محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844594530
جماعت ضد حق مردم امروز مدافع حقوق بشر شدهاند!
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جماعت ضد حق مردم امروز مدافع حقوق بشر شدهاند!
عالم مجاهد و مربي نستوه، حضرت آيتالله حاجشيخمحمد مدني كه از سوي مرحوم آيتاللهالعظمي سيدمحمود شاهرودي به «ناشرالاسلام گنابادي» ملقب شد، سالياني طولاني از حيات خويش را در مواجهه نظري با فرقه صوفيه در گناباد مصروف داشته است. وي در طريق اين مبارزه – به ويژه در دوران پيش از انقلاب ـ سختيها و صعوبات فراواني را متحمل گشته و تجربيات ارزندهاي را آموخته است. اينك كه اين فرقه ضاله در كسوت يكي از «گروههاي مدافع حقوق بشر» خود را بازسازي كرده و بار ديگر به عرصه اغفال جوانان روي آورده، مناسب است پيشينه اين جماعت باز نگريسته و بخشهاي عبرتآموز آن مجدداً مرور گردد. اين گفتوشنود پرنكته نيز از سر همين نياز، صورت پذيرفته است. جنابعالي گفتهها و آثارتان همواره بر وابستگي «خانقاه» به دربار و سرويسهاي جاسوسي انگليس تأكيد داشتهايد. به نظر شما فلسفه اين وابستگي چيست و خانقاه از آن چه سودي ميبرد؟ بسماللهالرحمنالرحيم. الحمدللهربالعالمين و صليالله عليمحمد وآله الطاهرين(ع). من از دهها قبل به عينه ديدهام كه يكي از عوامل گرايش افراد به خانقاه بيدخت، وابستگي اين سلسله به دربار ستمشاهي بود كه ريشه در تشكيلات جاسوسي انگليس داشت. در دوران طلبگيام در مشهد در روزنامه خراسان خواندم: «سفير انگلستان در بيدخت! » در سال 1337 كه از نجف اشرف مراجعت كردم، دكتر اقبال نخستوزير بود، او پسر مقبلالسلطنه از اركان تصوف گنابادي بود. در آن دوره بيشتر فرمانداريهاي استان خراسان صوفي يا صوفيپرست بودند و شبهاي جمعه در بيدخت بهسر ميبردند. احمد فريدوني 25 سال وزير يا سرپرست وزارت كشور بود، هر كس را ميخواست استخدام كند، اول او را به بيدخت ميفرستاد تا صوفي شود و سپس او را استخدام ميكرد. تيمسار نصيري به مدت 13 سال رئيس ساواك جهنمي ايران بود. او پسر عميدالممالك سمناني و از اركان خانقاه بيدخت بود. در چنين شرايطي با اندك سوادي با توصيه صالح عاليشاه افراد استخدام ميشدند يا افرادي كه پرونده داشتند، اگر صوفي ميشدند، با توصيه قطب تبرئه ميشدند. سروان مهاجري، رئيس شهرباني گناباد پس از نشستن بر كرسي رياست سيبيل گذاشت و صوفي شد. پس از تحقيق معلوم شد رئيس زندان مشهد بوده و از يكي از زندانيهاي مشهد پول گزافي گرفته و او را فراري داده است، حالا با صوفي شدن ميخواهد تبرئه شود و شد! از ديرباز و به شهادت خاطراتتان، چه كساني متوجه اين ارتباط شده بودند و اصلاح مفاسد اين فرقه را منوط به اصلاح كلان سيستم سياسي كشور تلقي ميكردند؟ يكي از مواردي كه دراينباره به خاطر دارم، بيانات شهيد بزرگوار سيدمجتبي نوابصفوي است. در يكي از ملاقاتها به ايشان ـ كه واقعاً سحر بيان داشت ـ عرض كردم: «انگليسيها در گناباد دكاني به نام تصوف براي گمراهي مردم باز كردهاند، خواهش ميكنم براي روشنگري مردم به گناباد تشريف بياوريد.» فرمود: «ميدانم، ميدانم.» براي ما هيچ مشكلي نيست، ميتوانم يكي از بچههاي فدايي اسلام را به گناباد بفرستم كه مرشد و سران سلسله را با يك نوار مسلسل برچيند، ولي مشكل حل نميشود، از او زرنگتر ميآورند. دربار ايران فاسد است، ما به حول و قوه الهي تصميم داريم تهران را اصلاح كنيم كه قهراً اين شاخ و برگها اصلاح ميشود. اي سيد بزرگوار! روحت شاد، واقعاً «المؤمن ينظر بنور الله» پيشبينيات بسيار درست بود. تا دربار سلطنت بود، خانقاه صوفيه بيدخت هم پررونق بود و چون شاه فرار كرد و از كشور گريخت، سلطان حسين تابنده، مرشد فرقه گنابادي هم از گناباد فرار كرد. روحانيت گناباد در دوران مبارزه طولاني شما با تصوف، چه موضعي داشتند يا به عبارت ديگر، به چند دسته تقسيم ميشدند؟ در ايام مبارزه با خانقاه بيدخت، روحانيون گناباد دو دسته بودند: گروهي باتقوا و مكتبي بودند كه با صوفيه معاشرت نداشتند، اما معتقد به تقيه بودند. گروهي هم روضهخوانهاي كمسوادي بودند كه هم از آخور ميخوردند و هم از توبره! هم سر مزار «ملاسلطان» روضه ميخواندند و هم در مجالس شهر و روستاهاي تابعه! گروه اول در رأس آنها مرحوم حجتالاسلام حاجشيخ غلامرضا نصيري بود و بنده را موعظه ميكرد كه: «تند ميروي»! امام صادق(ع) فرموده است: «التقيه ديني و دين آبائي.» دهه آخر صفري بود كه بنده در خضري منبر ميرفتم و ايشان در كارشك روز 28 صفر هيئت خضري را امامزاده كارشك بودم كه از نظر تاريخ معتبر است و به حاجآقا نصيري هم در كارشك سري زدم. فرمودند: «فلاني! اگر تو را مجتهد ندانم، قريبالاجتهاد ميدانم، اما داري خلاف تقيه عمل ميكني. ببين حسين بن روح، نايب خاص امام زمان(عج) در بغداد كلفتي داشت كه ميخواست آتش روشن كند و هر چه سعي كرد نتوانست. عصباني شد و آتش برگ را بر زمين زد و گفت: بر معاويه لعنت! چرا آتش روشن نشد؟ حسين به روح، اين عالم بزرگوار كلفت را از خانه بيرون كرد و فرمود: كلفت خانه من كه به خال المؤمنين معاويه توهين كند در خانه من جاي ندارد.» گفتم: «آنچه فرموديد صحيح است، اما عرض ميكنم آيا قدرت صوفيهاي بيدخت به اندازه قدرت خليفه بغداد است كه دستور داد سقف مسجد براثا را در بغداد بر سر شيعيان خراب كردند و كسي جرئت نكرد جنازهها را از زير آوار درآورد؟ آيا مسلمانان گناباد به اندازه شيعيان بغداد ضعيفاند؟ اگر چنين است، قبول دارم و بايد تقيه كرد، اما در گناباد قضيه عكس است و جمعيت ما چندين برابر صوفيهاست. آنها بايد تقيه كنند نه اينكه ما تقيه كنيم»، ايشان قدري فكر كرد و فرمود: «چه عرض كنم.» بعدها به من فرمودند: «حالا قبول دارم زمان تقيه نيست»، حتي كتاب ولايتنامه ملاسلطان را از من گرفتند و روي منبر از صوفيه مذمت ميكردند. ظاهراً شما در دوره مبارزات خود با صوفيهاي گناباد متحمل زندان و تبعيد و حتي حكم شلاق هم شده بوديد. ظاهراً دكتر اقبال كه از وابستگان به صوفيان گناباد بود، چنين دستوري صادر كرده بود. شنيدن داستان ِاين دستور، دراين بخش از گفت وگو براي ما مغتنم است. بله، دكتر اقبال به استاندار خراسان، محمد دادور دستور داده بود: «شيخ مدني را در ميدان عمومي گناباد 500 ضربه شلاق بزنيد و او را تبعيد كنيد.» در جلسهاي كه آقاي دادور استاندار و آيتالله سبزواري گفته بود: «دكتر اقبال به من دستور داده است، شيخ مدني را 500 ضربه شلاق بزنم. نميدانم چه بايد بكنم!» آيتالله سبزواري فرموده بودند: «دكتر اقبال غلط كرده است. به خدا قسم! اگر يك شلاق به آقا بزنند، 150 هزار روحاني در خراسان قيام ميكنند، شوروي هم از آن طرف وارد ميشود. آن وقت نه استاندار لازم است و نه آيتاللهي!» سپس دادور تماس گرفت و گفت: «كس ديگري را براي استانداري انتخاب كنيد. من نيستم!» اين دستور دكتر اقبال چه بازتابهاي ديگري در محافل روحاني و سياسي داشت؟ يك روز توفيقي نصيب اينجانب شد كه به محضر مرحوم حجتالاسلام فلسفي واعظ، زبان گوياي اسلام شرفياب شدم. پس از آنكه خودم را معرفي كردم، فرمودند: «شما همان آقا شيخ هستيد كه دكتر اقبال دستور داده بود، شما را شلاق بزنند؟» عرض كردم: «آري!» فرمودند: «شلاقها را خورديد؟» جواب دادم: «سعادتش را نداشتم!»معظمله خطاب به علماي حاضر فرمودند: «باور نميكردم دكتر اقبال چنين حماقتي كرده و به خاطر يك قلندر درويش چنين دستوري داده باشد»، اما يك روز دادور استاندار خراسان به همين اتاق آمد و گفت: «دكتر اقبال اصرار داشت كه من آقاشيخ را شلاق بزنم»، اما من گفتم: «استاندار ديگري معرفي كنيد تا اين حكم را اجرا كند، من نيستم!» بالاخره دستور اقبال اجرا نشد و حتي حربهاي سياسي عليه وي شد. در آن زمان دكتر اقبال در رأس حزب مليون بود، اسدالله علم رئيس حزب مردم و دكتر علي اميني دبير حزب منفردين بود. اين سه حزب اگرچه سر و ته يك كرباس بودند و سر در آخور دربار ستمشاهي داشتند، اما براي عامفريبي عليه يكديگر تبليغ ميكردند. حكم شلاق اينجانب توسط دكتر اقبال يكي از حربههاي تبليغي عليه وي شده بود، طوري كه يكي از سران حزب منفردين در سخنراني خود گفته بود: «دكتر اقبال آن قدر احمق است كه دستور داده است در حمايت از خانقاه بيدخت به يكي از روحانيون گناباد 500 ضربه شلاق بزنند و بوق عليشاه (صالحعليشاه) بيدختي را خوشحال كند.» قاعدتاً جنابعالي در هماهنگي با مرجعيت وقت، با صوفيان گناباد و خانقاه بيدخت طرف شده بوديد. شما خود، در معاشرت و گفت وگو با اين بزرگواران درباره نحله صوفيه چه شنيده بوديد؟ يك موردِ آن از اين قرار است كه در سفري كه به حج مشرف شدم، در سرزمين مني زير چادر، حاجحسن مرتضايي از حضرت آيتاللهالعظمي شاهرودي سؤال كرد: «ما در گناباد با صوفيها محشوريم، زيرا فاميل هستيم. بفرماييد تكليف ما چيست؟» فرمودند: «مرشد آنها نجس است، هر كس همعقيده او باشد هم نجس است. از ديگران هم دوري كنيد.» آقاي حاجشيخ مرتضي اشرفي، فرزند حاج آقا بزرگ شاهرودي هم نقل كرد، يك شب به منزل آيتالله شاهرودي زنگ زدند كه يكي از تجار ايراني ميخواهد خدمت آقا برسد كه اجازه داده شد. ناگهان ديديم سلطان حسين تابنده مرشد صوفيه است. وقتي به اطلاع حضرت آيتالله رسانديم، اجازه ورود ندادند كه از در منزل با نااميدي برگشت. از نحوه رفتار علما و بزرگان روحانيت با صوفيان گناباد چه مواردي را شاهد بودهايد؟ آنها در معاشرت با اين جماعت چگونه رفتار ميكردند؟ در دوران قدرت محمدرضاشاه پهلوي حضرت آيتالله خزعلي از رفسنجان به گناباد تبعيد شده بود. بنده افتخار داشتم خدمت معظمله باشم. مرتب با ايشان ديدار ميكردم. يك بار فرمودند: «سلطان حسين تابنده به ديدن من آمد. با اينكه سرزده وارد شد و چيزي براي پذيرايي نداشتم، فقط يك خربزه شكستم و از او پذيرايي كردم. سلطان حسين با ذكر يك مقدمه گفت: اسلام برد و پايه استوار شده است: كلمه توحيد و توحيد كلمه. من گفتم: اين بهجاي خود، اما شما بدعتگذار هستيد، بايد دست از بدعتگذاري برداريد و اختلافاندازي نكنيد. او جواب نداشت. پاكت پولي به من داد و گفت: حضرت آقاي والد سلام رسانده و اين هديه ناقابل را براي شما فرستادهاند! گفتم: پول را برداريد، من اهلش نيستم. در اين اثني حسين مروي همراه تابنده بيرون رفته بود. تابنده پاكت را برنداشت و از جا بلند شد. پاكت را در منزل در حضور حسين مروي تحويلش دادم و گفتم: اشخاص را بشناسيد و اين گونه عمل نكنيد. بالاخره با نااميدي رفتند. به پيرزني كه گاهي براي نظافت منزل سر ميزد، وقتي خواست پوست خربزه را بيرون ببرد، گفتم: صبر كن. ابتدا پوستها را در حوض آب حياط آب كشيدم و به او دادم. وقتي از منزل خارج شد. گفت: اين صوفيها واقعاً نجس هستند. اين عالم تبعيدي از قم پوست خربزهاي كه تابنده از آن خورده بود آب كشيد و به من پس داد. پس از دو روز آب حوض را عوض كردند. مردم شايعه كردند كه لابد بهواسطه نجس بودن صوفيها بوده است، در حالي كه آب حوض كر بود و اين شايعه اساس نداشت.» ظاهراً شما شاهد رفتار فرزند مرحوم آيتاللهالعظمي شاهرودي با اين جماعت، در سفر ايشان به گناباد هم بودهايد. ايشان با جماعت صوفيه چطور رفتار ميكردند؟ پس از حادثه زلزله سال 1347، حضرت آيتالله سيدمحمد شاهرودي، فرزند مرجع تقليد شيعيان حضرت آيتاللهالعظمي حاجسيدمحمود شاهرودي براي سركشي از منطقه زلزلهزده مسافرت كرده و حامل پيام حضرت والد براي زلزلهزدگان بودند. يك روز صبح در روستاي مند در محضر معظمله در منزل مرحوم حاجحسين مصطفوي بوديم كه ناگهان شيخعلي ذوقي و چند نفر ديگر از صوفيها به عنوان ملاقات وارد شدند و با حضرت آيتالله دست دادند. وقتي بيرون رفتند ايشان از اتاق بيرون آمد و سر آب قنات با دلويي كه از صحن منزل عبور ميكرد دستهايش را آب كشيد. ساير روحانيون هم تبعيت كردند و دستهايشان را آب كشيدند. در منطقه شايعه شد كه آيتالله شاهرودي چون چند نفر صوفي دست به دست ايشان داده بودند، دستشان را آب كشيدند، معلوم ميشود آنها را نجس ميدانند. با ظهور انقلاب اسلامي، ستاره بخت اهالي خانقاه بيدخت و صوفيان گناباد نيز افول كرد و نفوذ فراوان ودست ِ باز آنها در امور كشوري هم از بين رفت. مردم گناباد در روزهاي اوجگيري انقلاب، دربرابر اين جماعت چه واكنشهايي داشتند؟ خاطرم است مردم انقلابي گناباد كه از چماقكشهاي بيدخت ناراحت شده بودند، روز دوازدهم محرم سال 1357 آماده حمله به بيدخت شدند كه به حساب چماق به دستها برسند. مردم سوار كاميونها شده بودند و با ابزار كشاورزي (بيل، چهارشاخ ، چوب و...) در خيابان سعدي گناباد صف كشيده بودند. وقتي از جريان مطلع شدم، احساس مسئوليت كردم، بهسرعت خودم را به صحنه رساندم. از ماشين پياده شدم. خيليها از ماشينها و كاميونها پياده شدند و اطراف بنده را گرفتند. گفتم: «چه خبر است؟» گفتند: «حوصله ما سر آمده است، ميرويم جواب چماق به دستهاي خانقاه را بدهيم.» گفتم: «عزيزان مصلحت نيست. فعلاً با پسر پهلوي درگير هستيم، در گناباد درگيري داخلي مصلحت نيست. خواهش ميكنم پراكنده شويد.» متفرق كردن مردم احساساتي كار سختي بود، ولي در آن روزها همه برادران و خواهران انقلابي حسينيه گناباد را مركز انقلاب اسلامي و بنده را دعاگو و خدمتگزار خود ميدانستند، لذا با راهنمايي بنده بهسختي قبول كردند و پراكنده شدند. چرا جنابعالي اجازه نداديد كه مردم با انگيزه اين كانون را از بين ببرند؟ علت اين تصميم چه بود؟ بعضي از دوستان حالا هم به من اعتراض ميكنند و ميگويند بايد اجازه ميدادي مردم گناباد ميرفتند اين كانون فساد را خراب ميكردند، اما اولاً بنده كه نميتوانستم روي هواي نفس آن حركت كور را كه رهبري نداشت تأييد كنم. ثانياً بر فرض كه وارد بيدخت ميشدند، كاري از پيش نميبردند و با بيل و كلنگ كه نميشود خانقاه را خراب كرد. ثالثاً اين عمل باعث مظلومنمايي ميشد و خانقاه بيدخت كه با تشكيلات اينتليجنت سرويس انگليس ارتباط داشت، دنيا را پر ميكرد كه به اقليتها حمله ميشود. رابعاً چهره انقلاب مشوه ميشد. افتخار ما اين است كه بهترين و پرجمعيتترين راهپيماييها را داشتيم، اما سنگي به شيشه نخورد. روزهاي راهپيمايي به بانكها پيغام ميدادم عكس شاه را بردارند، چون ميدانستم مردم احساساتي اگر عكس شاه را ببينند، سنگها را سرازير ميكنند. مسئولان بانكها هم عكس را برميداشتند و راهپيماييها بدون درگيري تمام ميشد. پس از پيروزي انقلاب سلطان حسين تابنده قطب صوفيان گنابادي از كشور فرار كرد ودر خارج ساكن شد. در شرايط پس از پيروزي انقلاب، آيا تلاشي براي باز گرداندن وي به كشور هم انجام شد؟ بله، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و فرار سلطان حسين تابنده يك روز صبح در منزل بودم كه كسي در زد. پشت در رفتم، آقاي شريفيان صوفي و سرگرد تابنده بودند. گفتند: «اجازه است وارد شويم؟» گفتم: «بفرماييد. با كمال افتخار.» پس از تعارفات معمولي گفتند: «مدتي است آقاي سلطان حسين تابنده آواره وطن شده است و جرئت مراجعت به وطن ندارد. حالا خدمت شما آمدهايم، زيرا ميدانيم در بيدخت بين حزبالله نفوذ كلام داريد و ميتوانيد مردم را راضي كنيد ايشان به وطن برگردد.» قدري آنها را موعظه كردم و گفتم: «اگر واقعاً صوفيگري را به عنوان يك مكتب پذيرفتهايد، دنبال مرشد ديگري برويد. از نظر بنده تصوف باطل است. اگر دلبستگي داريد دنبال مرشدي برويد كه به اصول درويشي عمل كند.» درتاريخ هست كه مردي از مريدان معروف كرخي در بغداد وارد خانقاه شد و پشت به قبله شروع به نماز خواندن كرد. شخصي از در وارد شد و با مشاهده وي خطاب به معروف گفت: «چرا اين شخص را نصيحت نميكنيد؟» معروف گفت: «ما درويش هستيم و درويش را به تصرف در امور كاري نيست»، اما آقاي تابنده يك فئودال و سرمايهدار منطقه است. عمالش به تجاوز به اموال و عرض مردم مشغولاند. در گناباد هر كجا وقف خوار، خائن و دزدي است سر از خانقاه در ميآورد. در باغسياه يك كافه مركز قماربازها و مشروبخوارها بود. يك روز سروان اسلامي رئيس ژاندارمري گناباد به من گفت: «در گناباد نميتوان انجام وظيفه كرد. مأموران ما چند صندوق مشروب از كافه ميرزا محمد كافهچي در آوردند. ميخواستم تحويل قانون بدهم، ناگهان كافهچي نامهاي به خط سلطان حسين تابنده نشان داد كه نوشته بود: ايشان از فقراست متعرضش نشويد. حالا آيا ميتوانم با تيمسار اويسي و تيمسار نصيري درگير شوم؟» آقاي شريفيان و سرگرد تابنده پاسخي نداشتند، لذا 100 هزار تومان اسكناس هزار توماني روي كرسي گذاشتند و گفتند: «حاج آقاي تابنده سلام رسانده و عرض كردهاند اين پول را ميان فقرا و مستحقين قسمت كنيد.» گفتم: «اهل اين حرفها نيستم پول را برداريد.» در اين اثنا حجتالاسلام دانشفر وارد منزل شد و پاي كرسي نشست و چون ديد 100 هزار تومان روي كرسي است و آنها اصرار ميكنند و بنده انكار ميكنم بالاخره آقاي دانشفر آنها را قانع كرد تا پول را بردارند و بروند. موقع رفتنشان گفتيم: «اگر شاه ميتواند به ايران برگردد، آقاي قطب هم ميتواند به بيدخت بازگردد. اين آقا و پدرش قنات بيدخت را كه تنها راه زندگي مردم بود، با احداث قنات صالحآباد خشك كردند و باغات مردم بيدخت را نابود ساختند و كشاورزان بيدخت را ـ كه تنها منبع درآمدشان كشاورزي بود ـ به خاك سياه نشاندهاند.» ظاهراً برخي مسئولان ليبرال مسلك سالهاي اول ِ استقرار نظام هم به صوفيان خوشبين بودند و با نور علي تابنده ـ قطب كنوني دراويش گنابادي ـ هم ارتباطاتي داشتند. شما از اين جنبه و احياناً تحذيرهايي كه دراينباره داشتهايد، چه خاطراتي داريد؟ در سفري كه بنيصدر رئيسجمهور وقت به گناباد آمد، بنده مسئول كميته انقلاب اسلامي بودم، دستي در كار بود تا با من ملاقات نكند. شب او را داخل اتاق بردند و گفتند حالش مساعد نيست و خسته است انشاءالله فردا ساعت شش صبح. بنده قبل از ساعت شش وارد شدم، ناگهان از اتاق بيرون آمد و بدون توجه به من به سمت بيرون رفت، پرسيدم: «كجا ميرود؟» جواب دادند: «به سپاه ميرود.» فوراً به سمت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي رفتم. بچهها روي پردهاي نوشته بودند: «از آقاي بنيصدر تا وقتي در خط رهبر باشد، حمايت ميكنيم»، لذا سر پايي در صحن سپاه چند كلمه بيشتر صحبت نكرد. وقتي خواست از سپاه خارج شود، جلويش رفتم و گفتم: «بنده مسئول كميته انقلاب اسلامي گناباد هستم. ميخواهم چند كلمه با جنابعالي صحبت كنم.» گفت: «بفرماييد با هم سوار مينيبوس شويم تا با شما صحبت كنم.» داخل مينيبوس به او گفتم: «آقاي رئيسجمهور! اين نورعلي تابنده كه در روزنامه انقلاب اسلامي كه شما صاحب امتياز و مدير مسئول آن هستيد، مقاله مينويسد، ميشناسيد؟» گفت: «پسر خوبي است!» گفتم: «اطلاع داريد او پسر صالح عليشاه، قطب صوفيه درخت است؟» گفت: «باشد. پسر خوبي است.» گفتم: «اطلاع داريد اين آقا با سلطان حسين تابنده قطب فعلي دراويش برادر است؟ اين دو برادر در جريان نهضت آيتالله كاشاني در دو طرف مبارزه قرار گرفتند تا هر طرف شكست خورد برادر سمت پيروز نجاتش بدهد. وقتي دربار پيروز شد، نورعلي از تهران فرار كرد و به بيدخت آمد. سلطان حسين با پارتيبازي نجاتش داد. در انقلاب امام خميني هم همين سياست اعمال شد و وقتي شاه فرار كرد و انقلاب پيروز شد، سلطان حسين فرار كرد و در تهران نورعلي از او حمايت كرد. آقاي بنيصدر! اين دو برادر سر و ته يك كرباساند. مثل جيببرهاي زمان طاغوت كه صبح با هم صبحانه ميخوردند و براي شكار به سمت حرم امام رضا(ع) كمين ميكردند و سپس به زد و خورد ميپرداختند. زواراني كه از حرم مطهر بيرون ميآمدند با قلبي پاك دلشان ميسوخت و جلو ميرفتند و آن دو جوان را با زحمت از هم جدا ميكردند و در همين كش و قوس جيب زوار را ميزدند و از هم جدا ميشدند و در سمت پايين خيابان در گوشه خلوتي پول را با هم تقسيم ميكردند. اينگونه نزاع در گناباد يعني جنگ زرگري.» پاسخ بنيصدر حمايت كامل بود: باشد! پسر خوبي است! ظاهراً جنابعالي در اينباره با شهيد آيتالله دكتر بهشتي هم ديدار و صحبتي داشتهايد؟ شنيدن خاطره آن ديدارهم دراين بخش از گفتوگو براي ما مغتنم است؟ آيتالله شهيد دكتر بهشتي در سفري به تربت حيدريه آمده بود. همراه جمعي از برادران روحاني بهمنظور استفاده از بيانات معظمله به آنجا رفتيم. با اينكه منافقين جمع شده بودند و شعار مرگ بر بهشتي سر ميدادند، ايشان در سخنراني خود هيچ اعتنايي به شعاردهندهها نكرد و فقط فرمود: «جوانها! براي شما دامني مهربانتر از اسلام وجود ندارد.» تربتيها پس از خاتمه سخنراني با چوب و چماق به جان آنها افتادند و پس از ضرب وشتم آنها را سوار اتوبوس و راهي شهرهايشان كردند. موقع خداحافظي شهيد بهشتي با مسئولان عرض كردم بنده مسئول كميته انقلاب اسلامي گناباد هستم. عرايضي خدمتتان دارم. موقع سوار شدن، ايشان اشاره كرد، بيا سوار شو. عقب ماشين سواري من، ايشان و استاندار خراسان دكتر حسن غفوريفرد بوديم. آقاي استاندار خوابش برد و تا فرودگاه مشهد بنده با دكتر بهشتي صحبت كردم. اولاً وضعيت گناباد، خانقاه و دوران انقلاب را شرح دادم. ايشان قدرداني كرد و فرمود: «خوب شد مرا روشن كرديد. در تهران خيلي زنگ ميزنند كه سلطان حسين را پيش من بياورند. راهش نخواهم داد.» معظمله فرمودند: «چندي قبل در امريكا جلسهاي با حضور رجال سياسي بود و در باره روحانيت شيعه بحث ميكردند. قضاوت آنها اين بود كه روحانيت شيعه حاضر است خود را به كشتن بدهد، اما تسليم نشود. يكي گفت: اين بهشتي يك عيب ديگر هم دارد و آن اين است كه كلاه سرش نميرود. خيلي زرنگ است!» در پايان براي جماعتي كه ممكن است اكنون هدف القائات اين جماعت باشند، به ويژه جوانان، چه پيامي داريد؟ اين از مسلمات مذهب ماست كه تصوف در تمام اشكال ونحلههاي آن باطل است و امري دور از مذهب اهل بيت(ع)محسوب ميشود. مراجع تقليد درباره اين جماعت فتاوي گويايي دارند كه ما را از هر توضيح اضافي مستغني ميكند. چيزي كه امروز اسباب مطايبه شده اين است كه اينها بهرغم همه سوابقشان در تضييع اموال مردم و غصب آب و ملك آنان در گناباد، حامي حقوق بشر شدهاند و مظلومنمايي ميكنند. به جوانها توصيه ميكنم در اطراف سوابق و پيشينه اينها و رفتار قطبهايشان مطالعه كنند و به شكل مستند اينها را بشناسند. خداوند همگان را از شرور آخر الزمان محفوظ بدارد. والسلام عليكم ورحمتالله و بركاته.
نویسنده : شاهد توحيدي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]
صفحات پیشنهادی
رسوایی کامل مدعیان حقوق بشر با حمایت از عوامل ترور 17 هزار نفر از مردم ایران/ قضایای عراق جنگ «دلبستگان به امر
سیاسی سایر حوزه ها رهبر معظم انقلاب اسلامی رسوایی کامل مدعیان حقوق بشر با حمایت از عوامل ترور 17 هزار نفر از مردم ایران قضایای عراق جنگ دلبستگان به امریکا و غرب با طرفداران استقلال ملتها است حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز شنبه در دیدار خانوادهامام جمعه ملارد: حقوق بشرغربیها درکشتارمردم فلسطین خودنمایی می کند
امام جمعه ملارد حقوق بشرغربیها درکشتارمردم فلسطین خودنمایی می کند ملارد – ایرنا – امام جمعه شهر ملارد گفت کشتار مردم بی دفاع فلسطین در نوار غزه و سکوت مجامع بین المللی در حمایت از جنایت دولت غاصب اسراییل خودنمایی می کند به گزارش ایرنا حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی نوپژوهشگر دید بان حقوق بشر: کشتار مردم فلسطین جنایان جنگی است
پژوهشگر دید بان حقوق بشر کشتار مردم فلسطین جنایان جنگی استپژوهشگر دیدبان حقوق بشر طی مصاحبهای اقدامات صورت پذیرفته علیه مردم فلسطین را جنایت جنگی خواند به گزراش خبرگزاری فارس به نقل از شبکه راشا تودی بیل وان اسولد پژوهشگر امور فلسطین- رژیم صهیونیستی در دیدبان حقوق بشر حملرهبرمعظم انقلاب: وفاداری ملت به راه نورانی شهیدان زمینه ساز استمرار شکست توطئههای سلطهگران/ رسوایی کامل مدعی
رهبرمعظم انقلاب وفاداری ملت به راه نورانی شهیدان زمینه ساز استمرار شکست توطئههای سلطهگران رسوایی کامل مدعیان حقوق بشر با حمایت از عوامل ترور 17 هزار نفر از مردم ایران رهبرانقلاب فرمودند امروز درعراق تفالههای رژیم صدام و مشتی انسان جاهل دست به جنایت میزنند آنچه درحال وقوع اخطیب جمعه شهرستان کرج: مدافعان دروغین حقوق بشر حامی جنایتکاران صهیونیسم هستند
خطیب جمعه شهرستان کرج مدافعان دروغین حقوق بشر حامی جنایتکاران صهیونیسم هستندنماینده ولی فقیه در استان البرز گفت مدعیان دروغین دفاع از حقوق بشر خود حامی جنایتکارانی چون اشغالگران قدس هستند به گزارش خبرگزاری فارس از کرج نماز سیاسی عبادی جمعه این شهرستان امروز نیز با حضور گستردهیادداشت مجید مجیدی در حمایت از مردم بی دفاع غزه مرگ و نفرین بر محافل حقوق بشری که چشم و گوششان کر شده و نمیبی
یادداشت مجید مجیدی در حمایت از مردم بی دفاع غزهمرگ و نفرین بر محافل حقوق بشری که چشم و گوششان کر شده و نمیبینندمجیدی مجیدی کارگردان برجسته سینمای کشور در حمایت از مردم بیدفاع غزه نوشته است مرگ و نفرین بر محافل حقوق بشری که چشم و گوششان کر شده و نمیبینند این همه ظلمی را که بهدر اعتراض به حمایت ریاض از تروریسم فعالان حقوق بشر امروز در مقابل سفارت عربستان در لندن تجمع میکنند
در اعتراض به حمایت ریاض از تروریسمفعالان حقوق بشر امروز در مقابل سفارت عربستان در لندن تجمع میکنندفعالان حقوق بشر و شهروندان بحرینی مقیم انگلیس قرار است امروز در اعتراض به حمایت نظام آل سعود از تروریسم و سیاستهای نظام منامه در مقابل سفارت عربستان در لندن تجمع کنند به گزارش خگاز خردل صدام، حقوق بشر سازمان ملل را هم خفه كرده بود
گاز خردل صدام حقوق بشر سازمان ملل را هم خفه كرده بود 8 تيرماه در تقويم روز جهاني مبارزه با سلاحهاي ميكروبي و شيميايي نامگذاري شده است از اين نامگذاريها هم در تقويمها بسيار است اما شايد بهتر باشد بگوييم و بنويسيم روز مبارزه با استفاده از سلاح شيميايي به جز كاربرد آندادگاه حقوق بشر اروپا، ممنوعیت برقع در فرانسه را تأیید کرد
دادگاه حقوق بشر اروپا ممنوعیت برقع در فرانسه را تأیید کرد دادگاه حقوق بشر اروپا ممنوعیت استفاده از برقع و نقاب در اماکن عمومی فرانسه را مورد تأیید قرار داده است به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز یک زن ۲۴ ساله فرانسوی با ارائه شکایتی به دادگاه حقوواکنش مجید مجیدی به حوادث غزه / مرگ و نفریت بر محافل حقوق بشری
شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰ ۳۴ مجید مجیدی در واکنش به حوادث غزه گفت مرگ و نفرین بر محافل حقوق بشری که چشم و گوششان کر شده و نمیبینند به گزارش بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در یادداشت این کارگردان سینما در حمایت از مردم بیدفاع غزه آمده است مرگ و نفرین بر محافل حقوقنماینده سابق ایران در ایکائو در گفتوگو با فارس تشریح کرد احتمال اجحاف به حقوق مسافر و تبانی در آزادسازی نرخ
نماینده سابق ایران در ایکائو در گفتوگو با فارس تشریح کرداحتمال اجحاف به حقوق مسافر و تبانی در آزادسازی نرخ بلیت هواپیما لزوم تحکم نظارتی دولت قوانین آزادسازی در اختیار مردم قرار گیردمعاون سابق هوانوردی سازمان هواپیمایی با بیان اینکه آزادسازی نرخ بلیت هواپیما باید مثل تمام دنیامردم بی پولند، بازارها بی رونق/ قیمت مواد خوراکی در کف بازار امروز
مردم بی پولند بازارها بی رونق قیمت مواد خوراکی در کف بازار امروز اقتصاد > بازرگانی - نسیم آنلاین نوشت بازار مایحتاج عمومی مردم همچنان با نوسان همراه است برخی نوسانات قیمت را خود دولت رقم زده و برخی دیگر را تولیدکنندگان در سایه غفلت بازرسان به بار آورده&zwnjخطیب جمعه قوچان: مدعیان تمدن و حقوقبشر در جهان وحشی هستند
خطیب جمعه قوچان مدعیان تمدن و حقوقبشر در جهان وحشی هستندخطیب جمعه قوچان با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه و فلسطین گفت مدعیان تمدن و حقوقبشر در جهان وحشی هستند و هیچ نشانی از انسانیت و تمدن ندارند به گزارش خبرگزاری فارس از قوچان حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم طبامسکو قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره سوریه را تبلیغاتی و سیاسی خواند
مسکو قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره سوریه را تبلیغاتی و سیاسی خواندوزارت خارجه روسیه قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد سوریه را سندی تبلیغاتی سیاسی و یکجانبه ارزیابی کرد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری نووستی وزارت امور خارجه روسیه در بیانیهای ادر محکومیت کشتار شیعیان پاکستانی دیدبان حقوق بشر خواستار اقدام پاکستان علیه لشکر «جهنگوی» شد
در محکومیت کشتار شیعیان پاکستانیدیدبان حقوق بشر خواستار اقدام پاکستان علیه لشکر جهنگوی شدسازمان دیدبان حقوق بشر ضمن محکومیت کشتار شیعیان در پاکستان اعلام کرد که لشکر جهنگوی عامل اصلی درگیریهای فرقهای و تروریستی در پاکستان است و دولت این کشور علیه این گروه اقدام عملی انجام دهدروسیه از بیانیه کمیسر حقوق بشر سازمان ملل درباره اوکراین استقبال کرد
روسیه از بیانیه کمیسر حقوق بشر سازمان ملل درباره اوکراین استقبال کردوزارت امور خارجه روسیه از بیانیه کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل درباره قربانی شدن تعداد زیادی از شهروندان عادی در مناطق دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین استقبال کرد به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری نووسپوتین جاسوسی آمریکا علیه متحدان خود را نقض حقوق بشر خواند
پوتین جاسوسی آمریکا علیه متحدان خود را نقض حقوق بشر خواند مسکو - ایرنا - ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه روز جمعه جاسوسی آمریکا علیه متحدان خود را نشانه ریاکاری و دورویی و نقض آشکار حقوق بشر خواند وی در مصاحبه با خبرگزاری ایتارتاس از جاسوسی آمریکا علیه کشورهای متحد این کشور ان-
گوناگون
پربازدیدترینها