واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: راسل كرو با وجود زندگی پرحاشیهاش و رفتارهای غیرحرفهای كه در مقاطعی از خود نشان داده و گاه به خاطر آنها به زندان هم افتاده است، در حال حاضر... معیارهای بازیگری در هالیوود با معیارهای این حرفه در سینمای جهان تفاوتهایی دارد. مهمترین وجه ممیز این دو، اهمیت و تعیینكنندگی اقتصاد در سینمای آمریكاست. از این گذشته، با توجه به تعداد فیلمهای سینمایی كه در یك سال در آمریكا ساخته میشود، بازیگری عرصهای حرفهایتر از اروپا و آسیا قلمداد میشود، از آن رو كه یك بازیگر در سال با پیشنهادهای گوناگونی روبهرو است و فعالیت او بسیار پررونقتر و چشمگیرتر است از بازیگری كه در نهایت هر سال در یك فیلم حضور پیدا میكند. از دیرباز، یعنی درست از مقطعی كه سینما در آمریكا تبدیل به یك صنعت پولساز شد، بازیگران به مهمترین عامل در فرآیند تولید فیلم تبدیل شدند. به این ترتیب كه برخی بازیگران به دلیل محبوبیتشان میان مردم و تماشاگران، میتوانند تاثیر مستقیمتری در رونق صنعت سینما داشته باشند. بازیگر اولین عامل ارتباطی فیلم با تماشاگر است. با توجه به این كه سلیقه تماشاگران عام، كه حضور انبوهشان در سالنهای سینما، جهتدهنده و تعیینكننده دیدگاه، سلیقه و گرایش كلی فیلمهاست، پس خوشامد آنها از یك بازیگر میتواند دستاندركاران یك سینما را مجاب كند كه در این عرصه میتوانند تاثیرگذارتر باشند. كافی است به فهرست فیلمهای پرفروش تاریخ سینما نگاه كنید. از زمان جان وینها، همفری بوگارتها، جیمز دینها، مریلین مونروها و سوفیا لورنها تا امروز همواره این بازیگران مطرح و نامآشنا بودهاند كه در اقبال مخاطب به فیلمها نقش داشتهاند. حال ممكن است سازنده یكی از این فیلمهای بسیار پرفروش، كارگردان نهچندان مشهوری باشد. روایتهای گوناگونی از تاریخ هالیوود خواندهایم كه یك بازیگر مثل كرك داگلاس، در فیلمی مهم مثل «اسپارتاكوس»، این قدرت را داشته كه كارگردانی را تغییر دهد یا اختلاف میان بازیگران معروف فیلمها با كارگردانان، در اغلب مواقع به نفع بازیگران تمام شده است. چون نزد تهیهكننده یا كمپانی سازنده، اهمیت افراد به این برمیگردد كه تا چه اندازه میتوانند آنها را به هدف اصلیشان از ساختن یك فیلم نزدیك كنند. پس بیجهت نیست كه میبینیم دستمزد یك بازیگر درجه اول سینمای آمریكا، بسیار بالاتر از دستمزد یك كارگردان درجه اول این سینماست [البته این واقعیت در سینمای ایران نیز وجود دارد.] حال میتوان این روند را با اروپا قیاس كرد و متوجه تفاوت اساسی این دو نوع سینما شد. بازیگران خارجیاز زمان جنگ جهانی، سینمای هالیوود مركز نخبگان جهان شد. همچنان كه كارگردانان بزرگ غیرآمریكایی مثل چارلی چاپلین، آلفرد هیچكاك، جان فورد، بیلی وایلدر، میلوش فورمن، رومن پولانسكی، الیا كازان، آندره وایدا و دیوید لین شرایط فیلمسازی در این كشور را مهیاتر دیدند و به هالیوود عزیمت كردند، عدهای از برترین بازیگران تاریخ سینما نیز رمز پیشرفت خود را در این دیدند كه به آمریكا بیایند. به همین دلیل است كه وقتی با نامهای بزرگی مثل اینگرید برگمن، مارچلو ماسترویانی، سوفیا لورن، لارنس الیویه، آلن دلون، سیمون سینیوره، آنتونی هاپكینز، كیت وینسلت، نیكول كیدمن، شارلیز ترون، آنا مانیانی، گری الدمن و گونگ لی كه روبهرو میشویم متوجه میشویم كه اینان كه همواره ویترین سینمای هالیوود بوده و هستند، اصلا آمریكایی نیستند. یكی از این خارجیهای سرشناس راسل كرو است. او در سال 1964 در ولینگتن نورتآیلند در كشور نیوزلند به دنیا آمد. نام اصلیاش «راسلآیراكرو» است و تبار نروژی و مائوری دارد كه در استرالیا بزرگ میشود و از 6 سالگی با بازی در یك سریال تلویزیونی كارش را شروع میكند و اولین فیلمش را در سال 1992 بازی میكند. چند سال بعد به هالیوود میرود و در كنار نیكول كیدمن و نائومی واتس، تبدیل به سرشناسترین بازیگرانی میشوند كه از قاره استرالیا آمدهاند. بازیگر/ ستارهیكی از تفاوتهای مهم صنعت هالیوود با سینمای كشورهای دیگر جهان، این است كه سینما و فیلمها به شكل كالای تجاری ساخته و در معرض فروش قرار میگیرند. البته مقصود این نیست كه مثلا در كشورهای دیگر تماشاگران برای تماشای یك فیلم به صورت رایگان وارد سالن سینما میشوند، اما مقایسه كنید تعداد فیلمهایی را كه در هالیوود ساخته میشود و این كه در آمریكا چند سالن سینما وجود دارد و چقدر استقبال وجود دارد برای تماشای محصولات این كشور از سوی تماشاگران كشورهای دیگر. بنابراین سینما به عنوان یك كالای بینالمللی كه سودآوری هنگفتی دارد، نیازمند افرادی است كه بتوانند ضمانتی برای سرمایه هزینه شده باشند. این افراد عنوان «ستاره» را با خود دارند. این ستارهها ممكن است از هر گروه، صنف و تخصصی باشند. مثلا استفن كینگ كه یك رماننویس است ستاره است یا استیون اسپیلبرگ به عنوان كارگردان، اما حتما میدانید كه بیش از 90 درصد ستارههای سینمای آمریكا را بازیگران تشكیل میدهند. در نگاه منتقدان، حساسیت زیادی روی كار ستارهها وجود ندارد چون اینها قبل از آن كه هنرمندانی باشند كه خلاقیت داشته باشند، ابزارهای خوش آب و رنگی به شمار میروند؛ گوش به فرمان استودیوها و صنعتگران سینمای آمریكا. گاه پیش میآید كه یك ستاره سینما، بازیگر خوبی هم از آب درمیآید و كارش همزمان هم مورد توجه مردم عادی است و هم مورد تایید منتقدان و كارشناسان. در میان بازیگران سینمای جهان كمتر كسی است كه به چنین جایگاهی دست یافته باشد. راسل كرو یكی از این بازیگران است. او پس از ورود به آمریكا، در فیلمهای كارگردانانی مانند جو رایت و سام ریمی بازی كرد و استعدادش را نشان داد. یكی از اولین فیلمهای مهم كرو در آمریكا «محرمانه لسآنجلس» نام داشت به كارگردانی كرتیس هنسون. كرو در این فیلم همبازی گای پیرس، كوین اسپیسی، كیم بسینگر، جیمز كرامول و دنی دویتو بود. این فیلم كه یكی از افشاگرانهترین آثار تاریخ هالیوود در نمایش فساد و بیعدالتی حاكم بر سیستمهای به ظاهر قانونی آمریكاست، برگ تازهای را رو میكند در نمایش تواناییهای بازیگران راسل كرو كه با این فیلم در سینمای آمریكا كاملا دیده شد و مورد قضاوت قرار گرفت، در «محرمانه لسآنجلس» ایفاگر نقش پلیسی تندخو و عصبی است كه سرانجام هم قربانی فریبكاری و نیرنگ فرد بالادستی خود میشود. سپس در فیلمهای دیگری بازی كرد و یك بار هم كاندیدای جایزه اسكار شد تا این كه در فیلم كارگردان هموطنش ریدلی اسكات بازی كرد. «گلادیاتور» فیلمی بود كه در سال 2000 پس از شكست چند تجربه فیلمهایی در این فضاهای تاریخی ساخته شد و خیلیها این فیلم را از پیش شكستخورده میدانستند اما «گلادیاتور» تبدیل به یكی از محبوبترین فیلمهای این سالها شد. گذشته از داستان بسیار جذاب جنگجویی كه در حسرت خانوادهاش تن به مبارزه و انتقامجویی میدهد و نیز میزانسنهای دقیق و جذاب كارگردان، یكی از دلایل موفقیت همهجانبه فیلم بازی راسل كرو به نقش اصلی بود. اگر لئوناردو دیكاپریو ابتدا با حضور در فیلمی تجاری و نهچندان قابل تامل مثل «تایتانیك» ابتدا ستاره شد و سپس با بازی در فیلمهای ارزشمند مارتین اسكورسیزی قابلیتهای خود را نشان داد، «گلادیاتور» برای راسل كرو همزمان هر دو فایده را داشت. هم با این فیلم به ستاره سینما تبدیل شد و محبوبیت عام یافت و هم بازیاش مورد تحسین بسیاری از منتقدان سختگیر قرار گرفت. از آن پس تاكنون، این بازیگر مسیر صعودی را در عرصه حرفهای پیموده است و خیلی خوب توانسته در فیلمهای گوناگون بدرخشد. علاوه بر این كه در فیلمهای حماسی و جنگی و مردانه مثل «گلادیاتور»، «ارباب و فرمانده»، «قطار 3 و 10 دقیقه به یوما» و «مرد سیندرلایی» حضور قابل باوری داشته، در كمدیها، رمانسها و آثار نامتعارف هنری نیز بازیهای ماندگاری از خود به نمایش گذاشته است. یكی از ویژگیهای موثر این بازیگر، شركت در آثاری است كه كمتر بازیگری به راحتی حاضر به پذیرش آنها میشود. مثلا در حالی كه «گلادیاتور» كه یك فیلم با فضاهای تاریخی و سلحشوری محسوب میشود، توانست اثر موفقی از آب درآید، مدتی بعد با تكیه بر موفقیت آن كارگردان سرشناس آلمانی ولفگانگ پترسون با بازی براد پیت كه شاخصترین ستاره سینمای هالیوود به شمار میآید، «تروا» را ساخت كه نتیجهاش فاجعهبار بود؛ نه توانست فروش خوبی داشته باشد و نه توقع مخاطبان را برآورده كرد. یا پس از ساخته شدن وسترنهای متعددی كه اغلبشان فیلمهای خنثی و نامعمولی بودند، راسل كرو در كنار كریستین بیل حاضر به بازی در فیلم «قطار سه و ده دقیقه به یوما» شد كه بازسازی فیلمی سیاه و سفید و كلاسیك بود به كارگردانی دلمر دیوز و با بازی گلن فورد. این فیلم رنگی و خوشساخت و جذاب آنقدر مورد استقبال قرار گرفت كه تا مدتها درباره راهافتادن جریانی برای بازسازی وسترنهای قدیمی بحث بود. راسل كرو با وجود زندگی پرحاشیهاش و رفتارهای غیرحرفهای كه در مقاطعی از خود نشان داده و گاه به خاطر آنها به زندان هم افتاده است، در حال حاضر یكی از قدرتمندترین بازیگران سینمای هالیوود است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 757]