محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843798565
روایتی از حضور رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی در عملیات والفجر 8 راز جمله « ل- 25- ک- محور 3- کهگیلویه و بویراحمد» و سرنوشت خودروی عجیب و غریب
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روایتی از حضور رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی در عملیات والفجر 8
راز جمله « ل- 25- ک- محور 3- کهگیلویه و بویراحمد» و سرنوشت خودروی عجیب و غریب
یکی از خاطرات شیرین رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد مربوط به تعداد 60 جیپ 106 غنیمتی بود که روی آن جمله «ل- 25- ک- محور 3- کهگیلویه و بویراحمد» نوشته شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، رزمندگان کهگیلویه و بویراحمدی در عملیات والفجر 8 همان‌گونه که سردار رشید سپاه اسلام یونس امیری فرمانده سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد همواره تأکید می‌کند، حضور دلاورانه در عملیات والفجر 8 بوده که تاکنون زوایای مختلف آن پنهان مانده است. در همین خصوص رضا منطقی اولین تصویربردار دفاع مقدس در این استان به ذکر خاطره‌ای در خصوص این عملیات می‌پردازد. « ما در آن زمان به دلیل این که تیپ مستقل نداشتیم جمعی لشکر 25 کربلا بودیم که فرماندهی آن را سردار مرتضی قربانی بر عهده داشت. بچه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد در محور 3 تیپ سوم از لشکر 25 کربلا قرار داشتند و برای اجرای عملیات از قبل ما را به آبادان منتقل کردند و به همین خاطر 20 روز در آبادان استتار بودیم. در این چند روز کسی از ما خبر نداشت و خودمان هم نمی‌دانستیم که چه خواهیم کرد و دلیل اعزام به آبادان چیست، تا این که موعد مقرر یا همان شب 22 بهمن که شب عملیات بود، فرا رسید. قبل از آن بچه‌ها سورپرایز شدند و به بچه‌های هر گروه 15 نفره یک گوسفند برای قربانی کردن داده شد و مسئولیت ذبح گوسفند ما را شهید والامقام حسین رزمنده بر عهده گرفت. در همان شب من که به عنوان تبلیغات در میان بچه‌ها حضور داشتم، در میان تعدادی از رزمندگان که از دوربین و عکس سر در می‌آوردند تعدادی دوربین کوچک 110 برای ثبت خاطرات و لحظات عملیات توزیع کردیم. حدود 10 شب بود که همه منتظر رمز عملیات بودیم و غواصان دلیر ما از جمله علی‌مردان روستا با رمز عملیات به آب زدند و از اروند عبور کردند. یکی از شب‌های تاریخی برای رزمندگان اسلام بود که اگر عملیات به درستی اجرا می‌شد، سرنوشت جنگ تغییر می‌کرد و همه چیز به نفع ما می‌شد. البته همین‌گونه هم شد و 75 فروند هواپیمای دشمن در این عملیات سقوط کرد و غنیمت‌های زیادی از دشمن گرفتیم. درست یادم می‌آید که وقتی وارد خاک دشمن شدیم، تعداد 300 جیپ که روی آن توپ 106 نصب شده بود و تازه از کمپانی بیرون آمده بود به غنیمت رزمندگان درآمد و البته من هم در این میان برای این که سر رزمندگان استان خودمان بی‌کلاه نماند، روی 60 تا از آن جیپ‌ها با رنگ فشاری نوشتم «ل - 25 - ک - محور 3 - کهگیلویه و بویراحمد». این کلمه مخفف لشکر 25 کربلا محور 3 استان کهگیلویه و بویراحمد بود که البته در همین حین بود که چشمم به یک خودروی عجیب و غریب که استتار شده بود، افتاد و در آن زمان روی آن ماهواره و تجهیزات نصب شده و بود و همین موجب می‌شد که هر رزمنده‌ای دلش می‌خواست این خودرو در مالکیت واحد و استان خودش باشد. هر چه گشتم سوئیچ خودروی عجیب و غریب را پیدا نکردم که در این میان چشمم به یک رزمنده اصفهانی افتاد که سر تا پا کلید و سوئیچ و ابزارآلات به این رزمنده نصب بود و از او خواستم تا خودروی به غنیمت گرفته شده توسط من را هم با یکی از کلیدهای خود امتحان کند. رزمنده اصفهانی در یک چشم به هم زدن خودروی عجیب و غریب را روشن کرد و با رندی هر چه تمام و زرنگی خاص اصفهانی‌ها دنده عقب گرفت و می‌خواست آن را از چنگ ما خارج کند که پریدم جلوی خودروی تخم‌مرغی عجیب و غریب و گفتم بسیجی بیا پایین ببین روی آن چه نوشته شده است. خلاصه برای حفظ این خودرو دردسر زیادی کشیدیم... انتهای پیام/2571/ب۳۰
93/05/20 - 08:33
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]
-
گوناگون
پربازدیدترینها