واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۵ تير ۱۳۹۳ (۹:۸ق.ظ)
آفرينش: کارآفريني و يکي از شروط اصلي تحقق آن
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه آفرينش چنين نوشت:
کارآفريني واژه اي است که در سال هاي اخير آن را زياد مي شنويم، اما هنوز هم براي بسياري از افراد، اين واژه و معنا و مفهوم و ضرورت آن، از شفافيت و وضوح لازم برخوردار نيست. به صورت خيلي خلاصه، اين واژه به تلاش انسان براي ايجاد کسب و کاري نوآورانه بر مبناي ايده هاي جديد و خلاقانه و يا ايجاد فرصت شغلي براي خود و افرادي ديگر با استفاده از سرمايه گذاري شخصي در يک زمينه خاص، اطلاق مي شود.
اين فرايند، به خصوص در شرايطي که افراد در جستجوي فرصت هاي شغلي و به دست آوردن شغل از وضعيت مطلوبي برخوردار نباشند، اهميتي دوچندان مي يابد. چرا که با به کار بستن قوه خلاقيت و حس نوجويي و نوآوري، مي توانند خود به ايجاد شغل اقدام کنند و در اين صورت، علاوه بر به وجود آوردن زمينه فعاليت شغلي براي خود، چه بسا موجب به کارگيري تعدادي از افراد ديگر نيز در آن زمينه شده، و از اين طريق موجبات اشتغال چند نفر ديگر را نيز فراهم سازند. اين جاست که اهميت اين مساله و ديد نوآورانه و خلاقانه داشتن در زندگي، روشن مي شود.
ممکن است داستان زندگي افرادي را که پس از سال ها زندگي با مشقت، در اثر به کارگرفتن قوه خلاقيت خود، دست به کارهاي خارق العاده و برخلاف جريان عادي زندگي زده و از آن پس، دچار تحول اساسي در زندگي شان شده اند را مطالعه نموده باشيم. مي شود گفت در زندگي همه اين افراد، يک نکته مشترک وجود دارد و آن، داشتن انگيزه براي ايجاد تغيير و اجرايي نمودن ايده اي شخصي از سوي آن ها است. در اين زمينه بحث هاي زيادي وجود دارد اما يکي از مباحث مرتبط، مساله چگونگي ايجاد روحيه کارآفريني در سطح جامعه و کمک به تقويت اين روحيه است.
با وجود همه تشويق ها و تبليغ هايي که براي تبديل شدن افراد به يک فرد کارآفرين صورت مي گيرد، طبيعي است افرادي که در دوران تحصيل خود و در سال هاي کودکي و نوجواني، هرگز فرصت چنداني به آن ها براي ارائه يک ايده و به اجرا درآوردن آن، داده نشده، نمي توانند مانند افرادي که گاهي نيز امکان ارائه ايده در يک زمينه را داشته و دست به کارهاي خلاقانه زده اند، از قدرت انديشه و نبوغ خود براي تغيير شرايط و ابداع يک کار يا حرفه جديد، استفاده کنند. با توجه به اين مساله، مي شود گفت يکي از موانع اساسي در ايجاد روحيه خلاق و مبتکر در جامعه ما، اين واقعيت است که در مقابل آنچه در محيط خانواده، مدرسه، دانشگاه و محيط شغلي به افراد آموزش داده مي شود، به آن ها فرصت تفکر، تجربه، بيان ايده و نظر و آزمون و خطا داده نمي شود.
درواقع، افراد به گونه اي بار مي آيند که در بسياري از موارد، مسائل را به صورت بي قيد و شرط فرامي گيرند و اصولا سوال پرسيدن و با پشتوانه تفکر و تجزيه و تحليل، آموختن، هنوز در بين ما آن گونه که بايد، نهادينه نشده است. اين مساله در نظام آموزشي، شامل حال همه رشته ها مي شود و در هر کدام، به گونه اي نمايان است. در حالي که اهميت قائل شدن براي روحيه جستجوگري و به چالش کشيدن مسائل، موجب فعال شدن قدرت فکر و نبوغ و پويايي آن مي گردد، همان طور که درنظر نگرفتن آن، نوعي سکون، انجماد و عدم تحرک و نوجويي را با خود به همراه مي آورد. به همين دليل، جدي گرفتن اين مساله و مجال اظهارنظر و ارائه ايده را به افراد دادن، امري است که در تقويت خلاقيت اجتماعي نقش اساسي دارد.
به خصوص اگر اين امر از سنين کودکي آغاز شود و سيستمِ در محور قرار داشتن معلم و مربي، جاي خود را به متعلم محور بودن بدهد و اين، مشخصه اي است که سبب مي شود افراد تربيت شده در چنين سيستمي، افرادي باشند که همواره در ذهن خود طرح هايي را براي جامه عمل پوشاندن، داشته باشند و مصداق آنان که در موقعيت هاي مختلف، يا راهي خواهند يافت و يا اگر نيابند، راهي خواهند ساخت.
در غير اين صورت و بدون ارزش قائل شدن براي روحيه پژوهش و کنکاش و آزادي ارائه طرح و ايده، نمي توان انتظار داشت افراد، بدون طي کردن مقدمات و مراحل لازم، يک شبه به افرادي تبديل شوند که قادر باشند دست به کارآفريني زده و توليد کار و سرمايه نمايند.
نويسنده: زهرا کيان بخت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]