واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خدایا تو شاهد باش که ما گفتیم! دوستانه با دوستانی که مخلصانه آزارمان می دهند: اینجا معدن ذغال سنگ نیست!
عصرایران ؛ جعفر محمدی - در حالی که رهبر معظم انقلاب، شرایط کنونی را وضعیت جنگ نرم عنوان داشته اند، برخی جریان های سیاسی و رسانه های همسوی آنها، با "غضنفر"بازی تمام، سربازان خودی جبهه جنگ نرم را هدف قرار داده اند و به لطایف الحیل سعی در تخریب و تخطئه توان رسانه ای جبهه انقلاب دارند. عصرایران بنا ندارد با نام بردن از این گروه ها ، اشخاص و رسانه ها - که برغم اختلاف سلیقه، آنها را همچنان خودی می داند- همانند آنها رفتار نماید ولی بر خود فرض می داند من باب امر به معروف و نهی از منکر نیز که شده، با این دوستان، سخنی هر چند سر بسته بگوید که عاقلان را اشارتی کافی است. اینکه فقط خودمان را قبول داشته باشیم و بپنداریم هر آنکس که دقیقاً مانند ما فکر و عمل نمی کند ، لابد دستش در دست "سیا" هست و سرش در آخور "موساد"، فاجعه بارترین رویکردی است که می تواند در یک جریان مدعی حمایت از نظام جمهوری اسلامی شکل بگیرد. مثل اینها، مثل سربازی است که در جبهه جنگ" آرپی جی" می زند و می پندارد که همه باید آرپی جی زن باشند و اگر کسی تک تیرانداز باشد، دیده بانی کند، مسوولیت تدارکات را بر عهده داشته باشد، پیک گروهان باشد یا عهده دار قبضه خمپاره انداز، حتما ریگی به کفش دارد زیرا همه باید مثل او آرپی جی زن باشند! اما بخش تراژیک ماجرا اینجاست که این "برادر آرپی جی زن" به خیال اینکه بقیه چون دقیقاً مثل او نیستند -و آرپی جی ندارند- خائن هستند، به جای آنکه موشک هایش را به سمت تانک های دشمن شلیک کند، قربه الی الله! به سوی خودی ها نشانه می رود و با هر قربانی که از جبهه خودی می گیرد، ظفرمندانه فریاد الله اکبر سرمی دهد! متاسفانه ادبیات سیاسی حاکم بر جامعه و مشخصاً در عرصه رسانه ، به گونه ای شده است که جز تک صدایی و تک روشی، چیز دیگری تحمل نمی شود و دوستان ، به تصریح و تلویح، تاکید می کنند که نه تنها باید مانند ما بیندیشید، بلکه نوع عملکردتان نیز باید مانند ما باشد و الا هزینه های بالایی باید برای ادامه فعالیت ولو قانونمند را باید متحمل شوید! گویا اینها، جامعه و مخصوصا فضای رسانه ای را که در آن تنوع دیدگاه ها، اختلاف سلایق و نهایت گونه گونی روش ها از ارکان بنیادین آن است را با معدن ذغال سنگ اشتباه گرفته اند و می پندارند که همه باید یک نوع لباس بپوشند، یک جا ، سوار بر واگن باری شوند و به قعر معدن بروند و همگی یک کار مشابه مانند کندن سنگ های معدنی و بار زدن آن را انجام دهند بی آنکه در کار خود، کوچکترین آزادی، تنوع، خلاقیت و اندیشه و حتی پرسشی داشته باشند!متاسفانه فضای کار برای رسانه های مستقل روز به روز تنگ تر می شود و انواع آزار و اذیت ها، پرونده سازی ها، تهمت زدن ها، ایجاد اختلال حتی در بخش فنی سایت و ... سرنوشت محتوم این رسانه هاست که می کوشند صدای ملت باشند و در جنگ نرم به شیوه ای دیگرگونه از منافع ملی دفاع کنند. تاسف بارتر از همه اینکه بانیان این آزار و اذیت ها به اسم دفاع از نظام و رهبری این رویکردهای ضد انسانی و غیراخلاقی را مرتکب می شوند و حال آنکه شخص رهبری بارها و بارها آنان را از بی اخلاقی و تهمت زنی و بی عدالتی در گفتار و نوشتار و رفتار بازداشته و صراحتا منع کرده اند و این دقیقا یکی از همان منظرگاه هایی است که این دوستان باید مورد نقد مصلحانه قرار گیرند و آن اینکه اگر شما با فلان شخص یا فلان سایت و روزنامه و ... مشکل دارید، مرد و مردانه و با کوپن خودتان به تقابل با او بروید نه اینکه پشت نام رهبری پنهان شوید و به حساب و هزینه ولی فقیه، منویات سیاسی و جناحی و حتی گاه شخصی تان را دنبال کنید. شمایی که داعیه دار بصرتید، بدانید که بدترین بی بصیرتی این است که کسی برای هر کاری از رهبری هزینه کند و این جایگاه رفیع ، به حدی برایش نازل باشد که برای هر منظوری ولو برای کوبیدن یک سایت خبری ، به آن تمسک جوید! بی بصیرتی بزرگ آن است که مدعی ولایتمداری پس از شنیدن سخنان رهبری در باب بصیرت، به جای آنکه ابتدا به بصیرت افزایی خود بیندیشد، متوهم شود که خود دنیایی از بصیرت است و دیگران انسان هایی بی بصیرت و کرو کور و لال که حتما باید هدایت شوند و او نیز وظیفه هدایت را بر عهده دارد ولو با چماق و دروغ و آزار و ایذا و البته چاشنی توهین و تهمت هم که اگر این ها نباشند اجرش ضایع است! برادران عزیز و خواهران گرامی که اینگونه می اندیشید! به خدایی که همه ما مدعی بندگی اش هستیم سوگند که این راهی که می روید سرمنزلی جز تباهی همگانی ندارد و خود نیز نهایتا به آتشی که به پا می دارید خواهید سوخت و البته بماند آتش دوزخ الهی که باید همه مان پناه ببریم از آن به بخشندگی و ستار العیوبی پروردگار عالمیان. به علی (ع) سوگند که دیگران هم دغدغه دین و میهن دارند، آنها هم به آبادانی ایران می اندیشند و بسیاری از کسانی که متهم شان می کنید به ضد ولایت فقیه بودن، نه تنها به این مفهوم باور دینی دارند که حتی مرجع تقلیدشان نیز رهبر معظم انقلاب است. دوستانی که چرخ روزگار بر وفق مرادتان چرخیده ! بدانید که این جایگاه ، درست مانند جلسه امتحان شماست و نه غنیمتی که سرمستانه بر آن تکیه زنید و خلق خدا را و از جمله رسانه های این مرز و بوم را بیازارید.بیایید فارغ از همه تعلقات جناحی ، این چند بیت را در اندرونی وجدان تان مرور کنید که ناصر خسرو ، چه حکمیانه گفته است و گویا در وصف حال برخی سرمستان ذی نفوذ امروزین سروده است:چون تيغ به دست آري مردم نتوان کشت نزديک خداوند بدي نيست فرامشت... عيسي به رهي ديد يکي کشته فتاده حيران شدو بگرفت به دندان سر انگشتگفتا که «که را کشتي تا کشته شدي زار؟ تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت خدا را به شهادت می گیرم که دوستانه و دردمندانه و از سر صداقت می گویم که اینقدر تکبر به خرج ندهید و خود را حق مطلق نپندارید و به سلول های خاکستری مغزتان اجازه دهید کمی آزادانه تر بیندیشند و به این نتیجه منطقی برسند که برای ساختن ایرانی آبادتر که جوانانش آرزوی مهاجرت به آن سوی مرزها را نداشته باشند چاره ای جز مهرورزی با یکدیگر، تحمل و مدارا و دوست داشتن همدیگر نداریم والا اگر قرار باشد هر کسی که زور بازویش و توان سیاسی اش و صدای حنجره اش افزون تر است بقیه را منکوب و محکوم سازد و به هزار حرف و عمل بیازارد، بی هیچ تعارفی ، ایران، ویران می شود و این هشداری است بس جدی و از سر سوز اگر گوش شنوایی باشد و وجدان بیداری که هنوز ایران را دوست دارد و دغدغه مند آینده فرزندانش است... .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]