تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844085294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به نام مادر / یک داستان کوتاه ولی خواندنی


واضح آرشیو وب فارسی:قیمت روز: به نام مادر / یک داستان کوتاه ولی خواندنی
 

به نام مادر در پناه دیوار و سایه کوتاه ی که برخواسته از دیوار آجری بلند بر زمین نشسته بود به آرامی با افکار درهم گسیخته قدم بر می داشت به اطراف هیچ توجه نداشته به این می اندیشید که راه حلی باید پیثدا کند در جشن تولد هیچ یک از دوستانش با بهانه های مختلف شرکت نکرده اما سپیده دوست صمیمی اش که فاصله زیادی تا خانه اش در بالای شهر ومنطقه عیان نشین نداشت می بود باید به هر شکل ممکن خود را در مراسم جشن تولد نمایان می ساخت پس باید هدیه قابل درخور نیز تهیه دیده به او عرضه می داشت اما چگونه ؟ بعد از فوت پدرش مادرش صبح تا شب کار میکرد تا خرج او وبرادر کوچک ترش را در بیاورد.چند باری از مادرش آدرس محل کارش را پرسیده بود ولی مادرش مدام طفره می رفت ومی گفت در یک شرکت بزرگ کار میکند.اعصابش به کلی بهم ریخته فاصله زیادی تا خانه اش نداشت باید به هر گونه که شده از مادرش برای تهیه هدیه تولد پول می گرفت . کیفش را به گوشه ای پرتاب کرد بدان سلام کردن توجه ای به مادر وبرادر 7 ساله اش با اخم که بر روی صورت نهاد وچین های را روی پیشانی اش روانه ساخته بودند به سمت آشپزخانه رفته لیوان آبی نوشید. نگاهی عجیبی در چشمانش بود هم چون بی رمق ی وکسالت که بر قلبش نهیب می زد.نفس عمیقی کشید با آن چشم های زیبا نگاهی به مادرش انداخت با صدای بلندی گفت : __ امشب جشن تولد سپیده اشت واسه خرید کادو پول میخوام؟ مادرش لبخندی روی لبان خشک شده اش نشاند با لحن مهربانه مادرانه ای پاسخ داد. __ تو کیفم یه ده بیستومن پول هست برو بردار نگاهی سرشار از نفرت گویی زبان درونش همان نگاه نفرت بارش بود نثار مادرش کرد.لحن صدایش بلند تر عصبی تر گشت. __ اخه با اون پول چی میشه خرید فکر ابروی من جلوی دوستام نیستی ؟ اصلا معلوم هست داری چه غلطی میکنی ؟ مادرش به سمتش آمد میخواست با به آغوش کشیدن دخترک زیبایش رویا او را آرام کند ولی او با دست ضربه ای به سینه او نواخت مادرش را به عقب راند. __ نمیخواد با بغل کردن منا خام کنی ؟ نگاه دلسوزانه سرشار از محبت مادر روی وجودش نشست ولی آنقدر عصبی و کینه ی شده بود که این نگاه ملتمسانه هیچ تاثیری روی او نداشت. __ عزیزم پول ندارم میگی چی کار کنم مگه من چقدر درمیارم که بخوام خرج اضافی هم بکنم. خلق وخویش درگیر یاس و افسردگی کینه ونفرت شده بود. __ به من هیچ ربطی نداره اون موقع که بچه به دنیا می اوردین فکر امروزشم میکردید؟اصلا بگو ببینم معلوم هست داری چه غلطی می کنی که نمی گی محل کارت کجاست نکنه..... دست زبر مادرش برای بار اول محکم روی گونه اش نشسته خشمش را دوچندان کرد. __ حرف دهنتا بفهم دختره خیره سر نگاه مضحکش را روانه مادر ساخت. __ اگه نفهمم میخوای چیکار کنی بایدم بهت بربخوره وقتی هزارتا حرف پشت سرت .... دوباره مادرش دستش را برای زدن سیلی دیگری به سمت گونه سرخ شده اش روانه ساخت اما به سرعت دست او را گرفته با مشتی محکم زیر چشم مادرش را سیاه کرد. موقع غذا خوردن بدون هیچ صحبتی به پایان رسید سکوت غمزدگی میانشان برقرار بود مادر پس اندازش را جلوی او نهاد نگاهش را از او به سوی دیگری برگرداند.این سکوت آزار دهنده هنوز میانشان برقرار بود.حتی به خود زحمت نداد دهانش را باز کرده از مادرش تشکر کند بی اعتنا با نگاه سردی او را نگریسته با برداشتن پول از خانه خارج شد. نیم ساعتی از شروع جشن می گذشت . اکثر دوستانش انجا بودند این ریخت وپاش زیاد توجه اش را بیشتر از همه حتی سپیده دوستش به خود جلب کرده بودبا خود اندیشید که او فقط زنده است و زندگی را آنها می کنند.به دوستانش لبخند نمادینی که بر لب داشت را زد.حوصله رقص وپای کوبی را در خود نمی دید روی صندلی ولو شده با کنجکاوی اطرافش را می نگریست.نگاهش به چهره آشنایی افتاد صدای آشنا همان چهره گوشهایش را نوازش کرد. __ بفرمایید شربت بردارید چشمانش را تیز کرده تا در میان آن همهمه وشلوغی این چهره آشنا که سینی شربتی در دست داشت زمین را می نگریست ببیند. از روی صندلی بلند شده با کنجکاوی فراوان چند قدم آرامی به سمتش برداشت سیاهی زیر چشم چپ زن چشمانش را درید.از سیاهی عمیق چشمانش سرش گیج رفت طاقت ایستادن روی زانوانش را در خود نمی دید لب زیرینش را با فشار فراوانی گاز گرفت باقطره اشکی که گوشه چشمانش را فرا گرفته بودند به سمت درب خروجی حیاط پای به فرار گذاشت از روبه رو شدن با مادرش چنان شرمی وجودش را فرا گرفته بود که میخواست هرچه زودتر بمیرد چشم در چشم مادرش نشود.باران به شدت می بارید ماندن در شب بارانی برایش جهنم بود بر درختی شاه بلوط بلندی که در میان حیاط بزرگ خانه قرار داشت تکیه داده اشک از چشمانش روانه شده بود صدای هق هق هایش قلب شب سیاه را میدرید وپاره پاره میکرد.سرش را بالا آورد مادرش را با آن کبودی زیر چشمش مقابل خودش دید از شرم سرش را دوباره پایین انداخت.دست مادر زیر چانه اش نشسته سرش را بالا آورد نگاهشان در هم گره خورده به آغوش مادرش جست. به پاس زحمت فراوان همه مادران بزرگ دنیا.  نویسنده: سید حامد قریشی

 

1393/4/25     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قیمت روز]
[مشاهده در: www.gheymaterooz.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن