واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: متفكران دنیای قدیم كه معتقد بودند خنده زیاد روح را فاسد میكند برای كمدی وظایفی را تعریف كردند كه از فساد روح جلوگیری كند و آن وظیفه همانا توجه دادن مخاطب به مسخره بودن... تقریبا تمام متفكران رسانهای بر نقش فرهنگساز رسانه تاكید دارند و معتقدند كه این وسیله نقش تعیین كنندهای در فرایند اجتماعی شدن دارد. طبیعتا این نقش میتواند منفی نیز باشد و اخلاقیات ناپسند را هم بهعنوان الگوهای رفتاری ارائه دهد، اما متفكرانی چون ژان كازنو معتقدند كه تاثیر تلویزیون را از بستر اجتماعی تماشا نمیتوان جدا كرد و تلویزیون به تنهایی نمیتواند بدآموز یا حتی فرهنگساز باشد.یكی از مسائلی كه همواره در هنگام پخش سریالهای كمدی در تلویزیون ما بهوجود میآید، مسئله بدآموزی است كه منتقدان و صاحبنظران را بر آن میدارد تا اثرات اجتماعی یك سریال یا یك فیلم را ارزیابی كنند.این موضوع دایره گستردهای دارد كه از انحرافات زبانی تا انحرافات رفتاری را شامل میشود. گاه با اتمام یك سریال تا مدتها انحرافات زبانی آن در بین كودكان، نوجوانان و حتی بزرگسالان دیده میشود؛ نظیر آنچه در مورد سریالهای پاورچین و شبهای برره رخ داد كه هنوز كه هنوز است میتوان كسانی را دید كه به شوخی در هنگام صحبت با یكدیگر از افعال بررهای استفاده میكنند.اما چنان كه ابتدای متن اشاره شد، اثر یك برنامه تلویزیونی را از بستر اجتماعی آن نمیتوان جدا كرد؛ یعنی در واقع این توقعات اجتماعی ما از كمدی است كه باعث بروز بدآموزیهایی دراین برنامهها میشود. كمدی چیست و چه میكند؟این درست است كه كمدی در ابتدای حیات سینما همان زمین افتادن یا توی سر هم زدن بوده است اما به مرور زمان و با ظهور چهرههای جدیتر در عرصه طنز مانند كیتون و چاپلین كمدی به جایگاه والای خود نزدیك شد؛ جایگاهی كه از خلال خنده و تفریح راهی برای نقد خلقیات بد بشریت میجست؛ همان وظیفهای كه در نمایشنامههای طنز و كمدی در دوران كلاسیك نیز منتقل میشد.متفكران دنیای قدیم كه معتقد بودند خنده زیاد روح را فاسد میكند برای كمدی وظایفی را تعریف كردند كه از فساد روح جلوگیری كند و آن وظیفه همانا توجه دادن مخاطب به مسخره بودن خلقیات ناپسند بشر مثل حماقت، خساست، جلبی، دروغگویی و... است.و چنین است كه تراژدیپردازی چون شكسپیر هم از نقش كمدی غافل نبوده و در خلال تراژدیهای بزرگ خود چون هملت نیم نگاهی نیز به پردههای كمدی داشته و بعضی از مفاهیم را با شاخصههای نمایشنامه كمدی منتقل میكند تا ضمن رفع خستگی بیننده نمایش از جدیت اثر، بر نقش نقدكننده كمدی صحه گذارد.دقیقا بهدلیل تاثیرگذاری كمدی است كه هنرمندی چون چاپلین در فیلم «دیكتاتور بزرگ» ظهور فاشیسم را در اروپا اخطار میدهد یا در «عصر جدید» پدیده الیناسیون را گوشزد میكند. اما در تلویزیون ما كمدیهای موفق نیز برای خود چنین نقشی را قائلند، بهعنوان مثال سریال مسافران كه امروزه با اقبال مواجه شده است، دقیقا نشاندهنده این موضوع است كه این سریال در پی ارائه مفاهیم منتقدانهای درباره اخلاقیات ماست.در این سریال ساختار كمدی براین نقطه استوار است كه عدهای بیگانه با رسوم و عادات و فرهنگ ما ایرانیان مواجه میشوند و از آن تاثیر میگیرند و آن را با الگوهای خود كه معمولا بر پایه سادگی كودكانهایاست مقایسه میكنند، گاه تعجب كرده، گاه میخندند و گاه تقلید میكنند، گاهی هم درست مثل بینندگان سریالهای طنز دچار بدآموزی میشوند. این سریال علیالخصوص در گزارشهای آخر هر قسمت بهشدت هوشمندانه و خلاقانه است و با خود نوید آن را میدهد كه سازندگان این سریال لااقل به وظایف فرهنگساز كمدی واقفند. اما روی دیگر سكه كه بسترهای اجتماعی تاثیر كمدی است حكایت دیگری دارد. نوشتیم كه تاثیرات یك اثر از بسترهای اجتماعی آن منتزع نیست و در حقیقت این واقعیات اجتماعی است كه دست در دست امواج، تاثیرات رسانهای یك اثر را موجب میشود. متأسفانه در جامعه ما و علیالخصوص در سطح خانوادهها هنوز وظیفهای را كه از كمدی میشناسند سطحی است و برخورد قشری با مقوله كمدی معمولا از كنار تلویزیون شروع میشود، جایی كه افراد خانواده به جای نگاه روشمند و یاد دادن استفاده درست از كمدی به كودك خود بهدنبال قشریترین قسمت كمدی هستند، به همان نسبت جامعه و برخی نهادها نیز بر این برخورد قشری صحه مینهند.بسیار جالب است كه تلویزیون خود بهعنوان رسانه پخشكننده این سریال در تایم میانبرنامه، تیزر تبلیغاتی یكی از بانكها را پخش میكند كه هجو جالبترین قسمت سریال یعنی گزارشهای بهرام است و این نكته نشاندهنده آن است كه تلویزیون خود ناخودآگاه بهدنبال همان بدآموزیهایی میرود كه از رفتارهای الگو شده در سریال به جامعه كودك و نوجوان رسوخ میكند؛ همان رفتارهایی كه به شكل انحرافات زبانی یا رفتاری از سریالهای كمدی منبعث میشود. البته به جرات میتوان گفت مسافران از سالمترین سریالهای طنز سالهای اخیر است؛ سریالی كه با خود مفاهیمی را میآورد كه میتواند ما را به فكر وادارد و با وجودآوردن لبخند به لبها ذهن را نیز پیرامون مفاهیم انتقادی از خلقیات ما ایرانیان روشن كند، اما بسیاری از خانوادهها تنها به قسمت «تماس فرت» آن چسبیده و اصلا توجهی به مفاهیم ندارند و این درست نقطهای است كه بسترهای اجتماعی یك اثر میتواند سرنوشت یك اثر را دگرگون كند و خوب را بد و بد را خوب جلوه دهد. در حقیقت این تربیت رسانهای ما و عادات و انتظارات تاریخی ما از طنز است كه برایمان مشكلآفرین شده است. ما در دنیا به شوخ بودن معروفیم و حجم بالای جوكهای شفاهی ما و متلكهای خلقالساعه موید این نظر است، اما مشكل اینجاست كه اكثر شوخیهای ما بیاستفاده و گاه زننده و مخرباند و هیچ كاركرد آگهیبخشی ندارند و ما طبیعتا از مقولهای چون كمدی اصلا انتظار آگاهیبخشی نداریم، لذا همواره با قشریترین بخش كمدی كه ظواهر آن است ارتباط بر قرار میكنیم و اجازه میدهیم انحرافاتش در روح ما ته نشست كند؛ این حلقه گمشدهای است كه اكثر منتقدان ما آن را در نظر نگرفته و تمام سریالهای كمدی را با یك چوب میرانند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]