واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ابهامات در تعریف اصلاح طلبی و اختلافات موجود
چون شاهد اهمال مدعیان اصلاحات در ارائه تعریفی جامع و مانع از این مقوله بوده ایم، این اصطلاح همواره محملی برای ارائه تعریف های چندگانه و بعضا متعارض بوده است.
بعد از اینکه محمود میرلوحی، معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات و از اعضای حزب منحله مشارکت، در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا برای توصیف طیف خاصی از اصلاح طلبان از واژه «اصلاحطلبان بدلی» استفاده کرد، مصطفی کواکبیان، رئیس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در گفتگو با مهر، درباره واژه اصلاح طلب بدلی گفت: «اصلا من تعبیر اصلاح طلبان بدلی را قبول ندارم. اصلاح طلبی چه نانی دارد که کسی بیاید بدلش را درست کند؛ چراکه اصلاح طلبی هزینههایی داشته است و هر کس که در شرایط فعلی بگوید من اصلاحطلب هستم، باید از او استقبال کرد. من چنین تعبیری را هیچ وقت قبول نداشتم و دوستان جبهه اصلاح طلب هم موجه، خوب، طرفدار اصلاحات و نظام هستند.» این تعبیر اولین بار در زمستان 91 و به هنگام اعلام نامزدی محمدرضا عارف به عنوان برچسبی برای وادار کردن وی به انصراف مطرح شد. آن زمان افراطیون مدعی اصلاحات، عارف را اصلاحطلب بدلی و تحریک شده توسط نهادهای امنیتی خواندند که تنها برای گرم کردن صحنه انتخابات و به هم ریختن صف بندی اردوگاهاصلاح طلبان وارد میدان شده است. در تحلیل محتوای سخنان آقایان میرلوحی و کواکبیان بخوبی می توان میان دو طیف از اصلاح طلبان تمایز گذاشت. در حقیقت در تعریف مقوله اصلاح طلبی میان جبهه موسوم به اصلاحات دو دسته تعریف یافت میشود؛ دسته اول افراطیونی هستند که اصلاح طلبی را به مفهوم تجدیدنظرطلبی(Revisionism) و عبور از خطوط قرمز نظام اسلامی معنا می کنند و دسته دوم کسانی هستند که اصلاح طلبی را در چارچوب گفتمان کلان انقلاب اسلامی تعریف و تفسیر می کنند. بارزترین نمونه دسته اول حزب منحله مشارکت است که رفتارهای مبتنی بر ساختارشکنی و عبور از قانون اساسی را در رأس برنامه های خودتعریف کرده بود و کار آن در نهایت به فتنه گری و ایستادن در برابر نظام اسلامی و انحلال انجامید! از منظر این نحله، طیف دوم که اصلاح طلبی را در چارچوب نظام اسلامی تعریف میکنند، "اصلاح طلبان بدلی" به حساب میآیند که به اصول و مبانی اصلاحطلبی(بخوانید افراطی گری و ساختارشکنی) اعتقاد نداشته و بصورت صوری مدعی اصلاح طلبی هستند که از آن جمله می توان به افرادی چون محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان اشاره کرد. رفع این مناقشات در مورد تعریف اصلاحطلبی و حدود و ثغورآن به ضرورتی در اردوگاه اصلاح طلبان بدل گردیده است. درهمین راستا میتوان به اظهارات چند وقت پیش آقای محمدرضا تاجیک نیز اشاره کرد که خواستار ارائه تعریف جدیدی از اصلاح طلبی و ظهور "نو اصلاح طلبی" شده بود. موارد مذکور بخوبی نشان دهنده ضرورت توجه مجدد به تعریف اصلاح طلبی است. زیرا اگر چه این تعریف بایستی از سوی مدعیان آن ارائه شود، اما چون شاهد اهمال مدعیان اصلاحات در ارائه تعریفی جامع و مانع از این مقوله بوده ایم، این اصطلاح همواره محملی برای ارائه تعریف های چندگانه و بعضا متعارض بوده است. در مجموع، همانگونه که شهید مطهری(ره) می فرمایند: «اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است. زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امربه معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است». به عبارت دیگر و بنا به تعریف شهید مطهری(ره)، رابطه مسلمان بودن با اصلاح طلب بودن رابطه عموم و خصوص مطلق است، یعنی یک فرد مسلمان به صرف مسلمان بودن باید اصلاح طلب باشد؛ یعنی خواستار بهبودی در روند اجرای امور باشد. این یعنی اصلاح طلبی ویژگی ذاتی مسلمانی است. مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند: «اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد. اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست، جزء ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست... اصلاحات یک فریضه است». بنابراین باید گفت که در چارچوب گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، اصلاحطلبی به هیچ وجه به معنای تجدیدنظرطلبی و عبور از خطوط قرمز نظام اسلامی نیست و اصلاح طلبان که در حال حاضر خود را نیازمند انسجام بخشی برای حضور موثر در صحنه میبینند بایستی به این نکته بسیار مهم توجه کنند. مصطفی قربانی منبع: بصیرت انتهای متن/
93/05/15 - 05:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]