تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رسول اكرم صلى الله عليه و آله گروهى را كه كشت و كار نمى كردند، ديدند و فرمودند: شم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831077708




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزارشگران فوتبال تلویزیون؛ از صداهای روی مخ تا محبوب ترین ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



گزارشگران فوتبال تلویزیون؛ از صداهای روی مخ تا محبوب ترین ها
خياباني وقتي ديد شانسي براي گزارش بازي هاي تيم ملي ندارد تا از اين بازي ها حماسه هشتم آذر ملبورن بسازد، به تيم هاي ديگري علاقمند شد و دل به عشق تيم هايي مثل الجزاير بست.



به این مطلب امتیاز دهید

به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، برخلاف رويه دوره هاي گذشته که شبکه هاي يک و دو سيما براي پخش مسابقات جام جهاني با هم رقابت مي کردند و در واقع از اين مسابقات و ظرفيتي که براي جذب آگهي وجود داشت از شبکه سه سهم مي خواستند، اين بار شبکه سوم به صورت انحصاري حق پخش اين رقابت ها را در اختيار گرفت و در کنار آن برنامه پولساز و پربيننده و مسابقه پيامکي محور "بيست چهارده" را روي آنتن برد.   شبکه هاي يک و دو کاملا از حال و هواي جام جهاني بيرون آمدند و با حسرت به تماشاي شبکه ورزش نشستند. سهم شبکه ورزش از جام جهاني بازي هايي بود که در روز سوم مرحله گروهي بايد به صورت همزمان پخش مي شد و شبکه سه چاره اي جز چشم پوشي از سودناشي از آگهي هاي اين مسابقات نداشت و البته مسابقاتي که به صورت کامل يا ناقص به شبکه ورزش حواله داده مي شد تا شبکه سه به پخش بازي هاي تيم ملي واليبال در ليگ جهاني بپردازد.   انتقادي که به اين اقدام صدا و سيما وارد است و البته ربطي به بحث ما ندارد اين است که چرا رسانه ملي مخاطبان خود را وادار کرده است براي تماشاي برخي بازي هاي فوتبال جام جهاني به گيرنده هاي ديجيتال روي بياورند و براي خريد اين گيرنده ها هزينه کنند. در دوره هاي قبلي به ياد داريم که بازي هاي باقيمانده به شبکه هاي دو يا يک مي رسيد.   شبکه هاي مختلف هميشه گزارشگران خودشان را داشتند؛ به طور مثال بهرام شفيع و عباس بهروان گزارشگرهاي شبکه يک بودند و اگر فرصتي نصيب اين شبکه مي شد تا بازي هاي جام جهاني را پوشش دهد، گزارش اين بازي ها به اين دو گزارشگر مي رسيد. شبکه دو هم گزارشگران خودش را داشت؛ زماني جهانگير کوثري و بعدها اسکندر کوتي و صالح نيا.   همين دسته بندي هم در حال حاضر بين شبکه هاي ورزش و سه سيما وجود دارد. گزارشگران شبکه ورزش کمي تازه کارترند، هر چند گزارشگران شبکه سه هم از مسابقات تحت پوشش اين شبکه سود مي برند.   چهره هايي مثل پيمان يوسفي، مزدک ميرزايي، محمدرضا احمدي و حتي عادل فردوسي پور بارها در شبکه ورزش، فوتبال گزارش کرده اند در حالي که روند معکوس وجود نداشته و از شبکه ورزشي ها فقط سيانکي بوده که مي توانسته در شبکه سه هم گزارش کند.   از بين گزارشگرهاي شبکه ورزش مثل عليرضا دهقاني، کوروش عزيزي، مهدي واهبي، محمدحسين ميثاقي، حسين اسماعيلي، محمد سيانکي و ... فقط نفر آخر در شبکه سه هم گزارش کرد و البته ميثاقي مجري ثابت برنامه پرحجم «بيست چهارده» بود.   * محمد سيانکي؛ دست در جيب در استوديو سيانکي گويا خودش بازيکن فوتبال بوده و قاعدتا بايد فوتبال را خوب بلد باشد. اما مديونيد اگر انتظار داشته باشيد او از اين فوتبال بلدي در حرفه تازه اش يعني گزارشگري فوتبال هم استفاده کند.   در حالي که برخي گزارشگران در انتظار گزارش برخي بازي هاي مهم لحظه شماري مي کردند، اين سيانکي بود که به فاصله کمتر از 24 ساعت دو مسابقه مهم را در شبکه ورزش و شبکه سه گزارش کرد. اين اتفاق در دور يک هشتم پاياني هم بار ديگر تکرار شد و سيانکي بعد از گزارش پرانتقاد ديدار هلند - مکزيک، درست 24 ساعت بعد بازي فرانسه مقابل نيجريه را گزارش کرد.   معلوم نيست اين گزارشگر از چه محبوبيتي بين مسئولان ورزش صدا و سيما برخوردار است که چنين مصونيتي دارد.   - او علاقه زيادي دارد تا علاقه خودش را به تيم هايي خاص مثل رئال مادريد يا تيم ملي فرانسه نشان بدهد. سيانکي البته فقط علاقه دارد و زياد پيگير تيم هاي مورد علاقه اش نيست. اين گزارشگر اطلاعاتي که از اين تيم ها يا هر تيم ديگري دارد در حد مسابقاتي است که گزارش آنها به او سپرده مي شود.   براي همين وقتي بازي بين اتلتيکو و رئال مادريد را گزارش کرده در بازي بعدي که هيچ ربطي به اين دو تيم هم ندارد سعي مي کند از اين مسابقه و اتفاقات آن کد بياورد. مثلا با تماشاي درگيري رخ داده بين دوبازيکن داخل زمين به درگيري بين دو بازيکن نامربوط در يک مسابقه نامربوط که چند شب پيش گزارش آن را به عهده داشته است اشاره مي کند.    - سيانکي حتي به خودش زحمت نمي دهد تلفظ صحيح بازيکنان تيم مورد علاقه اش را چک کند. به "کاباي" مي گويد "کابايه" و "چيمبرلين" را به گونه ديگري تلفظ مي کند يا اصلا نشنيده در آرسنال بازيکني به نام نبري (با تلفظ آلماني گنبري) عضويت دارد و ممکن است اواخر بازي به ميدان بيايد و قافيه را بر گزارشگر که او را نمي شناسند تنگ کند. نمي داند اسم هاي هلندي با پيشوند "van" فان تلفظ مي شود.   - گويا سيانکي تمام زماني را که براي اين حرفه مي گذارد صرف اين مي کند که ببيند کي و در کدام شبکه برايش گزارش فوتبال گذاشته اند. معمولا بدون اينکه اطلاعات کافي درباره تيم ها و بازيکنان استخراج کرده باشد خودش را به استوديو مي رساند و چون اطلاعات ندارد به پرگويي مي افتد و صحبت از ريسمان و آسمان. آهنگ خاصي هم به گزارش خود مي دهد گويي دارد آهنگي که قبلا شنيده است را زمزمه مي کند.   - هنگام گزارش يکي از ديدارهاي جام جهاني از آنجايي که معمولا قادر به تشخيص بازيکن صاحب توپ و بازيکن مقابل او نيست، بارها و بارها از کلمه تيم ملي استفاده مي کند؛ مثلا مي گويد: «حالا بازيکنان تيم ملي فرانسه تدارک يک حمله را مي بينند.»   آنقدر تيم ملي فرانسه تيم ملي فرانسه مي کند که آدم شک مي کند که مبادا تيم ديگري هم از فرانسه در اين مسابقات به نام "تيم منتخب باشگاه هاي فرانسه" حضور دارد يا بقيه تيم ها با تيم ملي خود پا به مسابقات نگذاشته اند.   - راستي، مگر همه از بازيکن فوتبال بودن اين گزارشگر حرف نمي زنند؟ پس چرا وقتي ده ها بار صحنه گل سالم دوس سانتوس مکزيکي به کامرون به دلايل مختلف از تلويزيون پخش شد، اين فوتباليست سابق حتي يک بار هم به سالم بودن و آفسايد نبودن آن اشاره اي نکرد در حالي که هر کس اگر حتي دو بار برنامه نود را ديده باشد مي داند آفسايد چيست.   * محمدرضا احمدي؛ 90 دقيقه موقعيت گل صداي خوبي دارد اما براي تبديل شدن به يک گزارشگر کافي نيست. احمدي انرژي زيادي هم دارد اما اين هم کافي نيست. آنهايي که او را از نزديک مي شناسند مي گويند بچه خوبي است و بدجنسي ندارد، اما اين هم براي موفقيت در حرفه گزارشگري کافي نيست.   احمدي در دوره کوتاهي که به صدا و سيما آمده، تقريبا همه افتخاراتي را که يک گزارشگر مي توانست به آن دست يابد درو کرده و معمولا گزارش مسابقات مهم فوتبال را در اختيار گرفته، البته پيش از آن که صلاحيت خود را براي گزارش اين مسابقات مهم احراز کند و بين مخاطبان فوتبالي صدا و سيما مقبوليت و محبوبيت پيدا کند.   - محمدرضا احمدي از دقيقه يک تا دقايق تلف شده پايان يک مسابقه فوتبال را در حالت آماده باش و به شکل موقعيت مسلم گلزني گزارش مي کند. وقتي سوت آغاز مسابقه به صدا درمي آيد احمدي از همان سه ضرب و پاس هاي ابتدايي به وجد مي آيد و نمي تواند هيجان خود را کنترل کند.   - از نظر او همه چيز عالي هستند، يکِ يک. هر توپي که به محوطه جريمه برسد از نظر او يک موقعيت عالي و يک پاس عالي يا يک سانتر عالي يا دست کم يک واکنش عالي است. وقتي ژاوي به بازيکن کنار دستي که در چهل سانتيمتري اش جاگيري کرده پاس مي دهد، احمدي با حرارت زيادي اين پاس را عااااالي توصيف مي کند. "عااااالي" را به شکلي ادا مي کند انگار يک گزارشگر شبکه خبر در حال پرسيدن اين سوال از اوست که آيا در اين محله مشکلات و دشواري خاصي داريد و او هم بلافاصله پاسخ مي دهد: «دوشواري؟» و ادامه مي دهد: «عااااالي ... يکِ يک...»   - او هم مثل سيانکي از آن دسته گزارشگراني است که در خود نيازي به گردآوري اطلاعات نمي بينند. يا اگر اطلاعات فوتبالي اش درباره مسابقه اي که مي خواهد گزارش کند زياد است، احمدي آنقدر تودار هست که هيچ يک از اين اطلاعات را بروز ندهد و همه را نگه دارد براي خودش! شما محال است دوست داشته باشيد بدانيد بازيکني که گل زده يا مثلا در پست دفاع چپ بازي مي کند عضو کدام تيم باشگاهي است. شايد دوست داشته باشيد بدانيد و ندانسته از دنيا نرويد که بازيکن شماره هفت والنسيا چه مليتي دارد و در کدام تيم ملي بازي مي کند؛ احمدي امکان ندارد اين اطلاعات را لو بدهد.   - چند تا اصطلاح هم بلد است که از آنها مثل تکيه کلام استفاده مي کند؛ مثلا عبارت هاي «حالا رو دستش مي آد» يا «حالا رو پاش مي آد». البته تکيه کلام براي گزارشگر چيز عجيبي نيست و همه از جمله عادل فردوسي پور تکيه کلام دارند.   - بعضي گزارشگرها هستند که تيزند و روي اتفاقات داخل زمين اشراف دارند و حتي مي توانند حدس بزنند يک يا چند ثانيه بعد چه اتفاقي رخ مي دهد يا چه کسي گزينه تعويض است و چرا. احمدي و سيانکي جزو اين دسته از گزارشگران نيستند. شايد به سياق روزهاي دور بايد يک کارشناس فوتبال کنار دست اين گزارشگرها بنشيند و يکسري نکته نه چندان ريز را به آنها يادآوري کند.   * عليرضا عليفر؛ فريادهاي نيمه شب هنوز مشکلش با دفاع چهار نفره خطي برطرف نشده و از اين سيستم کينه به دل دارد و همچنان در تمام دقايق مسابقه تاکيد دارد که «در فوتبال چيزي قابل پيش بيني نيست» و «من نمي دانم چرا به اين مسابقات مي گويند ليگ قهرمانان اروپا؟ آيا تيمي که در ليگ خودش چهارم شده قهرمان است؟»   عليفر آنطور که اطرافيانش تعريف مي کنند آدم رک و صريحي است و جلوي همکاران و هم صنف هايش از آنها انتقاد مي کند. بنابراين کمي رک بودن در نقد او بعيد است اين گزارشگر محترم را آزار بدهد.   شايد با الهام از اين ضرب المثل انگليسي که مي گويد: «يک ذره دانش، چيز خطرناکي است.» بتوان ادعا کرد مشکل جناب سرهنگ در گزارش مسابقات فوتبال اين است که خودش قبلا مربي بوده و تصور مي کند هر آنچه در دوران مربيگري آموخته و آموزش داده وحي منزل است و هيچ نقدي به آن وارد نيست. تنفرش از سيستم دفاع خطي چهار نفره ناشي از همين آموزه هاست. او به پشتوانه همين تجربه در حرفه مربيگري به خودش اجازه مي دهد درباره وضعيت ظاهري بازيکنان خارجي و همينطور رفتار آنها اظهار نظر کند و مثلا مدل موهاي "همشيک" را به نقد بکشد و او را به خاطر علاقه به اين مدل مو "عقده اي" بخواند.   - عليفر که عادت کرده فوتبال هاي آخر شب و پاسي از شب گذشته را گزارش کند، هنوز خودش را با شرايط اين مقطع زماني از شبانه روز وفق نداده است. او بازي ها را خيلي آرام گزارش مي کند طوري که انگار بچه خوابيده و کسي نبايد توليد سروصدا کند. وقتي بيننده شب زنده دار، مسابقات فوتبالي که او گزارشگر آن است به اين لحن و صداي آرام عادت مي کند و کم کم خوابش مي گيرد، سر صحنه ها و موقعيت هاي حساس شوکه مي شود.   عليفر به قدري موقعيت ها را با آب و تاب و البته داد و بيداد گزارش مي کند که آدم را مي ترساند. مخاطب تلويزيون براي شنيدن حرف هاي او مجبور است صداي گيرنده را زياد کند اما به محض اينکه توپ از نيمه زمين رد شد و به يک سوم دفاعي يکي از دو تيم رسيد بايد فورا صداي تلويزيون را قطع کند تا فرياد همراه با هيجان کاذب گزارشگر مسابقه باعث بيدار شدن کل اهالي ساختمان و محله نشود.   - يکي از خبرنگاران در صفحه شخصي اش در فيس بوک نوشته بود و تعريف مي کرد که يک شب آخر شب داشت يکي از مسابقات جام جهاني را تماشا مي کرد که پدرش به هواي دستشويي از خواب بيدار شده و وقتي ديده عليرضا عليفر فوتبال را گزارش مي کند به پسر گير داده که «چرا تا اين وقت شب بيدار مي ماني و فوتبال ضبط شده تماشا مي کني؟» آقاي پدر باورش نمي شده که عليفر گزارش يک مسابقه فوتبال پخش زنده را به عهده داشته باشد.   به هر حال، عليفر کاملا فوتبالي است و برخلاف تعدادي از گزارشگران نسبتا موفق تلويزيون که اصلا لگد به توپ فوتبال نزده اند با فوت و فن اين رشته ورزشي آشنايي کامل دارد. حيف است با لجبازي ها و انتقادناپذيري اش خودش را دستمايه چنين لطيفه هايي قرار دهد.   شايد يک عليفر مهربان تر و به روزتر و يک عليفر منصف با امثال مورينيو و کاپلو و فرگوسن و گوارديولا (معمولا گير فني زيادي به اين مربي ها مي دهد) قابل تحمل تر باشد، يک گزارشگر آرام و متين که به موقعيت گل به چشم موقعيتي براي هوار زدن بر سر دنيا و مشکلات آن نگاه نکند.   * پيمان يوسفي؛ نشون به اون نشون آنقدر مودب و مبادي آداب است که در سلام و عليک روزمره هم سعي مي کند الفاظ سنگين و اصطلاحات غامض را به کار ببرد. همين سنگيني و پيچيدگي و دشواري در گزارش او هم جاري است. يوسفي به خاطر مأخوذ به حيا بودنش جوري کلمات را کنار هم مي چيند که اين چينش تصنعي کلمات باعث خستگي گوينده و شنونده مي شود.   - يوسفي جدا از علاقه و پيگيري اش براي آموختن ضرب المثل هاي شيرين فارسي و تعميم دادن اين ضرب المثل ها به اتفاقات درون زمين فوتبال، به ادبيات و زبان عربي هم علاقه شديدي دارد. حجم کلمه ها و اصطلاحات عربي که پيمان يوسفي در لابلاي گزارش يک مسابقه فوتبال از آنها استفاده مي کند خنثي کننده همه هزينه هايي که تاکنون صرف آن شده که مثلا طبق بخشنامه فرهنگستان زبان به هليکوپتر بگوييم چرخبال يا به «ست» واليبال بگوييم «دست».   يادآوري عبارت ها و کلمه هاي سخت عربي که او از آنها استفاده مي کند هم کار سختي است: من حيث المجموع، لطايف الحيل، ضرس قاطع، کما في السابق، جبران مافات، علي ايحال، قس عليهذا و ...   - مهم نيست که پيمان يوسفي، پلاتيني را در جايگاه ويژه با بلاتر اشتباه مي گيرد؛ به هر حال از اين اشتباه هاي لپي گاهي پيش مي آيد، مهم اين است که استاد تکيه کلام هاي خاص خودش را هنوز هم حفظ کرده و اين تکيه کلام ها را مثل امضا مي اندازد پاي گزارش هايش و تا همه آنها را به کار نگيرد آرام نمي نشيند؛ مثلا «نشون به اون نشون که...»، «گو اينکه»، «طرفي نمي بندد» و ده ها تکيه کلام سنگين و جوايز نقدي (!) ديگر...   * رضا جاوداني؛ محو در عادل مريد وفادار و متعصب عادل فردوسي پور، کسي که در سرما و برف بعد از بازي دوستانه ايران - آلمان فليکس ماگات را سرپا نگه داشت تا از او بپرسد که آيا عادل فردوسي پور را مي شناسد يا خير. بعد از بازي ايران - نيجريه متلکي به بينندگاني که برد نيجريه را پيش بيني کرده بودند انداخت که آنها اتباع نيجريه در ايران هستند.   جاوداني که سال هاست به بخشي از دکور برنامه هاي ويژه مسابقات فوتبال اروپايي تبديل شده و وظيفه تاييد کارشناسان برنامه به عهده او گذاشته شده، عاشق اين صحنه است که گزارش بازي به عهده فردوسي پور باشد و او بعد از صحبت هاي کارشناس رو به دوربين کند و بگويد: «حالا گزارش اين بازي را با گزارش دوست و همکار خوبم عادل فردوسي پور عزیز مي بينيم.»   - هنوز فلسفه حضور ثابت و مداوم رضا جاوداني در برنامه هاي ويژه پخش مستقيم مسابقات فوتبال روشن نشده و البته همه به ياد داريم که اين مجري در مقطعي سعي کرد با اجراي يک برنامه ويژه کشتي به نام «دايره طلايي» به نوعي نود کشتي به راه بيندازد و دنباله رو عادل و برنامه نودش باشد. البته برنامه بيست چهارده که بخش اعظم آن اختصاص داشت به توضيحات تکراري و پرگويي هاي مجريان پرتعدادش درباره مسابقه نظرسنجي پيامکي، از آنجايي که هدف خاصي جز تبليغ اين مسابقه نداشت و گاهي ساعت ها روي آنتن بود از تعداد مجريانش سود برد و هر کدام از اين مجري ها توانستند بخشي از زمان برنامه را تلف کنند و بيننده را پاي گيرنده نگه دارند.   * عادل فردوسي پور؛ کمال عدم همکاري تهيه و اجراي يک برنامه روتين طولاني سي و چند قسمتي براي هر تهيه کننده اي مي تواند وسوسه برانگيز باشد. عادل فردوسي پور که همه اعتبار و محبوبيت خود را خرج برنامه بيست چهارده و مسابقه پيامکي آن کرد طوري که وقت نکرد بازي هاي زيادي را گزارش کند و هوادارانش را راضي نگه دارد.   - طرفداران عادل به موازات منتقدان جواد خياباني او را زير ذره بين قرار داده اند تا برعکس خياباني که دنبال سوتي هاي او مي گردند تا آنها را جار بزنند، از اظهارنظرهاي خاص فردوسي پور، جمله هاي حکيمانه و پندآموز بسازند و اين جمله ها را در شبکه هاي اجتماعي دست به دست بچرخانند.   آخرين جمله فردوسي پور که در حد جمله هاي قصار دکتر شريعتي و ارد بزرگ و اشو مشهور شد، استفاده هوشمندانه او از سه کلمه در کنار هم بود «چقدر خوبيم ما!» او اين جمله را بعد از ضربه سر اشکان دژآگه به آرژانتين به زبان آورد و بلافاصله اين جمله شهرتي فراگير پيدا کرد و حتي جوک هايي هم براي آن ساخته شد.   خوبي عادل نسبت به بقيه هم صنفانش اين است که تکيه کلام هايش را زياد به کار نمي برد و آنها را زياد دستمالي نمي کند. «چه مي کنه اين رونالدو» از آن دست اصطلاحاتي بود که عادل آن را ابداع کرد اما به خاطر تکرار زيادش در جوک ها و پيامک ها معروف شد نه به خاطر تکرار آن در هر بازي.   عادل جمله هاي تکراري و تکيه کلام هم زياد دارد؛ مثلا وقتي توپ به سمت راست يا چپ فرستاده مي شود بلافاصله مي گويد: «حالا يک ارسال به سمت راست» و تاکيد و استرس جمله را هم مي گذارد روي «سمت» و اين کلمه را با شدت ادا مي کند. سمت راست و سمت چپ بارها توسط استاد تکرار مي شود.   - عادل در معدود بازي هايي که گزارش کرد دو بار هم فرصت يافت تا گزارش بازي هاي ايران را به عهده بگيرد. او ايران - آرژانتين را طوري گزارش کرد که از آن حماسه ساخت و به قدري از نمايش ايران تعريف کرد که به همه تلقين شد ايران اين بازي را با اقتدار برده، اما هنگام گزارش ديدار ايران مقابل بوسني گويا زياد سرحال نبود و از همان ابتداي بازي حوصله اش سر رفته بود و مدام از نوع بازي ما ايراد مي گرفت.   قدرت فردوسي پور به گونه اي است که مي تواند مخاطبان يک مسابقه فوتبال را هدايت کند و روي آنها تاثير بگذارد که بازي خوبي را ديده اند يا در حال تماشاي يک مسابقه خسته کننده بوده اند.   - عادل با وجود اينکه بيش از يک دهه مداوم است پربيننده ترين برنامه تلويزيون را تهيه و اجرا مي کند و بارها جايزه بهترين مجري ورزشي جشنواره هاي تلويزيوني را از آن خود کرده است، هنوز هم مجري خوبي نيست.   او برخلاف همکار جوانش در برنامه بيست چهارده - ميثاقي - که کلمات را در سرعت بسيار بالايي و بدون تپق ادا مي کند، سرعت پاييني براي انتقال منظورش به بيننده دارد و وقتي در موقعيت مجري گري قرار دارد به شخصيت ديگري جدا از شخصيت گزارش گري اش تبديل مي شود. همه جمله ها را با «اِ» يا «بهله (!)» شروع مي کند. توانايي تمام کردن يک جمله کامل را ندارد و از اين جمله به جمله ديگري مي پرد. صداهاي نامفهوم از خودش درمي آورد و به ويژه وقتي مي خواهد چيز بامزه اي را تعريف کند يا مي خندد، ديگر تشخيص حرفي که مي زند کار ساده اي نيست.   صدايش نسبت به وقتي که گزارش مي کند آزاردهنده تر و تودماغاي تر است. نگاهش به دوربين زيبا نيست و مدام به نوشته روي کاغذ مقابلش نگاه مي کند و سرش به اينطرف و آنطرف مي چرخد. مصاحبه گر بدي است و نمي داند چگونه بايد از مصاحبه شونده حرف بکشد و حتي گاهي حرف خودش را در دهان مصاحبه شونده مي گذارد.   - با اين توصيف ها بينندگان فوتبال از اينکه او درگير تهيه و اجراي برنامه بيست چهارده بود و از فرط خستگي کمتر توانست بازي هاي جام جهاني را گزارش کند، ضرر کردند و مجبور شدند گزارش گزارشگراني را تحمل کنند که بعضا آنها را دوست نداشتند و انتقادات زيادي را به آنها وارد مي دانستند.   * محمد ميثاقي؛ شوماخر در حرف زدن ميثاقي مثل عادل فردوسي پور گزارشگر تيزي است و حواسش به همه اتفاقات داخل زمين هست. او برعکس بعضي از گزارشگران قديمي خوب مي تواند تشخيص بدهد که چه بازيکني خوب بازي کرده و چه کسي بد بوده و بايد تعويض شود. اطلاعات دقيقي درباره همه چيز دارد، تا جايي که جواد خياباني که معمولا اطلاعات جزيي و دقيقي درباره همه چيز ندارد در خلال يکي از گزارش هايش از محمد ميثاقي به عنوان جوان دانشمند (!) ياد کند.   - صداي ميثاقي صداي زيبايي نيست و حتي آزاردهنده هم به نظر مي رسد اما اين صدا را مي توان مثل صداي عادل فردوسي پور و مزدک ميرزايي به بقيه محاسن گزارشگري اش بخشيد. ميثاقي با سرعت سرسام آوري حرف مي زند و گزارش مي کند و اطلاعات مي دهد، حتي گاهي اطلاعات به درد نخور!   - برنامه بيست چهارده باعث شد هواداران فوتبال از گزارش هاي اين گزارشگر جوان هم محروم شوند. کافي است فوتبالي را که ميثاقي گزارش مي کند ببينيد تا به هر دو تيم و بازيکنانش و ليگي که در آن بازي مي کنند اشراف پيدا کنيد. اين اطلاعات را از گزارشگراني مثل احمدي، سيانکي و خياباني نمي توانيد به دست بياوريد.   البته درباره او شايعه شده که ميثاقي از حمايت يکسري خبرنگار و مترجم جوان که در برنامه «فوتبال 120» شبکه ورزش با حقوق ناکافي مشغول به کار هستند برخوردار است. شايد اگر خياباني هم چنين تيمي را پشت سرش داشت به اين حال و روز نمي افتاد و همچنان مي توانست مخاطبان را راضي نگه دارد.   * جواد خياباني؛ در دقيقه 80 او را تعويض کنيد ديگر ليست کردن سوتي هاي استاد به کار خزي تبديل شده. پز جديد در شبکه هاي اجتماعي اينترنت اين است که از او دفاع و به سوتي گيران پرتعدادش حمله کنيم. قبل از آغاز جام جهاني يکي از مهمترين دغادغه هاي فوتبالدوستان اين بود که مبادا گزارش بازي هاي مهم را به اين گزارشگر بدهند. خيلي ها دعا مي کردند حداقل گزارش ديدارهاي تيم ملي ايران به او داده نشود اما با همه اينها، خياباني بهتر از چيزي بود که انتظارش را مي کشيديم.   - خياباني وقتي ديد شانسي براي گزارش بازي هاي تيم ملي ندارد تا از اين بازي ها حماسه هشتم آذر ملبورن بسازد، به تيم هاي ديگري علاقمند شد و دل به عشق تيم هايي مثل الجزاير بست.   براي او الجزاير ظرفيت اين را داشت تا به تيمي محبوب تبديل شود. او خيلي سعي کرد در دو مسابقه اي که از اين تيم گزارش کرد، اين علاقه را به بيننده هم انتقال دهد. حتي مدعي شده بود که ما ايراني ها به خاطر سرخ و سفيد و سبز بودن پرچم الجزاير بايد از اين تيم حمايت کنيم.   وقتي الجزاير به دور بعدي صعود کرد، با خوشحالي گفت: «حالا الجزاير به عنوان تنها تيم قاره آسيا و آفريقا به دور بعدي راه پيدا کرد.» که اين ادعا دو غلط داشت، يکي اينکه قبل از الجزاير اين نيجريه بود که صعود کرده بود و دوم اينکه اصلا هيچ جاي تاريخ غير از مسابقه تاريخي بين ايران و الجزاير براي کسب قهرماني جام بين قاره اي، هيچ کس قاره هاي آسيا و آفريقا را با هم جمع نزده بود.   - اين گزارشگر در بازي آلمان - الجزاير خيلي خوب و منطقي داشت پيش مي رفت اما پا به پاي بازيکنان الجزاير خسته شد و نتوانست گزارش خوب خودش را تا وقت هاي اضافه هم ادامه دهد.   او توجهي به اين نکرد که شورله يک گل با پشت پا به سبک رباح ماجر به الجزاير زد و انتقام آن گل تاريخي در سال 1982 را گرفته است. او متوجه نشد که زمين خوردن مولر و بلافاصله بلندشدن و جاگيري کردن اين بازيکن در يک ضربه آزاد نوعي تاکتيک و شگرد بوده و چندين دقيقه داشت مهاجم تيم ملي آلمان را مسخره مي کرد.   - شايد اگر قانوني هم درباره تعويض گزارشگران خسته در دقايق پاياني وجود داشت و خياباني مي توانست در حوالي دقيقه 80 جاي خودش را به يک گزارشگر تازه نفس بدهد، تاثير خوبي از خودش بر جاي مي گذاشت و مثل بازيکني که هر چه در چنته دارد رو مي کند و بدون انرژي باقيمانده در بدنش، زمين را ترک مي کند نام بهتري را از خود باقي مي گذاشت.   به هر حال خياباني هيچ وقت منتقدان پرشمار خود را نااميد نمي کند و سوتي بگيران را دست خالي به صفحه هاي شبکه هاي اجتماعي اينترنت نمي فرستد؛ منتقدان و سوتي گيران که خوبي هاي جواد را نمي بينند، به همان اندازه که سوتي هاي بقيه به ويژه عادل فردوسي پور را که بين دو بازي مرحله يک هشتم پاياني گفته بود: «تيم هاي حاضر در اين مرحله دارند با برنامه بيست چهارده کمال عدم همکاري را مي کنند.» لاپوشاني مي کنند و ناديده مي گيرند. حالا اگر جواد خياباني همين جمله «کمال عدم همکاري» را به زبان آورده بود، زبانش را مي بريدند!   * مزدک ميرزايي به خاطر بي برنامگي صدا و سيما موفق نشد براي ورود به ورزشگاه هاي ميزبان جام جهاني کارت بگيرد؛ تازه دير هم به برزيل رفت. او و مخاطبان تلويزيوني به يک اندازه ضرر کردند؛ يعني مزدک نتوانست بازي هاي مهمي را گزارش کند و حتي نتوانست روي ديدارهاي ايران صحبت کند و هواداران هم مجبور شدند گزارش بازي هاي مهم را با گزارشگران نه چندان مهم پيگيري کنند.   - مزدک بي حاشيه ترين گزارشگر تلويزيون است؛ مردي که هرگز هواداري اش از تيم هاي خارجي را پنهان نمي کند و فقط کم مانده براي تيم هايي مثل يوونتوس و بارسلونا بوق در دست بگيرد و تشويق شان کند.   مزدک هم يکسري تکيه کلام دارد مثل «موج دوم حمله»، «فوق واکنش»، «سوپرگل»، «پوشش خوب از اين بازيکن» و ... که همه آنها را در خلال همه گزارش هايش به کار مي برد. «توووووي دروازه» را هم زياد به جاي گل به کار مي برد.   ميرزايي حداقل حسني که دارد اين است که نام بازيکنان را به خوبي تلفظ مي کند و مثل خياباني به «يانوزاي» بازيکن منچستريونايتد نمي گويد «جانوزاچ» يا هولس را «هيومه لس» صدا نمي زند. مجله تماشاگر 109




۰۲/۰۵/۱۳۹۳ - ۰۹:۲۱




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن