واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مصر در بن بست سیاسی
ادامه سرکوب اخوان میتواند این جریان را رادیکال تر کند و طیفهای تندروی این جمعیت، طرفداران بیشتری پیدا کند.
جوانان مصری اگر می دانستند پس از مدت ها در خیابان ماندن، ریخته شدن خون ها و تحمل ماه ها بی ثباتی در کشور، قرار است وضعیت دوباره به روز اول و شاید حتی قبل تر باز گردد، احتمالا در تصمیم خود تجدید نظر می کردند و در ژانویه 2011 در خانه های خود می نشستند. یک سال پیش در چنین روزی حکومت برآمده از آرای مردم مصر با روندی که بسیاری آن را کودتا خواندند و جمعی هم سکانس جدید انقلاب مردم مصر، از قدرت کنار رفت. دولتمردان به زندان افتادند و رئیس جمهور هم در حصر قرار گرفت. ژنرال دیروز و رئیس جمهور امروز خرامان خرامان در کاخ ریاست جمهوری قاهره قدم می زند و از موفقیت حاصل، بر خود می بالد که توانسته از شر اخوان المسلمین راحت شود. ژنرال وعده داده که مصر را از بن بست کنونی خارج می کند، اشتغال را رونق می بخشد، ثبات را به کشور باز می گرداند و صنعت توریسم را رنگ و بویی تازه می دهد. اما آیا ژنرال پتانسیل انجام چنین کاری را دارد؟ آیا نیروهای سیاسی مصر اجازه خواهند داد چنین چشم اندازی در سرزمین فراعنه محقق شود؟ برای پاسخگویی به این سوالات ابتدا باید نیروهای سیاسی تاثیرگذار در مصر را بهتر بشناسیم تا در پرتو آن بتوانیم به تحلیل واقع بینانه دست یابیم. 1 – جوانان در سه سال اخیر جوانان آزادیخواه به یکی از مهمترین کنشگران سیاسی مصر تبدیلشدهاند. دستهای که بیشترین ارتباط را با جهان معاصر دارند، از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، ساعات زیادی از روز را در فضای مجازی میگذرانند، علاقهای به سنتها ندارند و مفاهیم مدرنی چون آزادی، جامعه مدنی، دمکراسی، برابریهای اجتماعی و … برای آنها ارزش محسوب میشود. این دسته با بهرهگیری از توان بسیج بالا، در سه سال اخیر، دو رئیسجمهور را کنار گذاشتند. اما سؤال اینجاست آنها چرا پس از غلبه بر مبارک و مرسی، همچنان به بازی گرفته نشدند؟ پاسخ ساده است؛ این گروه ایدئولوژی مشخصی ندارند و بسان عموم جنبشهای اجتماعی و اعتراضی، تنها میدانند چه نمیخواهند و هیچ طرح و ایدهای برای اداره کشور ندارند. از سوی دیگر آنها برخی حقایق جامعه مصر را هم نادیده میگیرند. جامعه مصر از مردمی تشکیلشده که اعتقاد راسخی به اسلام دارند و به سنتهای اسلامی باور بسیطی دارند. بیش از نیمی از این جامعه شهرنشین نیستند و درنتیجه، بخش قابلتوجه مصریان با سنتها در هم تنیدگی بالایی دارند. در نتیجه این جوانان لیبرال حتی پس از موفقیت در کنار زدن رئیس قوه مجریه هم، به دلیل عدم درک صحیح از واقعیات جامعه مصر، نه میتوانند قدرت را در دست بگیرند و نه در ساخت جدید قدرت سهمی خواهند داشت. این بن بستی است که جوانان مصری در آن گرفتار آمدهاند. گروهی که بیش از آنکه توانایی ساختن داشته باشند، میتوانند خراب کنند. 2 – اخوان المسلمین دومین نیروی سیاسی موثر در سپهر سیاسی مصر، جمعیت اخوان المسلمین است. جریانی که بعد از تغییرات درونی سال 1994، قدری معتدل تر شده است. اما این جریان هرگز سابقه حکومتداری را تجربه نکرده است و محمد مرسی نخستین عضو این جریان است که توانسته به بالاترین مقام حکومتی در مصر برسد. همین نبود سابقه سبب شد تا اخوان با بیتجربگی کشور را اداره کند. آنها همچنین با تاکید ویژه بر اسلامی سازی قانون اساسی، گروههای سکولار و همچنین جوانان را ترساندند. اخوانیها همچنین با اینکه در ابتدا اعلام کرده بودند که این انقلاب، انقلاب جوانان است و قصد ندارند در قدرت حضور مستقیم داشته باشند، به تدریج در جایگاههای قدرت نشستند. تلاش برای راضی نگاهداشتن سلفیها و سکولارها سبب شد تا هر دو طرف، اخوانیها را به گرایش داشتن به دیگری متهم میکردند. از سوی دیگر سران حزب عدالت و آزادی به قدری از پیش آمدن یکباره تحولات هیجانزده شدند که گمان میکردند هیچ آلترناتیوی جز آنها در سرزمینهای عربی وجود ندارد و پادشاهان و جمهوریهای موروثی عربی در کوتاه مدت سقوط میکنند و اخوانیها جایگزین آنها میشدند. بر این اساس مرسی و دوستان با عدم درک صحیح از شرایط منطقه و همچنین مصر، خود باعث کنار رفتن خود شدند. 3 – نظامیان سومین بازیگر سیاسی مصر، ارتش و نیروهای میلیتاری هستند. جریانی که سعی میکند با بهرهگیری از میراث ناصر و سادات برای خود وجههای دست و پا کند. ژنرالها در مواقع لزوم از پان عربیسم ناصر سخن به میان میآورند و وقتی هم نیاز باشد، سادات را الگوی خود میخوانند. آنها با اشتباه استراتژیک امثال محمد البرادعی توانستند بر موج جدید اعتراضات جوانان سوار شوند و قصه مصر را به سطر نخست بازگردانند. سرهنگ ها با بهرهگیری از خستگی مردم مصر از بیثباتی، ناامنی و همچنین خودکامگی مرسی، توانستند خود را به عنوان ناجی معرفی نمایند. نجات دهنده ای که قرار است مصر را از وضعیت آشوبناک کنونی نجات دهد. اما آیا واقعاً چنین پتانسیلی در ارتش مصر وجود دارد؟ یقیناً پاسخ منفی است. چرا که آنها از چنین پیشنیازهایی برخوردار نیستند. اقتصاد مصر امکان بهرهبرداری از رانتی چون نفت را ندارد و فعلاً باید چشم امیدش به دلارهای نفتی عربستان و کمکهای خارجی باشد. اما این کشور تا چه زمانی میخواهد با کمکهای خارجی روزگار بگذراند؟ طبیعتاً سیسی برای اینکه بتواند حکمرانی خود را تحکیم کند، نیاز دارد که مشکلات را گردن جریانهای داخلی بیندازد. در نتیجه برای استمرار حکومت خود باید تمرکز بیشتری روی مسائل امنیتی داشته باشد و این تمرکز تنها با کاهش توجه بر مسائل رفاهی جامعه حاصل میشود. در نتیجه ارتش به جای اینکه مسیر را برای مصالحه و گفتگوی میان گروههای سیاسی فراهم کند، مسیر را برای ادامه حضور خود هموار میکند. بر این اساس بن بستی که ارتش در آن قرارگرفته این است که اگر بخواهد دمکراسی را در مصر پیاده کند، بازهم این اخوان خواهد بود که قدرت را در دست میگیرد، از سوی دیگر اگر بخواهد فضا را ببندد، دقیقاً مسیری که مبارک طی کرد را در پیش خواهد گرفت. کنشگران سیاسی مصر در بن بست بر این اساس هر سه کنشگر موثر صحنه سیاسی مصر، دچار نوعی بن بست شدهاند. بن بستی که باعث میشود بازی باخت باخت برای این کشور متصور باشد. اشتباهات راهبردی این جریانات در سالهای اخیر سبب شده تا در کوتاه مدت هیچ چشمانداز مثبتی برای جامعه مصر قابل تصور نباشد. ادامه سرکوب اخوان میتواند این جریان را رادیکال تر کند و طیفهای تندروی این جمعیت طرفداران بیشتری پیدا کنند. ارتش در بهترین حالت میتواند نسخهای شبیه به دوران مبارک را در مصر پیاده کند و هیچ انتظاری بهتر از آن وضعیت، از این دسته نمیرود. جوانان هم به دلیل در اقلیت بودن (از حیث جمعیتی) و همچنین مشکلات ایدئولوژیک راه به جایی نمیبرند و تنها میتوانند با اپوزوسیون در کنار زدن حاکمان همراهی کنند. پویا صیامی نمین منبع: رصد انتهای متن/
93/04/17 - 05:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]