آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
دستگاه آب یونیزه قلیایی کرهای
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1870812391

قلمها روی موج غزه/۴۰ ماجرای من و باندمون؛ ببخشید! همان بانکیمون
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قلمها روی موج غزه/۴۰
ماجرای من و باندمون؛ ببخشید! همان بانکیمون
حالم خوب نیست، طوفان معدهام در وضعیت رعد و برق قرار گرفته، دیوارهای سازمان ملل را قهوهای کردن یا چشمام داره قهوهای میشه؟ خدا به حرمت مظلومیت مردم اسرائیل، بهم رحم کن تا بتونم از حقشون دفاع کنم.

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کشورمان نیز دست به قلم شدهاند و از مقاومت مردم مظلوم غزه حمایت میکنند. محمد امین نوروزی در وبلاگ شخصی خود داستان کوتاهی نوشته است: دل پیچه گرفتم. ببین چه مظلوم نمایی از خودش راه انداخته، تروریست فلسطینی. چهارتا دونه عکس زن و کودک با خودش آورده، حواس همه رو متوجه خودش کرده. ببین دوربینها چطوری زوم کردند. ی حال جدی باید به خبرنگارهای سالن سازمان ملل بدم. باید یه کاری کنم و حواس همه رو متوجه جنایاتی کنم که در اسرائیل اتفاق میافتد. ساموئل سرخوش و آرام صندلی بغلم نشسته و در حال بازی Subway Surfers با موبایلش است. دائما سکه میخورد. هیچ چیز به اندازه جمع کردن سکه حرص و طمع یک یهودی را آرام نمیکند، کاش منم سکه میخوردم بلکه آرام میشدم. به شانههایش میزنم. - ببینم تبلتت رو همراهت آوردی؟ - برای چی میخواید؟ - تو گوگل سرچ کن، چهار تا عکس از کشتههای زن و کودک اسرائیلی بیاد، ما هم نشون بدیم. - ما که زن و کودک کشته ندادیم، خانوادههای اسرائیلی در حال فرار کردن هستند. - پس این همه که با راکتهای حماس مردند، برگ چغندر بودند. - آقای پروسور فلسطینیها چند صد تا کشته دادن ما چند نفر، بعدشم کشتههای ما بیشتر سربازهای نظامی بودند. - بالاخره کشته دادیم یا نه، چرا ما مثل این نماینده فلسطینی چهار تا عکس کشته اسرائیلی نشون ندیم و ننه من غریبم بازی در نیاریم، مثلاً اینجا سازمان مللِ، پاشو یه کاری بکن، داره آبرومون میره. - میخواید برم به آمریکا بگم وتو کنه؟ - خاک بر سرت کنن، الان وقت وتو کردنه، چی رو بخواد وتو بکنه؟ - خب میخواید به نشانه اعتراض جلسه رو ترک کنیم. - باز تو خون دیدی، ترسیدی! احمق، اگه این کار رو بکنیم، نتانیاهو تیکه تیکه مون میکنه. باید حرف بزنیم نه اینکه فرار کنیم. به باندمون بگو بعد این مرتیکه تروریست، ما سخنرانی میکنیم. - بانکیمون نه باندمون. - خب حالا پاشو بینم بابا حوصله ندارم. از این ساموئل نادان چیزی در نمیاد. خودم باید فکری بکنم، این طوفان دل و رودهام، داره غوغایی به پا میکند، تحمل این وضعیت رو ندارم. حتماً باید یه کاری بکنم. این نماینده فلسطین اگه حرف نمیزد باز شاید دل پیچهام بهتر میشد. حالا چی بگم، بهتره منم حرف نزنم، عکسی، فیلمی، چیزی نشون بدم؛ کاشکی الان فیلم فهرست شیندلر اینجا بود، سکانس که مردهها را میسوزاندند را نشان میدادم. واقعاً سکانس تأثر بر انگیزی است، البته فیلم مربوط به کشتار یهودیها توسط نازیهاست و ربطی به فلسطینیها نداره؛ ولی خوب بهتر از هیچیه، حتماً باید به استیون سفارش بدم یک فیلم در مورد جنایات فلسطینیها بسازد. وای خدای من این دل پیچه امانم را بریده، ولی نه خودم را باید آماده کنم تا همه حواسها را متوجه کشور مظلوم اسرائیل کنم، کاشکی عکس این کشتههای فلسطینی را نگاه نمیکردم. آخه ما یهودیها به خون حساسیت داریم، آنقدر انسانهای نازک دلی هستیم تا خون میبینیم حالمون بد میشود. طوفان معدهام داره در وضعیت رعد و برق و غرش قرار میگیرد. لامصب کاشکی حداقل دستشویی شماره یک داشتم؛ دیوارها و سنگهای سالن سازمان ملل قهوهای کردن یا چشمام داره قهوهای میشه. خدا به حرمت مظلومیت مردم اسرائیل، بهم رحم کنه تا بتونم از حقشون دفاع کنم. بهتره که حواسم رو پرت کنم و متمرکز شم روی نطق سخنرانیم. الان از همه چی مهمتر نوشتن یک متن سخنرانی کوبنده است تا حواس همه رو به خودم جلب بکنم. ساموئل با خنده در حال نشستن بر روی صندلی است، نطق سخنرانیم رو از تو اینترنت کپی-پیستی سریع آماده کردم. - چی شد؟ قبول کرد بعد این جنایت کارها ما سخنرانی کنیم. - اولش قبول نکرد، یه پشت دستی نشونش دادم، قبول کرد. این بانکیمون خیلی ترسوهها. ساموئل نیشش را تا بناگوشش باز کرده است و جملات آخر را با خنده میگوید. نگاه چپ چپی به او میکنم تا خودش را جمع کند. سرفهای میکند و کمی اطراف را نگاه میکند، از خندیدن دست بر میدارد. - ساموئل چشمام چه رنگیه؟ - یعنی چی چه رنگیه؟ - احمق بهت میگم چشمام چه رنگیه؟ - خب یه کم قرمز شده و معلومه که فشار زیادی رو دارید تحمل میکنید، من همیشه به شما به عنوان یک نژادپرست یهودی غبطه خوردم. لازم نیست خودتون رو انقدر اذیت کنید، این فلسطینیها هیچ کار نمیتونند بکنند، بار اول نیست که .... - ساموئل خیلی داره بهم فشار میاد و اگه اتفاقی افتاد میخوام بدونی که مجبورم، چون به عنوان یک صهیونیست متعصب نمیتونم اینجا رو ترک کنم. ساموئل نطقی که آماده کردم را شروع به خواندن میکند، هرچقدر که میتوانم در صندلی به خود می پیچیم و پاهایم را تا جایی که امکان دارد به هم میچسبانم، خدای من دیگر نمیتوانم تحمل کنم، احساس میکنم که چشمانم کاملاً قهوهای شده است. آنقدر فشار گند و کثافات زیاد است که مطمئن اگر از جایم بلند شوم به جلوی در نرسیده خودم را راحت خواهم کرد و دیگران را ناراحت، ساموئل نیمه از نطقی که آماده کردهام را نخوانده با تعجب و ناراحتی میگوید: - آقای پروسور میخواهید این نطق را الان بخوانید؟ - بله، مگه چشه؟ - اینجا که در مورد فعالیتهای هستهای و یک هزار زندانی سیاسی ایران گفتید، تا کی میخواید این حرفها رو بزنید. ما باید یه کاری کنیم که حواس همه رو به خودمون جلب کنیم با این نطق .... ساموئل در حال نق زدن است، دیگر صدای هیچ چیز را جز صداهای سهمگین معدهام را نمیشنوم. دوست دارم فریاد بزنم، اصلاً باید این کار را بکنم، چون اینطور فشار کمتری بهم وارد میشود. وگرنه ممکن است دچار آسیب دیدگی شوم. عطسه بسیار بلندی میکنم. سکوت سالن را فرا میگیرد. همه آرام آرام سر میچرخانند، تا صدا را پیدا کنند، ساموئل هم دو متر از جایش بالا پریده است و زول زده است و من را نگاه میکند. با اینکه حرکت دادن پاهایم بسیار سخت است، اما پای او را فشار میدهم و سر خود را مانند دیگران به اطراف میچرخانم و از ساموئل نیز می خواهم که این کار را بکند، که مثلا ما هم دنبال این هستیم که بفهمیم صدا از کجا بلند شده است. سالن به این بزرگی، کی به کی است. باید خودم را آماده میکردم برای بوی مطبوعی که الان کل سالن سازمان ملل را میگیرد، ساموئل با چشمانی گرد شده و دهانی باز دارد من را بِروبِر نگاه میکند، کم کم باز سرها به این طرف و آنطرف میچرخد. نمیدانم چه کار کنم. با خودکار بر روی میز عکس توالت فرنگی میکشم. حتی جرأت ندارم دستمال کاغذی بردارم، دوست دارم محکم بزنم زیر گوش ساموئل. - احمق، اون نگاه تو مخیت رو ازم بردار، الان بقیه متوجه میشند بوی گند از کجا بلند میشه. - واقعاً من به این همه هوش و ذکاوت شما قبطه میخورم، بهتر از ایننمیتونستید گند بزنید به نطق فلسطینیها. مطمئنم همه خبرنگارها به جای اینکه درباره کشتار مردم غزه بنویسند، درباره بوی بد منتشر شده در صحن اصلی سازمان ملل مینویسند. - سرت رو الکی این ور و اونور بچرخون، دماغت رو بگیر، اَه و اوه کن، نیگاه کن مثل من، نذار بفهمن بو از کجا منتشر شده. - کاملاً حرفهای؛ یادت باشه فقط دیپلماتهایی که میتوانند گند بزنن به همه چی، از این کارها میکنند. راست میگه امروز ناپرهیزی کردم، نماینده آمریکا از جایش بلند میشود و نگاهی به سمت میز ما میاندازد، خندهای میکند و شصتش را به علامت موفقیت سمت ما میگیرد. الکی الکی چه کار بزرگی کردم. همینطور که سرم را این طرف و آن طرف میچرخانم، یه نگاه متعجبانه به ساموئل میکنم، گویا واقعاً از این بوی بد دارد لذت میبرد. - واقعاً هیچ کاری مثل این نمیتوانست باعث برهم خوردن و حاشیه سازی برای جلسه بشود، من همیشه به شما به عنوان یک استاد اعظم غبطه خوردم؛ خواهش میکنم که این موارد را به من هم یاد بدهید. این تاکتیک رو توی حلقههای فراماسونری یاد گرفتید؟ - بله - فن آخر استاد اعظم ماسونی همینه؟ - نه خیر، چیزهای دیگری هم هست. فقط حواست باشد این کاری که من کردم باید مخفی بماند، جزو آیینهای سری کابلایی یهوده. نماینده کشورهای مختلف در حالی که بینیهایشان را گرفتهاند، در حال خارج شدن از سالن هستند؛ ساموئل نیز میخواهد تا شربت و کیک تمام نشده، زودتر بیرون برویم، که به زور آن را مینشانم. تا صحن خالی نشود، از جایمان جُم نمیخوریم، با دقت تمام اطراف را نگاه میکنم تا تصویربرداران، عکاسان و خبرنگاران نیز از سالن خارج شوند. ساموئل از تعطیلی جلسه بسیار خوشحال و مسرور است، واقعاً خدا همواره همراه قوم برگزیده خودش است. سالن مملو از جمعیت دیگر کاملاً خالی شده است و به سمت درب اضطراری خروج، جایی که دیگران نباشند حرکت میکنم؛ یکدفعه یکی از خبرنگاران لعنتی از گوشهای بیرون میپرد و از راه رفتن گشاد گشاد من عکسی میاندازد و با خنده میگوید: - عکس را صفحه اول روزنامه کار خواهم کرد و تیتر میزنم: «برای قهوهای نشدن سازمان ملل، صندلی اسرائیل را خارج کنید». وبلاگ خود را به ما معرفی کنید بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/05/21 - 10:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
قلمها روی موج غزه/39 بستنیهای طفل معصوم+عکس
قلمها روی موج غزه 39بستنیهای طفل معصوم عکسبستنیهای طفل معصوم عنوانی است که کاربران شبکههای اجتماعی به یکی از تکاندهندهترین تصاویر منتشر شده از نسل کشی رژیم صهیونیستی در نوار غزه دادهاند و با انتشار آن حقارت این رژیم کودککش را به جهانیان گوشزد میکنند به گزارش سرویس فضایقلمها روی موج غزه/۲۷ این خانم زبانش بند آمده است!
قلمها روی موج غزه ۲۷این خانم زبانش بند آمده است خانم شیرین عبادی فعال به ظاهر حقوق بشر چرا یک اعتراض نکردید به این کشت و کشتار مگر مردم فلسطین بشر نیستند به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کشورمان نیز دست به قلم شقلمها روی موج غزه/۳۴ اینفوگرافی/ مقاومت پیروز شد یا اسرائیل؟
قلمها روی موج غزه ۳۴اینفوگرافی مقاومت پیروز شد یا اسرائیل در این اینفوگرافی به طور اجمالی برخی از موفقیتهای مقاومت در جنگ اخیر غزه اشاره شده است به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کشورمان نیز دست به قلم شدهاند وقلمها روی موج غزه/۲۴ مینویسم روی کاغذ قصه قابیل را...
قلمها روی موج غزه ۲۴مینویسم روی کاغذ قصه قابیل را سجاد شاکری در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی این چنین سروده است مینویسم روی کاغذ قصه قابیل را ماجرای کودکان وارث هابیل را دستهای کوچک او پر شدند از سنگها تا که بنشاند به فرق ابرهه سجیل را به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزقلمها روی موج غزه/۳۶ سرودِ باغبان
قلمها روی موج غزه ۳۶سرودِ باغبانچه عطری دارد اینجا همینجا کاشتم محبوبهام را کنارش مریمم را سپس پایینِ پاشان یاسمن را تماشا کن هنوز این خاک تازه است چه عطری دارد اینجا که باور میکند این عطرها بوی جنازه است به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گستردهقلمها روی موج غزه/۳۳ مهمترین سلاح در جنگ غزه
قلمها روی موج غزه ۳۳مهمترین سلاح در جنگ غزهاسرائیل این روزها تعطیل است و در حال جان کندن و این نیست مگر به برکت خون شهدای غزه با چه استدلالی میتوانستیم اینگونه حقانیت فلسطین و خباثت صهیونیستها را ثابت کنیم این است اثر خون که هیچ چیز به قدرت او نمیرسد به گزارش سرویس فضایقلمها روی موج غزه/20 حمایتکنندگان از غزه در آمریکا+تصاویر
قلمها روی موج غزه 20حمایتکنندگان از غزه در آمریکا تصاویرحدود 900 نفر در یکی از خیابانهای قدیمی بوستون جمع شده بودند و فریاد میزدند قدم به قدم شهر به شهر فلسطین آزاد میشود به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کقلمها روی موج غزه/۳۲ دورمون حلقه زدن گله گرگا، میبینین؟
قلمها روی موج غزه ۳۲دورمون حلقه زدن گله گرگا میبینین مبین اردستانی در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی این چنین سروده است دستای نانجیب میخوان بند دلا پاره بشه قصه غزه عینهو قصه گوشواره بشه همه مون وقت تماشا از غم و گریه پُریم اینه اوج غیرت ما کشتهها رو میشمریم به گزارش سرقلمها روی موج غزه/19 پوستر/ شوی فلسطین
قلمها روی موج غزه 19پوستر شوی فلسطینسالهاست در فلسطین نمایشی برپاست که باید بسیاری از ایرانیها را هم در این نمایش حاضر بدانید همانها که میگویند نه غزه نه لبنان به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کشورمان نیز دقلمها روی موج غزه/۲۵ تاریخ دارد تکرار میشود+تصاویر
قلمها روی موج غزه ۲۵تاریخ دارد تکرار میشود تصاویرتاریخ دارد تکرار میشود اندکی دیگر مقاومت کن غزه تکیه کن بر همت جوانان غیورت مشتهایت را گره کن و مگذار شرافت و کرامتت به موشکی و خمپارهای فرو ریزد به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیقلمها روی موج غزه/۳۱ زمین غزه؛ زمان 2 هزار و حقوق بشر
قلمها روی موج غزه ۳۱زمین غزه زمان 2 هزار و حقوق بشراحسان ترابی و علی محمد مودب از شاعران کشورمان دست به قلم شدند و در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی اشعاری را سرودهاند به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه بسیاری از شاعران نویسنقلمها روی موج غزه/۲۳ آگهیهای مناسبتی ویژه غزه/ از دستگاه تبدیل شکم به غیرت تا تلویزیونهای هوشمند
قلمها روی موج غزه ۲۳آگهیهای مناسبتی ویژه غزه از دستگاه تبدیل شکم به غیرت تا تلویزیونهای هوشمنددستگاه تبدیل شکم به غیرت رسید در کوتاهترین مدت بخشی از شکمهای خود را به غیرت تبدیل کنید با ارسال رایگان به کشورهای حاشیه خلیج فارس و حومه به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارسقلمها روی موج غزه/۲۹ هماکنون میخواهند ما را کور کنند!
قلمها روی موج غزه ۲۹هماکنون میخواهند ما را کور کنند عدهای افراطی اشکها و خونهای کودکان و زنان فلسطینی را نادیده میگیرند و به دنبال ناصبی معرفی کردن مردم فلسطین هستند و حمایت جمهوری اسلامی از مردم مظلوم غزه را حمایت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام جلوه میدهند به گزارش سروقلمها روی موج غزه/21 من، نمیتوانم خون را از تلویزیون پاک کنم
قلمها روی موج غزه 21من نمیتوانم خون را از تلویزیون پاک کنمرویا شاه حسینزاده در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی شعری با عنوان برای دنیا سروده است و نوشت این شعر فقط بغض من و شماست در لحظه شنیدن اخبار ساعت 21 این روزها به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسقلمها روی موج غزه/۳۰ کاریکاتور/ چتر حمایتی سازمان ملل در غزه
قلمها روی موج غزه ۳۰کاریکاتور چتر حمایتی سازمان ملل در غزهسازمان ملل ابزاری است در دست صهیونیسم جهانی که قبل از اقدامات وحشیانه اسرائیل خود کار مردم غزه را یکسره کرده است به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزمان با حملات گسترده رژیم صهیونیستی به غزه وبلاگنویسان کشورمانقلمها روی موج غزه/22 فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو
قلمها روی موج غزه 22فلسطینم صدای رنج انسانم مرا بشنومیلاد عرفانپور در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی این چنین سروده است فلسطینم صدای رنج انسانم مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فسطینم غم آخرزمانم قبله اول که زیر تیغ میخوانم نماز استقامت را به گزارش سرویقلمها روی موج غزه/۲۸ دردی بدتر از مُردن!
قلمها روی موج غزه ۲۸دردی بدتر از مُردن ای غزه ببخش اگر تنمان چونان تو زخمی نیست اما اگر از دلمان بپرسی به سان کودکانی که زیر بمبهای خصم تکه تکه شدهاند پاره پاره است باور کن که خون دل خوردن بسی دردناکتر است تا خونی که جاری است به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس همزما-