واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲ شهريور ۱۳۹۳ (۰:۱ق.ظ)
جمهوري اسلامي: «نقش ارتش در بحران سياسي پاکستان»
به گزارش خبرگزاري موج،
بسم الله الرحمن الرحيم
پاکستان از 10 روز پيش با اعتراضات ضد دولتي تحت رهبري عمران خان، رييس حزب «تحريک انصاف» و طاهر القادري، رييس حزب «تحريک عوامي» وارد دور تازه اي از بحران سياسي شده است.
حزب تحريک انصاف در تازه ترين اقدام براي سرنگوني نخست وزير از مجلس اين کشور کناره گيري کرد. اين اقدام، يک روز پس از آن صورت گرفت که مجلس با درخواست مخالفان براي کناره گيري نواز شريف و همچنين انحلال مجلس مخالفت کرد.
مجلس، قطعنامه اي را به طور اجماع تصويب کرد و درخواست احزاب مخالف را مغاير قانون اساسي دانست.
عمران خان که يک چهره ورزشي است به همراه طاهر القادري، روحاني پاکستاني که ماه گذشته از تبعيد خود خواسته در کانادا بازگشت، از 23 مرداد ماه جريان اعتراضي را با هدف ساقط کردن دولت به راه انداختند. اين دو، هواداران خود را به تجمع در خيابانهاي اسلام آباد فرا خوانده و اعلام کردند يک ميليون نفر را به خيابانها خواهند کشاند ولي در عمل نتوانستند بيش از چند ده هزار نفر را گرد آورند.
طي چند روز گذشته آنها به درخواست هاي دولت براي مذاکره جهت رفع اختلافات اعتنايي نکرده اند و عليرغم هشدارهاي دولت، در منطقه موسوم به «منطقه قرمز» تجمع برگزار کرده و مجلس را به محاصره در آوردند.
ساختمان نخست وزيري، ديوان عالي کشور و ساختمان مجلس در منطقه قرمز قرار دارند. اين دو رهبر مخالف، همکاري و مذاکره با دولت را مشروط به کناره گيري دولت و برگزاري انتخابات جديد کرده اند، ولي دولت اين درخواست را نپذيرفته است.
شرايط حاضر و بحران سياسي جديد، بار ديگر نقش ارتش و احتمال دخالت مستقيم آنرا مطرح ساخته است، موضوعي که تاکنون عامل وقوع سه بار کودتا در پاکستان بوده است. برخي تحليل گران حتي چنين مطرح کرده اند که ارتش، پشت پرده اتفاقات اخير قرار دارد و اين، نظاميان هستند که دو رهبر مخالف را به تحرکات جديد تشويق کرده اند تا زمينه بازگشت خود به قدرت را فراهم سازند.
عمران خان و طاهر القادري از ابتدا چند هدف را براي اعتراضات خود مطرح کردند. يکي از اين موارد، فساد اقتصادي و اداري است. آنها، دولت نواز شريف را متهم مي کنند که نخواسته و يا نتوانسته با فساد مقابله کند. البته توجه به سابقه اين امر در پاکستان، اين موضوع را تأييد مي کند که فساد اداري در اين کشور پديده جديدي نيست و در گذشته نيز بوده و مخالفان، از اين موضوع به عنوان بهانه براي تحت فشار قرار دادن و حمله به دولت هاي قبلي استفاده کرده اند. هم اکنون نيز چندين پرونده فساد مربوط به سياستمداران سابق در دادگاه هاي اين کشور مطرح است.
ديگر دستاويز مخالفان براي فشار به دولت، موضوع ناامني و افزايش اقدامات تروريستي از جمله حمله چندي قبل به فرودگاه کراچي است. اين مسئله نيز با توجه به شرايط ويژه اجتماعي و سياسي، موضوع جديدي نيست و آنرا نيز بايد بهانه اي ديگر دردست مخالفان دانست. ولي در اين ميان، اتهام تقلب در انتخابات، مهمترين موضوعي است که دو رهبر مخالف بر آن تاکيد مي کنند و بر محور آن تبليغ کرده و شعار مي دهند.
مخالفان به خصوص عمران خان، نواز شريف را به تقلب در انتخابات ارديبهشت سال گذشته که باعث به قدرت رسيدن شريف شد متهم مي کنند. در آن انتخابات، اعلام شد حزب حاکم به رهبري نواز شريف 190 کرسي را در جمع ملي 342 عضوي، از آن خود کرده است و به حزب تحريک انصاف متعلق به عمران خان تنها 34 کرسي تعلق گرفت.
انتقادي که منتقدين بر اين ادعاي عمران خان وارد مي کنند، اينست که اولاً فاصله کرسي ها زياد است و ديگر اينکه چرا اين ادعا پس از گذشت بيش از يک سال از انتخابات اکنون مطرح مي شود؟
اما، طاهر القادري، بر ايجاد يک انقلاب همه جانبه در پاکستان تاکيد دارد.
طاهر القادري که رييس موسسه مذهبي «منهاج القرآن» نيز مي باشد و در بسياري از مراکز آموزش ديني نفوذ دارد ماه گذشته با شعار ايجاد انقلاب در نظام حاکم بر پاکستان به کشور بازگشت.
وي تهديد کرده است درصورت بي اعتنايي دولت به خواسته هايش، مجلس را توسط حاميانش تسخير خواهد کرد. اما بسياري از ناظران به تحرکات طاهر القادري نيز با ديده ترديد و شک مي نگرند و معتقدند وي با مراکزي، از جمله در ارتش مرتبط است.
ترديدي نيست که ارتش پاکستان وزنه سنگيني در معادله قدرت در اين کشور مي باشد و نظاميان به دليل اين جايگاه ويژه، همواره مترصد ورود به صحنه و قبضه کردن قدرت بوده اند. در اين نيز ترديدي نيست که ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان (آي اس آي) دل خوشي از نواز شريف ندارند. نواز شريف، پرويز مشرف، فرمانده سابق ارتش پاکستان و رئيس جمهور اسبق، را به جرم جنايت به محاکمه کشانده و هم اکنون پرونده قطوري براي وي در دادگاه مفتوح است.
نواز شريف همچنين در ابتداي کار خود تاکيد کرد که در اجراي سياستهايش، تنها به نظرات مجلس اهميت مي دهد که اين کنايه اي بود بر بي اعتنايي وي به ارتش.
نواز شريف همچنين هر چند ابراز نکرده است ولي با حمله اخير ارتش به وزيرستان شمالي سرکوب طالبان، با اين شکل، موافق نبوده و معتقد به مذاکره با طالبان بوده است.
اينکه ارتش مي خواهد سايه قدرت را در پاکستان حفظ کند و اين را به نواز شريف گوشزد نمايد دور از واقعيت نيست.
با توجه به اين امر، هر قدر اوضاع سياسي بحراني تر و به اصطلاح امنيتي تر باشد، توجيه براي حضور مؤثر ارتش در سياست و حکومت بيشتر فراهم مي شود.
ارتش در پاکستان، همچون چند کشور ديگر منطقه، از جمله ترکيه توانسته است جايگاه قدرت ويژه اي براي خود ايجاد نمايد.
در پاکستان اين ادعا که اگر ارتش نبود کشور هم نبود، دستاويز و بهانه را براي تحميل ارتش در صحنه سياسي ايجاد کرده است و در اين ميان وجود تهديد از سوي هند، اين بهانه را به شدت تقويت کرده است.
اين وضعيت، شرايط خاصي را در پاکستان سبب شده است که در آن، منافع ارتش و دولتمردان در تقابل با يکديگر قرار مي گيرد و در چنين فضايي، استقرار ثبات، آرامش و اراده ملي همواره دچار بي ثباتي و چالش است و بديهي است که تاوان اين جنگ قدرت پنهان را مردم با تحمل ناامني، بي ثباتي اقتصادي و هزينه تعويض پي در پي دولت ها مي پردازند.
در ماجراي کنوني نيز اين وضعيت و مولفه هاي آن کاملاً آشکار است.
نويسنده:جليل حسني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]