واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۲۵ تير ۱۳۹۳ (۵:۶ق.ظ)
حمايت: درباره يک قطعنامه تاريخي
به گزارش خبرگزاري موج، حمايت نوشت: با توجه به در پيش بودن سالگرد قطعنامه تاريخي 598، اين يادداشت مي کوشد ابعادي از پيامدهاي اين قطعنامه را مورد واکاوي قرار دهد.
آيتالله خامنهاي، رييسجمهوري وقت در نامهاي که در روز ۲۷ تير ۱۳۶۷ براي خاوير پرز دکوئيار، دبيرکل وقت سازمان ملل متحد ارسال کرد، رسماً اعلام کرد که «جمهوري اسلامي ايران به خاطر اهميت حفظ جان انسانها و برقراري عدالت و صلح و امنيت منطقهاي و بينالمللي، قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت را ميپذيرد». به دنبال پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران، جنگ هشت ساله ميان ايران و عراق رسماً به پايان رسيد.
اين قطعنامه که در اول مرداد ۱۳۶۶ از سوي سازمان ملل صادر شده بود پس از پذيرش از سوي ايران، در ۲۹ تير ۱۳۶۷ به اتفاق آرا به تصويب نهايي رسيد.
قبل از هرگونه تحليل در خصوص اين قطعنامه، بد نيست اشاره شود که بعد از جنگ چالدران، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، بيست و چهارمين جنگي بود که از جانب همسايه غربي ايران اعم از دولت عثماني و دولت عراق به ما تحميل شد.
رژيم بعثي عراق با حمله به ايران درصدد بود تا طيف جديدي از مطامع خود را پيگيري کند. تحميل جنگ به ايران نه تنها با هدف حرکت در مسير فزون خواهي هاي دولت بعثي، بلکه براي مقابله با صدور انقلاب طراحي شد.
با اين وجود در آن زمان در داخل کشور شاهد بوديم که ملي گرايان که ادعاي مليت داشتند به بهانه اينکه علت حمله عراق به ايران ايده صدور انقلاب است، از مقابله با حمله عراق شانه خالي کردند.
اما در خصوص پايان يافتن جنگ و پذيرش قطعنامه بايد اين حقيقت را دانست که امريکايي ها و غرب در طول جنگ، کليه حمايت هاي خود را نسبت به صدام ابراز داشتند و کمک هاي گسترده تسليحاتي خود را به سوي او گسيل مي داشتند.
در اين ميان غالب دولت هاي عربي، امکانات و منابع گسترده و مختلف مالي، تسليحاتي و حتي نيروي انساني خود را براي کمک به عراق به خدمت گرفتند. در اين سوي، ايران به دليل وقوع انقلاب اسلامي و ضديت با دنياي استکبار از حمايت هاي بين المللي برخوردار نبود.
لذا از نظر نظام ديکتاتوري بين المللي، ايران مي بايست به شکست کشيده مي شد. لذا در زمان پذيرش قطعنامه توازن نيرو در داخل و خارج وجود نداشت.
در اين ميان دخالت آمريکا در جريان جنگ، سرنگون کردن هواپيماي ايرباس و تشديد تحريم ها هم کار را براي اين دولت جمهوري اسلامي سخت تر کرده بود. در عين حال ايران در جريان جنگ با وجود همه اين محدوديت ها، توانست به اين توفيق بزرگ دست يابد که دشمن متجاوز را با شکست ذلت بار از سرزمين مان بيرون کند.
در چنين شرايطي برخي از اهدافي که ايران با پذيرش قطعنامه به دنبال تحقق آنها بود به قرار ذيل طراحي گرديد:
- بيرون راندن ارتش متجاوز عراق از تمام سرزمين هاي اشغالي و حفظ تماميت ارضي ايران
- وادار کردن عراق به پذيرش مجدد معاهده 1975 به عنوان معاهده مرزي معتبر
- اعلام رسمي عراق به عنوان متجاوز در جنگ با ايران و در نهايت دريافت غرامت جنگ تحميلي.
پذيرش قطعنامه براي ايران دستاوردهاي بسياري داشت. اول آنکه جلوي بسياري از مخاطراتي که ممکن بود در آينده دامنگير ملت ايران شود را گرفت. صرفنظر از جلوگيري از تداوم بمباران هاي گسترده اي که رژيم بعثي عراق عليه شهرها صورت مي داد، ايران با پذيرش قطعنامه توانست مانع از ادامه حمله هاي شيميايي اين رژيم سفاک عليه مردم بي گناه ايران و حتي ملت عراق شود. از سوي ديگر، پذيرش قطعنامه از جانب ايران به معناي پيروزي ايران نيز بود. چراکه اين ايران بود که در موضع قدرت قرار داشت و بخش هايي از خاک عراق را در تصرف داشت. لذا پيروزي در جنگ يکي ديگر از پيام هاي پذيرش قطعنامه بود.
به علاوه، وجود حمايت همه جانبه کشورهاي قدرتمند جهان و برخي دولت هاي مرتجع منطقه از رژيم بعث عراق اين پيروزي را پررنگ تر مي کرد.
اما بايد ديد رژيم بعث از اين جنگ چه به دست آورد و در اين قطعنامه چه کسب کرد؟ با نگاهي به اوضاع طرف مقابل پيامدهاي ناگوار اين قطعنامه براي آن بيشتر مشخص خواهد شد
يکي از مهمترين پيامدهاي اين جنگ براي رژيم بعث عراق، اقتصاد ويران، هزاران کشته، و صرف ميلياردها دلار از درآمدهاي نفتي اين کشور و کشورهاي منطقه در جنگي بي نتيجه بود. بعد از پذيرش قطعنامه اين صدام بود که مي بايست به اربابان غربي خود گزارش مي داد که در قبال حمايت هاي تسليحاتي، مالي، اطلاعاتي و سياسي آنها چه دستاوردهايي داشته است.
پذيرش قطعنامه همچنين باعث سرخورده شدن رژيمي ديکتاتور و فزون خواه شد. اين ديکتاتوري واپس خورده که حالا نتوانسته به اروند و خوزستان دست يابد، براي بازسازي وجهه و روحيه خود نياز به مستمسک جديد داشت.
ادعاي تاريخي عراق در خصوص مالکيت بر کويت اين بهانه را در اختيار بغداد قرار داد که به کويت حمله کند.
حمله عراق به کويت پاسخي به شکست جنگ طلبان بعثي بود. حمله به کويت در واقع حمله به عضوي ضعيف از حاميان سابق عراق بود که درصدد کسب غنايمي بود که از سال ها جنگ با ايران و پس از قبول قطعنامه از آنها محروم شده بود. عراق درصدد بود تا با حمله به کويت اين ناکامي را جبران کند. تصرف کويت توسط عراق بلايي بود که به جان حاميان سابق عراق افتاد.
آمريکايي ها که تا پيش از اين از بعثي هاي عراق حمايت کرده بودند بعد از پايان جنگ با ايران، حالا مجبور بودند خود به جنگ با عراق بيايند و شرارت هاي آن را مهار کنند.
به طور طبيعي نظام بين الملل همسو با منافع ايران نبود. ايران نيز امکانات و ابزارهاي اقتصادي، نظامي و سياسي کافي را در اختيار نداشت تا بتواند کشورهاي مهاجم را در برابر خود خاضع نمايد. البته چنين وضعيتي براي هيچ يک از کشورهاي جهان نيز مقدور نبود.
در خصوص قطعنامه 598 بايد اين نکته را گفت که تا قبل از اين قطعنامه تمامي قطعنامه هايي که صادر شده بود به زيان ايران بود. اما قطعنامه 598 زماني تدوين شد که ايران در جنگ دست برتر را داشت. در اين زمان دشمنان ايران در شوراي امنيت مجبور شدند در ازاي موضع برتر ايران، امتيازاتي به تهران بدهند. هر چند که اين قطعنامه تمامي اهداف و منافع ايران را تأمين نمي کرد، اما از جمله خواسته هاي محوري که کشورمان موفق به کسب آنها شد، معرفي عراق به عنوان آغازگر جنگ و بيرون راندن ارتش متجاوز عراق از تمام سرزمين هاي اشغالي و حفظ تماميت ارضي جمهوري اسلامي بود.
البته در اين ميان اين واقعيت را نيز بايد پذيرفت که عراق در ابتدا با 12 لشکر وارد جنگ شد و در پايان جنگ با 50 لشکر قطعنامه را امضا کرد. حتي گفته مي شود که نفرات را به جاي گلوله هاي مرسوم با گلوله هاي تانک هدف قرار مي دادند.
کاربرد سلاح شيميايي از ديگر جناياتي بود که عراق مرتکب شد. ولي با همه اين موارد، رژيم بعث در برابر ملت غيور و مبارز ايران زانو زد و نتوانست خواسته هاي خود و اربابان غربي اش را عملياتي کند.
عضو هيأت علمي دانشگاه معارف اسلامي و کارشناس ارشد تاريخ معاصر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]