واضح آرشیو وب فارسی:الف: گذشته هیچوقت تمام نمی شود!
بخش فرهنگی الف، 29 تیر 93
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۶:۴۹
تنباکوها و یاسنوشته: مهرام بهین نشر چشمه (مرکز پخش)، چاپ اول ۱۳۹۳شمارگان ۱۰۰۰ نسخه۲۵۹ صفحه، ۱۳۵۰۰ تومان فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.****در سالهای اخیر کارنامهی نشر چشمه در حوزه داستان ایرانی، فراز و فرود محسوس داشته، اما بااینحال نمیتوان منکر این حقیقت شد که نشر چشمه نقشی پررنگتر از یک ناشر صرف داشته است. بهخصوص وقتی به این نکته توجه داشته باشیم که بخشی از اعتبار و توان حرفهای این ناشر، ضامن موجه جلوه کردن این آثار شده و بهخصوص با جا انداختن برخی بایدهای متعارف همانند نقشآفرینی و جا افتادن سنت حسنه حضور ویراستار برای ادبیات داستانی که در دیگر کشورها سالهاست رایج است در کشور ما تا چندی پیش با مقاومت نویسندگان روبهرو بوده است.. «تنباکوها و یاس» نوشته مهرام بهین، رمانی است در مجموعه کتابهای «قفسهی آبی» این ناشر که به انتشار رمانهای فارسی اختصاص دارد، منتشرشده است. از مهرام بهين پیشازاین مجموعه داستان «بعد از پايان» توسط انتشارات انجمن قلم ايران، در سری کتابهای نوقلمان منتشر وارد بازار شده بود كه شامل هفده داستان كوتاه بود. داستانهایی که اغلب از حال و هوای اجتماعی گرایانه برخوردار بودند و به شیوه اول شخص روایت میشدند. شیوهای که شکل و شمایل خاطره گونه آنها متناسب بودند.تنباکوها و یاس رمانی است عاشقانه، ایده مرکزی رمان را روایتِ عشقی قدیمی میسازد که در طول رمان توسط راوی مرور میشود. رفتن به سراغ مضامین عاشقانه در فضای ادبیات داستانی ایران، نوعی خطر کردن است، چراکه خیلی ساده میتواند به عاملی بدل شود که وصله عامهپسند نویسی را به اثر سنجاق کنند.نکته آنجاست که در ادبیات داستانی ما سنت درستی برای خلق آثار عاشقانه وجود نداشته و ازاینجهت همواره بدیده تحقیر به آن نگریسته شده، بهخصوص آنکه در سالهای اخیر نیز ادبیات عامهپسند ما در غیاب دیگرگونهها یکسره وقف تولید داستانهای عامهپسند بوده است. اما مهرام بهین از چنین آزمونی بهسلامت جسته، نهفقط اینکه دست خود را از ابتدا رو نمیکند، درواقع از آن را بهعنوان یک عامل ایجاد جذابیت سطحی برای همراه کردن مخاطب از ابتدای رمان استفاده نمیکند، بلکه با طی شدن یک سیر تدریجی و کموبیش پذیرفتنی از لابهلای رخدادها و روابط میان شخصیتها این عشق بهعنوان مرکز ثقل داستان خود را نشان میدهد. افزون بز این گویی نویسنده تعمداً از وارد شدن در جزییات این رابطه عاشقانه پرهیز دارد، مبادا که در دام احساساتگریهای رقتانگیز مرسوم در رمانهای عشقی بیفتد. تا جایی که خواننده احساس میکند که این خست به خرج دادن از سوی نویسنده باعث گنگ ماندن چرایی عشق میان راوی و فؤاد است.رمان «تنباکوها و یاس» با بازگشت راوی به خانه پس از سفری طولانی به خارج از کشور، آغاز میشود، مادرش پیر شده و پدرش چندی ست که درگذشته، راوی پس از گذر سالیان طولانی با آدمها و مکانهایی روبهرو میشود که تغییر بسیار کردهاند، دیدار مجدد راوی با دوستان و فامیل، بازدید از مکانهایی که در ایام جوانی پاتوق او بوده یا از آنها خاطره دارد، بهانهای است برای یادآوری و مرور خاطرات گذشته و بازگویی عشقی نافرجام که به دگرگونی زندگی او انجامیده است. نویسنده با استفاده از شگرد شکست زمان و مکان، و رفتوآمد پیدرپی از گذشته به زمان حال، گذشته را در برابر زمان حال قرار داده و با دست گذاشتن روی المانهایی از این مقاطع زمانی گذر زمان، تغییر آدمها و جامعه را نشان میدهد. حسن کار او باوجوداین شکستهای زمانی و مکانی شکل دادن به یک خط سیر درونی ست که مانع از سردرگمی خواننده میشود بیآنکه این نیاز احساس شود که نویسنده در خلال روایت، میان این قسمتها فاصلهگذاری کند. با این فرض مهرام بهین بیآنکه در دام پیچیده گویی های تحمیلی و بیمورد بیفتد به خلق روایتی یکدست و متناسب با فضای حاکم بر رمان توفیق مییابد. در بخش هایی از این رمان می خوانیم:از رودورن انداختیم توی بلوار سنژرمن و رفتیم تا سنمیشل. تقاطع سن میشل، یک سلف سرویس تر و تمیز بود که با جیب من هم میخواند. داشتم فکر میکردم کاش وقتی پول میرسید سر و کله اش پیدا میشد.تا چشمش افتاد به در و پیکر رستوران گفت: «راستش، امروز توی خط این جور جاها نیستم. بریم یه جای دنج.»پرسیدم: «حال داری بیای؟»یک وری نگاهم کرد.«ما رو کشوندی تا اینجا، تازه میپرسی...»برگشتیم تو سن میشل. جلو یک کیوسک روزنامه فروشی، ایستاد و یک کیهان چاپ لندن و یک تایمز روز قبل گرفت و راه افتادیم. نگاهی انداخت به سرتیترها و بلند شروع کرد به خواندن: «اعتراض کمونیست ها به ژیسکاردستن»، »اعتصاب سندیکای کارگری»، «توافق پاریس با قرارداد...»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]