واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۲۴ تير ۱۳۹۳ (۷:۳۲ق.ظ)
خراسان: جنگ ترکيبي عليه مقاومت در خاورميانه
به گزارش خبرگزاري موج، خراسان نوشت: بررسي بحران هاي خاورميانه از اين جهت اهميت دارد که نشانه هايي از پيوند ستيزهاي قومي، مذهبي، ملي و منطقه اي را منعکس مي سازد. موج اول چنين بحراني در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد زماني که جنگ هاي ۳۳روزه اسرائيل عليه حزب ا... انجام گرفته و حزب ا... توانست براي اولين بار در تاريخ منازعات خاورميانه، بعد از ۳۳ روز از قابليت مشابهي با اولين روزهاي منازعه برخوردار باشد.
موج دوم منازعه مربوط به دسامبر ۲۰۰۸ مي باشد. در اين مقطع تاريخي نيروهاي ارتش اسرائيل عمليات گسترده اي را عليه حماس سازماندهي کردند. در اين دوران جنگ هاي ۲۲روزه اتفاق افتاد جنگ هايي که نشان داد نيروي مقاومت از قابليت لازم براي رويارويي با تهديدات اسرائيل برخوردار است. حماس و حزب ا... از الگوي «مقاومت نامتقارن» در مقابله با اسرائيل بهره گرفتند. ابراز مقاومت حماس و حزب ا... را بايد بهره گيري از قابليت هايي دانست که جنگ را موجه و مقاومت را اجتناب ناپذير مي سازد.
موج سوم منازعه منطقه اي مربوط به نبردي است که از ۶ جولاي ۲۰۱۴ آغاز گرديده و به گونه تصاعد يا بنده اي در حال افزايش است. اقدامات نظامي اسرائيل در شرايطي انجام مي گيرد که براي عمليات خود توجيه راهبردي داشته باشد. هدف اصلي اسرائيل را بايد بي اثرسازي حماس در برابر تهديدات نظامي و امنيتي دانست. به عبارت ديگر حماس از ابزارهايي بهره مي گيرد که زمينه بازدارندگي نسبي را در برابر اسرائيل به وجود مي آورد.
هدف اصلي اسرائيل را بايد از بين بردن قدرت مقاومت ابزاري و مشروعيت سياسي حماس دانست. هرگونه تحول در ابزارهاي قدرت مي تواند زمينه هاي لازم براي تغيير در موازنه منطقه اي را به وجود آورد. اگر نتانياهو بتواند زمينه هاي خلع سلاح حماس را ايجاد کند در آن شرايط قادر خواهد بود تا مشکلات بيشتري را براي حزب ا... نيز ايجاد نمايد. جنگ عليه حماس نشان داد که هيچ نيروي سياسي در خاورميانه بدون پشتوانه راهبردي نخواهد بود.
يکي از دلايل اقدامات زودهنگام اسرائيل عليه حماس را بايد هم زماني جنگ نيروهاي تکفيري عليه دولت مالکي، ستيز گروه هاي سلفي لبنان عليه حزب ا... و همچنين منازعه جبهه النصره و ارتش آزاد سوريه عليه دولت بشار اسد دانست. در چنين فرآيندي است که مي توان نشانه هايي از جنگ ترکيبي عليه نيروهاي مقاومت در خاورميانه را مشاهده کرد.
در چنين فرآيندي، آمريکا و انگليس به گونه غيرمستقيم از حمله نظامي پرشدت اسرائيل عليه حماس حمايت به عمل آوردند. شوراي امنيت سازمان ملل تلاش کرد تا زمينه هاي آتش بس در غزه را ايجاد کند. جنگ درغزه منطق مشابهي با ساير منازعات نظامي و امنيتي خاورميانه دارد. ويژگي اصلي اين منازعات ماهيت تصاعد يا بندگي است. به عبارت ديگر هر منازعه اي مي تواند تحت تاثير نيروهاي پيراموني گسترش يابد. اگر چه در تاريخ ۱۳ جولاي شوراي امنيت سازمان ملل درخواست آتش بس نمود، اما اسرائيل هيچ گونه تمايلي به پذيرش آتش بس ندارد. منطق سياسي، امنيتي اسرائيل با جنگ در منطقه براي غلبه بر گروه هاي اجتماعي فلسطين سازمان يافته است.
هرگاه بحران هاي منطقه اي گسترش يابند، به گونه اجتناب ناپذير بازيگران منطقه اي و قدرت هاي بزرگ نيز براي مديريت آن ايفاي نقش مي کنند. بحران امنيتي خاورميانه از اين جهت اهميت دارد که جبهه مقاومت را در برابر نظام سلطه مقاوم مي سازد. جنگ هيچ گاه منجر به کاهش شدت منازعه نمي شود بلکه ريشه هاي منازعه را به حوزه هاي جغرافيايي مختلفي تسري مي دهد.
جنگ و بحران در خاورميانه نمادي از واقعيت هاي منازعه پيچيده و تاريخي است که همواره بخشي از سياست منطقه اي را در برگرفته است. در جنگ جديد اسرائيل عليه حماس، نشانه هايي وجود دارد که براي امنيت منطقه اي عبرت آموز است. تل آويو براي اولين بار در معرض موشک هاي زمين به زمين قرار گرفت. اين امر به مفهوم آن است که نيروي مهاجم نمي تواند از امنيت همه جانبه برخوردار باشد. اسرائيل در وضعيتي قرار دارد که ناچار است بحران منطقه اي را کنترل نمايد.
اگرچه آتش بس در روزهاي آينده اجرا خواهد شد اما اين آتش بس نيز همانند دوران هاي گذشته ناپايدار خواهد بود. تجربه نشان داده که آتش بس در خاورميانه جلوه هايي از بحران را براي دوران آينده بازتوليد مي کند. درک واقعيت هاي امنيتي خاورميانه صرفا در شرايطي امکان پذير است که گروه هاي سياسي به اين امر واقف باشند که بحران در زمان محدودي پايان نخواهد يافت. به هر ميزان که جبهه مقاومت از قدرت و فراگيري بيشتري برخوردار باشد در آن شرايط امکان کنترل تهديدات اسرائيل وجود خواهد داشت. از سوي ديگر، روندهاي بحران ماهيت تصاعد يابنده دارد.
اسرائيل تلاش دارد تا براي بي اثرسازي قدرت نيروي مقاومت، زمينه هاي ايجاد انشعاب در بين گروه هاي سياسي مقاومت را فراهم آورد. در دوران موجود کشورهاي خاورميانه در معرض تهديدات نويني قرار دارند. تهديداتي که بحران را به داخل کشورها تسري داده است. جنگ در نوار غزه نشان مي دهد که جبهه مقاومت نيازمند متنوع سازي نيروهاي سياسي خود مي باشد. پيوند گروه هاي جهادي در خاورميانه، محور اصلي بازدارندگي در برابر راهبرد معطوف به غلبه اسرائيل تلقي مي شود.
نويسنده: دکتر ابراهيم متقي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]