واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
تاریخ لالههای نارنجی را به چالش میخواند هلند و داستان ترسناک پنالتی بدترین خاطره هلندیها در ضربات پنالتی به یورو 2000 بازمیگردد. در خاک خود و در آمستردام آرهنا و در روزی که در مرحله نیمه نهایی بازیها با ایتالیا روبهرو شدند.
به گزارش جام جم ورزشی، انگلستان دیگر در جام جهانی نیست، اما هلندیها نیز بیش از هر تیم دیگری از ضربات پنالتی وحشت دارند. هلند با شکست خیرهکننده 5 بر یک مقابل قهرمان دوره قبل، اسپانیا و برد 2 بر صفر در برابر شیلی یکی از مدعیان جدی قهرمانی است، اما این تیم بیش از هر تیم دیگری از ضربات پنالتی وحشت دارد. دلیل؟ این که آنها در پنج تورنمنت مهم قبلی تاکنون تنها در یک موقعیت موفق شدند در ضربات پنالتی حریف خود را شکست دهند، آن هم با یک آمار ناامیدکننده. تنها در 20 درصد بازیهایی که این تیم سرنوشتش به ضربات پنالتی گره خورده، موفق به پیروزی شده است. تنها 6 درصد بیشتر انگلستانی که با 14 درصد موفقیت در ضربات پنالتی یکی از بدترین کارنامهها را در اختیار دارد. آنها در هفت مسابقهای که بازی به ضربات پنالتی کشیده شده تنها یک بار برنده شدهاند. بدترین خاطره هلندیها در ضربات پنالتی به یورو 2000 بازمیگردد. در خاک خود و در آمستردام آرهنا و در روزی که در مرحله نیمه نهایی بازیها با ایتالیا روبهرو شدند. در آن مسابقه این تیم در مجموع پنج ضربه پنالتی را از دست داد؛ دو پنالتی در جریان مسابقه و سه ضربه در ضربات پنالتی. کسی که آن روز برایش بیش از همه کابوسوار بود، کاپیتان آن تیم یعنی فرانک دیبوئر بود. مردی که ابتدا در دقیقه 36 مسابقه یک پنالتی را از دست داد و سپس در ضربات پنالتی در حالی که ضربه اول را جیجی دیبیاجو از ایتالیا به گل تبدیل کرده بود، نخستین ضربه تیمش را هدر داد. «چه کسی در روزهای آینده شادی را به کشور هلند هدیه میدهد؟ فرانک دیبوئر؟ بله. او هیچ گاه دو بار در یک مسابقه ضربه پنالتی را از دست نداده است.» این جمله تئو رتسما، گزارشگر شبکه هلندی بود، هنگامی که دیبوئر برای زدن ضربه پنالتی به محل مورد نظر نزدیک میشد. برادر دوقلوی فرانک، یعنی رونالد دیبوئر هنگامی که او به طرف نقطه پنالتی حرکت میکرد، به او توصیه کرد ضربهاش را محکم و به وسط دروازه شلیک کند. این نقشه آنها بود. فرانک میگوید: «من اصلا استرس نداشتم. جنگ روانی را تولدو شروع کرد. ابتدا به من چشمک زد. میخواستم به او بگویم اگر میدانی به کدام طرف میخواهم شلیک کنم، خوش به حالت!» دی بوئر نیز به تولدو چشمک زد، اما ضربه او بسیار ضعیف بود. کمرمق و در وسط دروازه. طوری که تولدو براحتی توپ را گرفت. اصلا حتی به خود زحمت حرکت نیز نداد. دیبوئر ادامه میدهد: «دلیل اصلی از دست دادن آن ضربه، خستگیام بود. به همین خاطر بود که ضربه بسیار بدی به توپ زدم. از لحاظ روحی نیز شرایط خوبی نداشتیم. این که میدانستیم همیشه در پنالتیها ناکام هستیم، خود یک فشار روانی منفی به تیم منتقل میکرد. فکر میکردیم هیچ امیدی نداریم.» رایکارد در مربیگری خود بسیار از اسطوره و نماد فوتبال هلند یعنی یوهان کرایف تاثیر گرفته بود. کرایف به نظر میرسد در ضربه پنالتی یکی از سلاطین باشد، چراکه سال 1982 و در جریان بازی تیمش آژاکس در برابر هلموند اسپورت هنگامی که پشت توپ برای زدن ضربه پنالتی قرار گرفت، با چند پاس متوالی با همتیمیاش یسپر اولسن، ضربه را به گل تبدیل کرد. البته آن نوع ضربه پنالتی که با پاسهای متوالی زده میشد اولین بار توسط ریک کوبنس، بازیکن تیم ملی بلژیک در سال 1957 به ثمر رسید، اما نکته جالب درخصوص آن ضربه کرایف در آن سال این بود که برای اولین بار در طول ده سال حضورش در آژاکس که بیش از 250 بار نیز برای تیم به میدان رفته بود، پشت ضربه پنالتی قرار میگرفت. دروازهبان ذخیره تیم، ران بومگارد به یاد میآورد که اگر قرار بود کرایف در تمرینات پنالتی بزند، همیشه سعی در خلق حرکات جدید حین ضربه پنالتی یا تحقیرکردن حریفش داشت. در تیم ما ـ آژاکس ـ هنک خروت، گری میورن و یوهان نیسکنس برای زدن ضربه پنالتی در اولویت بودند. در تیم هلند نیز نیسکنس و راب رنسنبرینک در اولویت قرار داشتند. کرایف در آخرین سالهای بازیگریاش در هلند به فاینورد رفت. او در بازی دوستانه قبل از فصل تیمش مقابل رم وقتی بازی به ضربات پنالتی کشیده شد، پشت توپ قرار گرفت. کرایف میخواست مربیاش را تحت تاثیر قرار دهد. او در این خصوص خاطرات جالبی را به یاد میآورد: «طی دو روز دو بازی انجام داده بودیم که به وقت اضافه نیز کشیده شده بود. واقعا خسته بودم، عصبی و آشفته.» او این جملات را به مجری یکی از شبکههای هلند فریتس بارند و هنک فان درب میگوید: «کمی قدم میزنید تا به نقطه پنالتی برسید. بعد چشمتان را میبندید و ضربه را میزنید. بعد تصور میکنید که آن ضربه ممکن است به کدام سمت دروازه برود. میدانید آن توپ سر از کجا درآورد؟ از طبقه دوم سکوهای ورزشگاه! وقتی ضربات پنالتی آغاز میشود به نظرتان دروازه بسیار کوچک است، اما وقتی استرس و فشار نیز همراهتان است هنگام زدن ضربه، دروازه کوچکتر هم به نظر میرسد! دو نظریه درخصوص این که چرا هیچگاه کرایف افسانهای دل خوشی از زدن ضربات پنالتی نداشت وجود دارد؛ نظریه اول این است که او تنها خالق بود. همواره در حال انجام حرکات جدید و خلاقانه. هیچ علاقهای نداشت کسی برای انجام کاری به او دستور بدهد. به هر حال وقتی میخواهید ضربه پنالتی بزنید باید ابتدا منتظر سوت داور باشید. نظریه دوم، البته از جانب «برت هیدما» نویسنده کتاب زندگی «یوهان کرایف» ارائه میشود. « کسانی که در ضربات پنالتی تبحر دارند، اکثرا در شوت زدن بسیار قوی هستند. این چیزی بود که یوهان از آن بیبهره بود. در سنین جوانی در این زمینه هیچ قابلیت ویژهای نداشت. دغدغه اصلیاش قوس دادن (کات دادن) به توپ بود؛ نوع ضربهای که معمولا بازیکنان بازیساز و خلاق در آن متبحر هستند.» «یوهان هیچ وقت برای زدن ضربه پنالتی رغبتی نداشت.» این جملهای بود که راب رنسنبریک به من گفت. «شاید از گل نکردن پنالتی، ترس داشت. رنسنبرینک یکی از بهترین زنندههای ضربه پنالتی بود. او در جام جهانی 1978 چهار ضربه از چهار پنالتی تیمش را به گل تبدیل کرد. در تمرینات بسیار در این زمینه دقیق و حساس بود. بعد از تمرینات حدود ده تا 20 ضربه پنالتی میزد. حین ضربات به دروازهبان میگفت که کجا میخواهد بزند یا خود در درون دروازه، سوراخی کمتر از نیم متر ایجاد میکرد و سعی داشت حتما توپ را سمت آن سوراخها شلیک کند.» برت هیدما ادامه میدهد: «این مانند ضربه ایستگاهی است. هر چه بیشتر تمرین کنید بهتر میشوید. این که میگویند با تمرین نمیتوانید پنالتیزن شوید مزخرف است. فقط باید هر روز تمرین کنید.» خب! برسیم به اصل قضیه. بله. دیدار با مکزیک. به هلندیها توصیه میکنم چندان به حرف کرایف گوش نکنند که با تمرین کردن نمیتوان تبحر در پنالتی زدن را افزایش داد. البته که میتوانید. هلندیها نیاز به تمرین در این زمینه دارند. به مانند دیگر وجوه «توتال فوتبال»شان که اجزای مختلف آن شامل «توپ»، «ضربهزدن»، «گل» و «دروازهبانی» میشود باید به «پنالتی» نیز اهمیت ویژهای دهند، چون سرنوشتشان در این نهفته است.
یکشنبه 08 تیر 1393 - 2:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]