تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816406168
حقایق تکان دهنده از خریدوفروش کلیه!
واضح آرشیو وب فارسی:قیمت روز: حقایق تکان دهنده از خریدوفروش کلیه!
  دستم یخ میکند. تصور اینکه، شغلی به عنوان «واسطه گری خرید و فروش اعضا» وجود داشته باشد، سنگین و دور از ذهن است. دوستداری گوش هایت را بگیری که نشنوی اما خودت هم خوب میدانی که واقعیتها را نمیشود با انکار تغییر داد.
باید آنقدر حوصله داشته باشی و منتظر بمانی تا عاقبت یکی شان را ببینی. بستگی به شانست هم دارد البته؛ ممکن است همان موقع ورود، بخت یارت شود و با یکی از صاحبان صدها شماره روی دیوار، چشم در چشم شوی یا اینکه مجبور باشی ساعتها صبر کنی تا بالاخره یکی بیاید، ماژیکی از جیبش بیرون بیاورد و با عجله چیزی روی گوشه خالی دیوار یا پست برق مقابل آن بنویسد و برود.
این بار، نیم ساعتی طول میکشد تا سوژه آرام آرام نزدیک شود. صورتش کشیده و استخوانی است. بیست و چندساله به نظر میرسد. کاغذ چهارتا را از جیبش درمی آورد و میچسباند روی پست برق.
سطح کاغذ، چند نوشته کم رنگ را میپوشاند. حالا عبارت نوشته شده با ماژیک شبرنگ سرخابی، بین آن همه دست نوشته کوچک و گاه کمرنگ، حسابی خودنمایی میکند. «26 ساله، O مثبت» با جمله تأکیدی که «به همه گروههای خونی میخورد» زیرش هم شماره موبایلی که با 0939 شروع میشود؛ یک شماره ثابت هم هست که اولش 55 است.
پسر جوان، تکه کاغذ مشابهی را برای اطمینان، روی دیوار روبهرویی هم میچسباند و چند دقیقهای کنار میایستد تا شاید عکس العملها را ببیند. «صاحب کلیه خودتان هستید؟» کمی جا میخورد؛ شاید انتظارش را نداشته که به این زودی مشتری برای کلیهاش پیدا شود. میپرسد: «دلال که نیستی؟!» فرصت، زیاد نیست.
ناچار است اطمینان کند. «مال برادرم است. سالم سالم. یک سیگار هم در عمرش نکشیده. قیمتش هم 30 میلیون تومان است.» میگویم: «زیاد نیست؟!» میگوید: «کم هم هست. عجله دارم وگرنه با قیمت بالاتر میتوانم بفروشمش. قیمت پایینش هم هست اما باید بروی توی نوبت. زندگی ات چقدر میارزد؟ به خودت نمیخورد مریض باشی. برای کسی میخواهی؟» میمانم جوابش را چه بدهم.
حالت صورتش جدی و چشم هایش آنقدر مصمم است که دلم نمیآید دروغ بگویم. میگویم خبرنگارم. بدون اینکه حرفی بزند، رویش را برمی گرداند که برود. «چرا میخواهی کلیه ات را بفروشی؟» دستش را بلند میکند به نشانه اینکه «برو بابا!» به سر خیابان میرسد و میپیچد به سمت پایین؛ میدان ونک و از آنجا احتمالاً سوار اتوبوسهای میدان راهآهن میشود و جایی همان حوالی که پیش شمارهاش 55 باشد، حتماً پیاده میشود.
باقی تصاویر را در ذهنم میسازم. روزهای بعد را که منتظر زنگ تلفن است و قرار و مدار با خریدارها که بینشان حتماً دلال هم پیدا میشود؛ چرا که گویی دلالها مشتریان ثابت این شمارهها هستند. این را وقتی میفهمم که با چند شماره تماس میگیرم؛ آنها که به نظر جدیدتر میرسند. اولش جوری برخورد میکنند که انگار با یکی از همان دلالهای سمج روبهرو هستند. «برای خودتان میخواهید؟» با این پرسش میخواهد حساب دستش بیاید که با چه کسی طرف است. مردد جواب میدهم: «برای یکی از اقوام.» بدون اینکه تغییری در لحنش ایجاد شود، میگوید: «مال یک جوان 24 ساله است. سالم و سرحال. A مثبت.»
حالا نوبت من است که بپرسم: «کلیه مال خودتان نیست؟!» صدایش خیلی مسنتر از 24 ساله به نظر میآید. از آن سوی خط، صدایی به گوش نمیرسد. تلفن را قطع کرده. قضاوت درباره اینکه آیا دلال بوده یا فروشنده، سخت میشود وقتی راه ارتباطت یک شماره تماس خط ایرانسل است.
کنار یکی از شمارهها نوشته بودند، «قیمت توافقی». آن سوی خط زن جوانی است که هرچه اصرار میکنم، قیمت نمیدهد. میگوید: «حضوری قرار بگذاریم دربارهاش صحبت کنیم.»
صاحب یکی دیگر از شمارهها، به قول معروف، صدایش آنقدر تابلوست که هرچقدر هم نا وارد باشی، میتوانی تشخیص دهی که معتاد است. کلیهاش را 10 میلیون تومان میفروشد. اطمینان دارم که به کمتر هم راضی میشود، البته اگر خریدار داشته باشد!
از بین صاحبان شمارهها، چندتایی با مشتریها به توافق رسیدهاند. یکی شان دختر جوانی است که با لحنی بیحوصله میگوید: « موجود نیست. فروخته شد!» و بلافاصله تلفن را قطع میکند. انتظار بیشتری هم نیست. از کسی که قطعاً به دلیل مشکلات مالی راضی شده تا عضوی از بدنش را بفروشد، نمیشود توقع لحن دوستانه داشت.
یکی دیگرشان مردی حدوداً سی و سه چهار ساله و با حوصلهتر است و در پاسخ اینکه، چقدر فروختید؟، با خوشرویی میگوید: «ما 45 تومان قیمت داده بودیم اما عاقبت با 35 تا راضی شدیم. آنها هم وضعی نداشتند. دار و ندارشان را فروخته بودند. دلم سوخت. گیر پول پیش خانه هستم. با 2 تا بچه و مادر و خواهرم که با ما زندگی میکنند، جایمان خیلی تنگ است. حالا یک آپارتمان رهن کردهام طرفهای نواب.»
جمله آخر را با ذوق میگوید؛ دلم میگیرد. در پایان مکالمه، شمارهای میدهد و میگوید: «با این آقا تماس بگیرید. آدم قابل اطمینانی است. به من هم خیلی کمک کرد. حق معامله هم زیاد برنمی دارد.»
دستم یخ میکند. تصور اینکه، شغلی به عنوان «واسطه گری خرید و فروش اعضا» وجود داشته باشد، سنگین و دور از ذهن است. دوستداری گوش هایت را بگیری که نشنوی اما خودت هم خوب میدانی که واقعیتها را نمیشود با انکار تغییر داد.
شماره را میگیرم. انتظار دارم آن سوی خط، صدای نخراشیده مرد سبیل از بناگوش دررفتهای به گوشم برسد؛ از همان آدمهای خلافی که در فیلمها هستند و همه ازشان میترسند. لابد چاقویی هم در جیب دارد که حساب کار دستت بیاید. تصوراتم با سه بوق ناقابل، به هم میریزد. دختری با صدای ظریف، جواب تلفن را میدهد. سراغ آقای مورد نظر را میگیرم. میگوید: «تشریف ندارند. امرتان را بفرمایید.» با تصور اینکه شاید همسر یا دختر، دلال کلیه است، با تردید میگویم: « برای کلیه تماس گرفتهام.»
«خرید یا فروش؟» «برای خرید» بدون لحظهای مکث میپرسد: «اسم، گروه خونی، شماره تماس» مردد میمانم و میپرسم: «خودشان تشریف نمیآورند؟!» انگار که حوصلهاش سر رفته باشد، جواب میدهد: «شما مشخصات و شماره تماستان را بگذارید، در صورتی که موردی پیدا شد، تماس میگیریم.» بهانه میآورم که حتماً باید با آقای فلانی صحبت کنم. صدای بوق ممتد... ارتباط قطع میشود.
کلیه فروشی، بیخ گوش انجمن
به میدان ولیعصر که میرسی سراغ خیابان فرهنگ حسینی را از هرکه بگیری، نشانت میدهد. اینجا همان جایی است که چشم امید بسیاری از بیماران کلیوی به آن دوخته شده است. «انجمن حمایت از بیماران کلیوی»، نامی آشناست برای آنها که درد بیمروت کلیه ناسازگار، امانشان را بریده و روزهایشان در رفت و آمد مسیر بیمارستان و دیالیز سپری میشود. اطراف دفتر انجمن هم تا چشم کار میکند، همان دیوار نوشتهها و آگهی هاست که بر سینه دیوار نشسته با انواع گروههای خونی که بیشتر متعلق به افراد جوانی است که عنوان ورزشکار، سالم و غیر سیگاری هم کنار برخی هایشان دیده میشود.
در هیاهوی خبری فروش کلیه به اتباع غیرایرانی، مریضهای همیشگی با دردهایشان انگار دیگر آن طور که باید به چشم نمیآیند؛ همانها که گاهی آنقدر عرصه را بر خود تنگ میبینند که به کل قید زندگی را میزنند. نمونهاش زهرای 22 ساله است که به مادرش با اشک و آه میگوید که دیگر حاضر نیست دیالیز کند و میخواهد بمیرد!
بیمارانی که به انجمن حمایت از بیماران کلیوی مراجعه میکنند، باید 8 میلیون تومان هزینه کنند تا بتوانند از اهداکننده کلیه بگیرند که این مبلغ به اهداکننده کلیه پرداخت میشود. زمانش هم دیگر بستگی به این دارد که چه زمانی اهداکننده پیدا شود و نوبت بیمار فرا برسد.
البته نرخ کلیه از این طریق، 9 میلیون تومان است که یک میلیون از سوی دولت به عنوان کمک هزینه پرداخت میشود و مابقی به عهده خود بیمار است. البته طبق توضیح کوتاهی که مصطفی قاسمی، رئیس انجمن حمایت از بیماران کلیوی در گفتوگو با ایران میدهد، قرار است بعد از بررسیها و جلسات در این رابطه، نرخ جدید اعلام شود.
قاسمی میگوید: «کلیه نرخ ندارد. قیمتها بیرون از این جا هم تا 70، 80 میلیون تومان و بیشتر میرسد اما بیشتر بیماران حتی برای همین مبلغ 8میلیون تومان کلی مشکل دارند و وسعشان نمیرسد و ما ماندهایم که اگر حتی یک میلیون به مبلغ فعلی اضافه شود، آیا قادر به پرداختش خواهند بود یا خیر.» رئیس انجمن حمایت از بیماران کلیوی توضیحات بیشتر را میگذارد برای بعد که نتیجه معلوم شود.
غروب همان روزی که زاغ سیاه فروشندگان بینام و نشان کلیه را چوب میزدم، دوباره رفتم و روبهروی بیمارستان فوق تخصصی شهید هاشمینژاد، ایستادم؛ آدمها در رفت و آمدند. مریضها با همراهانشان در حال ورود و خروج از بیمارستان هستند. بعضیهایشان هم تنها. یکی از همان مریضهای تنها، حالا ایستاده و مشغول خواندن دست نوشتههاست. نگاهش روی شمارهها میلغزد. تکه کاغذ جدید، چشمش را میگیرد. گوشی تلفنش را درمی آورد و شماره را سیو میکند. یاد صورت استخوانی پسر جوان میافتم. حالا حتماً به خانهاش رسیده؛ همان جایی که پیش شمارهاش 55 است.
منبع: ایران
1393/6/6
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قیمت روز]
[مشاهده در: www.gheymaterooz.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]
صفحات پیشنهادی
مفتی وهابی استفاده از عابر بانک را حرام اعلام کرد! / حقایق تکان دهنده از خرید و فروش کلیه! / آموزش رقص و موسی
اخبار فضای مجازی مفتی وهابی استفاده از عابر بانک را حرام اعلام کرد حقایق تکان دهنده از خرید و فروش کلیه آموزش رقص و موسیقی به جای فرهنگ اهل بیت ع در مهد کودک ها فاجعه است فروداضطراری هواپیمابه علت نزاع مسافران حمله عقربها به آب انار سر ذبحشده در دست زن داعشی قدبلندترحقایق تکاندهنده از خرید و فروش کلیه
حقایق تکاندهنده از خرید و فروش کلیهتاریخ انتشار چهارشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱ ۰۶ باید آنقدر حوصله داشته باشی و منتظر بمانی تا عاقبت یکی شان را ببینی بستگی به شانست هم دارد البته ممکن است همان موقع ورود بخت یارت شود و با یکی از صاحبان صدها شماره روی دیوار چشم در چشم شوی یاحقایق تکاندهنده از خرید و فروش کلیه |اخبار ایران و جهان
حقایق تکاندهنده از خرید و فروش کلیه صاحب یکی دیگر از شمارهها به قول معروف صدایش آنقدر تابلوست که هرچقدر هم نا وارد باشی میتوانی تشخیص دهی که معتاد است کلیهاش را 10 میلیون تومان میفروشد اطمینان دارم که به کمتر هم راضی میشود البته اگر خریدار داشته باشد کد خبر ۴۲۹۵۰۸ تسیدحسن خمینی: فرار مغزها تکاندهنده است
سیدحسن خمینی فرار مغزها تکاندهنده است اگر در جامعه ای جهل گسترش داشته باشد دو گروه مقصرند اولین گروه جاهلان هستند که به دنبال آموختن علم نرفته اند دومین گروه خود عالمان هستند که نادانان بی سوادان و جاهلان را مورد تعلیم قرار نداده اند کد خبر ۴۲۶۹۳۲ تاریخ انتشار ۲۸ مردادتصاویر تکاندهنده از واقعیت فست فودهای خوشمزه
تصاویر تکاندهنده از واقعیت فست فودهای خوشمزه کارشناسان در یک تحقیق بسیار منحصر به فرد حقیقت واقعی بخشهایی از بدن حیوانات مختلف را که از آنها در ساخت سوسیس کالباس و انواع ناگتها استفاده میشود نشان دادهاند تا به مردم جهان در خصوص مصرف این نوع فست فودها هشدار بدهند به گزارش پآمار تکان دهنده از عدم اشتغال در کشور
آمار تکان دهنده از عدم اشتغال در کشور طبق جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در هشت سال اخیر بیش از ۱۲ میلیون شغل در اقتصاد ایران از بین رفته است این میزان به اندازه ۵۶ درصد از کل مشاغل موجود فعلی است اقتصاد نیوز آخرین روز اولین ماه تابستان سالآمار تکاندهنده از بین رفتن شغل در دولت قبل
آمار تکاندهنده از بین رفتن شغل در دولت قبل طبق جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در هشت سال اخیر بیش از ۱۲ میلیون شغل در اقتصاد ایران از بین رفته است این میزان به اندازه ۵۶ درصد از کل مشاغل موجود فعلی است آخرین روز اولین ماه تابستان سال گذشته اسعكس تكاندهنده از کودک و پدر «داعشی»
روزنامههای استرالیایی تصاویری از کودکی حدودا هفتساله در حالی که سر بریده یکی از قربانیان گروه داعش را در دست گرفته است منتشر کردند این عکس متعلق به یکی از فرزندان خالد شروف شهروند استرالیایی لبنانی الاصلی است که ۳۱ سال پیش در استرالیا به دنیا آمد نام خالد شروف برای نخستین بناگفتههایی تکاندهنده از سقوط
ناگفتههایی تکاندهنده از سقوط کد خبر ۴۲۴۹۶۶ تاریخ انتشار ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵ ۴۹ - 12 August 2014 شهروند نوشت ماجرای تأسفبرانگیز سقوط ایران ١٤٠ نشان داد که سرعت اطلاعرسانی و اثر نفوذ خبرها در لایههای میانی جامعه تا چه حد میتواند بالا باشد به گزارش ایسنا در ادامه این گزارش مفیلم تکاندهنده گزارشگر سیانان از وضعیت ایزدیهای عراق
فیلم تکاندهنده گزارشگر سیانان از وضعیت ایزدیهای عراق بین الملل > خاورمیانه - ایوان واتسون گزارشگر سیانان موفق شده فیلم کوتاهی از وضعیت ایزدیهای گرفتار شده در کوهها را از درون یک هلی کوپتر آمریکایی تهیه کند لطفا منتظر بمانید ایوان واتسوآمار تکاندهنده از بین رفتن شغل
آمار تکاندهنده از بین رفتن شغل خبرگزاری پانا طبق جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی در هشت سال اخیر بیش از ۱۲ میلیون شغل در اقتصاد ایران از بین رفته است این میزان به اندازه ۵۶ درصد از کل مشاغل موجود فعلی است ۱۳۹۳ شنبه ۲۵ مرداد ساعت 10 21 در ادامهواقعیت تکاندهنده همبرگرهایخوشمزه +عکس
واقعیت تکاندهنده همبرگرهایخوشمزه عکس در یک طرح آزمایشی باورنکردنی اجزای واقعی همبرگرها به مردم جهان نشان داده شده است کارشناسان در یک تحقیق بسیار منحصر به فرد حقیقت واقعی بخشهایی از بدن حیوانات مختلف را که از آنها در ساخت سوسیس کالباس و انواع ناگتها استفاده میشود نشان دادآمارهای تکان دهنده از مصرف سوخت کشور
آمارهای تکان دهنده از مصرف سوخت کشور گاز طبیعی که به سوخت پاک معروف است حدود 70 درصد از سبد انرژی مصرفی در ایران را تشکیل میدهد در حالیکه سه میلیون خودروی گازسوز در ایران بیشترین رقم در جهان است خبرگزاری ایسنا گاز طبیعی که به سوخت پاک معروف است حدود 70 درصد از سبد انرژفیلم/ حقیقتی تکاندهند درباره نوشابه
فیلم حقیقتی تکاندهند درباره نوشابهتاریخ انتشار شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۹ ۳۰ دانلودچرا توسعهدهندهها، بیشتر روی iOS کار میکنند؟
چرا توسعهدهندهها بیشتر روی iOS کار میکنند به نظر میرسد که از نظر گرافیکی و طراحی رابط کاربری توسعهدهندهها وقت بیشتر برای اپلیکیشنهای iOS میگذارند یک پزشک کسانی که هر دو محیط اندروید و iOS را تجربه کردهاند میدانند که گستردگی و غنای اپلیکیشنهای iOS به میزان قابل تووضعیت تکان دهنده کودکان عراقی/ نونهالانی که فرش آنها سنگ است
بین الملل آفریقا و خاورمیانه متعاقب جنایات داعش وضعیت تکان دهنده کودکان عراقی نونهالانی که فرش آنها سنگ است منابع حقوق بشری آمار تکان دهنده ای از وضعیت کودکان در عراق پس از حملات گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام به مناطق شمالی این کشور منتشر کردند به گزارش خبرگزاری مهر بحقایقی شوکآور درباره گروه دولت اسلامی «داعش»
روزنامه هافینگتون پست در گزارشی زیر عنوان “۱۵ رقم شوک آور که همه را متوجه اقدامات داعش در عراق می کند حقایقی درباره گروه تروریستی دولت اسلامی در عراق و شام داعش منتشر کرد این روزنامه با بررسی وضعیت گروه تروریستی داعش نوشت که ۱۳ هزار کیلومتر مربعی که گمان می رود دولت اس-
گوناگون
پربازدیدترینها