واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در نمای بسته!
گمراهی و نادانی، دشمنان کمین گرفته ی رسانه ها در روزگار ما هستند. دنیای پر رقابت و سرشار از ظرایف رسانه ها، آبستن حوادث و رُخدادهایی است که لحظه به لحظه، تهدیدها و فرصت هایی پیچیده و گسترده تر از پیش را در برابر دیدگان سیاستگذاران، برنامه ریزان و برنامه سازان رسانه ای جمعی چون رادیو و تلویزیون قرار می دهند و آنها را وادار به ارایه ی تدبیر برای مقابله و بهره گیری از چنین تهدیدها و فرصت هایی می سازند؛ تهدیدها و فرصت هایی به هم آمیخته که هر گونه بی توجهی و غفلت از آنها می تواند هزینه هایی سنگین برای اعتبار جایگاه و نقش سازمان رسانه در میان جامعه در نزد مخاطبان هدف، به دنبال آورد و رسانه ها را فرسنگ ها از آنچه هستند، به عقب براند و حضور مؤثر آنه را با علامت خطر مواجه سازد. گرچه در مقابل اگر توجّه همه جانبه و دانایی فراگیر بر پیکره ی سازان های رسانه ای و دست اندرکاران آنها سایه افکنده نه تنها اعتبار، جایگاه و نقشی فراتر از گذشته در انتظار آنهاست که فصلی نو را در فعالیت های آنها می گشاید و حضوری مؤثرتر از پیش را در جامعه و در میان مخاطبان هدف به ارمغان می آورد.اگر رسانه ی ملّی خرداد 1360 را به خوبی می شناخت، آیا در خرداد 1388 همچنان به شیوه ای که دیدیم و شنیدیم، برنامه ریزی و برنامه سازی می کرد؟بحران ها، به ویژه بحران های اجتماعی و سیاسی، آزمون و محکی آشکار بر درستی چنین سخنانی به شمار می آیند. بحران های اجتماعی و سیاسی گاه آنچنان عرصه ی تصمیم سازی و تصمیم گیری در رسانه ها را غبارآلود و مبهم می سازند که جرأت و شجاعت هرگونه خطرپذیری را در نزد سیاستگذاران و برنامه ریزان به کمترین اندازه ی خود می رسانند و به دنبال آن، برنامه سازان را در ایستایی و فقدان حرکت در ارایه ی واکنش سریع و سنجیده فرو می برند. برگ برنده در چنین هنگامه ای به صورتی خودکار در دستان مدیران سیاست گذار و برنامه ریزی قرار می گیرد که بتوانند با شناخت درست و همه جانبه ی محیط فعالیت و ارایه تدابیر بهنگام و شجاعانه به تأیید افکار عمومی جامعه و مخاطبان هدف دست یابند و در این راه، توانا به هدایت آنها در سیر اهداف پیدا و پنهان خود شوند. ارایه ی نمایی قابل درک و همه کس فهم از اهداف به مدیران میانی و برنامه سازان که در نوک پیکارهای ارتباطی رسانه قرار دارند، و ترمیم اولویّت های موضوعی و محتوایی در قالب بست های برنامه ای و به صورتی گام به گام، از جمله ی الزامات و ضرورت هایی است که دستگیر دست اندرکاران در چنین میانه ای می شو و رسانه هایی چون رادیو و تلویزیون را در جایگاه و نقش رسانه هایی پر نفوذ و مؤثر قرار می دهد تا گمراهی در تشخیص مأموریت ها و وظایف، و نادانی در شناخت الزامات و ضرورت های برنامه ریزی و برنامه سازی به کمترین اندازه ی خود برسد و راه بر فرصت شناسی و فرصت طلبی رقیبان، سد شود. مستند سازی آموزه های و تجربیّات برنامه ریزی و برنامه سازی در رسانه های داخلی،و بهره گیری از آموزه ها و تجربیّات برنامه ریزی و برنامه سازی در رسانه های خارجی، از جمله پیش نیازهای ضروری در دستیابی به چنین آرمان و هدفی است. سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به منزله ی «رسانه ملّی» و عمومی، بیش از دیگر رسانه های حاضر و مستقر در مسیر رسانه ای جامعه، نیازمند تأمل و توجّه در چنین پیش نیازهایی ضروری است؛ چرا که روند پرفراز و فرود حوادث و رخدادها در سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری نظام جمهوری اسلامی سرشار از آموزه ها و تجربیّاتی گرانسنگ است که اگر به درستی از سوی سیاستگذاران و برنامه ریزان ارشد رسانه نگریسته شود و به صورت راهنمای عمل و نقشه ی راه برای برنامه سازان درآید، می تواند راه را بر تجربه ی مکرّر در مکرّر تجربه های تلخ و ناکام گذشته سد کند و فرصت های بی نظیر برای مقابله ی بهنگام درست و همه جانبه با تهدیدهای دم به دم در حال فزونی فرهنگی و رسانه ای، در پیش روی برنامه ریزان و برنامه سازان قرار دهد تا از رهگذر آن، حضور مؤثر در عرصه ی پر رقابت رسانه ای را فراتر از شعار، در عمل اثبات کنند و خود را به معنای حقیقی رسانه ای سرآمد که «این نظام، مورد اعتماد مردم و دارای مزیّت های رقابتی» است، نزدیک سازند؛ انتظار و مطالبه ای اصولی و منطقی که به صراحت از سوی رهبر فرزانه ی انقلاب اسلامی طرح و به ؟؟؟ برای بخش کارآمدی رسانه ی ملی تبدیل شده است تا در پرتو آن، دیگر مأموریت ها و وظایف به چشم اندازی که باید و شاید، نزدیک و در مقام اجراء محقّق شود.
نگاهی کوتاه و گذرا به مجموعه ی عملکردها و فعالیت های رسانه ی ملّی و ایستگاه های رادیویی و کانال های تلویزیونی آن، نشان دهنده ی آن است که فقدانِ بهره گیری مناسب از آموزه ها و تجربیّات داخلی و خارجی در روند برنامه ریزی ها، به آسیبی انکارناپذیر در این میان تبدیل شده است؛ چنانچه اگر ایستگاه های رادیویی مختلف عمومی، اختصاصی و تخصصی صدا و کانال های تلویزیونی هشتگانه ی داخلی و سراسری ها را در محک بررسی و نقد، بسته به درک و دریافت، و واکنش مخاطبان هدف در جامعه قرار دهیم، به سهولت با طرح آسیب های مختلف از سوی آنها که جملگی ریشه در چنین آسیبی اساسی دارد، رو به رو و مواجه می شویم. بینندگان و شنوندگان گاه در برنامه های رادیویی و تلویزیونی رسانه ی ملّی با بیان، نگاه و رفتاری ناپخته رو به روی می شوند که اگر نیک بنگریم، چیزی جز آشفتگی و سرگردانی بیگانه با تجربه ی برنامه ریز ی و برنامه سازی در رسانه را به اندیشه و ذهن نمی رساند چنین آسیبی؛ به ویژه در هنگامه های گریزناپذیر بحران های اجتماعی و سیاسی در جامعه، بیش از پیش، جلوه گر می شود و نمود می یابد. چنین جلوه و نمودی را می توان در شیوه های پوشش خبری و رسانه ای دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهور در خرداد 1388 به تماشا نشست. آنجا که احساسات و هیجان های بسیار برانگیخته شده؛ به ویژه در میان جوانان و زنان جامعه، و شکل گیری دو قطبی های ارزشی، نشان از ضرورت ارایه ی برنامه ای مدوّن در روزهای پس از برگزاری انتخابات داشت تا با جلوگیری از موج سواری های رسانه های بیگانه ی فارسی زبان چون BBC Persion و VOA (صدای آمریکا)، راه بر تداوم نوآوری های مورد تأیید رهبر فرزانه ی انقلاب اسلامی که بیشتر در مناظره های شفاف نامزدهای ریاست جمهوری جلوه گر شده گشوده تر شود و رسانه ی ملّی با مدیریّت مناسب بر احساسات و هیجان های عیان شده، آنها را به منزله ی فرصتی گرانسنگ در روند بالندگی و رشد خود به کار گیرد. فقدان بهره گیری مناسب از تجربه های پیشین در عرصه های داخلی و خارجی فعالیّت های رسانه ای در چنین هنگامه ای نمایان، و فرصت در کمال ناباوری دست اندرکاران به تهدید تبدیل شد. حال آنکه اگر آموزه ها و تجربه های مختلف در حوادث و رخدادهای مشابه داخلی و خارجی، به درستی به کار گرفته می شد، می توانست همراه با پیش بینی درست و دقیق حوادث و رخدادهای پیش رو در فردای انتخابات دهم، راهنمای عمل و نقشه ی راهی شایسته که در برگیرنده ی گام به گام مراحل متفاوت و مختلف حرکت در چنین محیطی تهدیدزا باشد، را در اختیار برنامه ریزان قرار دهد و آشفتگی و سردرگمی را در لحظه لحظه چنین آزمونی سرنوشت ساز به حداقّل بروز و ظهور رساند؛ آرمان و هدفی که آنچنان که باید و شاید، تحقّق نیافت و زمینه را برای حضور و نفوذ برخی رسانه های بیگانه ی فارسی زبان در این میان فراهم ساخت.
به نظر می رسد حوادث و رخدادهای تلخ و شایسته ی تأمّل پس از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری، اگر توانسته باشد سیاستگذاران و برنامه ریزان رسانه ی ملّی را به بازنگری در برخی عملکردها و فعالیت های به ظاهر درست و متعارف وادارد، بزرگ ترین فرصت را برای بالندگی و رشد رسانه ی ملّی فراهم آورده است. جز این، بن بستی شکل می گیرد که پیامدی جز حضور و عرض اندام رسانه های رقیب؛ به ویژه رسانه های فارسی زبان رقیب را در پی ندارد. باید بهوش بود؛ به نقد و نه نفی گذشته برخاست؛ و در کنار آن، الگوهای قابل به کارگیری در روند برنامه ریزی ها و برنامه سازی ها را شناسایی و استخراج کرد. به گذشته و حال رسانه نظر افکند و با بهره گیری از آموزه ها و تجربیّات برنامه ریزی و برنامه سازی در داخل و خارج، به ارایه ی بسته های برنامه ای قابل اجرا متناسب با شرایط مختلف اجتماعی و سیاسی همت گماشت تا هیچگاه حتّی سایه ای از گمراهی و نادانی بر سر رسانه سایه نیفکند. براستی! اگر رسانه ی ملّی خرداد 1360 را به خوبی می شناخت، آیا در خرداد 1388 همچنان به شیوه ای که دیدم و شنیدیم، به برنامه ریزی و برنامه سازی دست می زد؟نویسنده:محمد رضا مانی فر- پژوهشگر رسانهتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]