی‌دانم به نظر شما ضرورتی دارد که بخواهیم دوباره به عقب برگردیم؟ ! * اما این جزیی از زندگی ورزشی توست. پرسپولیس و محمد قاضی یک فصل را با هم تجربه کردند؛ که در نهایت تجربه خوبی نبود. - خوب نبود؛ بله اما قسم می‌خورم هر چه در توان داشتم برای پرسپولیس گذاشتم. این را صادقانه می‌گویم. هیچ وقت برای پرسپولیس کم نگذاشتم اما نتیجه‌اش شد آن عملکردی که من دیگر دوست ندارم درباره‌اش زیاد حرف بزنم. هر چه بود تمام شد. * با این وجود هواداران پرسپولیس چندان تو را سرزنش نکردند. کسی علیه‌ات شعاری نمی‌داد و روزنامه‌های این باشگاه هم آنچنان نسبت به عقد قراردادت با استقلال حساس نبودند. - می‌دانستند که محمد قاضی هر چه داشت گذاشت و رفت. من دیگر چه کاری می‌توانستم انجام بدهم که ندادم؟ یک فصل دست و پایم را بستند انداختند روی نیمکت گفتند برو گل بزن. چطوری؟ با کدام اعتماد به نفس؟ با کدام تمرینی که درونش رقابت باشد؟ استرس من آنقدر زیاد شده بود که نمی‌دانستم به استقلال بروم یا نروم. خودم را به سختی پیدا می‌کردم. * در آن شرایط که تو بازی‌های چشمگیری در پرسپولیس انجام نداده بودی امیر قلعه‌نویی آمد و دست گذاشت روی تو. بعد هم آن همه انتقاد شد. مدام به امیر قلعه‌نویی می‌گفتند این چه بازیکنی است گرفتید. روزهای سختی بود درست است؟ - من به خودم اطمینان داشتم و می‌دانستم اگر شرایط کار برایم فراهم شود می‌توانم خوب گل بزنم. آن روزهایی که شما می‌گویید را خوب یادم هست. رسانه‌ها از اینکه قلعه‌نویی سراغ بازیکنان پرسپولیس آمده بود انتقاد می‌کردند. آن طرفی‌ها هم از جذب بازیکنان استقلال انتقاد داشتند و کلا جو اینطوری بود. نمی‌شد کاری‌اش کرد. باید صبر می‌کردم تا لیگ شروع شود. لیگ که شروع شد آرام آرام انتقادها هم از بین رفت و من تا حدودی به شرایط ایده‌آل رسیدم. می‌دانید، اعتقاد سرمربی در این مواقع خیلی مهم است که امیر قلعه‌نویی به من اعتماد کامل داشت. * انتخاب استقلال می‌توانست یک تصمیم بد برای تو باشد. قطعا باید یک گارانتی برای موقعیت جدید که با آن روبه‌رو بودی از مربی می‌گرفتی. انتخاب استقلال می‌توانست یک تصمیم بدتر از رفتنت به پرسپولیس باشد و حتی از فوتبال محو شوی! - تصمیم سختی بود اما همانطور که گفتم آقای قلعه‌نویی به من اعتماد داشت. من قبل از اینکه به استقلال بیایم با امیرخان حرف زدم. حرف‌هایی که در انتخاب استقلال نقش بسیاری داشت. قلعه‌نویی می‌گفت محمد من چیزهایی در تو می‌بینم که شاید خودت هم نمی‌بینی. می‌گفت من توانایی‌های تو را بهتر از خودت می‌شناسم. می‌گفت خیلی‌ها تو را نمی‌شناسند و نمی‌دانند چه توانایی‌هایی داری. * این جملات کشش بسیاری بین تو و قلعه‌نویی ایجاد کرد. امیر معمولا از کسی زیاد تعریف نمی‌کند. - نگاه سرمربی خیلی مهم است. این حرف‌ها برای من امیدواری ایجاد کرد از طرفی باید جواب محبت‌های ایشان را می‌دادم که اول فصل پای من ایستاد و هر کسی بابت خرید قاضی انتقاد می‌کرد قلعه‌نویی محترمانه جوابش را داد و مدام می‌گفت من به قاضی اعتماد دارم. می‌دانید قلعه نویی من را از خاک بلند کرد. من روزهای خوبی نداشتم. روزهایی که همه‌اش ناامیدی بود. * جایگاهت را در تیم ملی از دست داده بودی و دیگر آن محمد قاضی پر سر و صدایی که یکی از گران‌ترین بازیکنان فصل دوازدهم بود، نبودی... - بله، فشار زیاد بود اما فصل سیزدهم که تمام شد من بهترین خرید استقلال شدم. نمی‌خواهم بگویم کاری کرده بودم. نه، اصلا چنین حسی ندارم اما واقعیت این است که میان خریدهای استقلال شرایط بهتری داشتم. فصل سیزدهم که با آن وضع تمام شد مدام در خلوت خودم می‌گفتم همه اینها به خاطر قلعه‌نویی است. فشار از روی من دیگر برداشته شده بود. * استقلالی‌ها هم آرام آرام با تو ارتباط برقرار کردند. شاید تو جزو معدود بازیکنانی هستی که از پرسپولیس به استقلال آمدی و توانستی محیط امنی برای خودت درست کنی. - رفتارم از همان روز که به استقلال آمدم حساب شده بود. حتی آن زمان که در پرسپولیس بازی می‌کردم حرفی علیه استقلال نزدم که هوادارانش ناراحت شوند. الان هم که برای استقلال بازی می‌کنم همیشه با احترام از هواداران پرسپولیس می‌گویم. آنها به من هیچ بدی نکردند اما من باید دیگر تصمیمم را می‌گرفتم. باید می‌رفتم جایی که آن فصل بد را جبران کنم که قرعه استقلال به نام من افتاد. من با جان و دل به استقلال آمدم. یعنی درونم به خودم قول دادم که حالا باید برای موفقیت استقلال تلاش کنم. این رسم خوبی است که یک فوتبالیست به پیراهنی که تن می‌کند عرق و دلبستگی داشته باشد. * بیشتر توجه امیر قلعه‌نویی وقتی تو را خرید روی فیزیکت بود. قلعه‌نویی اصولا اعتقاد زیادی به بازیکنان هم قد و قواره تو دارد. - مربی وقتی به یک بازیکن اعتقاد داشته باشد آن بازیکن هم سعی می‌کند تمام توانش را به کار بگیرد. همینطور است. من در چشم‌های امیرخان می‌دیدم که چقدر به من اعتقاد دارد. از طرفی به کیفیت کار خودم هم ایمان داشتم. دراین شرایط به خودم می‌گفتم باید از کاری که می‌کنم لذت ببرم. از تمرینات سخت، از روزهای سخت و خیلی سختی‌های دیگر. گفتم باید از این شرایط لذت ببرم تا بتوانم هواداران استقلال را به لذت برسانم و روزهای خوبی را رقم بزنم. * الان دقیقا همان روزهایی است که فکرش را می‌کردی. می‌گویند انسان به هرچیزی که فکر کند به آن می‌رسد. همه اختراع‌های بزرگ و عجیب امروز دنیا در گذشته نوعی تخیل بوده اما به واقعیت پیوسته است. انسان حتی می‌تواند به تخیلاتش هم وجه حقیقی ببخشد. - گفتم که هنوز کاری نکردم. کارهای نکرده زیادی مانده که باید انجام دهم. * وقتی می‌گویی کارهای نکرده زیادی داری به این نتیجه می‌رسیم که شاید می‌خواهی آقای گل شوی. زورت به ادینیو می‌رسد؟ - با ادینیو رفیقم. فصل قبل در بازی با مس کرمان دوتایی گل زدیم. آخر بازی آمد و گفت من تو را خیلی قبول دارم و کلی از من تعریف کرد. من به او گفتم که بازی‌اش را دوست دارم. بعد از من یک یادگاری خواست. پیراهنم را می‌خواست و من به رسم ادب پیراهنش را یادگاری گرفتم. الان پیراهن ادینیو دست من است و او هم پیراهن من را دارد. با هم رفیقیم اما سعی می‌کنم بگیرمش. * وعده‌ای که تو می‌دهی نیازمند تمرینات بیشتر است. الان در اوج هستی. 3 گل زدی، یک پنالتی گرفتی و شرایط به نفع تو است اما حفظ این شرایط هم کارساده‌ای نیست. - مراقب خودم هستم. تمرین می‌کنم و به موقع می‌روم خانه و استراحت می‌کنم. حواسم به خودم هست. می‌دانم دارم چه کاری انجام می‌دهم. من همیشه به خودم می‌گویم امروز تمام شد و فردا باید از امروز بیشتر تلاش کنی. این رمز کاری من است. روز بعد تلاش بیشتر نسبت به امروز. من قانع نیستم. اینطوری بار آمدم. نه اینکه زیاده‌خواه باشم. حقم را از این فوتبال می‌خواهم. * این هفت هفته‌ای که گذشته می‌تواند ملاک آمادگی تو باشد یا باید برای اینکه تحلیل مشخصی از شیوه بازی‌ات بدهیم صبر کنیم؟ - این هفت هفته به نظر من ملاک نیست. باید لااقل پنج، شش هفته دیگر هم بگذرد تا آن وقت بنشینم و خودم را ارزیابی کنم. یک مهاجم را با تعداد گل‌هایی که می‌زند ارزیابی می‌کنند. حتی تعداد پاس گل هم شاید چندان به چشم نیاید یا احیانا پنالتی‌هایی که می‌گیرد. مهاجم باید گل بزند. * فکر نمی‌کنی این ملاک باعث شود مهاجمان استقلال قدری خودخواه شوند؟! - تا حالا که دیدید اینطوری نبوده. من کلی گفتم. گفتم که بدانید وقتی دارید از یک مهاجم حرف می‌زنید تمام توجه‌تان معطوف به تعداد گل‌های زده‌اش است. این خیلی مهم است که مهاجم چند تا گل می‌زند اما در استقلال این وضعیت را نمی‌بینید. ما یک تیم هستیم که برای هم خودمان را فدا می‌کنیم. آمار این هفت بازی حرف من را تایید می‌کند. * درست می‌گویی. میان مهاجمان استقلال هماهنگی مطلوبی برقرار است. نمی‌دانم این هماهنگی را امیر قلعه‌نویی با دستورات تاکتیکی‌اش ایجاد کرده یا خودتان هم میل و رغبت خاصی به این هماهنگی دارید. - هم دستورهای امیر قلعه‌نویی تاثیرگذار بوده و هم خواست خودمان. شما بازی‌های ما را ببینید. آرش به سجاد پاس می‌دهد، سجاد به من پاس می‌دهد و ما دوتایی به آرش پاس می‌دهیم یا بازیکنان دیگر. اینجا منم منم وجود ندارد حتی به قیمت اینکه یکی مان فدا شود و گل‌های کمی بزنیم. الان در استقلال اتحاد خوبی میان مهاجمان وجود دارد. همه کیف می‌کنند از مهاجمان استقلال و دیگر بازیکنان. همه لذت می‌برند و من خیلی خوشحالم به خاطر این اتمسفر مثبتی که در قبال استقلال وجود دارد. * ابتدای فصل پیش‌بینی می‌شد که امیر قلعه‌نویی یکی از شما 3 مهاجم را از ترکیب اصلی بیرون بگذارد اما الان می‌بینیم که 3 تایی دارید کنار هم بازی می‌کنید. تا آخر فصل قرار است همینطوری پیش بروید؟ - به احتمال زیاد با همین 3 مهاجم ادامه می‌دهیم. البته ما فقط مهاجم نیستیم. در کارهای تاکتیکی و گروهی شرکت می‌کنیم. گاهی لازم باشد به دفاع هم کمک می‌کنیم و گاهی به خط هافبک. سلسله مراتبی کار می‌کنیم. فکر می‌کنم این استقلال خیلی لذتبخش است، اینطور نیست؟ * تعداد گل‌هایی که زدید این را نشان می‌دهد. بله، استقلال لذتبخش است. روح تیمی مطلوبی دارد. یک هارمونی دلپذیر که بیننده را جلب می‌کند. در همین بازی آخر شما مقابل نفت مسجد سلیمان ما اتحاد را در استقلال دیدیم. چرا راه دور برویم. خودت را مثال بزنیم که نیمه دوم حاضر شدی در خط دفاع بازی کنی. - امیر قلعه‌نویی بگوید برو درون دروازه بایست هم این کار را می‌کنم. حرفم را کاملا جدی می‌زنم. زمانی که نوجوان بودم دروازه‌بانی هم کردم. دفاع که چیزی نیست. می‌توانم دروازه‌بان استقلال هم باشم. در ذوب‌آهن هم هافبک چپ بودم اما مهاجم بودن چیز دیگری است. * اقتضای بازی با نفت مسجد سلیمان و دست خالی قلعه‌نویی درخط دفاع باعث شد پست بازی‌ات تغییر کند اما شکی نیست که امیر قلعه‌نویی نمی‌خواهد خودش را از داشتن چنین مهاجمی که خوب گل می‌زند محروم کند. گلی که در مسجد سلیمان زدی نشان می‌دهد زوایا را خوب می‌شناسی. در آن شرایط روزنه‌ها را چطور پیدا می‌کنی. اینها را تمرین کرده‌ای یا یک استعداد و شگرد ذاتی است؟ - تمرین که خیلی تاثیرگذار است اما اگر بخواهم به تاریخچه گلزنی‌هایم برگردم باید به دوران مدرسه اشاره کنم. آن زمان ما مدام گل کوچک بازی می‌کردیم. خودتان می‌دانید که گل زدن به آن دروازه‌های یک متری چقدر سخت است. باید یا خیلی تکنیکی باشی یا خوب روزنه‌ها را ببینی و سریع به سمت دروازه شلیک کنی. شاید باور نکنید اما من آن دروازه‌های کوچک را با سر باز می‌کردم. وقتی گل می‌زدم حس خوبی به من دست می‌داد درست مثل آن گلی که در مسجد سلیمان زدم. توپ میلیمتری از بغل دست دروازه‌بان رد شد و انصافا پاس آرش هم معرکه بود. چرخیدم، دیدم، شلیک کردم. * این کار را بارها کردی؛ چرخیدن‌های ناگهانی، یک نگاه سریع و بعد شلیک. - مهاجم باید زمان بندی را بفهمد. آن جلو وقتی صاحب توپ می‌شوی که دیگر وقت فکر کردن نداری. باید توپ را سریع شلیک کنی اما قبل از آنکه توپ را به سمت دروازه شلیک کنی باید خوب دروازه را آنالیز کنی، جای دروازه‌بان را هم همینطور و بعد براساس زاویه شدت لازم را به توپ بدهی. اینهایی که می‌گویم در صدم ثانیه اتفاق می‌افتد. یک وقت فکر نکنید برای همه کارها یک ساعت فرصت هست (می‌خندد و ادامه می‌دهد) بله، باید زرنگ باشی. * وقتی در بازی با نفت مسجد سلیمان رفتی دفاع این خصوصیت را در تو دیدیم. توپ که روی پایت می‌آمد سریع رد می‌شد. استرس داشتی؟! - هیچ استرسی نداشتم. شاید کمی هیجان زده بودم اما استرس نه. پژمان سمت چپ بازی می‌کرد و مشکل خاصی نداشتم. آنجا هم زیاد وقت نبود که توپ را نگه دارم باید سریع دور می‌کردم تا توپ به نفع ما بچرخد. در آن پست خیلی راحت بودم. دیدید که مسلط بودم و مشکلی ایجاد نشد. * تسلط چیز خوبی است اما به همین اندازه که تسلط خوبی داری باید ثبات هم داشته باشی. وقتی با حسرت از تیم ملی حرف می‌زنی به این نتیجه می‌رسیم که بخشی از این حسرت را شاید خودت به وجود آورده باشی. فکر نمی‌کنی بالا و پایین‌های این اواخر باعث شد پیراهن تیم ملی را از دست بدهی؟ - فصل قبل خیلی دویدم که کروش دعوتم کند. امیرخان هم در جریان انگیزه‌های من بود. به ایشان گفته بودم حقم است که با تیم ملی به جام جهانی بروم اما هر چه دویدم به تیم ملی نرسیدم. نمی‌دانم چه شد که در نهایت دیگر من را دعوت نکردند اما من این اتفاقات را می‌گذارم به حساب تعدد مهاجمان چون کروش خیلی به من اعتقاد داشت. اگر مساله دیگری بود هرگز من را آن اوایل که به تیم ملی آمده بود دعوت نمی‌کرد. حتما چیزی در من دیده بود که دعوتم می‌کرد. من هم روی همان مبنا تلاش می‌کردم جایگاهم را دوباره پس بگیرم. می‌دانستم خیلی سخت بود اما تلاشم را کردم. * درست زمانی تیم ملی را آرام آرام از دست دادی که هفته آخر حضورت در پرسپولیس را پشت‌سر می‌گذاشتی. - همینطور است. اگر آن هفته‌های آخر در ترکیب پرسپولیس بازی می‌کردم شانسم بیشتر می‌شد اما من را فرستاده بودند روی نیمکت. من آن روزها دیگر ناامید شده بودم. کاری هم از دستم برنمی‌آمد. اعتقاد مربی بود و من هم ناچارا با آن کنار می‌آمدم. یک خلأ جزیی در دعوت دوباره من به تیم ملی به وجود آمد که تا الان طول کشیده. می‌خواستم بروم جام جهانی که نشد. حالا تلاش می‌کنم بروم جام ملت‌ها... خدا کند دوباره به این لذت برسم. * در تیم ملی آمار خوبی داری. حوالی 11 بازی ملی انجام دادی و احتمالا پنج یا شش گل هم زدی. - همین حدودها است. من همیشه سعی کردم بازیکن موثری برای تیم ملی باشم و امیدوارم در لیست جدید تیم ملی باشم. * دور از ذهن نیست که دوباره به تیم ملی دعوت شوی بخصوص اگر روند گلزنی‌هایت ادامه پیدا کند. - موقعیت استقلال هم برایم مهم است. گفتم که دوست ندارم به خاطر بالا رفتن تعداد گل‌هایم تیم لطمه بخورد. هر چه خدا بخواهد. تا ببینیم قسمت چه می‌شود. ایران ورزشی 109
۱۶/۰۶/۱۳۹۳ - ۱۱:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]
-
ورزش
پربازدیدترینها